به گزارش 598 به نقل از عقیق، در این مراسم حاج منصور ارضی انس به دعا را تثبیت نوکری خواند و گفت: انس با دعا در در همه شئون و در همه موارد برای یک ذاکر و شاعر سبب تثبیت نوکری وی می شود و همین طور لغزش ها با خواندن و انس با دعا بر طرف می شود.
حاج منصور توصیه خود را به شعرا و مادحین در سه رکن مطرح نمود و گفت: سه رکنی که جوانان، شعرا و مادحین بایستی رعایت کنند "حق علما"، "حق مستمع" و "حق خانواده" است.
وی با تبیین جایگاه مستمع متذکر شد: حق مستمع آنست که مطالب خوب و مفید برای ایشان آماده کند و بدستشان برسانند.
همچنین مداحان بایستی شان نوکری اباعبدالله علیه السلام را رعایت کنند و هر گونه رفتاری که مغایر این شان است را انجام ندهند.
حاج منصور ارضی با خواند یک شعر دو بیتی اشاره ایی داشت به تداخل ایام نوروز با ایام فاطمیه و گفت:
نوروز اگر وقت دیدار است مردم
امسال بر داغی گرفتار است مردم
حرمت نگه دارید پای سفره عید
چون مهدی زهرا عزادار است مردم
با توجه به شرایط فعلی بایستی به فاطمیه نگاه بیشتر و بهتری داشته باشیم.
امسال بایسیتی بیشتر به خودسازی بپردازیم. نباید نوروز هیئت ها را تعطیل کنیم. باید مواظب خود باشیم باید مواظب فاطمیه باشیم.
در پایان حاج منصور با اشاره به نحوه شعر گفتن برای حضرت زهرا سلام الله علیها گفت: به شعرا گفته ام! شعر گفتن برای حضرت زهرا سلام الله علیها با شعر گفتن برای امام حسین علیه السلام متفاوت است. برای امام حسین علیه السلام هرچند واضح روضه خوانده شود و شعر گفته شود اشکالی ندارد ولی در مورد حضرت فاطمه سلام الله علیها این متفاوت است و بایستی رعایت شود.
پس از پایان توصیه های حاج منصور ارضی خطاب به مداحان، ایشان به روضه خوانی پرداختند و در ادامه سعید حدادیان به روضه خوانی و بیان مصائب حضرت زهرا سلام الله علیها پرداخت.
-
شعر خوانده شده توسط حاج منصور ارضی در این مراسم
گرد علی ضریح تو هم در طواف شد
راه میان خانه و مسجد مطاف شد
دست 40 نفر هم در جنگ با علی
دست تو با تمامی شهر در مصاف شد
تنها امید دست خدا بود دست تو
دستت شکست و دست علی در کلاف شد
از ذوالفقار و نام علی کینه داشتند
یکجا حساب کینه شهر با تو صاف شد
دستت محال بود علی را رها کند
هر چه که شد با غلاف شد
تو دست خیر داری از خیر دست تو
از مالیات قنفذ ملعون معاف شد
شعر خوانده شده حاج سعید حدادیان در این مراسم
فاطمیه سنگر حفظ حجاب
فاطمیه محور این انقلاب
فاطمیه اول کرب و بلاست
فاطمیه آخر معراج ماست
محراب بود و ماه و نماز نشسته اش
روی کبود و هاله چشمان بسته اش
سجاده بودو و سجده طولانی و قنوت
چادر نماز خاکی و دست شکسته اش
دیوار کاهگلی که شده تکیه گاه سر
نزدیک صبح و وقت طلوع خجسته اش
بستر پر از شقایق و معجر پر از حناست
دردسریست گیسوی از هم گسسته اش