به گزارش 598 به نقل از سرویس ورزشی مشرق - در
ورزش ما افرادی هستند که تا به موفقیتی دست نیابند کسی آنها را نخواهد
شناخت. حال اگر این فرد در رشته پرطرفدار فوتبال که روزانه در صدر اخبار
رسانه های داخلی و خارجی قرار دارد فعالیت کند، حسابش جداست. شاید کمتر کسی
که اخبار فوتبال ایران را پیگیری می کند، نامی از مرتضی امینی شنیده باشد؛
کسی که به عنوان مربی تیم ملی جوانان عراق در جام ملت های 2012 آسیا به
مقام دوم رسید، همان جامی که تیم ایران با تحمل شکست سنگین از کره جنوبی
حذف شد.
مرتضی امینی آنچنان که در ادامه خواهد آمد، یکی از فوتبالیست
های قدیمی استان فوتبال خیز اصفهان و همدوره بازیکنان مطرحی چون احمدرضا
عابدزاده در تام اصفهان بوده و دارای مدارک معتبر مربیگری آسیا. وی در سال
های دفاع مقدس در جبهه های حق علیه باطل همراه رزمندگان اسلام در مناطق
جنگی حضور داشته و به گفته خودش همیشه یک بسیجی بوده و به آن افتخار می
کند. امینی نشست های موفقیت آمیزی هم با کفاشیان و تاج داشته و قرار است به
همراه منصوریان در تورنمنت قطر حضور پیدا کند و به احتمال زیاد به زودی
سکان یکی از تیم های ملی را برعهده خواهد گرفت چیزی که از آرزوهای وی به
شمار می رود.
گفت
و گو با مردی که سال ها با رژیم بعث عراق جنگیده و بعد از سقوط صدام هدایت
جوانان این کشور را برعهده گرفته و اکنون هم یکی از اعضای هیئت مدیره صحن
شریف کاظمین است، در نوع خود جالب بود. متن کامل گفتگوی
مشرق با این مربی جوان را در زیر می خوانید:
آقای امینی در رسانه ها چهره کم تر شناخته شده ای هستید. لطفا بیوگرافی خودتان را بگوئید.
امینی: متولد
1345 هستم. فوتبال را از تام اصفهان شروع کردم؛ در آن دوره ای که آقای
احمدرضا عابدزاده، عباس سروری، رضا تاج و علی شجاعی فوتبالیست های معروف
اصفهان بودند. ما چهار سال در آن دوره ای که از 63 تا 66 با آن تیم جوان
خود قهرمان اصفهان بودیم که آن زمان تیم های سپاهان و ذوب آهن عناصری از
جام تخت جمشید در اصفهان داخل آن ها بودند، ما یک تیم یک دست جوان که
میانگین سنی مان 20 سال بود، چهار سال قهرمان اصفهان بودیم. سال 67 به
اکباتان تهران آمدم. آقای حسین کاظمی گفت بیا و برای ما این جا بازی کن.
اگر یادتان باشد سال 67 لیگی وجود نداشت. جزو چهار تیم اول تهران شدیم.
استقلال، پرسپولیس، دارایی، اکباتان.
در چه پستی بازی می کردید؟
امینی: دفاع
وسط، هافبک دفاعی و دفاع راست بازی می کردم و یک عنصر مشخصی برای اکباتان
بودم. عکس هایم هست؛ اگر دوست دارید آنها را به شما می دهم. آن زمان لیگ
آزادگانی وجود نداشت. یک لیگ قدسی بود که دو بازی برای تیم منتخب اصفهان
انجام دادم با سن کم! به اکباتان آمدم و بعد دو سال نفت ابوظبی بازی کردم.
آن زمان اگر در جریان باشید، در امارات فوتبالیست حرفه ای حق نداشت بازی
کند. اما به غیر از لیگ خودشان یک لیگ دیگر به نام مؤسسات داشتند که هر
تیمی در آن حق داشت سه بازیکن خارجی بیاورد. اولین بازیکنی که از ایران به
امارات رفت و در آن لیگ بازی کرد، من بودم. بعد آقای حسین عبدی را بردم.
محمد خاکپور و جمشید شاه محمدی را هم بردم. در تیم نفت ابوظبی بازیکن های
معروف امارات بازی می کردند. بعد به اینجا آمدم و دو سال در لیگ آزادگان
برای سپاهان اصفهان بازی کردم. بعد نیروی زمینی با آقای علی روزبهانی بازی
کردم. تازه شروع فوتبال آقای محمد خرمگاه و علیرضا منصوریان بود. خیلی ها
بودیم. رحمان احمدی که مربی ما بود. از فوتبالیست های قدیم بودند که این جا
بازی کردند. بعد سال 73، 74 شموشک بازی کردم. سالی که به لیگ دست یک
آزادگان صعود کردم. مربی من هم آقای ناصر ابراهیمی بود. که در آن تیم هم
بازیکن های معروف بودند. جلال مختاری فر کاپیتان ما بود. محمد آیینه چی
بود. دیگر ما فوتبال را ترک کردیم و به کشور امارات رفتیم.
به تیم ملی هم دعوت شدید؟
امینی:
به تیم ملی دعوت نشدم. البته همیشه جزو بازیکن های هفته لیگ بودم چون قبل
از آن همیشه منطقه عملیات بودیم. من از روزی که جنگ شروع شد تا 66 مدام در
منطقه عملیات بودیم. اصفهان اینطوری بود. وقتی که عملیات بود، همه لیگ را
رها می کردند و ما خیلی بازیکن های شهید هم دادیم.
شهید رضایی مجد را می شناسید؟
امینی:
بله. ایشان سال 65 در اکباتان بود. 67 آمدم. ایشان سال 65 شهید شد. حتی در
تیم تام اصفهان دو لیگ خوب گذاشتیم. دو دوره به نام شهید عباس فروزان مهر
دروازه بان تام اصفهان بود که شهید شد و به نام او دو دوره گذاشتیم و هر
سال تیم های قدر تهران، استقلال، هما، اکباتان، صنعت نفت آبادان می آمدند.
دو سال به نام این شهید جام گذاشتیم و بازی می کردیم.
اولین بازیکنی که از ایران به امارات رفت و در آن لیگ بازی کرد، من بودم و
بعد آقای حسین عبدی را بردم، بعد محمد خاکپور و جمشید شاه محمدی را بردم.
در تیم نفت ابوظبی بازیکن های معروف امارات بازی می کردند.
در
حرف های خود به اکباتان اشاره کردید؛ تیمی که الان از آن اسمی نیست.
همانطور که از تیم های قدیمی مانند بانک ملی، پورا و نیروی زمینی حرفی
نیست!
امینی:
بله متأسفانه. من با آقای ابراهیم ربطی دو سال در اکباتان مربیگری کردم؛
83 تا 85 قبل از اینکه تیم را به باشگاه استیل آذین بفروشند. متأسفانه از
لحاظ بودجه یک مهندس از دوبی آمد که این تیم را بخرد و بالا ببرد. خرید و
بعد به آقای حسین هدایتی فروخت. نباید به این صورت یک تیم پایه دار و قدیمی
حیف و میل می شد. آقای مجید غنی، صاحب باشگاه سابق با آقای ابراهیم ربطی
درصدد هستند که دوباره یک باشگاه بخرند و این تیم را از نو علم کنند. دو،
سه بار هم به من پیشنهاد کردند.
در این عکس مرتضی امینی را در کنار حسن روشن پیشکسوت فوتبال ایران و استقلال می بینید
شما موافقت کردید؟امینی: گفتم حالا معلوم نیست.
از سرنوشت تیم های خصوصی که خبر دارید؟
امینی: بله. تیم خصوصی جواب نداده؛ اما این ها عاشق فوتبال هستند. عاشق این کارند. عاشق اکباتان هستند و دوست دارند خدمت کنند.
اینها
هم نمی آیند که اسم این تیم را عوض کنند؟ الان شنیدید که مالک راه آهن
گفته می خواهیم اسم آن را عوض کنیم؛ تیمی که هفتاد سال اسم آن راه آهن
بوده.
امینی: خب
این یک اشتباه محض در فوتبال ما و در مملکت ماست. ما فوتبالی داریم که یک
قدیمی در آسیا هستیم. نباید سر باشگاه ما به این صورت فشار بیاید. باید
مسئولین هم فکری بکنند. این باشگاه قدیمی، قدرتمند و فوتبال ساز مثل راه
آهن، الان ببینید هیچ اسمی از بانک ملی نیست. باشگاهی که در آن بازیکنانی
چون مهدی مهدوی کیا و قبل از آن فوتبالیست هایی بالا آمدند که امروز اصلا
هیچ اسمی از آنها نیست. خود آقای علی دوستی که امروز مربی تیم نوجوان ماست،
سال ها مربیگری در قسمت نوجوان و جوان انجام می داد اما الان هیچ اسمی
نیست. این یک کار اشتباهی است. باید از مسئولین بخواهیم که تیم ها را به
همین صورت رها نکنند و حیف و میل نکنند. یک اسمی بوده، یک نامی از اینها در
ایران بوده. یک فوتبالیست هایی آمدند که در حد تیم ملی و اروپا بازی
کردند، مثل آقای مهدی مهدوی کیا. می بینید که از بانک ملی آمد و حالا همیشه
خودش افتخار می کند که بازیکن بانک ملی بوده و همین امروز هم گاهی به زمین
بانک ملی می رود و پیشکسوتی بازی می کند.
خوب اقای امینی چه شد شما سر از تیم ملی عراق درآوردید؟
امینی:
می دانید که وزیر ورزش عراق سال ها در ایران زندگی می کرد. آقای مهندس
جاسم محمد جعفر سال ها در اصفهان زندگی می کرد. مهندس معروفی بود. موقعی که
رژیم عراق سقوط کرد و صدام رفت، ایشان به عراق رفت و پست وزارت ورزش را
گرفت. الان تنها وزیری که هشت سال آن جاست و از من دعوت کرد که به آن جا
بروم.زیرا مدرک من A آسیا بود و آن ها A خیلی کم داشتند. رفتم و اول تیم
المپیک یا امید عراق را بعد از یک ماه به من دادند که دقیقا بعد از بازی
ایران و عراق بود؛ همان بازی که اگر یادتان باشد به خاطر استفاده ایران از
یک بازیکن دو اخطاره سه، هیچ به سود عراق شد.
من از آقای قلعه نویی که از دوستان خوب من هم هست یک خواهشی می کنم. امروز
برود و یک تیم پایین جدولی را تحویل بگیرد و قهرمان کند. یک میلیاردی که
این جا می خواهد خرج بشود، به تیم آخر جدولی برود و آن را بگیرد و آن را
قهرمان کند. نرود ده ملی پوش را ببرد. شما که ده ملی پوش دارید و می خواهید
آن ها را با خود ببرید، خب برو جای قهرمان های آسیا بازی کن، برای چه با
باشگاه های ایران بازی می کنید، تازه نتیجه هم نمی آورید.
تیم
را دست من دادند. گفتم اینجا کار نمی کنم. تیم جوانان آنها را گرفتم. از
من خواست یک تیم جوان خوب بسازم که امروز می بینید نائب قهرمان آسیا شدند.
غیر از آن هم یک آکادمی خیلی بزرگی داخل خود استادیوم ملعب شعب، استادیوم
شماره دو ساخت و سه ماهه تحویل من داد. یک تیم پانزده سال برای آنها آماده
کردم که تا دو سال دیگر نمایان می شود که این چه تیم خوبی است. واقعا حیف
می دانم با این عظمت، ملت، ورزش پیشرفته مان که کشورهای هم جوارمان دارند
روز به روز پیشرفت می کنند؛ اما ما هنوز داریم درجا می زنیم یا رو به عقب
هستیم. یعنی واقعا متأسفم. بعضی از مسئولین به فکر ورزش صحیح ما نیستند. یا
یک عناصری را در رأس کارهایی می گذارند که واقعا واجد شرایط آنجا نیستند
که این ها کار بکنند. الان مشاهده کردید، تیم جوانان ما با این عظمت خود،
با این عرق ایرانی هیچ نتیجه ای نگیرد. اما با آقای کفاشیان صحبت کردم.
بنده خدا در جواب من چیزی نگفت. گفت حاضرم از نو با شما شروع کنم، تیم
جوانان را به شما بدهم. چندین بار با من نشست داشت. همین دیروز هم با هم
نشست داشتیم که درباره تیم جوانان با او صحبت کردم. او هم با آقای میرشاد
ماجدی مسئول کمیته جوانان صحبت کرده است. بناست یک جلسه حضوری هم با اینها
داشته باشم که انشاء الله یک تیم جوانان پر قدرت، تیمی که واقعا برای سال
ها بماند بسازم.
حکیم شاکر الان مربی جوانان عراق هستند؟
امینی: بله که از تیم بزرگسالان به جوانان برگشته.
قرارداد شما در عراق تمام شده؟ یعنی باید شما را مربی جوانان ایران بدانیم؟
امینی:
الان از قرارداد ما یک ماه دیگر مانده؛ اما دوست دارم در کشور خودم کار
کنم. فوتبال خود را پیشرفت بدهم. من خیلی دوره ها خارج از کشور و در اروپا
دیدم. در فوتبال امروز روز به روز داریم از کشورهای هم جوار عقب می افتیم.
نباید بگوییم چرا اردن پیشرفت می کند، چرا لبنان می آید و ما را می برد یا
چرا امارات یک کشور حوزه خلیج فارس پیشرفته تر هستند. خب دارند فوتبال را
روز به روز می شناسند. بیش تر مدیران ما استقرار و پایداری ندارند که چطوری
عمل و کار بکنند. یعنی وقتی به مدیر عامل یک باشگاهی یک سال وقت می دهند،
خب در این یک سال باید چه کار بکند! چه کار می تواند بکند؟ پول جمع بکند!
بازیکن بیاورد! با مربی قرارداد ببندد، با مربی اخت بگیرد! پس ما باید به
مدیران خود حداقل پنج، شش سال وقت بدهیم که او هم بتواند برنامه ریزی درستی
انجام بدهد. یک مربی خوبی بیاورد. حالا از داخلی یا خارجی که با او چفت
بشود و یک برنامه ریزی پنج ساله برای او بگذارد. امروز در تمام باشگاه ها و
لیگ برتر خود، یک بازیکن هجده ساله خوب داریم؟ این واقعا برای فوتبال ما
افت دارد. عوض این که یک بازیکن جوان، هجده ساله داخلی لیگمان بگذاریم، ما
داریم از فوتبالیست های 37، 38 ساله استفاده می کنیم. این درست نیست.
عابدزاده
موقعی که با من در اصفهان آمد و بازی کرد، هجده سال داشت و از زمان دهداری
بازیکن فیکس بود. الان مربی های شجاعی نداریم. باید مربی های ما علم روز
را ببینند. می خواهم یک سؤالی بپرسم. مربی لیگ برتری ما، چهار صد و پنجاه
الی پانصد میلیون پول می گیرد، آیا این مربی نمی تواند ده، پانزده میلیون
خود را در سال خرج خود کند و به اروپا برود و یک کلاس تقویتی، یک کلاس
تجدیدی ببیند؟ یک کلاسی که دوباره فوتبال را به روز بشناسد. آیا نمی تواند!
می تواند دیگر. پس مربی های ما به فکر اینها نیستند. به فکر این است که
امسال با این تیم قرارداد بست، این قرارداد او دو، سه ماه تمام نشده، شروع
به لابی کردن با یک باشگاه دیگر می کند. پس فوتبال ما استقرار ندارد، هیچ
وقت فوتبالمان پیشرفت نخواهد کرد. واقعا نمی آیند فوتبال با تعصب کار کنند.
الان مربیان ما از علم فوتبال روز خیلی به دور هستند. شما یک فوتبال لیگ
برتر فردا یا امروز را تماشا کنید. بین خط هجده حریف با وسط ما یک تیم چند
پاس به هم می تواند بدهد! نمی توانند پاس بدهند. یعنی حداقل باید شش، هفت
پاس به هم بدهند که بلد نیستند. فوتبال ما مثل چهل سال پیش انگلیس، دفاع
وسط می گیرد و بلند روی دروازه حریف می اندازد؛ آیا به فوروارد برسد یا
نرسد، کی! من این ها را هم همه جا گفتم و خواهم گفت. یعنی باید مربی ما فکر
فوتبال باشند، فقط فکر لابی کردن که امروز به آن باشگاه بروم و فردا این
به این باشگاه بیاید ...
مرتضی امینی در حال آموزش بازیکنان نوجوان عراقی
الان لیگ ما محدود شده بیست، بیست و دو مربی.
امینی:
الان من این را توضیح می دهم. من به شما یک پیشنهاد می کنم و برای آن یک
مثال می آورم. حساب کنید لیگ را یک اتوبوس نو می گیریم که حق دارد که چهل و
چهار نفر را سوار کند. بیست و سه چهار نفر از مربیان ما این اتوبوس را در
بست می گیرند و سوار می شوند و می گویند آقا برو. هیچ کس را حق ندارید سوار
کنید، فقط ماها هستیم. شما دارید می بینید، این بیست و سه نفر از این
باشگاه به آن باشگاه در داخل همین لیگ می روند. غیر از این است؟ چرا باید
به مربیان جوان راه ندهند؟ چرا باید مدیران باشگاه های بترسند؟ از چه می
ترسند! ما امروز مربی داریم، هفتاد و پنج سالش است. دارد در این لیگ برتر
ما تمرین می دهد. این واقعا یک درد برای فوتبال ماست. کی می خواهد رسیدگی
کند! حرف بزنید می گویند رئیس فدراسیون ...، بنده خدا چه کاره است! الان
شما تا حرف بزنید، مربیان یا باشگاه می گویند رئیس فدراسیون. آیا برای شما
بستر آماده نکرده، بد است که فدراسیون ما در این بی همه چیزی، بی بضاعتی در
آسیا اول شده. باید از آقای کفاشیان تشکر کرد. ثانیا الان سازمان لیگمان
خوب است. کسی را آورده که واقعا کارکن است. آقای مهدی تاج خودش ورزشکار
است. می گویم این بزرگ ترین کاری بود که آقای کفاشیان آمدند و آقای تاج را
گذاشتند.
البته بعد از یک سال که مشکلاتی داشتند و رفتند. ....
امینی: مشکل
ندارد. الحمدالله روز به روز دارد حل می شود. ما باید از آقای کفاشیان،
مهدی تاج و علیپور که یک روحانی است، اما خدا شاهد است یک مغز فوتبال است،
پشتیبانی کنیم.
فوتبال ما را مدیران دارند کثیف می کنند، بعضی از دلال ها دارند کثیف می
کنند. تا کی باید بازیکنان مسنی چون نکونام و کریمی و مجیدی را ببینیم؟
چرا
حالا که آقای تاج آمده، آقای عزیز محمدی که بالاخره سه، چهار سال در این
فوتبال بوده و برنامه ریزی کرده و از حق هم نگذریم، نسبت به قبل خیلی
سازماندهی بهتر شده، از این نباید استفاده کند؟ چرا کسی که می آید نباید از
قبلی استفاده کند؟
امینی: بله
موافقم چون او با تجربه تر است. دو، سه سال قبل از این بوده، باید بنشینند
و صحبت کنند. با هم رأی های خود را یکی کنند. به نظر من خیلی هم خوب است.
حرف شما واقعا متین است. من و من کردن خیلی بد است. اول انقلاب یادم است،
خدا رحمت کند امام خمینی را، گفت کلمه من نگویید، کلمه نجسی است. گفت این
کلمه را به زبان نیاورید بگویید ما. اگر بگویید ما، این راهمان هست و ما
همه کار با هم می کنیم. پس من و من کردم نباید در ورزش باشد. باید ما
بگوییم. باید دست به دست هم بگذاریم و با هم کمک کنیم. فوتبالمان خیلی عقب
افتاده و باید پیشرفت کنیم. ما می توانیم. ما وجود و عناصر آن را داریم.
زمینه آن هم آماده است. اما مغزهای متفکری واقعا بیایند و کاری به جوان
بودن یا سن بالا بودن آنها نداریم. الان ما مربی هایی داریم که تجربه آنها
از یک مربی سالمند خیلی بیش تر است. چرا باید از این استفاده نکنیم؟ ما تا
کی باید از این لابی بازی ها داشته باشیم!
البته چند تا هم آمدند، آقای گل محمدی، ویسی و مهابادی و ...
امینی:
حالا آقای ویسی هم تعویض کردند، چه نتیجه ای گرفتند؟ آقای فیروز کریمی
برای این تیم چه کار کرد! حقیقت را دارم به شما می گویم. چند وقت پیش به من
پیشنهاد شد که با آقای پرویز مظلومی به آلومینیوم بروم که نشد. از آقای
قلعه نویی که از دوستان خوب من هم هست یک خواهشی می کنم. امروز برود و یک
تیم پایین جدولی را تحویل بگیرد و قهرمان کند. یک میلیاردی که اینجا می
خواهد خرج بشود، به تیم آخر جدولی برود و آن را بگیرد و آن را قهرمان کند.
نرود ده ملی پوش را ببرد. شما که ده ملی پوش دارید و می خواهید آنها را با
خود ببرید، خب برو جای قهرمان های آسیا بازی کن. برای چه با باشگاه های
ایران بازی می کنید؟ تازه نتیجه هم نمی آورید. ببینید مربی های ما به خدا
قسم علم ندارند. همه با لابی، همه با صحبت و دلال بازی دارند به اینجاها می
رسند. همه این ها ضررش برای فوتبال مملکت ماست. ما چرا باید از آقای
کفاشیان انتقاد کنیم. خیلی هم باید از ایشان ممنون باشیم. آقای کفاشیان
بستر را آماده کرده، حتی بیرون کلاس های تقویتی هست، می گوید من این ها را
آماده کردم با خرج خودتان بیایید و بروید.
آقای
امینی ما یک مشکل دیگری هم که داریم، هوادارها صبر ندارند. حالا مدیران به
کنار. مدیران بالاخره می گویند من هزینه ای که می کنم می خواهم نتیجه
بگیرم که در چشم هوادارها باشم، استقلال و پرسپولیس را مثال می زنیم. مثلا
آقای رویانیان می گوید من برنامه پنج ساله دارم، اما هوادار دو بار
پرسپولیس نتیجه نگیرد، می گوید حیا کن و رها کن.
امینی:
مدیران ما به دو دسته تقسیم می شوند. یک حرفه ای داریم، یک غیر حرفه ای
داریم. کسی که حرفه ای است، واقعا مدیری که حرفه ای باشد و در فوتبال کار
کرده باشد، می تواند برود با این تماشاچی ها صحبت کند و آنها را دلداری
بدهد. یک جوری به اینها بفهماند که فوتبال چیست. مدیرانی داریم که غیرحرفه
ای هستند. در فوتبال نبودند و ناگهان می آیند. بلد نیستند با اینها برخورد
کنند. این را قبول دارید. مشکل ما این می شود. آقای رویانیان باشد، کس
دیگری باشد. الان من مشکلی ندارم. آقای رویانیان آمده کار کند. منظورم این
است که وقتی ما مدیر حرفه ای داشته باشیم مثل آقای ساکت، شش، هفت سال مدیر
تیم سپاهان بود، ببینید سپاهان را به کجا رسانید. یا امروز آقای علیرضا
رحیمی، خودش یک فوتبالیست قدیمی بوده، بازیکن سپاهان بوده، سال ها مدیر
تربیت بدنی اصفهان بوده، رئیس فدراسیون هندبال بوده، بلد است چطوری هم با
بازیکن، هم با تماشاچی و هم با مردم و هم با مطبوعات برخورد کند. ما یک
مدیرانی لازم داریم که واقعا در فوتبال ما بودند. حالا مشکلی ندارد، آقایان
آمدند، اما باید توجیه کنند که آقای تماشاچی وقتی که ما یک، هیچ باختیم،
مشکل ما این بوده، دلداری بدهد. تماشاچی او نباید داد بزند، آقا مربی را
عوض کن، فلان است. ما الان بهترین مربی ها را از خارج از کشور برای ایران
آوردیم. یعنی مربی هایی که داریم، هیچ کدام از آن ها خوب نیستند! کرانچار
مگر بد است؟ ژوزه در پرسپولیس مگر بد بوده؟ خوب بوده یا آقای بگوویچ. من با
آقای بگوویچ خیلی برخورد کردم و با او خیلی صحبت می کنم. مربی خیلی خوبی
بود. بگوویچ کسی بود که تیم فولاد را اگر یادتان باشد ده سال پیش از این که
مربی فولاد بود، هفت بازیکن ملی پوش داد. ما بعضی از مربی های خوب را باید
ستایش کنیم که از بیرون آمدند. آن ها به فوتبال ما کمک کردند. من چند وقت
پیش که با آقای کفاشیان صحبت کردیم، گفتم اگر به من بابت جوانان تیم دادید،
من با آقای بگوویچ کار می کنم. چون یک مربی خوبی است. من می خواهم علم خود
را روز به روز تقویت کنم، چه اشکالی دارد. ببینید بعضی از مربی های ما
برداشت شان خیلی بد است. این منم، منم زیادی خوب نیست. ببینید من نوعی که
امروز آمدم و درس خواندم و C و B و A را گرفتم، کم چیزی نیست. باید کفاف
ندهم و این A که گرفتم تمام شد و من مربی لیگ برتری شدم و بروم. خیر. من
باید روز به روز تحصیلات کنم، اینترنت کار کنم، باشگاه های دیگر را ببینم،
سی دی بگیرم و کار کنم.
دوران جوانی امینی در سپاهان اصفهان
شما کار آقای وحید هاشمیان را خیلی تحسین می کنید که رفته از دستi پنج آلمان هم شروع کرده، چند سال آینده بهترین مربی ایران می شود.
امینی:
بله خیلی خوبه. چند وقت پیش به اروپا رفتم و دوره دیدم. الان هم باز دنبال
کلاس می گردم. چرا باید همیشه بگوییم فوتبال را بلد هستیم. آیا فوتبال
مملکت ما این است؟ الان چند سال است فوتبالیست ترانسفر نمی کنیم، چرا!
همیشه به اروپا ترانسفر می کردیم. الان از اروپا دارد می آید، هیچی، به
ندرت هم چهار، پنج بازیکن داریم که به کشورهای حوزه خلیج فارس فرستادیم.
چرا؟ چون ما دیگر بازیکن نساختیم، تولید نداریم. چرا در باشگاه های خودمان
زیاد سرمایه نمی گذارند.؟ به آقای فتح الله زاده، رویانیان می گویم روی
مربی های جوانان، نوجوانان سرمایه گذاری کنید. به این مربی ها بها دهید که
وقتی دو، سه میلیارد به مربی بزرگسال می دهید، صد تومان، دویست تومان به یک
مربی جوان بدهید. این برای شما آینده ساز است.
اصلا در کشورهای
اروپایی، الان در کشورهای حوزه خلیج فارس، همین کشورهای شیخ نشین، خدا شاهد
است این قدر به لیگ جوانان و نوجوانان اهمیت می دهند، به لیگ برتر خود
اهمیت نمی دهند. آن وقت ما با این جمعیت هفتاد و چند میلیونی چرا نباید
اهمیت دهیم! ما فوتبالیست ها را باید از کجا پیدا کنیم! ما چرا باید
پشتیبان لیگ برتر از تیم ملی امید تیم جوانان داشته باشیم. من از فدراسیون
خواهش می کنیم بیش تر پشتیبان لیگ های جوانان، نوجوانان خود باشد. زیرا این
ها سپرده های آینده ما هستند، این ها فوتبال ما را در آینده تضمین می
کنند. الان شما کشور ژاپن را ببینید، بیست سال پیش چه فوتبالی داشت، امروز
چه فوتبال هایی دارد. مربی های برزیل، و اروپا می آورند، فقط روی نوجوانان و
جوانان و نونهالان خود کار می کنند، این قدر سرمایه به این ها می دهد. این
قدر که حقوق به مربی های نوجوانان و جوانان می دهد، به بزرگسالان خود نمی
دهد. الان نتیجه آن را هم گرفتند. امروز کره با ژاپن فوتبالیست می فرستد و
جوانان و نوجوانان آن ها، یکی، دو سال دوره می ببینند، دو سال برای آن ها
در برزیل اردو می گذارند. پس ما چی شدیم! ما این جا فقط داریم حرف می زنیم.
مربی لیگ برتری ما، چهار صد و پنجاه الی پانصد میلیون پول می گیرد، آیا این
مربی نمی تواند ده، پانزده میلیون خود را در سال خرج خود کند و به اروپا
برود و یک کلاس تقویتی، یک کلاس تجدیدی ببیند، یک کلاسی که دوباره فوتبال
را به روز بشناسد.
نظر شما در رابطه با آقای جلالی به عنوان یک مربی علم گرا چیست؟
امینی:
خب ببینید آقای جلالی مربی است که با علم روز پیش می رود و به فکر یک
برنامه دراز مدت است. حق او هم هست و حقیقت را می گوید. او می گوید جوانان
را به من بدهید تا من یک تیم بسازم.
من خودم بعضی جاهای کار او را در
آورده بودم و در عراق به کار می گرفتم. یعنی از او استفاده می کردم. ما
باید به مدیران خود یک برنامه پنج، شش ساله بدهیم که او هم بتواند یک
برنامه پنج ساله از یک مربی خوب بخواهد مثل آقای جلالی. آقای جلالی هنگام
پیشنهاد تیم صبا حق خود را گفته، گفته که به من جوانان بدهید، من سه سال
دیگر به شما تحویل می دهم. این واقعا یک پشتوانه خوبی برای فوتبال است. ما
باید به همچین مربی هایی برسیم. ما مدام به فکر لیگ برتر هستیم، ما روز به
روز داریم عقب می مانیم. سه سال دیگر لیگ مان از لیگ دو کشور بدتر می شود،
این پول های هنگفت کجا دارد می رود؟ الان ما بازیکن نداریم، فقط پول می
گیرند. الان شما یک فوتبال زیبا در لیگ برتر به من نشان بدهید! غیر از این
اولین بار که من استقلال را دیدم جلو تیم الریان خوب بازی کرد.
ما
همیشه به کشورهای عربی فوتبالیست ترانسفر می کردیم اما الان داریم از
کشورهای عربی بازیکن می آوریم. ما چندین بازیکن از کشور عراق داشتیم. من
جزو کادر فنی تیم ملی بودم، مربی های قدیمی و مسئولین فوتبال کشور عمان می
گفتند شما تیم بزرگی هستید، تیم معروفی هستید، ایران همیشه بزرگ می ماند.
چرا بقیه باید ما را از دور ببینند، اما از داخل ما هیچی نباشیم. پس باید
یک حرکتی ورزشی با مدیران خوب در کشور ما انجام بشود.
آقای ماجدی اعلام کرد که مربی تیم ملی جوانان را سال 92 اعلام می کنیم. آن مربی شما هستید؟
امینی:
من در یکی، دو نشست با اقای کفاشیان صحبت کردم، او به من گفت من با آقای
ماجدی هماهنگ کردم تا با هم بنشینیم و صحبت کنیم. من از خدا میخواهم انتخاب
شوم. بهترین تیم را تحویل شما می دهم.
شما
از آن ها نمی خواهید که تضمین بدهند که شما حداقل دو یا سه سال این تیم را
داشته باشید و با اولین بازی که نتیجه نگرفتید، به شما نگویند خدانگهدار.
امینی:
قطعاً این حرف شما واقعا درست است. ما باید از حالا به فکر تیم جوانانمان
باشیم. ما همیشه باید دو تیم ملی جوانان و نوجوانان داشته باشیم؛ یک و
دو. تیم ملی امیدمان هم به همین صورت است. ما از امروز، باید یک تیم برای
جام جهانی آماده کنیم که دوباره مثل امارات نشویم.
بازیکن های خوبی هم داریم.
امینی:
حاضرم بهترین تیم را تحویل شما بدهم. همین تیم جوانان اگر با من باشند سه،
چهار سال دیگر همان تیم ملی فوتبال اصلی مان باشد. اما خودشان دوست دارند
دنبال آدم های اسمی بروند. البته آقای کفاشیان همچین طبعی ندارد.
من با آقای کفاشیان صحبت کردم. بنده
خدا در جواب من چیزی نگفت. گفت من حاضرم از نو با شما شروع کنم، تیم جوانان
را به شما بدهم. الان چندین بار با من نشست داشت. همین دیروز هم با هم
نشست داشتیم که درباره تیم جوانان با او صحبت کردم، او هم با آقای میرشاد
ماجدی مسئول کمیته جوانان صحبت کرده، بناست من یک جلسه حضوری هم با این ها
داشته باشم که انشاء الله یک تیم جوانان پر قدرت، تیمی که واقعا برای سال
ها بماند بسازم.
آقای کفاشیان که گفتند من استعفای خود را تحویل مجمع می دهم.
امینی: من می گویم استعفا ندهد بهتر است. ایشان که هست بگذارید کار بکند. به نظر شما اگر ایشان استعفا دهد کسی بهتر از ایشان هست؟
به نظر می رسد وزارت درباره به دادکان چراغ سبز نشان داده. البته او هم شرط گذاشته.
امینی:
به نظر شما حالا اگر آقای دادکان بخواهد کار بکند، دوباره کسی نیست که
برای دادکان موش بدواند؟ حالا که کفاشیان آمده بگذارید کار خود را بکند و
تمام کند، موقع انتخابات چهار نفر دیگر بروند. چرا نباید چهار مسئول فوتبال
سابق و قدیمی مثل آقای دادکان و فراهانی به او کمک کنند. همیشه باید به
این ها تیشه بزنیم. چرا؟ چرا همیشه فوتبال ما اینطوری است؟ الان که مربی
یکی از تیم های معروف تهران شدید، عوض این که چهار نفر کمک شما کنند، چرا
باید مدام برای شما بزنند؟ پول به این روزنامه، به آن روزنامه بدهند. چرا
فوتبال ما اینطوری است؟ الان که آقای کفاشیان رأس کار است، باید از او
حمایت کنیم. موقعی که کار او تمام شود، چهار نفر دیگر بیایند.
شما این حق هم بدهید، تیم ایران در جام جهانی در آسان ترین گروه افتاده بود.
امینی:
آقای کفاشیان دارد فوتبال بازی می کند یا تیم ملی؟ آقای کفاشیان بهترین
مربی دنیا را برای آنها آورده یا خیر؟! وقتی که بازیکن نخواهد بازی کند،
بازیکنهای ما بی انگیزه شدند، بازیکنهای ما میلیاردر شدند. به خدا بهترین
مربی، بهترین امکانات را داریم. اما بازیکن های ما نمی خواهند بازی کنند.
من
یک سؤال دارم. اینجا لبنان را 5 -0 می بریم. آنجا 1-0 می بازیم. همان
بازیکنها بودند یا نه؟ همان مربی بود یا نه؟ همان رئیس فدراسیون بود یا
نه؟ چه فرقی کرد؟! ببینید باید حقیقت را گفت. ما نباید یک طرفه قضاوت کنیم.
خود بازیکن نمی خواهد.
ببینید فوتبال ما را مدیران دارند کثیف می
کنند، بعضی از دلال ها دارند کثیف می کنند. تا کی باید بازیکنان مسنی چون
نکونام و کریمی و مجیدی را ببینیم؟ کی می خواهند به جوانان فرصت بدهند؟
نویدکیا را چرا بازی نمی دهند؟ البته آقای تاج که از دوستان دوران مدرسه من
است گفته که تلاش می کنیم او به تیم ملی بیاید. از رسانه ها می خواهم این
قدر از بازیکنان میلیاردی و بی اثر برای فوتبال ملی پشتیبانی نکنند. از
آقای کفاشیان پشتیبانی کنید. من دو، سه بار با او صحبت کردم، حتی به او در
عراق گفتم مربی جوانان ایران را برای چی آوردی؟ گفت فوتبال بلد است. گفتم
خیر. تیم ما امسال باید قهرمان جوانان می شد. من در دوبی تیم جوانان ایران
را دیدم و حسرت آن را هم خیلی خوردم. بنده خدا راستش را گفت، گفت شما به
ایران بیایید و به من کمک کنید و کار کنید. گفتم من حاضرم. این که مسئول
است و رأس کار است، الان ما او را تضعیف کنیم، در این موقعیت به جایی می
رسیم! الان آقای دادکان بیاید، چه کار می تواند بکند. می تواند تیم ملی را
جام جهانی ببرد!
در آلبوم زیر می توانید عکسهایی از دوران بازیگری و مربیگری مرتضی امینی را مشاهده کنید:
حالا به نظر شما با توجه به این امتیازاتی که هست، ما جام جهانی می رویم یا خیر؟
امینی: با این امتیازهایی که هست تیم ما می رود. من به شما قول می دهد یعنی صد درصد به شما می گویم.
با وجود یک بازی در خانه از سه بازی آینده؟
امینی:
ما یک بازی سخت با کره داریم. لبنان را که باید در خانه بزنیم و چون مربی
تیم قطر رفته، آن تیم را دیگر ندارند، از هم گسیخته هستند. خاطرتان جمع
باشد، ما دو بازی برد داریم. بازی کره هم انشاء الله تیم ما به خود می آید،
و همیشه تجربه کردیم، بازی های آخر را تیم های ما به خودشان آمدند و
خودتان دیدید.
از فوتبال ایران فاصله بگیریم از عراق بگوئید. آیا امنیت وجود دارد؟
امینی:
فوتبال عراق روز به روز پیشرفت دارد. سال 2010 به عراق رفتم. امنیت به آن
صورت نیست؛ اما لیگ آنها منظم نیست. اما انجام می دهند. علاوه بر تیم های
معروف الزورا و پلیس تیم های بهتر از آنها آمدند. تیم های شمال یا همان
کردستان عراق مثل تیم دهوک، اربیل آمدند با بودجه های خیلی کلانی و
بازیکنان حرفه ای که از بیرون می آورند، با بازیکن های خود تیم ملی عراقی
که از مرکز عراق می خرند و می آورند الان خیلی تیم های خود را تقویت کردند.
الان سه تیم از کردستان عراق، زاخو، دهوک، اربیل که همیشه قهرمان هستند.
سلیمانیه هم الان چهار تیم در لیگ دارد. و آن جا منظم تر است. غیر از این
که خودش لیگ داخلی دارد، یک لیگ داخل عراق هست. اما آن ها به اندازه ما
امکانات ندارند. اما لیگ شان خوب است، دارند کار می کنند، فوتبالیست های
خیلی خوبی دارند. من آینده خوبی در کشور عراق می بینم. اما ما باید بجنبیم.
زیرا فوتبالیست های خوبی در عراق هست. اما کار تاکتیکی این ها مربی نیست
که به این ها آموزش بدهد.
سقف قرارداد در آن جا چقدر است؟
امینی:
الان آن جا روی دویست میلیون دینار عراقی است که به پول ما هفتصد، هشتصد
تومان می شود. حرفه ای هستند اما به اندازه ما پول نمی دهند. اخیرا شروع
شده، دارند بازیکن از آفریقا، برزیل، سوریه می آورند، مربی از سوریه
آوردند.
آمدن زیکو در فوتبال آنها چقدر تأثیر داشت؟
امینی:
یک برندی بود که زیاد تأثیری نداشت. اولا زیکو در فوتبال عراق زیاد کار
نکرد. یعنی در هر تمرینی خودش خارج از کشور بود. چندین مصاحبه با روزنامه
های آنجا کردم گفتم این زیکو برای شما مربی نمی شود. او یک دلال است. حتی
وزیر ورزش هم از من نظر خواست. گفتم دو میلیون و پانصد هزار دلار را به او
ندهید. دیدید که زیاد تأثیر نگذاشت. فقط چند بازیکن عراقی که در خارج از
کشور زندگی می کردند یعنی در اروپا دو شناسنامه ای بودند، این ها را آورد
که تیم کمی نتیجه گرفت.
چرا ناگهان رفت؟ می خواست مربی برزیل بشود!
امینی: خیر. نتوانست تیم را بالا ببرد. در آن ماند. تیم عراق بالا برو نیست، وسط کار آن ها را رها کرد.
به نظر شما عراق صعود می کند؟
امینی:
خیر. عمان را که می تواند ببرد. اما تیم استرالیا خیلی قوی است. الان این
مربی صربستانی که آوردند، من شناختی روی او ندارم. اما آینده فوتبال عراق
خیلی بالاست. ما باید به خودمان بجنبیم. فوتبال ما یک تکانی باید بخورد.
رئیس فدراسیون عراق خیلی دارد خوب کار می کند. او از من هم خواست که تیم
ملی بیست و یک ساله های عراق را تحویل بگیرم. فعلا من به او جواب ندادم.
یکی، دو بار با هم نشستیم. من در جلسات بنا بود تیم بیست و یک ساله ها را
به من بدهد، حالا تا انشاء الله چی بشود. اگر این جا کار نکردم، دوست دارم
در مملکت خودم کار کنم. دوست دارم فوتبال ما پیشرفت کند.
شما عراق ساکن بودید؟
امینی:
خیر. می آمدم و می رفتم. من پانزده روز آن جا بودم و یک هفته این جا بودم.
سه روز این جا بودم و چهار روز آن جا بودم. تمرین داشتم همیشه در اردو
بودم.
پس از نظر امنیتی مشکلی نداشتید؟
امینی: خیر. من در کاظمین بودم آن جا جزو هیئت مدیره صحن کاظمین هم هستیم.
از دوران جنگ بگویید.
امینی: من
سال ها در منطقه عملیاتی سپاه اصفهان بودم. من از همان سال 59 که جنگ
شروع شد، من هشتمین روز در جبهه های خرمشهر با آن دوستان و فامیل در شهر
خرمشهر می جنگیدیم. همان جنگ های نامنظم ، تا روزی که خرمشهر سقوط کرد من
را روی پل خرمشهر زدند که چندین روز مجروح بودم. پانزده، شانزده سالم بود.
عکس های آن هم هست. بعد من را شب به ماهشهر آوردند و از ماهشر به اصفهان
بردند و چند روزی در اصفهان بودم و استراحت کردم، پای چپم ضربه خورده بود.
بعد دوباره برگشتم که دیگر خرمشهر سقوط کرده بود. مقر ما در سپاه خرمشهر در
هتل جهانگردی جنب فرودگاه آبادان بود با خدا بیامرز شهید سید محمد جهان
آرا بود که چند تا از مأموریت های من چون زبان عربی بلد بودم، آن طرف آب
رفتیم و عملیات را انجام بدهیم، شناسایی کنیم. یک مدتی ماندم و بعد به سپاه
اصفهان رفتم، لشگر امام حسین در شهرک دارخوین مابین اهواز، آبادان در
چندین عملیات از جمله فتح المبین، خیبر حضور داشتم. بعد از یک مدتی همان
لشگر امام حسین که بودیم گردان امیرالمؤمنین شهید عباس قربانی یکی از
فرماندهان معروف لشگر امام حسین بود، در کنار شهید حسین خرازی بودم. بعد یک
مدتی لشگر 30 زرهی سپاه بودم. سردار فتح الله جعفری هست، من آن جا در چند
عملیات بودم و چند بار هم زخمی شدم. الحمدالله همه آن ها به خاطر وطن و
آبروی اسلام و کشورم بود. همیشه خودم را یک بسیجی می دانم.
در کشوری که سال ها با آن جنگ کردید، اولین باری که رفتید چه حسی داشتید؟
امینی:
چون رژیم سقوط کرد من رفتم. ما در آن جا خاطراتی داریم. اولا زندگی ام
برای اهل بیت است. دار و ندارم برای اهل بیت است. سال هاست این جا حسینیه
دارم. یعنی هرجای دنیا باشم ده روز محرم باید حسینیه باشم و مراسم های خود
را انجام دهم. من پنج سال است که هر سال پیاده روی از نجف تا کربلا می روم.
امسال هم که آقای کفاشیان با حاج آقا علیپور، الان دو سال است که با هم
پیاده روی می رویم و افتخار است. انشاء الله دوست دارم همیشه پیاده بروم.
چون هیچ خطی برایم بهتر از خط اهل بیت نیست.
مرتضی امینی نفر سوم ایستاده؛ در ردیف نشسته هم حسین عبدی نفر سوم از سمت چپ دیده می شود
خاطره ای از دوران جنگ دارید که تعریف کنید؟
امینی: من
از منطقه عملیات خاطرات خوبی داشتم. ما همان جا فوتبال بازی می کردیم.
موقعی که عملیات نبود، به اصفهان می آمدم و در باشگاه ها بازی می کردم.
خیلی از بچه های اصفهان در عملیات بودند و شهید شدند از جمله حسن قاضی،
کاپیتان تیم سپاهان بود، بچه سپاه اصفهان بود، شهید عباس فروزان فر دروازه
بان معروف تام بود. علیرضا موجودی بازیکن سپاهان بود که شیمیایی شد. خیلی
از بچه ها جانباز شدند و به شهادت رسیدند. تمام فوتبالیست های اصفهان جبهه
بودند. من این را به شما قول می دهم.
آقای تاج هم خودشان سال ها در جبهه بودند.
امینی:
بله. پسر عموی او شهید احمدرضا تاج بود که هم سنگری من در لشگر 30 زرهی
سپاه بودند در مدرسه طالقانی. تیپ 92 زرهی با هم بودیم. برادر رضا تاج
فوتبالیست معروف اصفهان که بهترین دفاع راست ایران بود.
بهترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران از نظر شما کیست؟
امینی: از قدیم تا حالا واقعا علی دایی برای فوتبال مملکت ما یک افتخار است.
آرزوی من است که مربی تیم ملی ایران شوم، همین جوانان و امید و به این مملکت خدمت کنم. خواستن توانستن است، اگر مسئولین بگذارند.
بهترین مربی؟
امینی: بهترین
مربی داخلی که بی ادعا باشد، من می توانم بگویم آقای منصور ابراهیم زاده
خوب کار کرده. هر جا رفته جواب گرفته، خودتان هم دارید می بینید.
خارجی چی؟
امینی: وینگو بگوویچ بهترین
مربی بود که واقعا در ایران کار کرد زمانی که مربی تیم فولاد بود. آقای
کیروش هم از مربیان خوب است. ما جواب نمی دهیم. مربی های جوانی هم الان
هستند مثل آقای علیرضا منصوریان که من یک مدتی با او کار کردم واقعا مربی
خوبی است. دوست دارم بیش تر با او کار بکنم، منصوریان فوتبال را به روز می
شناسد.
احتمال دارد اگر شما جوانان رفتید آقای منصوریان با شما کار کند؟
امینی: امید؟
خیر به جوانان بیاید و با شما کار کند؟
امینی:
بله. من حاضرم با آقای منصوریان کار کنم. حالا خودش مربی امید است. الان
باید در همین ده روز اول عید باید به قطر برویم. یک تورنمنت در قطر است و
بناست که به آن جا برویم و بناست که ما در این تورنمنت کمک ایشان باشیم.
اگر صحبت خاصی مانده بفرمائید.
امینی:
در عراقی که این قدر ناسیونالیست هستند، این قدر امکانات دارند، این قدر
تعصبی هستند. من آن جا کار کردم. روزهای اول روزنامه ها خیلی با من
جنگیدند. وقتی کارم را دیدند اصلا در آن ماندند. من فوتبالی آن جا انجام
دادم، یک ضرب، دو ضرب! من فوتبال بارسلونا دارم انجام می دهم، و حاضرم اگر
تیمی را به من بدهند برای تان پیاده کنم. یعنی مابین خط هجده حریف و خط وسط
حداقل تیم باید هشت، نه پاس به هم بدهد. من این کار را انجام دادم. من
همین جا می خواهم این را پیاده کنم، اگر مربی ها بگذارند.
یعنی مبدع تیکی تاکا ( سیستم معروف بارسلونا) می خواهید بشوید؟
امینی:
بله من می توانم پیاده کنم. فرمول های آن را هم بلد هستم. رفتم و بحث کردم
و هیچ مشکلی ندارد، ما تا کی باید فوتبال انگلیسی یک ضرب را داشته باشیم؟
ما تا کی باید فوتبال بلند و پاس های قطری داشته باشیم؟
مربی های ما چند
کلاس توجیهی بین فصل که تمام می شود، در اروپا رفتند! چرا این ها نرفتند
کلاس توجیهی ببینند! من امروز پانصد میلیون گرفتم، پانزده میلیون آن را
بگذارم و یک کلاس ده روزه توجیهی بروم. آیا بد است؟ آیا مربی های ما این ها
را انجام می دهند؟
حتی در عراق از من خواستند که برای مربی ها در آن جا
تدریس کنم. چون آن جا خیلی کم و انگشت شمارند کسانی که مدرک A دارند. من
الان دارم انشاء الله دنبال کلاس بالاتر می روم. من برای این کارم قانع
نیستم، A یعنی چی؟ A برای آسیاست. من دنبال این هستم که B اروپا، A اروپا
را بگیرم. من دنبال این ها هستم. ببینید ما عناصر آن را در این مملکت
داریم، اگر به ما راه و جا بدهند، فوتبال را می توانیم عوض کنیم.
سقف آرزوهای ورزشیتان چیست؟
امینی:
آرزویم این است که قهرمان آسیا در آینده شویم و به بازی های قبل خود
برگردیم. آرزوی من است که مربی تیم ملی ایران شوم، همین جوانان و امید و به
این مملکت خدمت کنم. خواستن توانستن است، اگر مسئولین بگذارند، به ماها
اجازه بدهند، ما هم فوتبال بازی کرده هستیم و هم مربی گری کردیم و هم تجربه
آن را داریم، یعنی کسی نیستیم که شورت فوتبال نپوشیده باشیم.