به گزارش598، به نقل از خبرگزاری فارس، خبرگزاری الشرق الجدید در مقالهای به قلم «نسیب حطیط» به بررسی سوء استفاده غرب از گروههای جهادی تکفیری در منطقه جهت اجرای اهداف مورد نظر غرب و رژیم صهیونیستی میکند.
نسیب حطیط در این خصوص مینویسد: مصادره انقلابهای عربی توسط آمریکا و هم پیمانانشان در منطقه نتوانسته است، اهداف مورد نظر و کامل برای تامین امنیت رژیم صهیونیستی را فراهم کند و به طور کامل بر طرح مقاومت در منطقه غلبه کند و در این میان اگر توانسته موفقیتهای اندکی در سوریه به دست آورد و جنبش «حماس» را اندکی محدود و فعالیتهای مقاومت در سرزمینهای اشغالی را محدود کند، اما جبهه لبنان که مهمترین جبهه در مبارزه با اسرائیل به شمار میآید و همواره یکی از مهمترین منابع نگرانی رژیم صهیونیستی و تهدید کننده امنیت و موجودیت آن، به قوت خویش باقی است و تاکنون هیچ تاثیری از حوادث جاری در سوریه نپذیرفته است.
به همین دلیل پس از درگیر کردن سوریه در بحران خویش و تلاش برای از بین بردن نقش محوری آن در عرصه مقاومت و گرایش برخی از جنبشهای مقاومت فلسطینی به سود برخی جریانها و گرایشها و ائتلاف با قطر و برخی طرفهای مصری که همچنان خود را متعهد و پایبند به توافقنامه کمپ دیوید و معاهدات صلح با رژیم صهیونیستی میبینند، لبنان تنها عرصه برجای مانده جهت مقابله با رژیم صهیونیستی در جبهه کشورهای سوریه، اردن و مصر باقی ماند، بنابراین آمریکا و همپیمانان عربیاش در حوزه خلیج فارس و همچنین ترکیه لازم دیدند، صرف نظر از مصادره بهار عربی و برخی از جنبشهای مقاومت منطقهای پای به عرصه لبنان بگذارند.
پس از شکست رژیم صهیونیستی در جنگ ژوئیه 2006 این رژیم همواره گرفتن انتقام آن شکست فضاحت بار از مقاومت لبنان و حامیان آن یعنی سوریه و ایران را در سرلوحه اقدامات خویش قرار داده بود و در طول این چند سال بارها تلاش کرد تا خود و مقاومت لبنان را محک زده و توان خویش در قبال مقاومت را بیازماید، اما تاکنون از هرگونه اقدام نظامی که بتواند آن شکست فضاحت بار را جبران کند و بر آن سرپوش بگذارد، ناتوان مانده است.
به همین منظور رژیم صهیونیستی به همراه متحد دیرینهاش آمریکا به خدمت گرفتن مزدوران جهادی تکفیری را سرلوحه اقدامات خویش در منطقه قرار دادند، به خصوص پس از آنکه موفقیت استفاده از «تفنگداران جهادی تکفیری» به جای «تفنگداران آمریکایی» برای آنها در افغانستان، عراق و سوریه از طریق «جبهه النصره» و شاخههای مختلف سازمان تروریستی «القاعده» به اثبات رسید.
بنابراین هم اکنون در تلاش هستند تا عرصه لبنان را برای استقبال بیش از پیش گروههای جهادی تکفیری آماده کنند و در داخل لبنان نیز تمرکز بر این صورت گرفته تا برخی از نیروهای فلسطینی و سوری و لبنانی سلفی در تجمع و گروه جهای تکفیری جدیدی با همان نام «جبهه النصره برای یاری سرزمین شام» و در قالبی جدید گرد آورد.
وظایف و ماموریتهای جبهه النصره جدید را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
- تلاش برای ضربه زدن به مقاومت لبنان و تضعیف آن در سناریویی تکراری همانند جنگ داخلی 1975 لبنان.
- وارد کردن اردوگاههای فلسطینی به عرصه منازعات و درگیریها، همانند آنچه که در اردوگاه فلسطینی نشین «یرموک» در جنوب دمشق، پایتخت سوریه شاهد آن بودیم.
- وارد کردن آوارگان سوری مقیم لبنان در گروههای تروریستی «ارتش آزاد سوریه» برای گرفتن انتقام از مقاومت، پس از متهم کردن این جنبش به حضور در کنار نظام سوریه جهت مقابله با گروههای مسلح تروریستی فعال در این کشور.
- سردادن شعار رفع محرومیت از اهل سنت و جماعت و سلب کرامت آنها با حمایتهای مالی قطر برای گمراه ساختن ساده لوحان و ساده دلانی که هدف از تمام اقدامات فوق الذکر حمایت از اهل سنت است، در حالیکه واقعیت برافروختن آتش جنگهای مذهبی در لبنان است.
- اقدام رژیم صهیونیستی از طریق مزدورانش به ترور در میان طرفهای درگیر و توسعه دامنه بمبگذاریهای تروریستی با هدف برانگیختن احساسات و غرایز مذهبی و طایفهای.
و پس از آن میتوان امیدوار بود که عرصه لبنان دقیقا همانند آنچه در سال 1975 شاهد آن بودیم، درگیر جنگی داخلی خواهد شد تا در پایان با اشغالگری رژیم صهیونیستی در سال 1982 و بیرون راندن مقاومت فلسطینی از خاک لبنان و امضای توافقنامه اسلو و آغاز پایان مقاومت فلسطینی به اتمام برسد، با این تفاوت که در سال 1975 و 1982 مقاومت فلسطینی هدف قرار گرفته بود و این بار مقاومت لبنان.
به نظر میرسد که رژیم صهیونیستی تلاش میکند، بار دیگر تجارب خود را به کار گیرد و تجاوز به لبنان و اشغال مجدد این کشور را سرلوحه اقدامات خویش قرار دهد تا به این ترتیب به گمان خویش به طور کامل بر مقاومت عربی و اسلامی غلبه کند تا پس از آن «تفنگداران جهادی تکفیری» خود را راهی ایران کند.
نمونه اقدامات جهادیهای تکفیری در لبنان و تلاش آنها برای وارد کردن این کشور در بحرانی همانند بحران سوریه را میتوان در حادثه «عرسال» مشاهده کرد که در آن ارتش متهم شد و گروه جهادی تکفیری شیخ «الاسیر» اقدام به اجرای اهداف آمریکایی و صهیونیستی مورد نظر در این منطقه کردند و در حالیکه مقامات و مسئولان لبنانی درگیری دمکراسی و جامعه مدنی و انتخابات و سلسله مراتب و دستمزدها و پرداختها هستند، چشمهای خود را بر حقایق جاری امور در مناطق شمالی لبنان میبندند که در صورت برافروخته شدن آتش آن بیتردید تر و خشک را با هم خواهد سوزاند و از لبنان چیزی برجای نخواهد گذاشت.
اما آیا این طرح جدید صهیونیستی – آمریکایی با موفقیت همراه خواهد شد؟
پیش بینیها نشان میدهد، همان طور که طرحهای پیشین با ناکامی شکست همراه شدند، در این طرح نیز مقاومت لبنان پیروز خواهد شد و صاحبان خرد در لبنان چه از اهل سنت و چه از اهل تشیع باید خود را برای مقابله برابر رژیم صهیونیستی آماده کنند که برای آن نه شیعی و نه سنی تفاوتی ندارد و دلیل این مدعا آن است که تمام ساکنان فلسطین اشغالی سنی مذهب هستند، اما اولین افرادی بودند که قتل عام شدند و سرزمینهایشان اشغال شد و از آنها بیرون رانده شدند.
در حالیکه جهادیهای تکفیری که پرچم و لوای حمایت اهل سنت در قبال شیعیان و علویان را بلند کردهاند، تاکنون حتی یک صهیونیست را هم نکشتهاند و با آنها حتی با یک گلوله و موشک هم مقابله نکردهاند، چون آنها ساخته و پرداخته دستگاهها و سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و همپیمانانش در منطقه از جمله رژیمهای عربی حوزه خلیج فارس هستند.
فتنه در راه است و نبردها به استانه دروازهها رسیده، در این میان دو گزینه بیشتر پیش رو وجود ندارد، یا اهداف مورد نظر آمریکا و رژیم صهیونیستی را محقق کند و از لبنان جز ویرانهای برجای نگذارند و یا تمام لبنانیها از هر طایفه و مذهبی با یکدیگر متحد شوند و به مقابله با این فتنه بپردازند که موجودیت آنها و کشورشان را در معرض تهدید قرار داده و با این اقدام نه تنها لبنان که فلسطین و سوریه را نیز نجات دهند.