کد خبر: ۱۱۹۵۹۲
زمان انتشار: ۱۱:۰۲     ۲۱ اسفند ۱۳۹۱
سخنگوي جبهه پايداري انقلاب اسلامي در جلسه طرح معرفت و بصيرت اين جبهه در استان فارس، به تبيين موضوعات سياسي روز پرداخت.
به گزارش 598 به نقل از رجانيوز، دكتر كامران باقري لنكراني در سخنان خود به موضوعاتي چون تكنوكراسي، ائتلاف 1 + 2،  عقبه انتقادات به علماي انقلابي همچون آيت‌الله مصباح، برنامه جبهه پايداري براي انتخابات رياست جمهوري و شوراي شهر، هجمه‌ها و تخريب‌ها عليه اين جبهه و سخنگوي آن، مذاكره با آمريكا و ... اشاره كرد.

بخش‌هايي از سخنان سخنگوي جبهه پايداري در ادامه آمده است و متن كامل آن را مي‌توانيد، در اينجا ببنيد.

فلسفه "تکنوکراسی" در تقابل جدی با "مبانی اسلام"

 اگر ما می­بینیم که کسی در این صحنه حاضر می­شود و صحبت از این می­کند که ما برای اینکه مشکلات کشور را حل بکنیم باید سراغ "تکنوکراسی" برویم و" افتخار" هم بکند که تکنوکرات بودن "اشکالی" ندارد و بیان کند "تکنوکرات" بودن خیلی هم "خوب" است و من "افتخار" می­کنم که تکنوکرات محسوب شوم، خوب این را ما باید تحلیل کنیم ولو اینکه گوینده­ی این حرف را ما به عنوان یک فرد مؤمن و درواقع متعلق به انقلاب حساب بکنیم (که همین جور هم هست) اما باید ببینیم این حرف چه جهت گیری را دارد به ما نشان می­دهد.

 اگر کسی متوجه نباشدکه "تکنوکراسی" یک "فلسفه ای" پشتش هست و صرف استفاده از "ابزار"نیست و این جور مقایسه کند که "شما مثلاً مخالفید ما از اینترنت استفاده بکنیم؟ شما مخالفید ما ویدئو کنفرانس بگذاریم؟ بجای اینکه سفر استانی برویم، ویدئو کنفرانس بگذاریم. در تهران بنشینیم، ویدئو کنفرانس بگذاریم با همه­ی 31 استان کشور در تماس باشیم. شما با این مخالفید؟ یعنی می­گویید حتما ما باید برویم آنجا؟"و با این نگاه حق به جانب، ابزارها را به رخ ما بکشد و حواسش نباشد که این ابزار ها مبتنی بر یک فلسفه ای شکل گرفته اند و هنر اسلام این هست که از ابزارها استفاده بکند و فلسفه آنها را تغییر دهد؛ این بنحوی مشکل اساسی ایجاد می­کند

یا بطور مثال کسی متوجه نباشد که آنچه که در سفر استانی و دیدار چهره به چهره­ی مردم اتفاق می افتد، هرگز در تصویر ویدئوکنفرانس رخ نمی­دهد هرگز این جایگزین آن نمی­شود. بله! باید از اینترنت استفاده کرد، باید ویدئو کنفرانس هم گذاشت، مثلاً از ویدئو کنفرانس برای نظارت استفاده کرد. جاهای که لازم است، فرصت نیست، تذکرات لازم را داد، ولی این را نمی­شود با همدیگر مقایسه کرد. این دو تا موضوع جدا  از همدیگر است.ضمن اینکه "تکنوکراسی" اساسش این هست که شما از "ابزارها" برای "لذت جویی" بیشتر، با "زحمت" کمتر استفاده بکنید. و ما نمی­توانیم این را مبنای" پیشرفت" و "توسعه­ی" کشورمان قرار بدهیم.

"تنازل" سطح "انتخابات" به فضای "احساسی" آسیب بزرگی است

 آنچه که احتیاج مبرم هست در انتخابات آتی "تغییر" رویکرد است نه صرفا تغییر "افراد" و ما متاسفیم به جای اینکه بحث رویکردها بحث "غالب" بشود عده ای زیادی تلاش دارند این بحث را کماکان "فردی" کنند، میگویند آقای فلانی خوب هست، فلانی بد، ما میگوییم همه خوبند مهم این است که هر کسی می خواهد در این صحنه حاضر بشود با چه "برنامه" ای می خواهد بیاید، با چه "رویکردی" می خواهد بیاید متاسفانه عده ای تلاش می کنند که این رویکردها را خیلی "آشکار" نگویند و به نوعی در یک فضای "احساسی" انتخابات یازدهم را هم رقم بزنند اما خوب است که این رویکردها و جهت گیری ها اولا توسط هر کسی که در این صحنه حاضر شده به خوبی بیان بشود و بعد هم حتی اگر افراد آن ها را بیان نمی کنند ما وظیفه داریم که این ها را با تحلیل صحبت شناسایی کنیم و در واقع از این منظر به آن نگاه کنیم.

"برنامه محوری" جایگزین "فردگرایی" و "قطبی سازی "فضای انتخابات شود

عده ای بیان می کنند شما باید به ما بپیوندید، مثلا شما باید بیایید به 2+1 بپیوندید، عده ای می‌گویند نه شما باید به 2+2 بپیوندید، این سبک از ادبیات محل بحث است.

 چه فردی به جه فردی بپیوندد خیلی مهم نیست، مهم تر اینکه بعد از به هم پیوستن، می خواهد چه کار بکند،برنامه اش چیست، اصلا دلیل همکاری مان چیست؟ مبنای همکاریمان چه چیزی باشد؟ چه جهتی را می خواهیم دنبال بکنیم؟ ملاحظه می کنیم که جهت گیری ها خیلی روشن توضیح داده نمی شود، یک عدهای دنبال این هستند که فضا را صرفا به صورت یک فضای دو قطبی در بیاورند، دو قطبی های مختلف مثلا دو قطبی "هاشمی غیر هاشمی"-، عده ای دو قطبی" انحرافی-غیر انحرافی"، عده ای دو قطبی" اصلاح طلب-اصولگرا" .

این "دو قطبی" ها به نوعی "فرار" از "برنامه" داشتن است. ما اعتقاد داریم که انتخابات آینده باید یک انتخابات چند قطبی باشد هر کسی به هر گروهی که در این صحنه حاضر می شود بیشتر به جای اینکه به افراد بنازد و به شخصیت آنها بخواهد افتخار بکند بیاید و برنامه را ارائه بده، این نقطه ضعف مهمی است که بیشتر فعالیت های سیاسی که امروز حول حوش انتخابات ریاست جمهورری در حال شکل گیری است متاسفانه تبدیل شده به بعضعی از "متلک" پرانی های سیاسی، مثلا فردی ادعا می کند که فلان گروه هنوز "دم" نکشیده، فلان گروه هنوز آبش" جوش" نیامده یا مثلا اینکه من بعدا میگویم که در سفر خارجی چه طور شد یا مثلا به هم متلک های دیگری می گویند، حتی برخی از حرف هایی که خلاف هست گفته میشود بطور مثال درهمین ایام بیان شد که فساد در در این دولت بالاترین حدش بعد از انقلاب بوده است.

این اشتباه است که ما به جای اینکه به مبانی بپردازیم صرفا انرژی خود را روی اشخاص بگذاریم اتفاقا این همان جایی است که ما را آسیب پذیر می کند و باعث می شود که خیلی مبنای کارمان روشن نباشد.

توسل به " کانون های قدرت و ثروت" نتیجه "دوری" از "علمای انقلابی"

این که ما در این هفته چندین بار از آدم هایی که "ادعای" سیاسی بودن می کنند شنیدیم که ابراز داشتند چرا "آیت الله مصباح" موضع گیری "سیاسی" می کنند، خیلی حرف "بدی" بود اگر ما از بزرگانی مثل ایشان که جامعه را می توانند "هدایت" بکنند استفاده نکنیم و درس نگیریم، از چه افرادی درس بگیریم ؟از صاحبان باندهای قدرت و ثروت؟ این چه منطقی است که یک عده ای روی آن مانور می دهند و با این مانور دنبال خالی نمودن صحنه از حضور علما و دلسوزان واقعی هستند، تا هر کسی هر کاری دلش بخواهد با شانتاژهای تبلیغاتی انجام بدهد و کسی عمق مطالب را نه بگوید، نه تحلیل بکند و نه بقیه را هوشیار بکند.

شما در مسئوليت فعلي خود از چند نيروي حزب‌اللهي استفاده كرديد

ما متاسفیم که برخی حرف ها یی را می شنویم که گوینده مطلب مقصود و منظور نهایی خود را روشن نمی کند. مثلا گفته می شود که ما می خواهیم یک "کابینه ای" داشته باشیم که از همه "نیروها" در آن استفاده بکنیم، خوب جای بحث دارد اولا؛ شما در همین "مسئولیتی" که دارید و به لحاظ "منابع" مسئولیت "پرظرفیتی" است از چند نفر از نیروهای "حزب الهی"،"مومن" و همین "جوان"هایی که "رویش"های انقلاب هستند استفاده کردید یا اینکه در مسئولیت خود نوعا از مسئولان کهنه کار "کارگزارانی" که سابقه همان "ویژه خواری‌ها" داشتند استفاده کردید، به چند نفر از بچه حزب‌اللهی‌ها اعتماد کردید، آنها را "رشد" دادید و کمک کردید با همان نگاه "پرشوری" که اشاره شد کشور را "بسازند"، یا آن منطقه ای که دست شما هست را ارتقا بدهند، همین طور می‌شود که اخیراً رهبر عزیزمان گلایه بکنند " که من چندین بار گفته ام وقتی بحث فضای سبز هست شما به بهانه توسعه شهری و ساختن ساختمان های بلند درختان را قطع نکنید"،دلیل آورده وتوجیه می کنند سود آور است،درآمد شهرداری را بالا می برد نباید با این توجیه کانال های تنفسی شهری را ببندید.

 چرا چنین اتفاق هایی می افتد؟ زیرا افراد در مناصبی که هستند همان نگاه "سنتی ویژه خوار"ی افزایش "درآمد" و دیگر "هیچ" را با همان توجیه "تکنوکراتی" ملاک "عمل" قرار می دهند. باید دقت کنیم نمی شود مجددا از این مسیر اشتباه کنیم. باید روشن کنیم و نقش روشنگری که تک تک افرادی که مسائلی را متوجه هستند باید انجام بدهند، نقش مهمی است خیلی فراتر از این است که ما بگوییم به چه کسی رای بدهیم یا به چه کسی رای ندهیم، مهم این است که شاقول ها را تنظیم کنیم،وقتی شاقول ها را تنظیم کردیم خود به خود مشخص می شود باید به چه رای داد و به چه کسی اعتماد نکرد.

لایهٔ پنهان‌تر اصلاح‌طلبان به شوراها امید جدی بسته‌اند

پرسش و پاسخ بخش دیگری از جلسه بود که در ادامه به آن می‌پردازیم:

سوال: نظرتان در مورد ائتلاف نه گانه در خصوص شورا‌ها چیست؟

ببینید ما در بحث شورا یک بحث کلان ملی داریم و یک بحث اختصاصی هم در مورد شیراز خودمان، که هردو هم به نظر بنده مهم است. در سطح کلان از نظر سیاسی یک واقعیتی است که نیروهایی که به نوعی در شکل گیری و یا امتداد فتنه سال ۸۸ نقش داشتند این‌ها چشم امید زیادی به موضوع شورا‌ها بستند، در انتخابات ریاست جمهوری مشکل این‌ها تائید صلاحیت یا عدم تائید صلاحیت نیست مشکل اصلی این‌ها این است که اگر کاندیدایی با پرچم اصلاح طلبی بیاید در میدان حتما مورد بی‌اعتنایی مردم قرار می‌گیرد. خود آن‌ها هم گفتند که ما نمی‌خواهیم رای بیست میلیونی سال ۷۶ خودمان را بیاییم و روی آن قمار بکنیم و به یک رای چهار، پنج میلیونی مفتضح بشویم. چرا این چنین اتفاقی افتاده به خاطر سوء عملکرد خودشان یعنی مردم دیدند که این‌ها هیچ چیزی جز قدرت طلبی‌های خودشان برایشان مهم نیست در سال ۸۸ هشت ماه تلاش کردند کشور را فلج بکنند و از هر کاری که می‌توانستند دریغ نکردند که بالاخره کشور را بهم بریزند و در این راه هر کاری را برای خودشان مجاز دانستند حتی ارتباط گیری با خارجی، حتی دریافت کمک از خارجی و یک بار هم نشد که در برابر حمایت‌های خارجی این‌ها اعلام برائت بکنند. در مرداد۸۸ آقای اوباما و خانم کلینتون گفتند که ما چشم امید داشتیم به این حرکت‌های خیابانی تهران متاسفانه تمام شد و به جایی نرسید و این‌ها نیامدند اعلام برائت بکنند و نگفتند دخالت در ایران به شما ارتباطی ندارد حتی مراقبت کردند حرفی نزنند که به آن‌ها (حامیان خارجی) بر بخورد و کار از این بد‌تر هم شد و بعضی از این‌ها رفتند خارج و همین اخیرا تئوریسین‌های حمله به ایران شدند وقابل مشاهده عینی است که در رسانه‌های غربی این‌ها تحریک می‌کنند که تو را به خدا به ایران حمله بکنید با اینکه آن‌ها می‌گویند ما نمی‌توانیم حمله بکنیم و در صورت حمله به ضرر خودمان می‌شود و این‌ها (اصلاح طلبان خارج نشین) در حال توجیه تراشیدن برای حمله به ایران هستند.

خوب طبیعی هست که اصلاح طلب‌ها عمدهٔ انرژی خود را در انتخابات ریاست جمهوری نخواهند گذاشت. چون این صحنه را شکست خورده می‌بینند. مشکلشان هم تأیید صلاحیت یا عدم تأیید صلاحیت نیست. در وهلهٔ اول بی‌اقبالی مردم است. به همین خاطر ممکن است با چند کاندیدای دست و پا شکسته حضور پیدا کنند تا فقط حضور داشته باشند و کار نخوابد.

اما در لایهٔ پنهان‌تر امید جدی بسته‌اند که از طریق شورا‌ها در صحنهٔ مدیریت کشور حضور پیدا کنند. برای این کار هم با پرچم «اصلاح طلبی» نمی‌خواهند به میدان بیایند. با پرچم «کارآمدی» و با استفاده از نیروهایی که بیشتر وجههٔ کارآمدی دارند تا چیز دیگری؛ و بیشتر به این عنوان شناخته می‌شوند نه به عنوان اصلاح طلب تصمیم دارند که وارد میدان شوند. خوب طبیعی هست که اینجا یک صحنهٔ بسیار مهمی است. باید مراقبت بشود که با نیروهای مومن و حزب اللهی کار آمدی (که در خدمت نظام هستند و نه در خدمت گروههای سیاسی و نه در خدمت اهداف قدرت طلبانه) این چالش پر شود. و به همین دلیل بسیار مهم است که کاندیداهایی که در عرصهٔ انتخابات شورا‌ها مطرح می‌شوند و حضور پیدا می‌کنند، اولا همدلی و وفاق بینشان بیشتر و قوی تری باشد. دوما این‌ها کسانی باشند که بتوانند واقعا یک الگوی موفقی را ارائه بدهند. و بتوانند اعتماد مردم را به خودشان جمع بکنند. این‌ها نکات مهمی است که باید در انتخابات شورا‌ها مدنظر قرار داده شود.

یک داستان هم شهر شیراز خودمان دارد، مردم شیراز مومن‌اند و کارنامه درخشانی در دفاع از انقلاب اسلامی دارند. ولی چرا باید یک اتفاقی بیفتد که چهرهٔ اول انتخابات شهر یک چهره‌ای باشد که ما نتوانیم به او افتخارکنیم. و یا چرا یک آسیبی رخ بدهد که ما از اعضای شورای فعلی شهر سه نفر دادگاه دارند، دو نفر محکومیت قطعی بگیرند و بگویند شما در شورا نمی‌توانید شرکت کنید، به دلیل اینکه از موقعیتتان سوء استفاده کردید و از این موقعیت هم خودتان و هم شهر را دچار آسیب‌هایی کردید، این موضوع مهمی است و باید ریشه یابی شود و انشاءالله تلاش کنیم که در این نوبت همچنین اتفاقی رخ ندهد.)

تلاش جبهه پايداري به جاي معرفي كانديدا، تدوين برنامه مناسب براي دولت يازدهم است

سوال: آیا جبهه پایداری کاندیدای خود را معرفی کرده است؟

خیر. جبهه پایداری هنوز کاندیدای خود را معین نکرده و بیش از اینکه روی این بحث بخواهد انرژی بگذارد در تلاش است برنامهٔ مناسب برای دولت یازدهم را تدوین کند.

بناي جبهه پايداري براي معرفي كانديداي شوراها در كلان‌شهرها

سوال: آیا برای انتخابات شورای شهر و روستا کاندید معرفی می‌کنید؟

جبهه پایداری تا الان بنا دارد که در کلان شهر‌ها جاهایی که ظرفیت وجود دارد و افراد اصلحی را شناسایی کرده معرفی کاندیدا داشته باشد و بقیهٔ شهر‌ها هم به همین صورت، یعنی اگر نیروهایی را شناسایی کرد که اصلح دانست، آن‌ها را معرفی خواهد کرد. بعضی مناطق هم ممکن است که ما نتوانیم فردی را به عنوان اصلح معرفی بکنیم و طبیعتا کاندیدی را معرفی نکنیم. ولی مبنای فعلی این است که هرجا که نیرویی را به عنوان اصلح شناختیم، به مردم معرفی کنیم.

ادعايي نداريم كه هيچ نقطه ضعفي در ما نيست

سوال: در یکی از شماره‌های یکی از هفته نامه‌های دانشجویی مطلبی با عنوان «کدام لنکرانی؟» چاپ شده بود؛ نظرتان را تفصیلا شرح دهید.

من فکر نمی‌کنم که موضوع بنده موضوع مهمی باشد. حالا یک عده‌ای با بنده موافق‌اند، یک عده‌ای هم مخالف‌اند، یک عده‌ای هم با یک قسمت نظر من موافق‌اند با یک قسمت دیگرش مخالف‌اند. بالاخره انواع و اقسام نظرات وجود دارد؛ ولی بنده کی هستم که بخواهم معیار این بحث‌ها قرار بگیرم؟ این باز هم یکی از اشکالاتی است که ما سطح بحث را فردی می‌کنیم. بنده یا هرکس دیگری نمی‌تواند ادعا بکند که هیچ نقطهٔ ضعف یا اشتباهی در موضع گیری نداشته. خیر. من هم اینچنین ادعایی ندارم. بنا بر این هم نیست که اینچنین حرفی بزنم. و نمی‌خواهم بگویم که هر اتفاقی که افتاده حتماً کار درستی بوده. ولی می‌خواهم بگویم بعضی از چیزهایی که انتقاد شده اتفاقاً این‌ها نقاط قابل افتخار محسوب می‌شود نه نقاط ضعف. اینکه آدم تلاش کند که در مجموع فعالیت‌ها بر اساس یک حجت شرعی حرکت بکند و خیلی خوشامد این و آن مدنظرش نباشد. اگر ما به این توفیق برسیم که خیلی خوب است. اتفاقاً ما به خودمان انتقاد داریم که ما هنوز به این توفیق نرسیدیم. ولی اگر برسیم که خیلی خوب است. آن وقت یک عده‌ای بیایند این را مبنای انتقاد قرار بدهند و بگویند که آقا چرا این کار را کردید؟ این خوشش آمد یا این بدش آمد؛ این‌ها بنظرم خیلی خوب نیست.

اگر موضوعات به جاي گفتمان حول افراد بگردد، شاهد وقايع تلخي خواهيم بود

سوال: شما الان کاندیدای ریاست جمهوری هستید؟

باز تأکید می‌کنیم که ما سطح بحث را اگر از اول فردی دیدیم، این باعث می‌شود که اصلاً نفهمیم داریم چه کاری می‌کنیم. یکی از مشکلات ما در این دورهٔ اخیر هم همین بود که بخشی از مطالب بجای اینکه بصورت گفتمانی دنبال شود بصورت فردی دنبال شد. وقتی فردی شد آن فرد هم به خودش اجازه می‌دهد که هرکاری بکند. بعد می‌گوید که شما به من رأی دادید، به گفتمان که رأی ندادید. من هرچه خودم می‌فهمم عمل می‌کنم. و ما الان یکی از وقایع تلخ را می‌بینیم که مثلا کسانی در دولت دهم یک جایی صحبت بکنند بگویند که ما هیچ بدهکاری به حزب‌اللهی‌ها نداریم. خوب این خیلی حرف سختی است برای ما. ما می‌دانیم که بالاخره این حزب‌اللهی‌ها بودند، این جریان مؤمن به انقلاب بوده که تلاش کرده و دولت نهم و دهم شکل گرفته. هرجا هم این دولت توفیقی داشته به دلیل وجود همین نیرو‌ها و به دلیل حمایت این نیرو‌ها بوده است. اگر ما باب این کار را ببندیم که دچار انحراف بزرگی می‌شویم. در سورهٔ انعام خداوند متعال به پیامبر –صلی الله علیه و آله و سلم- می‌فرماید نکند که این مؤمنین را از اطراف خودت طرد بکنی. اگر این کار را انجام دادی مورد غضی الهی قرار می‌گیری. انسان یادش به فرمایش امام می‌افتد که فرمودند «مبادا شما نیروهای حزب‌اللهی مؤمن را مورد بی‌مهری قرار بدهید.» این یک آفت است. برخی از بی‌برکتی‌ها از همین‌جا شروع می‌شود. این تعبیر قرآنی است که اگر شما بی‌اعتنایی کردید به نیروهای مؤمنی که برای خدا در صحنه حاضر هستند و این‌ها سرمایهٔ کشور هستند، حتماً مورد بی‌برکتی قرار می‌گیرید. ما اگر فضایمان را فردی کردیم آن‌وقت هر فردی که باشد در معرض این آسیب قرار می‌گیرد. بنابراین بهتر می‌بینم که با‌‌ همان نگاه گفتمانی به موضوع نگاه کنیم. البته طبیعتا موقع انتخابات هم یک نفر کاندیدای جبهه پایداری می‌شود.

سوال دیگری هم پرسیده شده که مثلا در فلان نشریه دانشجویی فلان مطالب را نوشته‌اند که عرض کردیم که این موضوع خیلی نباید موضوع اصلی ما قرار بگیرد. این یکی از آسیب هاست که ما باز بجای اینکه نگاه گفتمانی خودمان را مبنا قرار دهیم، در باب همین حرف‌های خرد وارد شویم و از آن نگاه گفتمانی باز بمانیم.

مطالبه جبهه پايداري از كانديداي انتخابات، برنامه‌اي و گفتماني است

سوال: آیا ممکن است کاندیدای جبهه پایداری در صورت انتخاب شدن برنامهٔ اقتصادی جبهه را در کشور اجرا کند؟ و چندسال بعد باز هم ببینیم مشکلات اقتصادی کشور برطرف نشده و همچنان اختلاف طبقاتی و ناهماهنگ بودن حقوق افراد ادامه دارد؟

اولاً عرض کنم که مطالبهٔ جبههٔ پایداری از هرکسی که کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود طبیعتاً مطالبهٔ برنامه‌ای و گفتمانی است. تلاشی که داریم در تدوین این برنامه انجام می‌دهیم این هست که ما به کلی‌گویی بسنده نکنیم. با یک نگاه علاج جویانه به مشکلات کشور و با در نظر گرفتن ظرفیت‌های موجود کشور برنامه‌ای را تنظیم کنیم. و در این تنظیم برنامه اصول اصلی را هم فراموش نکنیم.‌‌ همان اصولی که به عنوان شاخصه‌های مهم در اقتصاد مقاومتی و در الگوی پیشرفت اسلامی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی و همین طور از رهنمودهای امام راحل –رضوان الله تعالی علیه- قابل استخراج است. این میثاق ماست با هرکسی که دراین صحنه حاضر می‌شود و تلاش داریم که این میثاق را عالمانه و با نگاه صحیح ببندیم. خوب امیدواریم که این برنامه اثرگذار باشد. البته یکی از ویژگی‌های هر برنامه‌ای پیش بینی پویا بودنش هست. یعنی بتواند خوداصلاحی داشته باشد. یعنی ببینیم اقدامی که شروع می‌شود وقتی که اوضاع آن گونه که باید و شاید پیش نرفت، بتواند خودش را اصلاح بکند. و ما هم باید بدانیم که هیچ وقت در شرایط تثبیت شده‌ای در اجتماع نیستیم. اجتماع یک موجود سیال است. چیزهای مختلفی در آن رخ می‌دهد. دشمن خارجی امروز یک تصمیمی می‌گیرد، فردا یک تصمیم دیگری می‌گیرد. نیازهای داخل کشور امروز یک چیزی است فردا چیز دیگری ممکن است باشد. یک سال باران می‌بارد، یک سال نمی‌بارد. یک سال یک بیماری می‌آید، یک سال این بیماری نیست. همه-ی این‌ها را باید لحاظ کرد و طبیعتاً در یک برنامهٔ پویا باید امکان خوداصلاحی برنامه را هم در نظر گرفت.

جبهه پايداري دنبال متقاعد كردن كانديداهاي اصلح است

سوال: آیا قرار دادن نام «سعید جلیلی» در لیست جبهه پایداری جنبه خبری نداشته است؟

ببینید ما در بررسی کاندیدا‌ها کاری که در جبهه پایداری انجام دادیم این بود که افرادی که خودشان خودشان را مطرح کرده بودند را بررسی کردیم. غیر از این افرادی هم که از نظر ما ظرفیت قبول کردن این مسئولیت مهم را داشتند را هم بررسی کردیم و به یک جمع بندی‌هایی هم رسیدیم. خدمت برخی از بزرگان از جمله مرحوم آیت الله خوشوقت هم ارائه دادیم. همین‌طور که آقای مهندس محصولی اخیراً در سخنرانی در دانشگاه تهران گفتند، آیت الله خوشوقت در آخرین دیدار دوستان گزارش خود را که دادند، گلایه کردند (من هم البته در آن جلسه نبودم و شیراز بودم. موفق نشدم در آن آخرین جلسه شورای مرکزی که در محضر ایشان تشکیل شد حضور داشته باشم) که ما این افرادی که را به‌شان رسیدیم، به هرکدام مراجعه می‌کنیم این‌ها قبول نمی‌کنند. آیت الله خوشوقت-رضوان الله تعالی علیه- فرموده بودند خوب این خوب هست دیگر! اگر یک کسی از نقطهٔ اول خودش بدود دنبال پست و مقام، این نکتهٔ مثبتی نیست. اینکه یک نفر را شما بگویید و قبول نکند این اتفاقاً نقطهٔ خوبی محسوب می‌شود؛ یعنی خودش دنبال پست نیست و شما سعی کنید اصلح را راضی کنید و این کاری هست که جبهه پایداری در حال تلاش است که انشاءالله فرد اصلح را راضی کند، از بین کاندیداهایی که دوستان در جمع به آن رسیده‌اند).

نوعي خوش خیالی و اعتماد بی‌حد را از جانب قوه مجریه به مدیران مشاهده مي‌شود

سوال: اگر شما انتخاب شدید، آیا در مورد افراد معروفی که در جایگاه‌های بالا هستند کاری می‌کنید یا با آن‌ها کنار می‌آیید؟

 (احتمالا منظورشان آدم‌های مشکل دار بوده). ببینید یکی از نکاتی که در قوهٔ اجرائیه مهم است، صرف نظر از اینکه چه کسی مسئولیت را بر عهده می‌گیرد، برخورد با فساد است. ما در برخورد با فساد تجربهٔ دینی‌ای که داریم، تجربهٔ حکومت امیرالمؤمنین –علیه السلام- است.  

ایشان جایی که به هیچ وجه کوتاه نیامدند مربوط به فساد کارگزاران خودشان بود. متاسفانه یک روندی در حال شکل گیری است که افرادی که مسوولیت اجرا را قبول می‌کنند و با هم همکار می‌شوند یک علقه‌ای بین این‌ها ایجاد می‌شود و این باعث می‌شود توجیه بکنند، امیرالمومنین علی (ع) دقیقا بر عکس این را به ما یاد دادند یعنی فرمایش دادند اگر فردی مسوول منصوب دست شما بود و فسادی از این فرد ثابت شد شما خودتان بد‌ترین و سخت‌ترین برخورد را با این فرد انجام بدهید. ما یک نوع خوش خیالی و اعتماد بی‌حد را از جانب قوه مجریه به مدیران می‌بینیم این آفت باعث می‌شود که ما در واقع به نوعی یک حاشیه امنی برای مدیرانی که دچار فساد هستند ایجاد کنیم و این یک نقطه ضعف بزرگی است که در برنامه‌ای که جبهه برای دولت یازدهم در حال تدوین است تاکید شده که برخورد با فساد دولتی باید در بالا‌ترین صورت خود و اتفاقا از جانب خود قوه مجریه صورت پذیرد، گا‌ها یک جرم کشف می‌شود و قوه قضاییه با تکمیل روند قضایی و برگزاری دادگاه برخورد انجام می‌دهد که این برخورد سر جای خود اما وقتی به صورت روشن فساد فردی مشخص شد، خود قوه مجریه باید مستقیم با نیروی خودش شدید‌ترین و سخت‌ترین برخورد را انجام دهد و در این زمینه خودش مدعی باشد و این نشان داده شده که این رفتار با مبانی دینی ما سازگاری بیشتری دارد. مقام معظم رهبری در آن پیام هشت ماده‌ای فرمودند دولت خودش میدان دار مبارزه با فساد باشد در حالیکه این فرمان زمانی صادر شده که دولت حاکم وقت خیلی هم به این حرف‌ها توجهی نداشت و در آن دولت رهبری هدایت و اتمام حجت فرمودند که این امر را خود دولت باید انجام دهد که نشان می‌دهد این مطلب بسیار مهم است.

بحث مذاكره با آمريكا ساده‌كردن موضوعات سياست بين‌المللي است

سوال: نظر شما راجع به مذاکره با آمریکا چیست؟

بحث مذاکره با آمریکا امروزه در واقع بیشتر به عنوان یک کانال فرار مطرح می‌شود، یک نوع ساده کردن موضوعات سیاست بین المللی است و دقیقا حرکت کردن در جورچیني است که آمریکا می‌خواهد، آمریکا الان در ضعیف‌ترین وضعیت بین المللی خودش به سر می‌برد. آمریکا عمده حضورش در صحنه بین الملل پس از جنگ جهانی دوم بود تا قبل از آن حضور آمریکا در صحنه بین الملل اینقدر زیاد نبود و اثرگذاری در این عرصه بیشتر در اختیار کشورهای اروپایی بود ود در واقع بعد از بود که آمریکا نقش امپریالیستی و استعماری را بیشتر از سایرین ایفا کرد و این امر روند فزاینده‌ای داشت که در حال حاضر رو به افول است. زمانی بود که وزیر امور خارجه آمریکا اگر در کشوری حضور پیدا می‌کرد مردم کشور میزبان یا خوشحال می‌شدند یا حداقل بی‌تفاوت بودند اما امروز وقتی مسوولین آمریکا در کشوری حضور پیدا می‌کنند موج اعتراض مردمی ایجاد می‌شود این اعتراضات امروزه در فضای مجازی براحتی قابلیت رصد کردن را دارد این اتفاق اتفاق جدیدی است آمریکا در موضع قدرت نیست و به همین دلیل تلاش دارد که از همه زمینه‌ها جهت ترمیم و بازسازی وجهه خود استفاده کند و در همین زمینه یکی از اثرگذار‌ترین طراحی ه این است که نشان دهیم جمهوری اسلامی ایران که زیاد با ما مشکل داشت وادار به انعطاف شد و خودش آمد و با مبارزه کرد و به این نتیجه رسید که نباید از ما دور بشود مزایا و منافعی که در رابطه با مذاکره وجود دارد بیشتر متوجه آمریکا است تا ما نکته بعدی که آمریکا چون در بحث مذاکره دنبال منافع خودش است دنبال حل مشکلی نیست به همین سبب مشاهده می‌کنیم در آخرین اظهارنظری که وزیر امور خارجه آمریکا داشت اعلام کرد همه گزینه‌ها روی میز است این یعنی زبان تهدید یعنی اگر مذاکره نکنید به حمله نظامی و کشتار متوسل خواهیم شد پس با این رویکرد آن‌ها می‌خواهند مذاکره را به ما تحمیل بکنند و امتیازی به ما نخواهند داد نوع رفتاری هم که در مذاکرات غیر مستقیم و حتی جمعی مثل ۵+۱ از خودشان نشان می‌دهند نوعا وقت کشی و امتیاز گرفتن است و هیچ رفتار محترمانه مبتنی بر احترام متقابل از خود نشان نمی‌دهند خب در اینچنین شرایطی کاملا روشن است هر فردی از مذاکره صحبت کند بر خلاف مصالح ملی رفتار نموده است و متاسفانه برخی تلاش‌ها صورت می‌گیرد که نشان دهند اگر مذاکره با آمریکا صورت پذیرد همه چیز درست می‌شود اما از اظهار نظرهای خود آمریکایی‌ها روشن است حتی در صورت مذاکره هیچ اتفاقی نخواهد افتاد عمده معنایی که آمریکا بهترین بهره برداری را از آن خواهند داشت این است که دوران ایدئولوژی گرایی گذشته است.

 هدف آن‌ها از مذاکره پیدا کردن شاهد و قرینه‌ای در تایید این موضوع است و هیچ نگاهی برای حل معضلات بین المللی ندارند باور آن‌ها از مذاکره این است که صرفا ما را پای میز مذاکره بکشند و بهره برداری رسانه‌ای داشته باشند و در پی استفاده از توان کشور ما برای غلبه بر چالش‌ها موضوعات بین الملل نیستند و این در ادامه‌‌ همان خوی استکباری ذاتی آنهاست طبیعی است در این وضعیت عاقلانه‌ترین رفتار تحقیر آدم متکبر است نه در دام آن قرار گرفتن‌‌ همان گونه که بر این رفتار در روایات ما تاکید شده است.

رجل بهداشتي بودن خیلی بهتر از این است که از خود هیچ نظری نداشته باشيم و نگاه‌مان فقط به کانون‌های ثروت و قدرت باشد

سوال: شاهد هستیم رسانه‌های وابسته به گروه‌های خاص به دلیل ضعف گفتمانی خود واقبال مردمی به گفتمان قوی جبهه‌پایداری هجمات و تخریب‌های گوناگونی را متوجه کلیت جبهه پایداری و بطور خاص حضرتعالی كرده‌اند از جمله طرح مباحثی مضحک چون احتمال رد صلاحیت شدن حضرتعالی یا دسته بندی بدیع و جالبی مثل اینکه دکتر لنکرانی رجل سیاسی نیست و بیشتر رجل بهداشتی است! در این مورد توضیح بفرمایید.

تا الان سابقه نداشته در خصوص فردی که نه اعلام کرده کاندیدا هستم، نه اینکه کاندیدا نیستم، اینقدر مهربانی و محبت صورت بگیرد! ما تشکر می‌کنیم از همه عزیزانی که در مورد این حقیر سراپا تقصیر اظهارنظر داشته‌اند. بنده هنوز حضور یا عدم حضور خود را اعلام نکرده‌ام. اما چیزی که می‌توانم عرض بکنم این است که انسان اگر از خودش صاحب نظر باشد ولو به زعم بعضی از دوستان در بحث بهداشت، خیلی بهتر از این هست که از خود هیچ نظری نداشته باشد و نگاهش به کانون‌های ثروت و قدرت باشد و هر چیزی از جانب آن‌ها گفته شد مطرح کند. بنده خوشحال هستم که بالاخره آن‌ها پذیرفتند حداقل ما از خودمان حرفی برای گفتن داریم. ما این بحث را بحث اساسی نمی‌دانیم و اصالتی برای آن قائل نیستیم. اینگونه بحث‌ها به نحوی است که ما را از نگاه گفتمانی نسبت به مسائل دور می‌کند وبحثی انحرافی است. مراقبت ما باید این باشد که فضای گفتمانی را در انتخابات آتی حفظ بکنیم وما متاسفیم که چرا بعضی از دوستان متوجه اهمیت این موضوع نیستند و به خاطر قدرت‌طلبی و نیل به قدرت نگاه‌شان معطوف به اشخاص هست و موضوع جالب‌تر اینکه فردی که داعیه مخالفت با جریان انحرافی را دارد با رسانه منتسب به این جریان بر علیه این حقیر سراپا تقصیر و جبهه پایداری صحبت و مصاحبه می‌کند. کسی که منتسب به جریان انحرافی است با مثلا رسانه راست سنتی که داعیه مخالفت با جریان انحرافی دارد، مصاحبه می‌کند واین خیلی جالب است، در این بین انسان متوجه مواردی می‌شود که چرا از بین این همه خبرگزاری و رسانه برای اظهار نظر رسانه جریان انحرافی مدنظر قرار می‌گیرد ولی باید دقت بکنیم در گیر و بند این حاشیه‌ها و دور شدن ومحرومیت تحمیلی از نگاه گفتمانی نمانیم.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها