598 به نقل از رجانيوز:
اسفند ماه امسال «شورای کتاب کودک» پنجاه ساله شد؛ شورایی که در آخرین ماه
سال 1341 تاسیس شد و حتی اتفاقی به بزرگی انقلاب اسلامی مردم ایران هم
نتوانست در استمرار حیات آن خللی ایجاد کند. البته نه اینکه نهادها و
مجموعههایی که قبل از انقلاب تاسیس شدند و بعد از آن هم باقی ماندند به
همین یک مورد محدود باشد؛ خیر! اما آنچه سبب شگفتی است این که شورای کتاب
کودک توانست بدون تغییر باطنی در اهداف و برنامه های خود به کارش ادامه دهد
و حتی خیلی از نفرات اصلی آن که قبل از انقلاب مجموعه را اداره میکردند،
بعد از انقلاب هم بالای سر مجموعه هستند. این مایه تعجب است. هفته نامه نهدي به همين مناسبت گزارشي درباره اين مجموعه منتشر كرده است كه در ادامه ميخوانيد:
لوگوي شوراي كتاب كودك
شاید شما هم با خواندن این مقدمه کوتاه
کنجکاو شده باشید راجع به این شورا بیشتر بدانید. اما برای شناخت اجمالی
شاید لازم نباشد متنی با این حجم را بخوانید؛ راه میانبری هم وجود دارد.
همینکه بیبیسی برای پنجاهمین سالگرد تاسیس شورای کتاب کودک کلی ذوق کرده
و گزارش تجلیل آمیز رفته است، آیا کافی نیست برای اینکه هر مخاطب منصفی خط
و ربط شورا را بفهمد یا لااقل در آن شک کند؟
البته ما به همین راه میانبر بسنده
نخواهیم کرد و در ادامه دلایل متقنتری برای اثبات انحراف ریشهای این شورا
از اسلام و انقلاب ذکر خواهیم کرد. برای شروع بد نیست کمی از فعالیتها و
اهمیت این شورا بگوییم.
ويترين داخلي و خارجي ادبيات كودك ايران
همان طور که گفته شد این شورا در سال 41
و با هدف ترویج کتابخوانی در بین کودکان و نوجوانان و فعالیتهای مرتبط
شکل گرفته است. چندین نهاد غیر دولتی دیگر نیز مانند انجمن دفاع از حقوق
کودکان، انجمن پژوهشهای پویا، موسسه پژوهشی کودکان دنیا، موسسه مادران
امروز، کانون توسعه فرهنگی، موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان ایران، انجمن
ترویج علم و ...از سوی اعضاء شورا پایهگذاری شدهاند و به نوعی شبکهای
از نهادهای غیر دولتی در حوزه کودک و نوجوان شکل دادهاند.
علاوه بر همه اینها شورای کتاب یکی از
نخستین اعضای دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان است که با نام اختصاری
IBBY شناخته میشود. شورا در سال ۱۳۴۳ به عضویت این نهاد درآمد. دفتر بین
المللی کتاب برای نسل جوان که مرکز آن در ژنو سوئیس است، نهادی فراگیر برای
ترویج ادبیات کودکان و کتابهای مناسب برای کودکان و نوجوانان در سطح جهان
است. از این رو این شورا به نوعی ویترین ادبیات کودک و نوجوان ایران را در
برابر دیدگان جهانیان تشکیل میدهد و آنچه را که میپسندد در این ویترین
میچیند. با نگاهی به نهادهای وابسته یا مرتبط به این شورا نیز میتوان
فهمید که در سایر حوزه های مرتبط با کودکان نیز این شورا تاثیرگذار است.
دو عكس از جشن تولد پنجاه سالگي شورا
تدوين فرهنگنامه كودكان و نوجوانان يكي
ديگر از فعاليتهاي جدي اين شوراست كه از سال 58 در دستور كار شورا قرار
گرفته است و حتي در سال 66 منجر به تاسيس «شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه
کودکان و نوجوانان» شده است. اين فرهنگنامه 5000 مدخل دارد و مختص سنین ۱۰
تا ۱۶ سال است تا بتواند پاسخگوی سؤالات آنها درباره مسائل مختلف باشد. تا
كنون 13 جلد از 26 مجلد آن منتشر شده است و توانسته سال 77 در دوره
عطاالله مهاجراني جايزه كتاب سال و در سال 79 جايزه ترويج علم ايران (يعني
يكي از مؤسسات همشبكه با خود شوراي كتاب كودك!) را دريافت كند. با سوابقي
كه در زير خواهد آمد حتماً متوجه خطر اين اقدام خواهيد شد. وقتي افرادي كه
اعتقاد چنداني به اسلام و انقلاب ندارند براي كودكان اين سرزمين فرهنگنامه
تهيه كنند معلوم نيست چه بشود!
علاوه بر اینها، شورای کتاب کودک هر
سال با انتخاب کتاب سال در حوزه کودکان و نوجوانان و همچنین ارائه گزارش از
وضعیت نشر در این حوزه و ارائه لیست کتاب پیشنهادی به کودکان و نوجوانان و
همچنین برگزاری دوره های آموزشی مختلف رسمی و غیر رسمی سعی میکند نشر
کودک و نوجوان را جهت دهد. سوگمندانه باید گفت که حتی در صدا و سیما هم
بدون توجه به ماهیت و سابقه این شورا، تریبونهای مختلفی به اعضای ارشد آن
داده شده است تا فعالیت خود را تبلیغ کنند؛ حالا بگذریم از نشریات و
سایتهای دولتی و غیر دولتی! حالا به نظر میرسد که همین مقدار برای پی
بردن به اهمیت و نقش این شورا کافی باشد.
خشت اول چون نهد معمار كج
اما بهطور طبیعی هیچ چیز به اندازه
بنیانگذاران یک مجموعه در جهت دهی آن نقش ندارد و همینطور هیچ چیز به
اندازه همین بنیانگذاران برای شناخت آن مجموعه بهکار نمیآید. هیئت موسس
شورای کتاب کودک در ابتدا 37 نفر بودند که تنها به چند نمونه از مهمترین
آنها با ذکر شرح حال بسیار مختصری اشاره میشود:
سناتور دکتر شمس الملوک مصاحب، که همین
سناتور بودن او در زمان طاغوت به اندازه کافی معرف وی است. دکتر عباسعلی
روحانی که در بخش ارتباط شورا با بهائیت نکته ای ذکر خواهد شد که در بهائی
بودن (یا لااقل بهائی دوست بودن!) وی تردیدی باقی نمیگذارد.
لیلی آهی (ایمن) همسر بهايي معروف ايرج
ايمن. لیلی آهی در تمام مدت قبل از انقلاب دبیری شورای کتاب کودک را
بهعهده داشت و نهایتا در سال 59 از ایران گریخت و به آمریکا فرار کرد.
خواهر وی یعنی مهری آهی هم در هیئت موسس شورای کتاب حضور داشت. لیلی آهی
هنگامی که مسئولیت بخش کودک بنگاه «نشر و ترجمه» را بهعهده داشت کتابهای
بهائیان معروفی چون روحی ارباب، فروغ ارباب و هوشمند فتح اعظم را منتشر
میکرد.
نورالدین زرین کلک، تصویرگر و استاد
هتاکی که همین چند سال پیش اهانت او به یک دختر دانشجوی محجبه در دانشگاه
تهران سر زبانها افتاد.
نورالدين زرينكلك، استاد هتاك، در جشن تولد پنجاه سالگي شوراي كتاب كودك
توران میرهادی که هنوز که هنوز است پس
از پنجاه سال همچنان عضو هیئت مدیره شورای کتاب کودک است. او سالها مدیریت
مدرسه فرهاد را که مدرسه ای مختلط بوده است بر عهده داشت و در چند نمونه
از افراد بهائی برای سخنرانی در مدرسه دعوت نمود. محتوای آموزشی این مدرسه
هم بحث برانگیز بود و به قول او در آنها شعر و رقص و شادی در نظر گرفته
میشد. در اینجا بخشهای کوچکی از یک سخنرانی او که نشان دهنده افکارش است
آورده میشود:
«ادبیات کودکان هیچ محدوده ای را
نمیپذیرد، نه اعتقادات، نه مکان، نه زمان، باید فراتر از اعتقادات
برود!... باید به مرحله ای برسد که هیچ نوع اعتقادی نتواند او را محصور
کند!»(سخنرانی در سال 63)
او جای دیگری میگوید که با هم بودن دختر و پسر را تا یازده سال در مدرسه از نکات ضروری تعلیم و تربیت میداند!
از چپ به راست محمود کیانوش، لیلی آهی و تورانمیرهادی در سال 1345
عباس یمینی شریف که برای معرفی او و
همچنین آشنایی با خط و ربطش کافی است به دو بیت از شعر مفصلي که او در مدح
خاندان پهلوی سروده است توجه کنید:
«ولیعهد خوب ایران رضاست/ که فرزند شاهنشه خوب ماست
«نهم روز آبان خدایش بداد/ ز شه بانوی مهربانش بزاد»
یمینی شریف دو جایزه سلطنتی را از دربار دریافت کرده بود و سردبیر مجله ای با مدیریت شمس پهلوی را نیز به عهده داشت.
گفتنی است که درباره این افراد و سایر
اعضای هیئت موسس گفتنیهای فراوانی وجود دارد که ذکر همه آنها در این مجال
نمیگنجد. بیژن مفید، معصومه سهراب (مافی)، نسرین دخت عماد خراسانی و...
نیز از اعضای هیئت موسس یا هیئت مدیره شورای کتاب کودک بودند که اگر
بخواهیم کارنامه آنها را هم بیان کنیم بحث به درازا میکشد.
کتابهایی به قلم شاه ملعون در ليست پيشنهادي شورا
حال بهتر است کمی هم به فعالیتهای این
شورا بپردازیم. مرور کارنامه این شورا در قبل از انقلاب از آن جهت که در
واقع جهت گیری پایه گذاران آن را نشان میدهد و از طرفی در آن سالها این
شورا بدون پروا و بی واهمه به فعالیتهای ضد اسلامی خود اقدام میکرده است،
حائز اهمیت است.
همانگونه که گفته شد یکی از برنامه های
ثابت شورا انتخاب کتاب سال کودک و نوجوان است. با نگاهی به کتابهای
انتخاب شده توسط این شورا در سالهای پیش از انقلاب میتوان این کتابها را
در چند دسته جای داد. اول کتابهایی از نویسندگان مارکسیست که گرایشهای
مارکسیستی و ضد توحیدی در آنها به چشم میآید. سیاوش اجرائی، صمد بهرنگی،
م. ا بهآذین، علی اشرف درویشیان، رضا علامه زاده و نسیم خاکسار از این
دستهاند. از این بین کسی چون صمد بهرنگی که نیاز به معرفی ندارد و به آذین
هم در سالهای پس از انقلاب در سیمای جمهوری اسلامی حاضر شد و رسماً به
جنایات حزب متبوع خود (حزب توده) اعتراف کرد.
وجه مشترک اکثر این کتابهای برگزیده
القای عدم وجود خدا با تاکید بر مسائلی چون نظریه تکامل داروین و اینکه
انسان از نسل میمونهاست و... میباشد. مانند کتاب «هنر آدمیان نخستین»
نوشته رضا علامه زاده. کتابهایی در ترویج ایران باستان هم در این دوره
توسط شورای کتاب کودک تجلیل میشوند.
اما یکی از کارهای مهم این شورا ارائه
لیست پیشنهادی کتاب برای کودکان و نوجوانان است. برای پی بردن به جهت گیری
این شورا در ارائه این لیستها کافی است به جزئیات دو مورد از آنها اشاره
کنیم.
در سال 52 مجموعا 433 کتاب مناسب از نظر
شورا معرفی میشوند که از بین آنها تنها 4 عنوان کتاب جزو کتب مذهبی دسته
بندی میشوند. سال بعد یعنی سال 53 هم جمعا 303 کتاب معرفی میشوند که از
بین آنها تنها سه کتاب در حوزه کتب اسلامی است. حال آنکه در همین لیست هفت
کتاب متعلق به صمد بهرنگی است و حتی دو کتاب «مأموریت برای وطنم» و
«انقلاب سفید» نوشته شاه ملعون نیز به عنوان کتاب مناسب برای کودکان و
نوجوانان آورده شده است!
توران ميرهادي، عضو هيئت موسس و هيئت مديره شوراي كتاب كودك، همراه با يكي از كودكان مدرسه فرهاد در دهه30
شورايي كه در دامن آمريكا و دربار رشد كرد
اما وابستگیهای شورای کتاب کودک به
دربار و همچنین علاقهمندی اعضای آن به بهائیت چیزی نیست که قابل اتفاقاً
باشد و اتفاق همین مسئله غیر قابل انکار شاهد خوبی است برای اثبات ادعایی
که در ابتدای این نوشته آمد.
برای اثبات ارتباط شورا با دربار علاوه
بر مواردی که درباره عباس یمینی شریف گفته شد کافی است به همین یکی دو مورد
ذیل اشاره شود. علاوه بر استفاده شورا از امکانات دولتی برای برنامه های
خود، در یک مورد فرح پهلوی مبلغ ده هزار ریال در سال 45 به شورا کمک
میکند. (گزارش کتاب کودک، سال پنجم شماره یک)
یا مثلاً موسسه فرانکلین که رسماً یک
موسسه آمریکایی تمام عیار بود از سال 47 چاپ نشریه «گزارش کتاب کودک» را
بهعهده میگیرد و این را خود شوراییها در شماره چهار از سال ششم همین
نشریه ذکر میکنند تا سندی باشد بر وابستگی این شورا به آمریکاییها.
همکاری شورای کتاب کودک با کانون پرورش
فکری کودکان و نوجوانان وقت که ریاستش را لیلی امیر ارجمند، ندیمه مخصوص
فرح بهعهده داشت هم خود قصه مفصلی است که بماند. درباره فساد اخلاقی و
فکری لیلی امیرارجمند که 13 سال مدیر عامل کانون پرورش فکری بود ماجراهایی
تعریف شده که چندش آور است.
راست: نوشآفرين انصاري، چپ: توران ميرهادي
علاقه دو طرفه شورا و بهائيها
حال بد نیست کمی هم درباره ارتباط
تنگاتنگ و دو طرفه شورای کتاب کودک و بهائیان بنویسیم. ارتباطی که موجب
میشود اینها مرگ یک بهائی معروف را تسلیت بگویند، و آنها در نشریه رسمی
خود مطالعه کتابهای مورد نظر شورا را به کودکان بهایی توصیه کنند.
در ابتدا به وعده ای که درباره عباسعلی
روحانی دادیم عمل میکنیم. این عضو هیئت موسس شورا در نشریه ای که به تألیف
او در آمده و روی جلدش بزرگ نوشته است «الله ابهی»، چنین شعری نوشته است:
«من کودک بهائیم/ خوب و تمیز و عالیم»
«صبحها که از خواب پا میشم/ الله ابهی میگویم»
همان طور که گفته شد شورای کتاب کودک در
نشریه رسمی خود سال سیزدهم، شماره یک، درگذشت روحی ارباب را تسلیت میگوید
و تأسف و همدردی خود را به فروغ ارباب همسر او ابراز میدارد. این ارتباط
دو طرفه بود. از این رو در شماره هفتم از سال سوم «ورقا» نشریه رسمی کودکان
بهائی به بهائی های کوچولو توصیه میشود تا کتابهای مورد نظر شورای کتاب
کودک را برای مطالعه از دست ندهند. بنابراین عجیب نیست که شورای کتاب کودک
برخی کتابهای این بهائی را به عنوان کتاب مناسب به کودکان معرفی کرده
باشد.
تقويمي به ياد جرج واشنگتن!
یکی از کارهای جالب توجه شورای کتاب
کودک که به وضوح گرایشهای آن را نشان میدهد در سال 45 اتفاق میافتد. این
شورا در آن سال تقویمهایی را مخصوص کتابداران چاپ میکند و در آن
مناسبتهای خاصی را مطرح میکند تا کتابداران پیشاپیش به فکر برنامه ریزی
برای گرامیداشت آن روز و اجرای مراسمی برای اعضای کتابخانه خود باشند. فکر
میکنید این مناسبتهای خاص مورد نظر شورا چه بوده است؟ برخی از آنها بدین
قرار است: «روز تولد جان. اف. کندی!، روز قیام (!) 28 مرداد، روز پدر در
آمریکا!، روز تولد فرح پهلوی، روز تولد شاه ملعون، روز تولد ولیعهد، سالگرد
سوء قصد به جان. اف. کندی!، 17 دیماه (روز کشف حجاب)، روز تولد آبراهام
لینکلن، روز تولد جرج واشنگتن، روز روی کار آمدن رضا خان و...»(این تقویم
در نشریه گزارش شورای کتاب، سال چهارم، شماره دوم آمده است)
آیا همین تقویم به تنهایی نشان دهنده
مکنونات قلبی مسئولان شورا نیست!؟ به نظر میرسد اگر خود آمریکاییها هم
میخواستند برای کتابدارانشان تقویمی آماده کنند بعید بود به جرج واشنگتن
بهایی بدهند!
جنگ بد است، هر جنگي بد است!
اما بعد از انقلاب، شورای کتاب کودک
مجبور میشود کمی دست به عصا تر حرکت کند و حتی با تغییراتی اندک و ظاهری
در ترکیب هیئت مدیره و استفاده از چهره های کمتر شناخته شده برای خود حاشیه
امنیتی بسازد. لیلا آهی از ایران فرار میکند اما همچنان سایه اش بر سر
شورا و مهرش در دل اعضای شورا باقی میماند تا در همين جشن تولد پنجاه
سالگي شورا، از او و زحماتش براي شورا ياد شود. توران میرهادی همچنان عضو
هیئت مدیره میماند تا خیلیها او را مغز متفکر شورا بدانند، ولی ریاست
هیئت مدیره و دبیری شورا به نوش آفرین انصاری داده میشود که چهره کمتر
شناخته شده ای است و سوابق ننگین برخی اعضای قبلی شورا را در کارنامه
ندارد.
شورا طبیعتاً دل خوشی از انقلاب نداشت و
این عدم دلخوشی را به بهانه برگزار نشدن برنامههایش در بحبوحه انقلاب
نشان داد. اما مخالفت شورا با دفاع مقدس عیان بود. این شورا در قالب مخالفت
با جنگ، برنامههایی ترتیب میداد که ضدیت با دفاع مقدس هم از دل آن بیرون
میآمد. شورای کتاب کودک هم نظر با مجامعی مانند یونسکو با جنگ به معنای
مطلق آن مخالفت میکرد و فرقی بین دفاع و تجاوز قائل نمیشد. نگاه به
فعالیتهای این شورا در زمان دفاع مقدس نشان میدهد که شورای کتاب کودک
فرزندان این مرز و بوم مورد تهاجم قرار گرفته را به سمت نفرت از جنگ پیش
میبرد؛ جنگی که در آن روزها برای کودکان ایرانی چیزی جز دفاع در برابر
تجاوز عراق نبود.
برای مثال این شورا در سال 59 با همراهی
آموزش و پرورش بخشنامه ای را به همه مدارس میفرستد که دانش آموزان
مقالات، اشعار و خاطرات خود را از جنگ برای شورا بفرستند. نتیجه این اقدام
این بود که وقتی از میان مطالب ارسالی، برگزیده ای منتشر شد، کلیت و قریب
به اتفاق خروجی آن چیزی جز فحش به جنگ و بد و بیراه نثار دفاع مقدس نبود.
دقت کنید در آن زمان برای کودکان و نوجوانان ایرانی جنگ معنایی جز دفاع
مقدس در حال انجام نداشت.
همچنین شورا در قالب معرفی نشریات مناسب
برای کودکان پس از انقلاب، بدون اشاره به وابستگی آن نشریات به گروههای
ضد انقلاب، به معرفی کامل این نشریات پرداخت. نشریه آذرخش مربوط به چپ
منتسب به حزب توده، بهاران مربوط به چپها، فریاد گودنشین منتسب به مجاهدین
خلق و... تنها چند نمونه از این نشریات است.
به داد كودكان ايران برسيد
این مطلب تنها بخش کوچکی بود از کارنامه
شورای کتاب کودک و اعضایش. محمدرضا سرشار بیش از بیست سال پیش در کتابی با
عنوان «بیست سال تلاش» به صورت مفصل به این تشکل پرداخته است (که اتفاقاً
اکثر مطالب این نوشته نیز از آن کتاب است). اگرچه آن کتاب در بازار وجود
ندارد ولی با مراجعه به کتابخانهها میتوان آن را پیدا کرد و به تفصیل این
مجموعه را شناخت.
جالب آنكه ده سال پيش، يكي از اعضاي
شوراي كتاب كودك، با اشاره به همين كتاب گفته بود: «در اين كتاب حتي حكم
اعدام برخي افراد نيز صادر شده است. اين طور نگاه كردن به ادبيات كودكان در
ايران، فاجعه آميز است.»
اين درحاليست كه در كتاب مذكور، تنها به
پاره اي از سوابق اعضاي شوراي كتاب كودك در پيش از انقلاب اشاره شده است.
در اين كتاب، با ارايه مستنداتي روشن شده است كه شوراي كتاب كودك،
«ملغمهاي از افراد توده اي و عناصر شاهدوست» بوده است. جالبتر اينجاست كه
شوراي كتاب كودك تا به حال سعي نكرده است با ارايه سوابق و زندگي نامه
كامل اعضاي خود، به مطالب اين كتاب پاسخ دهد.
مخلص كلام آنكه شورای کتاب کودک پنجاه
سال است که دارد در این کشور برای انحراف کودکان مسلمان ایرانی تلاش
میکند. این شورا با تاسیس مجموعه های مرتبط سعی در شبکه سازی همفکران،
افزایش نفوذ و ایجاد حاشیه امنیت برای خود دارد. این شورا با استفاده از
رسانه های مختلف، حتی صدا و سیما، خود را تبلیغ میکند و عملاً سعی در جهت
دهی به بازار نشر در حوزه کودک و نوجوان دارد. برخي از رسانه هاي داخلي كه
از بودجه بیتالمال ارتزاق میکنند براي سالگرد تولد مسئولان اين شورا هم
گزارش میروند و جشن میگیرند. حال آنکه نه تنها اهداف؛ اعتقادات و
برنامههای آن نسبت به قبل از انقلاب تغییر نکرده که حتی اعضا اصلی آن نیز
ثابت هستند.
شورای کتاب کودک در سایت خود مدعی شده
است که بیش از هفتصد عضو رسمی و وابسته دارد؛ لازم به تذکر است که مقصود
این نوشته هرگز این نیست که همه این اعضا را به یک چوب براند. و تر و خشک
را با هم بسوزاند. چه بسا خیلی از این افراد(که بعضا سنشان کمتر از سن
شوراست) از خاستگاه شورا و آبشخورهای فکری مسئولان رده بالای آن بی اطلاع
باشند، ولی به هر حال بر همین افراد هم لازم است که کمی در این مستندات
دقیق شوند و اگر واقعا با این تفکرات همسو نیستند، مسیر خود را جدا کنند.
حال آیا کسی به فکر کودکان مسلمان ایران خواهد بود!؟