کد خبر: ۱۱۷۴۴۷
زمان انتشار: ۰۷:۰۱     ۱۴ اسفند ۱۳۹۱
این که ‌یک آمریکایی اجازه یابد تا از خزانه دولتی و پول مردم ایران ‌درآمد به دست آ‌ورده و در عین حال، ابزاری برای پیشبرد پروژه ایران‌ستیزانه‌ باشد، جای تأسف و در عین حال تأمل ‌دارد و این که این «مستند» به همین سادگی در ایران ساخته شود، جای تأمل بیشتری دارد و این پرسش را پیش می‌کشد که چند مستند اینچنینی در ایران ساخته شده است؟
به گزارش 598 به نقل از تابناک، فیلم سینمایی داستانی «آرگو» در حالی با سیل انبوهی از نقد‌ها از سوی منتقدان همراه شده که گمان می‌رفت، فیلم‌های به مراتب مخرب‌تری در ‌سال ۲۰۱۲ تولید یا اکران شده باشد که جنبه تخریبی‌اش به مراتب بیش از «آرگو»ست و به جهت آن که برچسب واقع‌گرایی‌ و «مستند» بودن دارد، بیننده همه آنچه ‌می‌بیند،‌ به عنوان بخش‌هایی از حقایق پیرامون ایران می‌پذیرد و در عین حال شاهد سکوت و عبور از کنار چنین آثاری هستیم!
 درک هر مدیوم سوای شناخت کلیتش، نیازمند درک جزيیات آن برای دستیابی به یک تصویر کامل و دستیابی به تحلیلی دقیق درباره کارکرد‌هایش در هر جامعه است. هرچند در کشورهای اروپایی و آمریکایی، ‌تلاش شود سینمای قصه‌گو را ‌یک مرجع تأثیرگذار برای افکارسازی تلقی کرد، عموم مردم به این حوزه به مانند یک مرجع علمی و تاریخی نمی‌نگرند.

در واقع هرچند توهین یا تحریف در ژانر سینمایی داستانی توسط گروه وسیع‌تری از مخاطبان ـ به واسطه وسعت بالای مخاطبان سینما‌ها در این کشور‌ها ـ دیده می‌شود؛ اما آنچه آیینه تمام‌نمای حقیقت جلوه می‌کند، ژانر «مستند» است؛ حوزه‌ای که در سینمای دنیا جایگاه خود را دارد و در اکران‌های سینمایی نیز با فروش‌های چشمگیری همراه می‌شود که ثابت کرده تولیدات مستند، ظرفیتی فرا‌تر از پخش در شبکه‌های ماهواره‌ای دارد.

با وجود این، در فضای افکار عمومی کشور بر خلاف رویه معمول، همواره شیپور از سر گشادش نواخته می‌شود و در عین حال که در ازای هر فیلم «سینمایی داستانی» که پیرامون ایران ساخته شده باشد، واکنش‌های شدیدی می‌بینیم، در قبال آثار مستند ضدایرانی عمدتاً با سکوت برخورد شده است؛ مستندهایی که حتی در سطح محیط‌های آکادمیک نیز مورد توجه و اکران قرار می‌گیرد و به عنوان نگاه مبتنی بر واقعیت نسبت به جامعه، فرهنگ و سیاست ایرانی‌ مورد استناد خواهد بود.



در همین باره، یکی از مخاطبان «تابناک» در مطلبی پیرامون یکی از همین فیلم‌های مستند نوشته است: این روز‌ها اعطای جایزه بهترین فیلم در هشتادوپنجمین دوره مراسم اسکار به فیلم «آرگو»، سرو‌صدای زیادی به پا کرده و مسئولین و متولیان فرهنگی و سیاسی کشور در راستای محتوای آن موضع‌گیری‌های فراوانی داشته‌اند.

اما در همین روز‌ها، فیلم ضد ایرانی و اسلامی به نام «کاری در ایران» در ایالات متحده آمریکا و اروپا در حال اکران عمومی است. این فیلم مستندی است به کارگردانی تیل شاودر آلمانی، راجع به بسکتبالیست رنگین پوست آمریکایی به نام «کوین آلفونسو شپارد» که در سال‌های ۲۰۰۸ ـ ۲۰۰۹ میلادی در لیگ بر‌تر بسکتبال ایران و در تیم لوله آ. اس شیراز حضور داشته است.

بنا به گفته سارا نجومی، تهیه کننده ایرانی ـ آمریکایی و همسر کارگردان آن، اجرایی کردن پروژه ضداسلامی و ضدایرانی کاری در ایران، مدت‌ها مدنظر آن‌ها بوده تا اینکه شخصی مناسب برای اهداف این پروژه را پیدا می‌کنند و او کسی نیست جز بسکتبالیست حرفه‌ای به نام کوین شپارد که در آرژانتین، اسرائیل، چین و دو کشور دیگر مورد تحریم آمریکا‌ (کوبا و ونزوئلا) سابقه بازی داشته و به گفته تهیه کنندگان فیلم، دارای شخصیتی جذاب و دوست‌داشتنی برای جذب مخاطب است.

در ‌آغاز تهیه کننده و کارگردان این فیلم، تلاش داشتند به نام خبرنگار وارد ایران شده و پروژه خود را پیش ببرند، که باهشیاری مسئولین دفتر نمایندگی ایران در آمریکا به آن‌ها ویزای خبرنگاری داده نمی‌شود و تیل شاودر به همین علت تصمیم می‌گیرد به عنوان یک گردشگر آلمانی وارد ایران شود.تهیه‌کننده فیلم در جایی می‌گوید که پیش از حضور شپارد در ایران از طریق تماس تلفنی با مسئولین و مدیران باشگاه صحبت کرده و هماهنگی‌های لازم را انجام می‌دهد. پس از آن وارد ایران شده و در تمامی لحظات در کنار شپارد بوده و به ثبت تصاویر می‌پردازند.

بر خلاف ژانر فیلم که نام مستند را یدک می‌کشد، صحنه‌های فیلمبرداری شده تا جایی پیش می‌رود که ‌کاملا ًبرنامه ریزی شده، دخترانی در آپارتمان شپارد و هم تیمی صربستانی‌اش بدون پوشش اسلامی حاضر شده و به زبان انگلیسی به نقد و زیر سؤال بردن مفاهیم اساسی اسلامی و چالش کشیدن مقوله‌های چون مذهب، سیاست و جنسیت می‌پردازند.


این مستند به اصطلاح ورزشی که البته بیش از هر چیز، پروژه‌ای سیاسی، ضد اسلامی است، بستری مانند ورزش را فضای مناسبی برای پیشبرد این پروژه تشخیص داده‌ و به ظاهر فدراسیون بسکتبال ایران و همچنین مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد هیچ گونه جلوگیری از حضور عوامل این فیلم نکرده و آن‌ها آزادانه این پروژه را‌ پیش برده‌اند.

به گفته کارگردان فیلم کاری در ایران، ۱۲۰ حلقه فیلم را در ‌این مدت ابتدا به کشور آلمان و سپس به آمریکا فرستاده‌‌اند که این خود نشان‌دهنده میزان حضور آن‌ها و حجم سنگین فیلم‌برداری‌های مربوط به آن است!

حال این که ‌یک آمریکایی اجازه یابد تا از خزانه دولتی و پول مردم ایران ‌درآمد به دست آ‌ورده و در عین حال، ابزاری برای پیشبرد پروژه ایران‌ستیزانه‌ باشد، جای تأسف و در عین حال تأمل ‌دارد و آن که این «مستند» به همین سادگی در ایران ساخته شود، جای تأمل بیشتری دارد و این پرسش را پیش می‌کشد که چند مستند اینچنینی در ایران ساخته شده است؟

خوشبختانه به رغم سهل‌انگاری انجام گرفته، هنگامی که این گروه برای آخرین بار قصد ورود به ایران را برای به پایان رساندن این پروژه و همزمان با رخدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ داشته‌اند، از ورود آن‌ها جلوگیری شده و بازگردانده می‌شوند و به همین دلیل است که برای صحنه‌های مربوط به اتفاقات پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ د راین فیلم از منابع دیگر استفاده شده است.

در میان انبوه خبر‌ها و موضع‌گیری‌های ناشی از اعطای اسکار به فیلم ضد ایرانی آرگو، اجرای پروژه‌ای مانند فیلم مستند کاری در ایران، آن هم از دل مرزهای ایران اسلامی و با استفاده از بستر ورزش، بررسی و دقت نظر مسئولین و متولیان امر را می‌طلبد، چرا که قطعاً اثرگذاری فیلم مستند بیش از یک فیلم سینمایی است و مخاطب با آغوش باز، هر آنچه را در «قالب» یک مستند به نمایش در‌می‌آید، جزو دانستنی‌هایش قرار می‌دهد
اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها