به گزارش 598 به نقل از فارس، مناظره سیدمحمود نبویان با بیژن عبدالکریمی
درباره علوم دینی و دانشگاه اسلامی در دانشگاه علم و صنعت تهران برگزار شد.
نبویان در ابتدا با بیان اینکه واژههای دانشگاه و اسلام باید
تعریف شوند افزود: ما باید بررسی کنیم که نسبت دانشگاه و اسلام چیست. وقتی
میگوییم دانشگاه اسلامی منظورمان را مشخص کنیم.
نبویان افزود: ما مبانی دانشگاه غربی را فتوکپی گرفتهایم و در
دانشگاه خودمان اجرایی میکنیم با این حال نمیتوانیم به این دانشگاهها
دانشگاه اسلامی گفت.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه علم آزاد از ارزشها نیست، تصریح
کرد: اینکه میگویند علم آزاد از ارزشهاست درست نیست چراکه علم باید غایت
داشته باشد و مبانی عقلانی آن مشخص باشد.
وی با بیان اینکه دین در مقام گردآوری و داوری در حوزه علم است،
افزود: اولین کسی که به علم خیانت کرده، گالیله بوده است. او روش علم را
میگوید اما چرایی آن را مطرح نمیکند درحالی که علم باید غایت داشته باشد.
نبویان در ادامه از عبدالکریمی پرسید که معنای دین و اسلام چیست و
در پاسخ به اظهارات عبدالکریمی مبنی بر اینکه دین، ایدئولوژی، تئولوژی
نیست، خاطرنشان کرد: باتوجه به اینکه هر قدر بین دین و تدین، دین اوبژه است
و نمیتوان به استناد به اظهارات دیگران این موضوع را رد کرد.
نبویان با انتقاد از شیوه مباحثه عبدالکریمی گفت اینکه به استناد
نظریات کانت، فروید، فریدمن و دیگر نظریهپردازان غربی و آن را به صورت
قطعی مطرح میکنیم درست نیست و این مغالطه شخصیت میباشد.
وی افزود: اینکه کانت درباره معرفت چه میگوید چه ربطی به اسلامی
کردن دانشگاهها دارد؛ شما میگویید کانت معتقد است هیچ تعریفی از معرفت
درست نیست در حالی که باید پاسخ بدهید که آیا همین نظر کانت دقیق است؟ اگر
دقیق است پس یک تعریف از معرفت درست است و حرف ایشان نقص دارد.
شاگرد آیتالله مصباح یزدی با بیان اینکه مبنای اسلامی کردن
دانشگاه را از مبنای فلسفی بوعلی سینا و ملاصدرا گرفته است، افزود: بنده
ادعا میکنم و برهان دارم که تعریف ملاصدرا و بوعلی سینا از معرفت درست است
و اگر کسی در رد برهان من نظری دارد حاضرم با او گفتوگو کنم.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در واکنش به
اظهارات عبدالکریمی که میگفت سفید و سیاه بودن و ملیت ما اجباری بوده
است، تصریح کرد: یک قاعده کلی داریم و امری ارزش دارد که با اختیار به دست
بیاید.
وی در پاسخ به تعریف عبدالکریمی از دین گفت: این تعریف که دین
عبارت است از نسبت قدسی بین انسان و خدا متشکل از 4 واژه است و باید این
واژهها نیز تعریف شود. منظور از نسبت چیست چه نسبتی بین انسان و خداست.
وی با بیان اینکه مباحث علمی باید منطقی و مستدل باشد، افزود: نمیتوان با بحثهای غیرمستدل و غیر منطقی وارد بحثهای علمی شد.
وی در پاسخ به اظهارات عبدالکریمی مبنی بر اینکه بوعلی سینا متاثر
از ملاصدرا بوده است، گفت: فرض که بوعلی سینا متاثر از ارسطو باشد ما در
این حوزه میگوییم درست و غلط ربطی به شرق و غرب ندارد و هر چیزی که درست
است بعداً استفاده میکنیم ضمن اینکه به قول استاد مطهری، ارسطو صد مسئله
مطرح کرده بود اما ما تا ملاصدرا 700 مسئله دیگر مطرح کردیم.
وی با بیان اینکه دین رابطه انسان و خداست، به این معنا که همه
جانبه است و نماز، دانشگاه و سیاست را شامل میشود، تصریح کرد: خدا
میگوید نماز بخوانید وقتی ما نماز میخوانیم این نشانه عبودیت خداست.
وی در واکنش به اظهارات عبدالکریمی مبنی بر اینکه از مارکس ندای
حق شنیده میشود، گفت: ابتدا باید تعریف کنیم که منظورتان از ندا و حق چیست
و در ثانی بگویید از کدام سخن مارکس ندای حق را میشنوید از اینکه خدا را
دروغ میخواند و یا اینکه میگوید دین افیون تودههاست.
وی خطاب به عبدالکریمی گفت: شما حرفهای جان هیچ، فرانسیس بیکن و
سروش را مطالعه کردید و آنها را مطرح میکنید در حالی که باید بدانید منظور
ما از دانشگاه اسلامی و علوم دینی مبانی قرآن و ائمه اطهار است.
نبویان با انتقاد از نظریه عدم قطعیت هایزنبرگ گفت: هایزنبرگ
میگوید چون الکترود بعد از چند ثانیه باید در نقطه A باشد اما در نقطه B
قرار میگیرد پس عدم قطعیت محرز است در حالی که ایشان اشتباه محاسباتی خود
را به پای عدم قطعیت نوشتهاند لذا ما بحثهای هایزنبرگ را قبول نداریم و
به صراحت هم میگوییم.
استاد دانشگاه در واکنش به اظهارات عبدالکریمی مبنی بر اینکه
اکثریت کسانی که میخواهند دانشگاه را اسلامی کنند، تصویر روشنی از اسلام
ندارند افزود: اینکه ما دیگران را متهم کنیم که تصویر روشنی از یک موضوع
ندارند منوط به این است که ما تصویر روشن از آن موضوع را به عنوان پیشفرض
داشته باشیم. بنابراین آقای عبدالکریمی باید توضیح بدهد که تصویر روشن
ایشان از اسلام چیست؟ که با احتساب آن دیگر تصاویر را روشن نمیداند.
نبویان با بیان اینکه مبانی معرفتی و علمی ما میراث هزار سال تلاش
و کوشش متخصصان دینی است افزود: برای اسلامی کردن دانشگاه باید دو قشر
اساسی خبره دانشگاه و اسلامشناسان دور هم جمع شوند تا مقصود ما از شیمی و
فیزیک دینی مشخص شود.
نقویان با بیان اینکه مبانی قرآن کاملاً روشن است گفت: قرآن امثال
شبستری، گنجی، سروش، و جانهیگ را لعن میکند و از شعار قرآن این است که
مرگ بر جانهیگ. مرگ برگنجی و مرگ بر شبستری.
وی ادامه داد: بارها به آقای سروش گفتم به جای فحشکاری بیا
بنشینیم گفتوگو کنیم تا بحث روشن شود. اما ایشان نپذیرفتند. به آقای
شبستری هم گفتم شاگردان مصباح یزدی شمشیر زیر عمامه خود دارند؛ عمامهام را
برداشتم و گفتم تا شاید ثابت کنم خبری از شمشیر نیست و او باید مناظره
کند.
نقویان ضمن دعوت از گنجی، سروش و شبستری به مناظره تصریح کرد: ما
بحث طلبگی داریم و میگوییم باید مطابق با برهان وارد بحث شویم. و هرکس
استدلال خودش را بگوید.