به گزارش پایگاه 598 ، حمیده اسماعیلی در تازه ترین نوشته خود در وبلاگ "خدا کند که نیایی" نوشت:
سلام دکتر جان ،حالتان چه طور است ؟ امیدوارم ایام به کام باشد . میدانم که این چند وقته با سفر به ایلام و شهرهای اطراف بسیار خسته شده اید که البته کار همیشگیتان است . همین کارها را در طی 6 سال انجام داده اید که متخصصان پوست میگویند پوستتان به اندازه ی ۲۰ سال پیرتر شده .
من با دوستانم تلاش کردیم تا وقتی را از رئیس دفتر محترمتان برای دیدار خصوصی با شما بگیریم ولی نشد ،خواستم برایتان پیامی بفرستم دیدم که سرنوشت وبلاگتان هنوز مشخص نیست .بر ان شدم تا مطلبی را که چند وقتی میشود در دلم سنگینی میکرد را روی کاغذ اورده و در نهایت ان را در چشمه ای از اب روان رها کنم و دعا کنم که ان را به کسی که زمانی برایم الگو بود برساند.
دکتر عزیزم سال ۸۴ بود که مثل همه انتخابات ها ،هیجانات انتخاباتی رو به افزایش میرفت تا انجا که به استانه ی انتخابات ریاست جمهوری رسیدیم ، در مسجد محل غوغایی بر پا بود از طرفی ما در کسوت پایگاه بسیج از مردی دم میزدیم که با حضور اندک خود در شهرداری تهران ،انقلابی برپا کرده و به خدمتگزاری به خلق معنای تازه ای بخشیده .و از طرفی دیگر هیئت امنای مسجدمان همان هایی که الان طرفدار شما هستند با دعوت از نماینده ی اقای هاشمی بعد از نماز مشغول پذیرایی از خلق الله بودند .
گرچه در باشگاه ورزشی دوستانم عکس شما را که لباس یک رفته گر را به تن کرده و در غالب های مختلف دراورده را به همدیگر نشان میداده و مسخره تان میکردند ولی من با اعتماد به نفس کامل ازشما دفاع کرده و در برابر حقارتها و تمسخرهای انها خودم را به خدا سپردم .برای پیروزیتان در دور دوم ختم قران و صلوات و حدیث کساء گرفتیم و به خانم جلسه ای های محل سفارش کردیم که در مراسم خود دعا برای پیروزی شما را از یاد نبرند.
برنامه هایمان را جوری تنظیم میکردیم که بتوانیم شبها با طیب خاطر و تسبیح به دست مناظره های انتخاباتیتان را از تلوزیون تماشا کنیم و از دور برایتان حمد و قل هو الله نثار کنیم . هر چند ان شب که در برنامه ی گفتگوی ویژه ی خبری نماینده ی شما همان اقای جوانفکر را میگویم در مناظره با نماینده ی اقای هاشمی حسابی از شما تعریف کرد تا انجا که من هم با ان طرز دفاع از شما بدم امدم اما با صحبتهای بعدی خودتان باز سر همان جایگاه اولم برگشتم.
بعد از پیروزیتان در انتخابات احساس میکردم که قطعا این دولت به همراه رهبرش پرچم انقلاب را به امام زمان تحویل میدهد اخر دیگر کسی روی کار امده بود که در مراسم تودیع و معارفه برای گرفتن حکمش تا کمر خم میشد و دست ولی امرش را میبوسید.
بعد از پیروزیتان میدانستم که مدیران قبلی با شما سر سازش نخواهند داشت و احتمال نفوذ داشتن این مدیران را در صدا و سیما میدادم و به همین خاطر به جنجالهایی که بیست و سی برای اسفندیار رحیم مشائی نشان میداد توجهی نشان نمیدادم .
جابه جایی وزرایتان را هم در دور اول در همین راستا تلقی میکردم و به دوستانم هم میگفتم این وزیر همان وزیری بود که به دکتر تحمیل شده و احمدی نژاد با کسی کوچکترین سازش و ملاحظه ای ندارد .در هر سفری که به نیویورک داشتید هنگام سخنرانیتان به حدی از صحبتهای حماسی و اسلامیتان شاد و مسرور میشدم که گویا به عنوان نفر اول کنکور برگزیده شدم . اخر بعد از چندین سال فردی به عنوان رئیس دولت به جای دم زدن از گفتگوی تمدنها و ازادی مدنی دم از اسلام ناب محمدی و فرهنگ انتظارمی زد و جهانیان را به بیداری اسلامی و هوشیاری دعوت میکرد .
دوره ی اول ریاست شما با تمام سختی هایی که برای شما داشت من و دوستانم را هم به سختی یانداخت اخر ما مجبور بودیم هر روز در پی پاسخگویی به شبهات و تمسخرات روزنامه های ان طرفی اشیم تا بتوانیم ذهن مردمان را از باقی ماندن هرگونه شائبه پاک کنیم تا شما و وزرایتان بهتر بتوانید ه رسالت خود بپردازید .
در انتهای دور اول ریاستتان بود که نغمه های انتخاباتی شروع به دمیدن گرفت تا انجا که اعتراض رهبرمان ا هم برانگیخت .
دکتر جان من در ابتدای سالی که شما به پیروزی رسیدید هنوز دانش اموز بودم و در انتهای دوریتان ر دانشگاه مشغول اتمام درس . علی ای حال سال ۸۸ را ما با یک سال انتخاباتی شروع کردیم مجبور بودیم به سرعت خودمان را با شرایط جدید تطبیق بزنیم تا انجا که به ستاد انتخابیتان در فاطمی یوستیم . من باید در قشر قضات از این دادگاه به ان دادگاه میرفتم تا ببینم چند در صد از قضات ما طرفدارشما هستند تازه یک عالمه هم شماره ی همراه داشتم در شهرهای مختلف که با همه انهای تلفنی ر منزل ارتباط برقرار کردم و که اخر ماه هزینه ی تلفنم سر به فلک گذاشت .گمان مبرید که میخواهم دایی نکرده منتی سرتان بگذارم که باور بفرمایید همه ی اینها از سر عشق بود .
شاید شما و دوستانتان از فعالیت ما در روزهای انتهایی تبلیغات کاندیدها خبر نداشته باشید انجایی که ا در ۳ راه جمهوری به همراه خانم هایی محل مشغول بریدن پرچم ایران بودیم و تا ساعت ۳ نصف شب ، ا طرفداران میرحسین موسوی که میگفتند (یه هفته دو هفته محمود حموم نرفته ) ، با شعار جمونگ یران زمین موسوی رو زد زمین و یا تخم .........بیارید موسوی چیز چیز میکنه پاسخ میدادیم و یا شاهد خریب ماشین هایی که عکس شما را روی شیشه ی خود چسبانده بودند خبر نداشته باشید .
خدا را شکر بعد از شنیدن خبر پیروزیتان تمام خستگی حاصل از کار از تنمان درامد و با امدن در میدان لیعصر احساس کردیم که اجرمان را در روز تولد حضرت زهرا (س) از خود حضرت گرفته ایم .از فتنه های بعد از انتخابات چیزی نمیگویم که انجا دیگر بحث شما نبود ولی در ان ایام باز هم نتوانستم لسفه ی بسیاری از کارهایتان را در ذهنم حلاجی کنم و ان را هم به خدا سپردم . خر نمیشد در کنار برخی از اموری که شاید من مصلحتش را درک نمیکردم ،کارهای عظمیتان را نادیده گیرم از بین همه انها انچه که تا ابد به یادم میماند سفر شما به لبنان بود تا انجا که باعث شد هر کلمه ی که شما با مردمان لبنان صحبت میکردید من بر خود وایرانی بودم ببالم .
حرف از ایران شد ،خوب است اندکی هم راجع به مکتب ایرانی سرتان را درد بیاورم .میدانم که قبل از ن هزار ویک نفر چه از سر غرض و مرض و یا از سرخیرخواهی راجع این قضیه با شما صحبت کرده اند و هر بارشما جواب واحدی به انها داده اید . میدانم که شهید مطهری درباره نقش ایرانیان در گسترش اسلام کتاب جزایی نوشته و در تاثیر این مکتب شکی ندارم ولی دیگر انجایی که جناب مشایی دم از پایان اسلام گرایی زد وانقدر از فرهنگ ایرانی نزد شما تعریف کرد تا انجا که شما در اولین مصاحبه ی مطبوعاتیتان در سال 90 به بیداری اسلامی از بیداری انسانی دم زدید ،دیگر حرفی برای گفتن و توجیه و تفسیر ان نداشتم .
یادتان می اید در دور اول یکی از کارکنان دولت مراسمی پر شکوهی را به هزینه ی دولت برای دولت برگزار کرده بود و شما به او دستور دادید که هزینه ها را خودش باید از جیب خودش بپردازد چون بیت المال است و حساب وکتاب دارد ؟ ایا به جناب مشایی هم دستور عودت دادن هزینه ی میلیادری همایش ایرانیان خارج از کشور وهزینه ی چندین میلیاردی جشن جهانی نوروز را داده اید ؟
شاید بتوان این را از شیوه های بهبود دیپلماسی در جهت پیشبرد سیاست خارجی قلمداد کرد و هزینه کردن برای ان را لازم .
میدانید تعبیری که مردم در حمایت از شما به کار میبردند چه بود ؟ این بود که احمدی نژاد جگر دارد و در برابردشمنان مشترک ملتها بدون هیچ واهمه ای ایستادگی میکند . دکتر جان در استانه ی بیداری ملتهای منطقه ملک عبدالله به عنوان مزدور امریکا و انگلیس جایگاهش عوض شده که او را بنا به پیشنهاد رئیس دفترتان در زمانی که اوج حملات مزدوران به مسلمانان به ویژه شیعیان در بحرین بود دعوت کردید .؟
میدانم که اجرای طرح تحول اقتصادی توان و انرژی زیادی را از شما و دولتیان گرفته است تا انجا که شما هم مانند ما امسال به دلیل سرکوب هم مسلکانمان در بحرین و لیبی بنا به فرموده ی مقام معظم رهبری عید به کاممان مبارک نیامد ولی دوست دارم که اینبار فلسفه ی جشن جهانی نوروز و دعوت از خواننده ی زن قرقیزستانی را برایم تشریح کنید اخر با هرچه بتوانم کنار بیایم با این دیگری نمیتوانم.
حرفی که امروز منتقدین شما در برکناری از یکی از وزرایتان میزنند شبهه ی خدشه وارد امدن ولایتمداریتان را در اذهان مردم تقویت میکند .
با تمام این شرایط امروز باز هم سر کلاس درس من مشغول دفاع از ولایت مداریتان ازولی فقیه در برابر استادم بودم استنادم هم این جمله ی شما در سال 87 بود که گفته بودید رضایت رهبر انقلاب را با هیچ چیز دیگری عوض نمیکنم.
رئیس جمهور مردمیم بگذار در انتهای کلام بگویم که من دوست دارم تو تا اخر برای من همان خادم ملت ،مدافع ولایت و سفیر اسلام در سازمان ملل باقی بمانی . دوست ندارم که معاندین بگویند تاریخ تکرار میشود و برایم از منتظری و بنی صدر شاهد مثال بیاورند. اخر جنس تو با بنی صدر فرق دارد و بحمد الله مسئولین و مردم بین شما و اطرافیانتان فرق قائل شده اند . ایا دیگر در جایگاه حقوقی و حقیقی کسی را بالاتر از سید علی خامنه ای سراغ داری و یا سردار جعفری و علامه تهرانی و علمای دیگر وزنه ی سبکی هستند که در دفاع از ولایتمداریت از ابرویشان هزینه کرده اند ؟
ایام فاطمیه است و دعا میکنم که شما همچون سالهای گذشته با حضور در مراسم حاج منصور عرشی که امروز به مدد برخی از دوستانتان حاج منصور ..... تلقی میشود حضور پیدا کنید و به ما و طرفدارنتان ثابت کنید که برای ما هنوز همان محمود احمدی نژاد سال 84 هستی .