بن لادن اسم رمز عملیات رسانه ای آمریکا

بولتن نیوز : خبری که شب گذشته به سرعت روی خروجی بسیاری از خبرگزاری های معتبر جهان قرار گرفت در همین چند ساعت گذشته با شک و تردید های فراوانی روبرو شده است . خبر مرگ اسامه بن لادن رهبر گروهک تروریستی القاعده که شب گذشته توسط باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا مطرح شده به فاصله چند دقیقه به تیتر یک تمامی رسانه های جهان تبدیل شد و طبق بر آورد ها تا کنون بیش از سه میلیارد نفر در سرتاسر جهان این خبر را بازدید کرده اند که این امر موجب شده این خبر به پر بازدید ترین خبر رسانه های دنیا در چند سال اخیر و شاید هم کل تاریخ به وجود آمدن رسانه ها تبدیل شود . اما موضوعی که بسیار حائز اهمیت است این است که اساسا سرنوشت رهبر القاعده که یک دهه است نام او با ترس و وحشت در سراسر جهان عجین شده است چگونه رقم خورده است و آیا به واقع او مرده است ؟

دستگاه رسانه ای غرب به سردمداری رسانه های آمریکا از شب گذشته به فاصله کوتاهی از پخش سخنان اوباما با بازتاب سریع و وسیع و همه جانبه خبر کشته شدن این جنایتکار سعی کردند با ارائه تحلیل ها و نقد های فوری به نوعی این اقدام را یک پیروزی بزرگ برای آمریکا در ریشه کن کردن تروریسم نشان دهند . خطی که البته خیلی سریع در دستور کار العربیه و الجزیره به عنوان پربیننده ترین شبکه های عرب زبان جهان قرار گرفت و درادامه نیز توسط رسانه های مکتوب چاپ امروز در کشورهای مختلف دنبال شد .اما این هجمه شدید رسانه ای و این تبلیغات بی سابقه برای عنصری که سال های زیادی است در سکوت کامل رسانه ای به سر برده است کمی تعجب بر انگیز بود و به نظر می رسد این خبر بیشتر به یک دروغ بزرگ رسانه ای و یا یک خبر دیر منتشر شده برای رسیدن به اغراض خاصی در شرایط فعلی جهان می ماند .

اساسا نکته بسیار مهم ظهور و سقوط شخصیت فردی به نام بن لادن در جهان است که به نظر می رسد با داستان 11 سپتامبر آغاز و دیشب برای همیشه بسته شد . بن لادن فرزند محمد بن عود بن لادن تاجر سرشناس عربستانی بود که بعد از کسب شهرت و ثروت در عربستان برای سواستفاده از اوضاع آشفته افغانستان وارد این کشور شد و با روحیه جنگ طلبی خود گروهک تروریستی القاعده را پایه گذاری کرد و به انجام فعالیت های تروریستی در این کشور جنگ زده پرداخت . گرچه اسامه بن لادن به دست داشتن در حمله به سفارت آمریکا در تانزانیا و نایروبی و همچنین حمله به کشور یو اس اس کول در سال 1998 متهم است اما اصلی ترین اتهام وی که در اصل باعث شهرت جهانی او شد به حمله ساختمان های معروف تجارت جهانی نیویورک در 11 سپتامبر 2001 باز می گردد . در حقیقت ظهور جریان وحشتی با تبلوی اسامه بن لادن توسط خود آمریکا و با جریان سازی این کشور در داستان 11 سپتامبر و اتصال این قضیه به اسلام رقم خورد . مقامات ایالات متحده مانند برژینسکی بارها در مصاحبه های خود تاکید کرده اند که اساس شکل گیری شخصیت رهبر القاعده توسط آمریکا رقم خورده است و این یک سناریوی آمریکایی تمام عیار برای رانحراف افکار عمومی جهان به شمار می رود .

به نظر نگارنده ظهور شخصیت اسامه در سال 2001 در حقیقت یک جریان سازی تمام عیار رسانه ای و یک حلقه مفقوده ای بود که سردمداران آمریکا با توسل به آن توانستند کلید جنگ افغانستان را بزنند . جنگی که در واقع آن هم پرده ای برای حضور در منطقه استراتژیک خاورمیانه بود . بن لادن در واقع شخصیتی بود که باید علم می شد تا دستاویزی برای توجیه حضور نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان قرار گیرد چرا که این حضور از پیش برنامه ریزی شده بدون توجیه در واقع یک سلطه طلبی همه جانبه بود که می توانست اعتراضات گسترده ای را به وجود آورد اما توجیه سرنگونی گروهک تروریستی القاعده و شخص بن لادن به نظر حربه خوبی برای این جنگ خانمان سوز می آمد که حداقل می توانست بخش مناسبی از افکار عمومی جهان را به انحراف بکشاند . اما بن لادن هم که در واقع با استفاده از سناریوی اربابان خود در سازمان جاسوسی سیا توانسته بود به شهرتی جهانی برسد دور تازه ای از حملات تروریستی را در مناطق مختلف افغانستان و پاکستان آغاز کرد و به کابوس دولت ها و مردم این دو کشور تبدیل شد . بن لادن و تیم تروریستی اش در حالی با حمایت کامل آمریکا بسیاری از بمب گذاری ها و حملات تروریستی در این کشورها را رهبری می کرد که آمریکا که ادعای داشتن ارتش شماره یک جهان را دارد در دوران حضور ده ساله حضور تمام قد نظامی خود در افغانستان نتوانست این گروهک را از بین ببرد و بیشتر یک بازی دزد و پلیس گونه را برای بقا در این کشور پیاده کرد و به بن لادن اجازه داد با انجام اقداماتش همچنان منطقه را نا امن نشان دهد . همچنین بن لادن با پشتیبانی کامل آمریکا دامنه فعالیت های مخرب خود را به کشورهای دیگر از جمله عراق گسترش داد و باز هم در یک داستان خنده دار عامل ورود آمریکا به جنگ عراق و اشغال این کشور نفت خیز شد .

اسامه بن لادن در حقیقت نیروی تحت امر و آموزش دیده آمریکا برای رهبری جریان رسانه ای تروریست خود ساخته ای بود که آمریکا همواره خود را در حال مقابله با آن اعلام کند و در حالی که وی به راحتی در کشور پاکستان زندگی می کرد و هر از چند گاهی به راحتی و در کمال آرامش فایل های ویدئویی مصاحبه هایش را در اختیار رسانه های بین المللی قرار می داد در حالی که مقامات کاخ سفید همواره خود را در تکاپوی جنگ با گروه وی و به دنبال دستگیری خود وی نشان می دادند . این سناریو که انصافا بسیار دقیق و هوشمندانه طراحی شده بود همچنان ادامه پیدا کرد ولی در سال های اخیر بسیار کمرنگ تر شده شده بود و به نوعی به حاشیه رفته بود اما آمریکایی ها هر از چند گاهی برای خالی نبودن عریضه با نشان دادن عکس های خشونت بار بن لادن و مصاحبه هایی در خصوص مرگ وی نمی گذاشتند این داستان به فراموشی سپرده شود .

اما سیزن نهایی سناریوی بن لادن شب گذشته در حالی رقم خورد که ظاهرا مسئولان ایالات متحده به این نتیجه رسیدند که تاریخ مصرف این فیلم نامه که برای دهه اول قرن بیست و یک طراحی شده بود به پایان رسیده و در صورت ادامه آن شاید به نوعی موضوع برهمگان روشن شود . به همین دلیل شب گذشته باراک اوباما پایان این عملیات رسانه ای را با کشته شدن اسامه 54 ساله اعلام کرد و توانست در این مقطع بهترین استفاده را از به پایان بردن این داستان داشته باشد چرا که در حال حاضر آمریکا یکی از بدترین دوران های خود را در تاریخ نه چندان طولانی این کشور می گذارد و چهره این کشور به شدت در نزد افکار عمومی جهان منفور شده است و کابینه این کشور در منجلابی غرق شده است که خارج شدن از آن به راحتی امکان پذیر نیست .

به نظر می رسد اعلام خبر کشته شدن این جنایتکار اگر راست باشد و در ادامه دروغ پردازی های اسکبار صورت نگرفته باشد با دو هدف زیر صورت گرفته است :

اول . این سناریو در ادامه همان خطی که در سال 2001 مبنی بر انحراف افکار عمومی جهان از سلطه طلبی های آمریکا طراحی شده است چرا که اکنون و با توجه به موج عظیم بیداری اسلامی در کشورهای منطقه و در ماندگی آمریکا از دخالت در امور این انقلاب ها باید افکار عمومی جهان از موضوعات حقوق بشری در بحرین و لیبی و یمن و . . . به سمتی دیگر منحرف شود تا آمریکا بتواند با ایجاد یک فرصت ویژه نقشه های خود را برای بهبود اوضاع همپیمانانش در منطقه آماده کند و از طرفی هم دقیقا مانند موضوع ورود به جنگ افغانستان حضور دراز مدت در کشور نفت خیز لیبی را دنبال کند چرا که از شب گذشته نیروهای این کشور تحت نام ناتو دقیقا در حرکتی مشابه افغانستان زمینه حضور در لیبی را فراهم می کنند و نیاز دارند تا حضور کامل در این کشور افکار عمومی متوجه این موضوع نشوند . از طرفی در بحرین نیز به همین شیوه است و آمریکا قصد دارد در صورت به خطر افتادن پایگاه های نظامی خود به جای استفاده از متحد خود عربستان خود راسا وارد شود حتی اگر به قیمت برکناری آل خلیفه تمام شود . به همین دلیل بهترین خبری که می تواند در این شرایط دستاویز تحلیل های گوناگون در سرتاسر دنیا قرار گیرد و افکار عمومی را در سیطره خود قرار دهد همین خبر کشته شدن بن لادن است .

دوم. به نظر می رسد در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2012 و با توجه به کاهش شدید محبوبیت اوباما در میان مردم آمریکا و کسری های شدید بودجه در خزانه داری آمریکا و بحث های سیاسی و اقتصادی که دامن رئیس جمهور جوان این کشور را گرفته وی می خواهد از این ابزار تبلیغاتی حداکثر استفاده را برای ترمیم چهره خود به عنوان یک چهره سیاسی طرفدار صلح و مخالف تروریسم بردارد و از این کار حداکثر استفاده را در مبارزات انتخاباتی پیش رو بکند چرا که اکنون به دلیل بحران اقتصادی و بالارفتن نرخ بیکاری و سرانه سلامت و موضوعات مربوط به بیمه مردم آمریکا به شدت از اوباما نفرت دارند و اسامه بن لادن همانطور که نقش یک کاتالیزور برای حمله به افغانستان را در سال 2001 بازی کرد هم اکنون هم یک نجات دهنده بزرگ برای باراک اوباما باشد .

نکته ای که بسیار مهم است این است که به نظر می رسد کشته شدن بن لادن مروبط به ماه های پیش است و دولت آمریکا به عمد این خبر را منتشر نکرده تا در موقع مناسبی همچون حال که از هر نظر به دلیل شرایط  که در بالا مطرح شد مناسب است به انتشار این خبر بپردازد و از هر طرف با هیاهوی تبلیغاتی آمریکا را عامل مهم پیروزی در آن معرفی کند و باز هم به نوعی القا کند که آمریکا سردمدار مبارزه بر علیه تروریسم در جهان است .اما در این شرایط و با همه این برنامه هایی که گفته شد باید دید که ایالات متحده حال که پرونده خود ساخته رهبر القاعده را مختومه اعلام کرده دیگر چه سناریویی را برای ادامه وحشی گری های خود در افغانستان و دیگر کشورهای جهان رو می کند تا در دهه دوم این قرن بازی با افکار عمومی را به سمت مورد نظر خود شکل دهد .