آغوش های سردی که در تکاپوی نجات کودک های چندماهه خود کم کم نا امید می
شدند و بعد زجه های شش ماهه های حلبچه سین آخر هفت سین عید را تکمیل می
کردند...سکوت...
25 اسفند 1366 بمباران شیمیایی حلبچه یا به قول کردها "کیمیا وارانی هه له بچه" تنها گوشه ای از عملیت وحشیانه "انفال" بود که در آن 182 هزار نفر قربانی سگ های بند گسیخته آمریکایی شدند. صدام و حسن الحمید یا همان علی شیمیایی معروف بزرگترین حمله شیمیایی مستقیم به یک شهر را در طول تاریخ رقم زدند تا فقط آسیای دور و هیروشیما گواه بشر دوستی ایالات متحده نباشد و شرق میانه عالم نیز به تعداد موهای خاک آلود دخترکان حلبچه به دپارتمان های حمایت از حقوق کودکان، اسناد طلایی ارسال کند.
16 مارس 1988 تصاویری از شهر بی دفاع توسط احمد ناطقی، سعید صادقی و سعید جان بزرگی عکاسان حاضر در حلبچه ثبت شد تا نسل کشی مردم کرد در تو در توی دودهای رنگی پنهان نماند؛ گرچه کاخ سفید با سابقه سیاه و اعتماد به نفس مضحکش در مقابل کوهی از دردهای مردم عالم از ددمنشی های واشنگتن، کشورهای زخم خورده از تروریست دولتی آمریکا را به اتهام داشتن سلاح و حتی اندیشه ساختن آن، تحت فشار قرار می دهد.
5000 هزار کشته و بیش از 7000 مجروح فقط در عرض چند ساعت در معرض گازهای اعصاب مانند وی ایکس، سارین و تابون، و گاز خردل قرار می گیرند که از سوی دولتهای غربی به رژیم بعث عراق تحویل داده شده بود. (معاملهگر هلندی فرانس فان آنرات در این مسئله نقش کلیدی داشت)
و همچنان عده زیادی سالها پس از واقعه حلبچه در اثر عوارض ناشی از حمله شیمیایی کشته می شوند در حالی که پس از 25 سال همچنان ندای بشر دوستی دولت مردان غرب بیش از تاولهای سینه هاشان آنها را آزار می دهد...