کد خبر: ۱۱۸۵۴۰
زمان انتشار: ۰۹:۱۴     ۱۷ اسفند ۱۳۹۱
گزيده‌اي از سرمقاله روزنامه‌هاي امروز را مي‌توانيد، اينجا بخوانيد.
ستون سر مقاله امروز روزنامه کیهان،به تفهیم و تشریح مسئله پیچ تاریخی و موارد مربوط به آن، با مقاله ای از محمد ايماني و عنوان«چگونه بايد از پيچ تاريخ گذشت ؟ »اختصاص یافت:

حكايت عبور از پيچ تاريخ، حكايت كوهنوري است كه مي خواهد به قله برسد. از دور كه مي نگرد، فقط هدف كه همان قله است به چشم مي آيد و مسيري كه چندان صعب نمي نمايد. اما وقتي وارد مسير شد و از كمركش كوه بالا رفت، تازه مناطق صعب العبور و تنگه هاي سخت رخ مي نمايد.

كوهنوردي كه همت بلند دارد به خاطر اين چالش هاي سخت از فتح قله جا نمي زند. او در عين حال حزم و احتياط و تدبير و مراقبت را چاشني سخت كوشي مضاعف و خطرپذيري خود مي كند. كوهنوردي كه 90درصد مسير را صعود كرده، نه به خاطر رسيدن به نقاط صعب العبور از هدف بزرگ پشيمان مي شود و باز مي گردد و نه با بازيگوشي و سر به هوايي و بي ملاحظگي پيش مي رود.

مختصات پيچ تاريخ كدام است و چگونه و با چه الزاماتي بايد از اين پيچ عبور كرد؟ به يك معنا مسير تاريخ بر سر اين پيچ تغيير مي كند و جهان مستضعف مي تواند از مضيقه هاي موجود به وسعت و گشايش برسد. طليعه اين گشايش را در انقلاب اسلامي خود و همچنين ثمرات شيرين دو پديده «مقاومت اسلامي» و «بيداري اسلامي» در منطقه خاورميانه مشاهده كرديم. ديديم چگونه روندها در تاريخ بشر دگرگون شد و ملت ها -با شدت و ضعف- به موفقيت هايي دست پيدا كردند كه 40 سال پيش حتي در خيال بسياري از صاحب نظران نمي گنجيد.

همين روزها مطبوعات جهاني عباراتي را از قول وزير دفاع جديد آمريكا نقل كردند مبني بر اينكه او پيش از اين گفته «ايران در خاورميانه قرن 21، مركز ثقل و قدرت مهم منطقه به شمار مي آيد و آمريكا نمي تواند اين واقعيت را تغيير دهد. آمريكا بايد نقش جديد ايران را بپذيرد.» هنر انقلاب اسلامي اين بود كه در متن تندباد شديد مزاحمت دشمن نه تنها از پا نيفتاد، بلكه پيش رفت و وسعت يافت و ميوه هاي شيرين پيروزي را يكي پس از ديگري چيد. به عبارت ديگر نه اين پيروزي هاي سلسله وار قابل انكار است و نه آن چالش انگيزي و مزاحمت.

قريب 2 سال پيش ولي امر مسلمين اين مفهوم را كه جهان بر سر پيچ مهم تاريخ رسيده است، پيش كشيدند. اين مفهوم را دو گروه خوب فهم و هضم نكردند. يكي آنها كه به انكار موضوع پرداختند در حالي كه طيف وسيعي از نظريه پردازان و سياستمداران در اروپا و آمريكا و رژيم صهيونيستي پي درپي اذعان مي كنند دنيا به يك نقطه عطف رسيده و غرب مانند گذشته قادر نيست معارضه هاي خارجي و تعارض هاي داخلي موجود را با سيطره و اقتدار مديريت كند.

از بحران اقتصادي و كسري بودجه هنگفت در اين رژيم ها تا بحران هاي اجتماعي و اخلاقي و سياسي و قفل شدگي رژيم هاي حاكم در برابر مشكلات، و بيداري و قدرت نمايي ملت ها، همه از فرتوتي و زوال مديريت مسلط جبهه استكبار حكايت مي كند. گروه اول بدفهمان آنها بودند كه نشانه هاي روشن اين درماندگي بي سابقه را ديدند اما باور نكردند.

گروه دوم كساني بودند كه خيال كردند مفهوم رسيدن جهان بر سر پيچ مهم تاريخ، پايان همه چالش ها و آغاز دوره جمع آوري غنيمت و بنابراين ولنگاري و عافيت طلبي و بي پروايي است. بنابراين يا به غنيمت طلبي افتادند و يا چون نگاه بسيطي داشتند، وقتي با كمترين مزاحمت ها و چالش ها روبرو شدند، ميل جا زدن در آنها پيدا شد و شبيه گروه اول شدند.

حقيقت ماجرا كدام است؟ اگر بخشي از ماجرا به نوع فهم افراد باز مي گردد، بخش ديگر آن به شخصيت و روحيه آنان مربوط مي شود. بسته به اينكه افراد در گذشته چگونه خود را ساخته باشند، رفتار متفاوتي سر بزنگاه هاي مهم تاريخ نشان مي دهند. اگر از قهرمان مسابقه دو بخواهيد كه بدود، با نشاط و اشتياق مي پذيرد بلكه منتظر روز مسابقه است تا در آن روز سخت و پرفشار، هنر و اندوخته خود را پاي مسابقه بياورد.

 اما اگر كسي كه سالها نه فقط ندويده بلكه حتي پياده روي هم نكرده، مجبور شود بدود، حتما نفس كم مي آورد و با همان 50 قدم اول از پا مي افتد. افراد بر سر بزنگاه هاي سخت تاريخ واكنش هايي به غايت متفاوت از هم نشان مي دهند. يكي مي شود علي بن ابيطالب عليه السلام كه وقتي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم براي عزيمت شبانه به مدينه از او مي خواهد بر بستر حضرت بخوابد، نمي پرسد آيا زنده مي مانم يا نه، بلكه فقط عرض مي كند «اگر من به جاي شما بر بستر بخوابم، شما سالم به مدينه مي رسيد؟» و چون پاسخ آري مي شنود، جمله اي مي گويد كه بايد بر سر هر پيچ و بزنگاه تاريخ نصب كرد. «ا مض لما امرت فداك سمعي و بصري و سويداء قلبي و موني بما شئت.

ماموريت خود را انجام بده، فداي تو باد گوش و چشم و سويداي دل من! و به من امر كن آنچه خواهي». رسول خدا بسياري از پيچ هاي مهم تاريخ را با همراهي ياران صادقي كه در راس آنها امير مومنان(ع) بود، پشت سر گذاشت. اما همه مثل علي(ع) نبودند. بودند آنها كه وقتي عرصه سخت مي شد و در فشار و محاصره دشمن قرار مي گرفتند- منافقان و بيماردلان- با دهن لقي و وقاحت تمام مي گفتند «ما وعدناالله و رسوله الا غرورا. خداوند و پيامبر او جز وعده دروغ پيروزي به ما ندادند»!

برخي اتفاقات ناخوشايند كه در طول تاريخ انقلاب و از جمله همين 4-3 سال اخير از سوي برخي حلقه هاي سياسي موسوم به فتنه و انحراف رخ داد بار ديگر فرق مومنان با منافقان و بيماردلان را بر سر پيچ تاريخ هويدا كرد. اولين بار نبود كه مومنان در يك نظم و حكومت ديني، دچار اخلال مي شدند و برخي از برنامه ريزي هاي معطوف به استقامت و پيشرفت و عدالت و خدمت گرفتار دست انداز مي شد. و باز نخستين بار نبود كه زبان مرجفون و منافقين به ملامت و سرزنش و ترويج بدگماني و تخطئه دوستان انقلاب دراز مي شد.

اين، قانون و سنت تخلف ناپذير در زندگي اولياي الهي و امت هاي مومن است. «و ما ارسلنا من قبلك من رسول و لا نبي الا اذا تمنّي القي الشيطان في امن يّت ه... اي رسول خدا پيش از تو هيچ پيامبري نفرستاديم مگر اينكه هرگاه آرزو كرد و طرحي براي پيشبرد اهداف ريخت، شيطان القائاتي در آن كرد.

 اما خداوند القائات شيطان را از بين مي برد، سپس آيات خود را استحكام مي بخشيد و خداوند عليم و حكيم است. هدف اين بود كه خداوند القاء شيطان را فتنه و آزمون قرار دهد براي آنها كه در دلهايشان بيمار است و آنها كه سنگدل هستند... و اينكه عالمان بدانند اين حقي از سوي پروردگار توست، پس ايمان بياورند و دلهاي آنان در برابر حق خاضع شود. و بي ترديد خداوند كساني را كه ايمان آوردند به سوي صراط مستقيم هدايت مي كند.» (آيات 52 تا 54 سوره حج).

سر پيچ تاريخ همان كوره سختي است كه بندگان طلايي خداوند را تابناك تر مي كند. اما كساني كه با بي تقوايي، ويروس بيماري را در جان خود پرورانده اند، سر همين بزنگاه با وسوسه هاي القايي شيطان- طمع و ترس- هم افق مي شوند و آن ويروس ها در جانشان فعال مي شود. آن هنگام است كه مثلا در جنگ پيروز احد، يك بار سوداي رسيدن به غنيمت مثل خوره در جانشان مي افتد تا آن پيچ و تنگه خطرناك را كه امكان شبيخون از آن فراهم است، به نيروي مترصد دشمن واگذارند و بار ديگر كه دشمن شبيخون زد، ميدان را به او بسپارند و بگريزند.

 نه به آن تهور و بي مبالاتي نخستين و نه به اين بي جربزگي و دشمن زدگي بعدي! عارضه اين بيماري چنان است كه به تصريح آيات الهي، فرد هم در معرض فتنه و القائات شيطان قرار مي گيرد و در تدابير نظام ديني اخلال مي كند و هم- پس از كم گذاشتن و به لوازم مجاهدت عمل نكردن- به خدا و اوليا و بندگان خوب او سوءظن پيدا مي كند. مومن بر سر پيچ هاي بزرگ، خوش گمان و متوكل به خداست و در برابر مخمصه ها و فشارها سينه سپر مي كند و خطر را به جان مي خرد اما ويژگي جريان هاي منافق و بيماري زده كاملا معكوس است. 4 نبرد بدر و احد و خندق و خيبر، كلكسيوني از اين دو مواجهه متناقض با جبهه دشمن را در خود نهفته دارند.

ملت مومن ما امروز در طلايي ترين نقطه تاريخ به لحاظ اقتدار مومنان و نظام هاي ديني ايستاده است. نظام امت- امامت ما ناملايمات و بدعهدي ها و تلخي هاي بسياري را به جان خريد ولي ما هرگز روزگار غربت اميرمومنان و حسنين عليهماالسلام و ائمه معصومين بعدي را كه در غربت و مظلوميت محض به سر بردند تجربه نكرديم. بايد از صميم جان شكرگزار عزت و اقتدار امروز بود.

 اما اين بدان معنا نيست كه عرصه از معارضه و مزاحمت و عداوت خالي شده است. حجم فزاينده عداوت و خباثت دشمن، سند محكمي بر اتقان و سلامت و پيشروي ما در صراط مستقيم اسلام و انقلاب است. در اين ميان شرط حقيقي شكرگزاري آن است كه در شرايط خطير كنوني، از الزامات و اقتضائات عبور از پيچ مهم تاريخ غافل نشويم. دشمن يقين دارد كه اگر ما و ملت هاي بيدار شده از گردنه كنوني عبور كنيم و بلكه بر اين پيچ فائق شويم، كار او ساخته است.

 بنابراين بي محابا رگبار گرفته است. نه مي شود از اين عقبه كه افق پيش روي آن روشن است بازگشت، نه متوقف ماند و نه در حين گذر از آن دچار بي مبالاتي و حاشيه سازي و غنيمت طلبي شد. بايد گام ها را با احتياط و سنجيدگي و در عين حال اقتدار تمام برداشت و از اولويت اصلي چشم برنداشت. اولويت حداقلي عبور از اين تنگه و اولويت حداكثري ريل گذاري جديد تاريخ و طراحي الگوي تمدن اسلامي- ايراني است.

مي توان و بايد به انتخابات 3 ماه آينده رياست جمهوري از اين چشم انداز نگريست. انتخابات يك عقبه و پيچ استراتژيك است. غفلت از اين عقبه و مشغول شدن به غنايم محتمل، پاشنه آشيل حلقه ها و جريان هاي سياسي است. تقوا و استقامت و صبر، توشه مهم اين مسير و واكسن اصلي در برابر بيماري هاي كشنده عالم سياست است.

چاره كار همه همراهان جبهه انقلاب، استقامت است و شرط استقامت، تقواست. «... و بدانيد بندگان خدا كه مومن صبح و شام نمي كند مگر اينكه به نفس خويش بدگمان است و همواره از نفس خود عيب جويي مي كند و بر اين خرده گيري از خويش مي افزايد... عمل! عمل كنيد! سپس سرانجام كار! كار را به سرانجام برسانيد! و استقامت! استقامت بورزيد! پس صبر! صبور باشيد! و پرهيزگاري! پارسايي پيشه كنيد!... همانا شما گفتيد ربناالله، پروردگار ما خداست.

پس استقامت بورزيد بر كتاب الهي و راه روشن امر او و شيوه صالح عبادت الهي. از اين مسير منحرف نشويد و در آن بدعت نياوريد و از آن سرپيچي نكنيد؛ همانا اهل انحراف از عنايت الهي در روز قيامت بريده اند. پس پرهيز كنيد از بي ثباتي اخلاق و دگرگوني آن. و زبان خود را يكي كنيد و هركس خازن و پاسبان زبان خود باشد؛ كه نسبت به صاحب خود سركش است...

و بپرهيزيد از رنگ به رنگ شدن در دين خدا كه همانا وحدت و اجتماع شما بر سر آنچه از حق نمي پسنديد بهتر از تفرقه و جدايي شما درباره باطلي است كه دوست داريد. و بي ترديد خداوند سبحان خيري را به واسطه تفرقه و پراكندگي به كسي نداده، نه از گذشتگان و نه از آيندگان.» (خطبه 176نهج البلاغه).

در پی درگذشت رئیس جمهور با اراده و مردمی ونزوئلا (هوگو چاوز) صبح امروز، ستون یادداشت روز روزنامه خراسان به تحلیل شخصیت سرسخت این مرد بزرگ و اقدامات مثمر ثمری که برای کشورش انجام داده بود، با مقاله ای از تهمينه بختياري(کارشناس ارشد آمريکاي لاتين) اختصاص یافت:

«چاويسم» ميراث فرزندي از يک خانواده فقير
چهار و بيست و پنج دقيقه بعد ازظهر سه شنبه پنج مارس، قلب مردي از تپش ايستاد که بيش از دو دهه جهان را مبهوت خود کرده بود. مردي از خانواده اي فقير و از روستايي دورافتاده که بيش از 20سال، مردم ونزوئلا را شيفته خود کرده بود، در حالي که براي کسب اين جايگاه حتي يک گلوله هم شليک نکرد. «هوگو چاوز فرياس» با اراده و پشتکار خود توانست جنبشي را در منطقه آمريکاي لاتين به راه اندازد که منافع امپرياليستي را به چالش بکشد و لرزه بر اندام ساکنان کاخ سفيد بيندازد.

چاوز چنان در اذهان و قلوب مردم آمريکاي لاتين نفوذ کرده و جاي گرفته است که حتي مخالفانش نيز براي گفتن تسليت به مردم ونزوئلا بر يکديگر سبقت مي جويند تا اگر از زنده بودنش سود نبردند، حداقل از مرگش بهره اي ببرند. به همين دليل است که ما در ساعات اوليه انتشار مرگ چاوز، پيام تسليت باراک اوباما رئيس جمهوري آمريکا را ديديم. اما چاوز چه کسي بود که جهاني را به اداي احترام به خود واداشت. ما در اين نوشتار برآنيم تا به برخي از اصول و مرام چاوز و نيز اقدامات وي که او را محبوب مردم لاتين زبان نيمکره غربي گردانيده بود اشاره کنيم.

چاوز در 28 جولاي سال 1954، در يک خانه فقير روستايي در روستاي سابنتا در ايالت بريناس به دنيا آمد. چاوز دومين فرزند از هفت فرزند خانواده بود توصيف چاوز از کودکي خود، دوران فقر و عشق و دوست داشتن بود. خود چاوز گفته است که ما برخي اوقات هيچ چيزي براي خوردن نداشتيم. از اينجا بود که چاوز با مفهوم فقر و نداري آشنا شد. در هفده سالگي چاوز به مدرسه علوم نظامي در کاراکاس رفت و در همان زمان بود که با فعاليت هاي انقلابي آشنا شد و حتي در داخل مدرسه نظامي به جنبش هاي درون نيروهاي مسلح وارد شد. او در اين مدرسه بود که کتاب «زماني با ازکوئيل زومارا» (در مورد فدراليسم قرن نوزدهم )را مطالعه کرد.

 اين کتاب به عقايد چپگراي چاوز شکل داد. چاوز خود در اين مورد گفته بود: «من از سن 21 يا 22 سالگي و پس از خواندن اين کتاب احساس کردم چپي هستم.» برمبناي همين کتاب بود که وي کودتاي خود در سال 1992 را عمليات زومارا ناميد. او تلاش کرد که در آن سال رهبري يک کودتا را به دست بگيرد و دولت "کارلوس آندرس پرز" را سرنگون کند، اما در اين اقدام خود شکست خورد و به مدت دو سال زنداني شد.

 چاوز دولت آندرس پرز را دولتي فاسد مي دانست که تنها به دنبال پر کردن جيب خود و اطرافيانش است و ذره اي به منافع مردم فقير توجه نمي کند. پس از آزادي از زندان وي دريافت که اقدام نظامي نمي تواند او را براي پيشبرد اهدافش کمک کند و بايد ابتدا در قلب و ذهن مردم رسوخ کند. او در آن زمان حزب جنبش بوليواري را تاسيس کرد.

نام جنبش را از نام سيمون بوليوار قهرمان آمريکاي لاتين اقتباس کرده بود. چاوز اصول و مرامي را در آمريکاي لاتين پايه گذار کرده بود که به «چاويسم» معروف شد. محورهاي چاويسم را مي توان در دو بعد داخلي و بين المللي بررسي کرد. در بعد داخلي کاهش وابستگي هاي سياسي و اقتصادي به آمريکا، توزيع عادلانه ثروت و قدرت، کوتاه کردن دست خارجيان از منابع ملي و نيز حمايت از طبقه محروم و مستضعف از اصول و مرام چاوز و جنبش او محسوب مي شود.

 اما در سطح بين المللي اصول چاوز از اهميت بسيار زيادي برخوردار است که از آن جمله مي توان به استعمار ستيزي، مخالفت با سياست هاي نئوليبراليستي ، تاکيد برهمگرايي منطقه اي و حمايت از ملتهاي مستضعف جهان اشاره کرد. اما تنها اصول و مرام چاوز نبود که وي را در ميان مردم محبوب گردانده بود، بلکه تلاش براي تحقق اين اصول بود که او را تبديل به مردي اسطوره اي در آمريکاي لاتين کرد.

 براساس آمار رسانه هاي غربي نرخ فقر بيکاري و تورم در ده سال اول دوره رياست جمهوري چاوز به شدت کاهش يافته و هزينه هاي دولت براي خدمات عمومي از جمله آموزش و بهداشت افزايش يافت. چاوز خود در کودکي طعم تلخ فقر و نداري را چشيده بود و مي دانست که وقتي کسي مي گويد ندارم دقيقا منظور او چيست.

چاوز زمين داران و ملاکان بزرگ و ظلم آنها به کارگران و کشاورزان را ديده بود و از اين رو پس از قدرت گرفتن به اصلاحات ارضي روي آورد. چاوز ديد که وابستگان دو حزب سنتي «اقدام دموکراتيک» و «کوپه اي» در اين کشور با پول نفت به خوشگذراني مي پردازند در حالي که مردم به سختي زندگي مي کنند و به همين دليل با ملي کردن شرکت نفت، دست اين دو حزب را از نفت کوتاه کرد.

 چاوز در 14 سال حکومت، نه تنها سرنوشت مردم ونزوئلا را عوض کرد، بلکه با ايجاد موج چپ گرايي سرنوشت آمريکاي لاتين را تغيير داد. چاوز درگذشت، زيرا که او يک انسان بود و هر انساني ميراست، اما انديشه او که همان چاويسم است در بستر زمان ساري و جاري خواهد بود؛، چرا که اين باور ريشه در فرهنگ و باور مردم آمريکاي لاتين دارد.

کارشناس روابط بین الملل(جلال ساداتیان) در مقاله ای برای روزنامه آرمان به بررسی «مسائل منطقه و تاثیر آن بر مذاکرات» پرداخت:
 
بحث پارچین از مباحث بحث برانگیز میان ایران آژانس انرژی اتمی است. به واقع آژانس معتقد است که در پارچین فعالیت‌های غیر نظامی انجام می‌شود و ایران نیز می‌گوید شما اگر مدرکی دال بر فعالیت‌های هسته‌‌ای در این سایت دارید، ارائه دهید و سپس ما با توافق نظامیان اجازه بازدید از این سایت نظامی را به شما خواهیم داد.

آخرین گروه کارشناسان آژانس در ماههای قبل به ایران آمدند و درخواست بازدید از این سایت را داشتند که ایران مانند گذشته چنین اجازه‌‌ای را به آنها نداد. از سوی دیگر روند مذاکرات میان ایران و 1+5 مهم است. بعد از مذاکراتی که در آلماتی انجام شد، ایران نسبت به طرف غربی ابراز خوشبینی بیشتری را تا غرب دارد. از سوی دیگر، گزارش شفافی از مذاکرات وجود ندارد. اما جو بایدن در اظهار نظری تاکید کرد که اوباما همه گزینه‌ها از جمله گزینه نظامی را پیش رو دارد و فرصت ایران محدود است.

به نوعی می‌توان گفت که لحن تهدید آمیز در صحبت‌های وی وجود داشت گرچه برخی معتقد هستند که بایدن به نوعی می‌خواست به لابی صهیونیستی در آمریکا اطمینان بدهد که آنها در خطر نیستند. از سوی دیگر مسائل خاورمیانه دارای پیچیدگی‌های بسیار زیادی است، به این دلیل که اگر دو کشور در این منطقه بر سر موضوعی اتفاق نظر پید اکنند، مسائل دیگر وجود دارد که این موضوعات را تحت الشعاع قرار می‌دهند. از سویی روسیه می‌خواهد جایگاه خود را در منطقه احیا کرده و به واقع جای پای خود را در منطقه محکم کند. همچنین اروپا نیز می‌خواهد موقعیتی را در منطقه خاورمیانه به دست آورد.

به واقع روسیه به دنبال همان نظام بین المللی است که قبل از فروپاشی شوروی وجود داشت. به نوعی روسیه می‌خواهد دوباره قدرت جهانی خود را به دست آورد. از سویی دیگر اروپا نیز به دنبال همین رویه است بنابراین این کشورها با توجه به تجربیاتی که از گذشته و جنگ جهانی اول و دوم و پس از آن جنگ سرد به دست آورده‌اند نزاع‌های خود را در سوریه انجام می‌دهند. به همین دلیل روسیه که تا زمانی پس از جنگ حالت انفعالی پیدا کرده بود، سر بلند کرد.

 از سوی دیگر چین نیز به عنوان یک قدرت اقتصادی در دنیا مطرح است. بنابراین هر کدام از کشورهای مدعی قدرت در اتحادیه اروپا، آمریکا، چین و روسیه می‌خواهند به عنوان قدرت جهانی، تعریفی از خود داشته باشند و همه این موضوعات در مذاکرات آتی ایران و 1+5 می‌تواند تاثیرگذار باشد.

 همچنین برخی می‌گویند که آمریکا به دنبال بحران سازی از یک سو و مدیریت همان بحران پدید آمده از سوی دیگر است که به باور نگارنده این مسائل چندان صحیح نیست به این دلیل که به نظر نمی‌آید این کشور به دنبال بحران سازی باشد و بیشتر به دنبال آرامش است البته آرامشی که خود بتواند مدیریت آن را به دست بگیرد اما برخی از کشورها سعی در به‌هم ریختن اوضاع فعلی خاور میانه دارند که از جمله آن کشورها می‌توان به عربستان، قطر، اردن و ترکیه اشاره کرد که چالش‌هایی را به وجود می‌آورند.

در ادامه مقاله محمدحسن آصفري (عضو كميسيون امنيت ملي )، که در روزنامه تهران امروز با عنوان «غرب واقعا به‌دنبال مذاكره است؟»به چاپ رسیده است را می خوانید:

مذاكرات هسته‌اي ايران و گروه 1+5 در آلماتي در حالي پايان يافت كه اميد مي‌رفت غربي‌ها با رويكرد نسبتا واقع‌‌بينانه‌اي كه در پيش گرفته بودند فرصتي را براي گشايش در گره بسته مذاكرات به وجود آورند و نهايتا زمينه حل‌وفصل اختلافات دوطرف فراهم شود. تا يك هفته پس از مذاكرات آلماتي رويكرد اميدوارانه به قوت خود باقي بود و اينگونه به نظر مي‌رسيد که مقامات غرب تا حدي از موضع سماجت‌آميز گذشته شان دست برداشته‌اند.

 اما از اواسط هفته جاري به‌تدريج خط واقع‌‌گرايي غرب كمرنگ شدو به همان مسيري رفتند كه پيش از مذاكرات آلماتي در پيش گرفته بودند. اين در حالي است كه نمايندگان كشورمان با نگاهي مثبت دستاوردهاي نشست آلماتي را تشريح كردند. طرف غربي هم با ايجاد كمي تغيير در پيشنهادات مسكو در اين دور از مذاكرات حضور پيدا كرد. ولي با اين وجود مي‌شود مذاكرات آلماتي را همچنان گامي رو به جلو ارزيابي كرد مشروط به اينكه غرب به سرعت تغيير موضع ندهد.

 اما متاسفانه طرف غربي گام به گام از رويكرد واقع‌‌گرايانه خود فاصله گرفته است. سياست جديد گروه ۱+۵ بعد از آلماتي نشان مي‌دهد كه آنها پيش از اين هم هيچ قصدي براي حل مسئله هسته‌اي ايران از راه گفت‌وگو نداشته‌اند و صرفا مي‌خواهند كه پرونده هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران از طريق شوراي امنيت پيگيري شود.

اين مسئله به چارچوب غيرمستقل كشورهاي گروه 1+5 برمي‌گردد. اين گروه طي 10سال گذشته نشان داده است كه هرگاه مذاكرات هسته‌اي تا مرحله كسب نتيجه پيش رفته است به بهانه‌هاي مختلف تلاش كردند تا جلسات را به تعويق بيندازند. بازي بر سر تعيين زمان و مكان مذاكرات در همين راستا قابل توجيه است. بنابراين بايد گفت كه غرب به‌دنبال اين مسئله است كه موضوع هسته‌اي را در قالب گفت‌وگو حل نكند زيرا در آن صورت ايران در فرآيند مذاكراتي مي‌تواند آنها را شكست داده و لذا همه بهانه‌هايي كه تاكنون توسط آنها عليه كشورمان مطرح شده را از دست خواهند داد.

چرا كه ايران بر اساس توافقنامه و پادمان هسته‌اي تحت نظر آژانس بين‌المللي انرژي اتمي فعاليت هسته‌اي خودش را انجام داده و در مذاكرات، استدلال‌هاي غرب زير سوال مي‌رود و آنها نمي‌خواهند كه اين اتفاق بيفتد. بنابراين پروژه شكست مذاكرات را در دستور كار خود قرار داده و درصدد پيگيري پرونده هسته‌اي از طريق شوراي امنيت هستند كه در اين صورت ايران هم ناچار از اتخاذ سياستي متناسب با شرايط جديد خواهد شد.

 ظاهرا نتايج نشست آلماتي مورد رضايت تل آويو و لابي‌هاي قدرتمند صهيونيستي در آمريكا قرار نگرفته لذا آنها با اعمال فشار به طرف غربي تلاش مي‌كنند تا فضا را در راستاي اهداف مورد نظر خود تغيير دهند. با يك نگاه حداقلي بايد مسئله تعيين زمان و مكان مذاكرات آلماتي 2 را با نگاه مثبتي ديد البته با اين اميدواري كه غرب مذاكره را براي مذاكره نخواهد.

گو اينكه در فاصله نشست هسته‌اي استانبول تا بغداد هم طرف غربي موضع هسته‌اي خود را در قبال ايران تغيير داد و بعد از نشست استانبول كه اميد مي‌رفت زمينه براي حل و فصل موضوع مهيا شود اما ناگهان غربي‌ها بخصوص آمريكايي‌ها زير ميز بازي زدند و در بغداد همه چيز را به نقطه اول برگرداندند. در حال حاضر هم علائمي‌ديده مي‌شود كه غرب همان سياست بعد از نشست استانبول را در پيش‌ گرفته است مگر اينكه روزهاي آينده به‌گونه‌اي رفتار كنند كه واقعا شبهات را از بين ببرند.

«الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت» موضوع مقاله امروز روزنامه رسالت به قلم محمود فرشيدي را در ذیل می خوانید:

تاريخ، صحنه نمايش تمدن‌هاي بشري است كه يكي پس از ديگري به تدريج و در نقطه‌اي از جغرافياي جهان،‌شكل مي‌گيرد و بر بخشي يا پهنه قابل توجهي از دنيا در برهه‌اي از زمان، سيطره مي‌يابد و سپس با پيدايش زمينه‌هاي دروني،‌عوامل قدرت از تمدن حاكم سلب مي‌شود و ناباورانه فرو مي‌پاشد و تمدني ديگر به جاي آن مي‌نشيند.

نظريه‌پردازان، ديدگاه‌هاي متفاوتي درباره ظهور و سقوط تمدن‌ها دارند؛ برخي ديدگاه‌ تكامل و تحول هميشگي تمدن‌ها را مطرح ساخته‌اند، عده‌اي انحطاط را سرنوشت اجتناب‌ناپذير همه تمدن‌ها پس از اوج‌گيري دانسته‌اند و در دوران معاصر، هانتينگتون مدافع نظريه‌ برخورد تمدن‌هاست و اعتقاد دارد از ميان هشت تمدن موجود جهان در نهايت دو تمدن اسلامي و كنفوسيوسي در كنار هم با تمدن غرب رويارو خواهند شد.

اما آن‌گونه كه از كلام وحي و معارف اسلامي برداشت مي‌شود تمدن‌ها تابع سنت‌هاي الهي هستند كه كاستي‌هاي فرهنگي اخلاقي نظير عقل‌گريزي و تحجر، فساد اخلاقي، ترس و سستي و تفرقه يا ناهنجاري‌هاي سياسي نظير ظلم و استبداد و فقدان آزادي يا عوامل اقتصادي همچون فقر و بيكاري و اسراف، بي‌ترديد موجب سقوط آنها خواهد شد. حتي تمدن اسلامي نيز خارج از دايره شمول سنت‌هاي الهي نيست و اگر از عقل و عدالت و معنويت فاصله بگيرد و ظلم و دنيا‌طلبي در آن رواج يابد، محكوم به سقوط مي‌باشد.

در دوران ما با نگرشي مبتني بر آموزه‌هاي وحياني و با نگاهي تحليلگرانه به اوضاع كنوني جهان مي‌توان نشانه‌هاي سقوط تمدن غرب را مشاهده كرد. چرا كه ميراث تمدن غرب طي چند صد سال حاكميت، جنگ‌ها و كشتارها، انحطاط اخلاقي،‌فروپاشي نهاد خانواده، ويرانگري محيط زيست و ديگر نابساماني‌ها بوده است و وعده دستيابي انسان‌ها به اوج لذت و كامروايي، اينك با موانع جدي از جمله مشكلات اقتصادي مواجه گشته است.

البته برخي انديشمندان غربي نظير اشپنگلر، توين بي، ياسپرس و سوركين و ديگران هم اين سقوط را پيش‌بيني كرده‌اند و اوكتاويو پاز نويسنده معروف مي‌گويد: در ايالات متحده آنقدر كتاب با موضوع فروپاشي آمريكا ديدم كه سرگيجه گرفتم.

در چنين شرايطي انسان متحير و سرخورده از تمدن مبتني بر فلسفه مادي غرب آماده توبه و تجديد پيمان با آسمان و بازگشت به معنويات شده است و تمدني كه بر پايه اسلام طراحي شده باشد، مي‌تواند به نياز امروز جهانيان پاسخ دهد. البته بايد توجه داشت كه تمدن غرب هنوز بر مصدر قدرت است و با تمام توان خويش بخصوص با به كارگيري‌ رسانه‌هاي ارتباط جمعي، مي‌كوشد تا اين سقوط را به تاخير بيندازد و به همين سبب مردان و زنان انديشمندي كه مي‌خواهند در ترسيم نقشه آينده جهان سهمي داشته باشند و نقشي ايفا كنند مي‌بايست رهنمودهاي مقام معظم رهبري را سرلوحه تلاش مجاهدت گونه خويش قرار دهند:

1- ايمان به كارآمدي الگوي اسلامي ايراني پيشرفت به عنوان محصول انقلاب اسلامي.

2- برخورداري از روحيه شجاعت در طراحي اين الگو براساس مباني اسلامي،‌بدون هيچ‌گونه رودربايستي.

3- تلاش براي توليد فكر و انديشه به عنوان بنياني‌ترين نياز در طراحي اين الگو.

4- جامع‌نگري در طراحي الگو و پاسخگو بودن آن به تمامي نيازهاي انسان‌ها و جوامع بخصوص در بعد معنوي با بهره‌گيري از اشكالات و نقايص تمدن غربي به عنوان يك نمونه.

5- پرهيز از شتابزدگي كه آفت اين روزهاي بسياري از كارهاست و برنامه‌ريزي بلند مدت براي طراحي و عمق‌بخشي به الگوي مطلوب پيشرفت و در عين حال پيش‌بيني اصلاح‌پذير بودن آن.

6- تدوين راهكارهايي براي بهره‌گيري از استعدادهاي جوان و تجربه‌هاي جديد در طراحي الگو.

7- سخن آخر آنكه راهوار انتقال الگوي جديد، گفتمان‌سازي است و بايد مركز طراحي الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت،‌براي رسوخ اين الگو در جامعه براساس اولويت نخبگان، جوانان و ديگر اقشار جامعه به ترتيب فرهيختگي و تاثيرگذاري، گفتمان‌سازي كند تا هم كاستي‌هاي احتمالي مرتفع شود و هم الگو به تدريج به مطالبه جامعه تبديل گردد.

صبح امروز  ستون سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی به «تحليل سياسي هفته»اختصاص یافت:

بسم‌الله الرحمن الرحيم
نفس‌هاي ايام به شماره افتاده و سال 91 كمتر از دو هفته ديگر ميهمان ما نيست. پرونده اين سال نيز مثل بقيه سالها با همه فراز و نشيب‌ها و زشت و زيباهايش بسته مي‌شود ولي آنچه از اين سال در خاطره مردم ثبت شده، عدم تحقق شعارهاي دولت، بحران آفريني‌هاي داخلي و خارجي، بي‌كفايتي برخي مديران در اداره امور، بي‌قانوني‌ها، افزايش مفاسد اقتصادي، تورم لجام گسيخته، گراني‌هاي لحظه به لحظه و فاجعه كاهش ارزش پولي ملي است كه ملت ايران اميدوار است كه دولت آينده در سال 92 بتواند خسارت‌ها و لطمات جدي وارده به نظام و اعتماد عمومي را جبران كند و رابطه مردم و دولت را مجدداً احيا نمايد.

در اين هفته بازار ارز و سكه، شاهد بازتاب اثرات مثبت مذاكرات هسته‌اي ايران و 1+5 در آلماتي بود كه باعث شد قيمت ارز و سكه به روند صعودي و بي‌محاباي خود خاتمه داده و پس از مدتها افزايش، وارد كانال شيب تدريجي و نزولي شود. احتمال دستيابي به توافق در مذاكرات آتي هسته‌اي ايران و غرب باعث شد تب خريد مسكوكات گرانبها و ارزهاي خارجي كه طي ششماه اخير سير صعودي بيسابقه‌اي به خود گرفته بود به نحو محسوسي فروكش كند و اگر همين روند ادامه يابد، تا حدي مي‌تواند فشارهاي رواني و اقتصادي وارده به بازارهاي مالي كشور و وضعيت معيشتي مردم را تعديل نمايد.

گرچه هنوز خبري از ابعاد و محتواي مذاكرات اخير آلماتي و توافق كلي بر سر روند آتي گفتگوها منتشر نشده ولي اظهارات مثبت طرفين و ابراز اميدواري به حل و فصل مسائل اختلافي در گفتگوهاي هسته‌اي، باعث ايجاد جو مثبت در دستيابي به توافق شده كه درصورتي كه حقوق حقه و مشروع ملت ايران در آن كاملاً لحاظ شود، طبعاً اثرات مختلفي بر آن مترتب خواهد بود.

در اين هفته ماجراي پرونده استخدامي دولت بار ديگر جنجال آفرين شد. اقدام غيرقانوني دولت براي استخدام تحت عنوان عوامفريبانه "مهرآفرين"، اكنون به دليل آشكار شدن مغايرت‌هاي آن با قانون، به قهرآفرين تبديل شده است.
مناقشه بر سر مصوبه استخدامي دولت كه به سياق برخي نامگذاري‌هاي قبلي دولت احمدي نژاد، "مهرآفرين" نامگذاري شده است، با اقدام ديوان محاسبات و ديوان عدالت اداري وارد مرحله جديدي شد و عملاً استانداران دولت از اجراي مصوبه به دليل موانع قانوني نهي شدند.

اما چه شده كه مصوبه استخدامي اينگونه اختلافات را بين قوا در حوزه قانوني برجسته كرده است و كار به جايي رسيده كه ديوان محاسبات و ديوان عدالت به مخالفت با آن بپردازند؟ برطبق قوانين استخدامي كشور هرگونه استخدام در دستگاه‌هاي اجرايي در ابتدا منوط به تصويب معاونت منابع انساني و توسعه مديريت نهاد رياست جمهوري، تصويب شخص رئيس‌جمهور و در نهايت اجازه مجلس شوراي اسلامي است.

در طول برنامه پنجم توسعه، دستگاه‌هاي اجرايي موظف به كاهش 40 درصدي نيرو پست‌هاي سازماني خود هستند ولي دولت عليرغم مخالفت مجلس مصمم شده در پايان ماه‌هاي پاياني عمر خود نسبت به پذيرش گسترده نيرو به ميزان 500 هزار نفر اقدام كند.
با تمام اين تفاصيل و اعلام مجلس و دستگاههاي نظارتي مبني بر غيرقانوني بودن اين اقدام، دولت قصد دارد با تمام قدرت اين حركت را اجرا كند، تا آنجا كه غلامحسين الهام سرپرست معاونت توسعه منابع انساني رئيس‌جمهور در جمع مديران استاني اين معاونت از آغاز اجراي اين مصوبه در استان‌ها خبر داده است.

براين اساس به نظر مي‌رسد مراحل اجرايي اين اقدام نيز آغاز شده و آگهي‌هاي استخدام و جذب نيروي انساني توسط دستگاه‌هاي دولتي در روزنامه‌هاي كثيرالانتشار و حتي روزنامه‌هاي استاني نيز چاپ شده است. در واكنش به اين اقدام ديوان محاسبات اعلام كرده با هر يك از استانداران كه اقدام به اجراي طرح مهرآفرين و استخدام نيرو كند، برخورد قانوني خواهد شد.

در هفته جاري اعضاي شوراي عالي مركز طراحي الگوي "اسلامي - ايراني" پيشرفت با رهبر معظم انقلاب ديدار كردند. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در اين ديدار طراحي الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت را كاري بسيار بزرگ، فاخر، بلند مدت و عميق خواندند و تأكيد كردند: "لازمه تحقق الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت و رسوخ آن در ميان نخبگان، گفتمان سازي آن در جامعه است." ايشان همچنين به استفاده از عنصر جرات، شجاعت، انگيزه بسيار قوي و استفاده از استعدادهاي جوان در طراحي اين الگو تاكيد كردند.

در مسائل خارجي، تداوم جنايات تروريستي عليه شيعيان در پاكستان و عراق، بحران سوريه و ادامه دخالتهاي آمريكا و دولتهاي دشمن سوريه، ادامه ناآرامي‌ها در مصر و مرگ چاوز از رويدادهاي مهم هفته بودند. اين هفته، عوامل تكفيري و فرقه‌گرا بار ديگر عليه شيعيان در پاكستان و عراق مرتكب جنايت شدند و شمار زيادي را به شهادت رسانده و مجروح ساختند. در پاكستان، تروريستها با بمب‌گذاري در منطقه "عباس تاون" كراچي، 40 شيعه را به شهادت رسانده و 140 نفر ديگر را مجروح ساختند.

ماه قبل نيز شهر كويته صحنه عمليات تروريستي عناصر فرقه گرا بود كه به شهادت بيش از 50 نفر از شيعيان اين منطقه منجر شد. در پي بمب‌گذاري روز دوشنبه در كراچي، اين شهر به حال تعطيل كامل در آمد و علماي شيعه پاكستان به دولت هشدار دادند در صورت ادامه اينگونه اقدامات، خواستار اعتراضات سراسري و ادامه‌دار خواهند شد و ديگر، حاميان خود را به خويشتنداري دعوت نخواهند كرد. همزمان با جنايات رخ داده در پاكستان، در عراق نيز عناصر تروريست، با بمب‌گذاري در بين الحرمين، شماري از زائرين شيعه را به خاك و خون كشيدند.

در اين حمله تروريستي دست كم 3 نفر به شهادت رسيده و شمار ديگري نيز مجروح گرديدند. افزايش اقدامات تروريستي عليه شيعيان بيانگر اين موضوع است كه پشتيبانان قدرتمندي از عناصر ضد شيعه حمايت مي‌كنند و در كنار اين حمايت‌هاي پشت پرده، سكوت و بي‌تفاوتي مجامع منطقه‌اي و بين‌المللي نيز در قبال اين جنايات بر گستاخي و شرارت تروريستها افزوده است. تشديد شيعه ستيزي اكنون پديده شومي در منطقه است كه تداوم آن، علاوه بر اينكه تشديد اختلافات ميان مسلمانان را در پي دارد، تبعات خطرناكي نيز مي‌تواند ايجاد كند كه قطعاً دامنه اين تبعات دامن بانيان شيعه ستيزي را نيز خواهد گرفت.

اين هفته بحران سوريه درحالي ادامه يافت كه از يكسو دولت و ارتش سوريه به پيروزي‌هاي جديدي در بيشتر مناطق درگيري دست يافته و بر اوضاع مسلط‌تر شدند، از سوي ديگر، آمريكا و ساير كشورها در جبهه ضد سوري بر تحركات خود در تشديد فشار عليه حكومت دمشق افزودند. آمريكا اين هفته صراحتاً اعلام كرد كه ارسال سلاح به شورشيان سوري را تضمين مي‌كند. اين درحالي است كه آمريكائيها تاكنون تلاش مي‌كردند حمايت‌هاي تسليحاتي خود را از مخالفان سوري را علني نكنند.
جان كري وزير خارجه آمريكا در سفر منطقه‌اي‌اش كه با بازديد از چند كشور عربي همراه بود بر سياستهاي ضد سوري و تنش زاي گذشته تاكيد گذاشت.
اظهارات ويليام هيگ وزير خارجه انگليس نيز كه اعلام كرد لندن حمايت نظامي از مخالفان را افزايش مي‌دهد با واكنش مقامات سوريه مواجه شد. در اين باره بشار اسد رئيس جمهوري سوريه به لندن هشدار داد كه از ماجراجويي در سوريه پرهيز كند. بشار اسد در عين حال تاكيد كرد كه اوضاع به نفع حكومت سوريه در جريان است و دولت سوريه تا پيروزي كامل بر توطئه‌ها، فاصله زيادي ندارد. بشار اسد افزود كه مخالفان درحال حاضر رمق زيادي ندارند و فقط براي بقا و زنده ماندن مي‌جنگند.

اين هفته نيز ناآرامي‌ و خشونت‌ در مصر ادامه يافت كه در جريان اين ناآرامي‌ها شماري كشته و زخمي شدند. اعتراضات در هفته جاري كه براي چندمين هفته ادامه دارد همزمان بود با سفر جان كري وزير خارجه آمريكا به اين كشور و تظاهر كنندگان شعارهاي خود را متوجه آمريكا و حمايت واشنگتن از دولت مصر كردند. تظاهر كنندگان خشمگين حتي باعث شدند جان كري براي مدتي در منطقه‌اي در قاهره محبوس بماند و امكان انتقال به فرودگاه و ادامه سفرش را نداشته باشد.

به نظر مي‌رسد صحنه سياسي مصر دچار بن بست شده و راه‌حلي براي آن، دست كم در آينده نزديك مشاهده نمي‌شود. معترضان به سياست‌ها و عملكرد مرسي، رئيس جمهوري مصر و اخوان المسلمين كه حزب حاكم مصر محسوب مي‌شود اعتراض دارند.

روز چهارشنبه مقامات ونزوئلا خبر درگذشت هوگو چاوز رئيس‌جمهور سوسياليست اين كشور را اعلام كردند. چاوز مدت 14 سال بر ونزوئلا حكومت كرد. مردم ونزوئلا نظر متفاوتي نسبت به وي داشتند. درحالي كه عده‌اي به او تا حد يك اسطوره، مقام و مرتبه داده و از سياست‌هاي وي به خصوص سياست‌هاي اقتصاديش حمايت مي‌كردند، قشر ديگري از جامعه ونزوئلا از عملكرد وي ناراضي بودند و او را به ديكتاتوري و عوام گرايي متهم مي‌ساختند با اينحال بايد اذعان كرد كه چاوز از مطرح‌ترين چهره‌هاي آمريكاي لاتين در دو دهه گذشته بوده است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها