علامه محمدتقي مصباح يزدي اظهار داشت: اگر جامعه خودمان را از يك چشمانداز وسيع درنظر بگيريم كه انقلاب اسلامي يكي از مقاطع آن بوده است، متوجه ميشويم امروزه مسير حركت جامعه در حال تغييراتي بزرگ است كه ميتوانيم آن را به پيچ تاريخي بزرگي براي جامعه خودمان در نظر بگيريم و با بررسي حركت كشورهاي منطقه و در نظر گرفتن برآيند آنها متوجه پيچ تاريخي در منطقه شده و با درنظر گرفتن مسيرحركت جهان و تغييرات در حال شكل گيري در آن متوجه پيچ بزرگ تاريخي در جهان خواهيم شد.
وي با اشاره به فرمايش مقام معظم رهبري در خصوص پيچ تاريخي اظهار داشت: سخنان مقام معظم رهبري ناظر به اين است كه حركت اكثر كشورهاي جهان تا كنون جريان ديگري داشته است كه محور كلي آن تحولات مادي و اقتصادي و رفاهي آنهم به نفع يك اقليتي بوده است به گونهاي که مراد از پيشرفت، پيشرفت مادي و هدف از انقلابها نيز مقاصد مادي بوده است، اما اين نگاه در حال تغيير كردن است.
علامه مصباح يزدي با اشاره به مقايسه حركتهاي گذشته و فعلي در کشور اظهار داشت: انقلاب مشروطيت كه با شركت علماي بزرگ صورت گرفت داراي دو عامل اصلي بود، عامل اول نارضايتي، محروميت و مظلوميت تودههاي مردم بود و عامل ديگرانحصار قدرت و امتيازات در عدهاي معدود از درباريان، و محروميت روشنفكران و نخبگان از قدرت بود.
وي افزود: اما نتيجه انقلاب مشروطه به قدرت رسيدن عدهاي از شيفتگان فرهنگ غربي شد، و عليرغم اينكه علما و بزرگان در آن شركت داشتند، قدرت در دست ديگران افتاد و علت آن نيز قدرت تبليغات و به نوعي قدرت رسانهاي روشنفكران از سويي، و عدم آگاهي تودههاي مردم از سوي ديگر بود كه روشنفكران ميتوانستند با سخنان عوامفريب خود آنها را بفريبند، و گاهي نيز با جنجال سازي مردم را به جان هم انداخته و از آب گل آلود ماهي ميگرفتند.
عضو خبرگان رهبري با اشاره به اينكه اين نوع حركت هم اكنون نيز وجود دارد، اظهار داشت: نمايندگان كنگره و مجلس سناي آمريكا و ديگر کشورهاي مدعي دمکراسي نيز همين گونه انتخاب ميشوند، چرا كه مردم نهايتا كساني را انتخاب ميكنند كه از رسانهها تبليغ ميشوند، همان رسانههايي كه تحت سلطه مافياي صهيونيستي است.
وي دليل عمده پيچ تاريخي کنوني را آگاهي اقشار مردم دانست و افزود: در قرن اخير در بسياري از كشورهاي دنيا انقلابهايي آزاديخواهانه شكل گرفت كه اكثريت آنها با شعارها و انگيزههاي ماركسيستي صورت پذيرفتند و حتي در کشور ما نيز عدهاي عليرغم اعتقاد و دلبستگي به اسلام، از ماركسيسم به عنوان علم انقلاب ياد ميكردند.
استاد اخلاق حوزه علميه قم با اشاره به اينكه اين انقلابها از تفكرات ماترياليستي سرچشمه ميگرفت كه هدفي جز ماديات نداشت، ادامه داد: در ايران نيز از همين شعارها استفاده شد، اما برخي نيز به خاطر علاقه مردم ايران به اسلام در كنار طرح شعارهاي ماركسيستي، گاهي منافقانه قرآن و اسلام را نيز به زبان ميآوردند.
وي با اشاره به اينكه محوريترين مفهوم در سخنان امام(ره) اسلام است، اظهار داشت: امام(ره) حرفي نو به ميان آورد و اسلام و ارزشهاي الهي را به عنوان محور حرکت و انقلاب در جامعه مطرح كرد، و البته پذيرفتن اين سخن از سوي اقشار مختلف يكسان نبود، زيرا عدهاي حاكميت اسلام را تحقق آرزوي ديرينه خود ميدانستند و عدهاي نيز مخالف آن بودند، كه روشنفكران خودباخته به غرب، خطرناكترين گروه براي تفكر اسلامي بودند.
علامه مصباح يزدي با اشاره به اينكه حضرت امام(ره) به قدري باهوش، عميق و دورنگر بود كه هنوز بسيار زود است كه بتوان شخصيت امام(ره) را تحليل كرد، اظهار داشت: امام (ره) عليرغم اينكه ميدانست اختلافات بين اقشار مختلف مردم زياد است، اما به خوبي درك كرده بود كه در جامعه ايراني علاقه شديدي به اسلام و به ويژه اهل بيت(ع) وجود دارد، در حاليكه هنوز دشمنان داخلي و خارجي و حتي مسئولين كشور به اين ظرفيت پي نبرده اند.
وي افزود: امام (ره) به جاي بهره گيري ازمكاتب مختلف يا استفاده از قوه قهريه مانند كودتا و يا ارتباط با انديشمندان ساير كشورها، يا زدوبند با سياستمداران، در صدد آگاه كردن مردم برآمد، چرا كه امام(ره) تجربه مشروطه را داشت، لذا بنا را بر روشنگري توده مردم گذاشت. لذا با دقت در سخنان امام (ره) از سال 42 ميتوان فهميد ايشان دائما مردم را مخاطب سخنان خود قرار ميداد.
عضو خبرگان رهبري با اشاره به اينكه هرچه آگاهي مردم عميقتر و وسيعتر شود، زمينه تحقق آرمانهاي ديني نيز بيشتر فراهم ميشود، اظهار داشت: استراتژي اصلي امام(ره) در اين حركت، آگاه كردن مردم بود، اما در اين راه مشكلات زيادي نيز وجود داشت، چرا كه 70 سال غربزدگي در كشور وجود داشته و غرب به عنوان معيار پيشرفت، رفاه و رونق اقتصادي تلقي ميشد كه البته اين تلقي به بركت حركت امام(ره) اندكي تغيير كرده است.
وي با اشاره به واقع نگري امام(ره) در عين آرمان گرائي اظهار داشت: عدهاي بعد از انقلاب، تنها انتقاد ميكردند كه چرا در نظام اسلامي، برخي موارد غير اسلامي وجود دارد، يعني نميتوانستند وضع موجود را درك كنند، اما امام(ره) ضمن تأکيد بر آرمانها، با در نظر گرفتن شرايط موجود اقدام به تشكيل نظام اسلامي كرد، و اين همان هنر امام خميني(ره) بود و همين هنر به جانشين شايسته وي نيز منتقل شد، به گونهاي كه گويا روح امام(ره) در كالبد جانشينش دميده شد و به نظر ميرسد كه امام(ره) جامعه را مديريت ميكند.
علامه مصباح يزدي با اشاره به اينكه انقلاب اسلامي در طول 34 سال گذشته در يك مسير مستقيم حركت نكرده است، اظهار داشت: جادههاي سنگلاخ بسياري را پشت سرگذاشتيم، دست اندازهاي شديدي را در طول مسير تجربه كرديم، گاهي حتي تنزل كرده و به جاده خاكي زديم، اما تدبير امام(ره) و رهبري سبب شد قافله انقلاب از مسير اصلي جدا نشود.
وي با مقايسه اجمالي ايران امروز با 50 سال گذشته اظهار داشت: وضع علم و صنعت امروز هرگز قابل مقايسه با گذشته نيست، به گونهاي كه امروز در برخي از علوم در رديف كشورهاي اول دنيا هستيم، در حاليكه در گذشته دانشمندترين افراد جامعه ما كساني بودند كه ميتوانستند مقالات غربي را ترجمه كرده و بيان كنند. اقتصاد امروز با همين وضعي كه بسياري از آن مينالند، قابل مقايسه با گذشته نيست.
علامه مصباح يزدي با اشاره به اينكه اين پيشرفتها هرگز تضمين كننده هدف اصلي انقلاب نيست، ادامه داد: روش امام(ره) را در مديريت جامعه نبايد فراموش كرد و آن روشنگري و آگاه كردن مردم است، چرا كه مردم ما نيز به قدري صبور هستند كه بلافاصله به خاطر ضعفها عقب نشيني نكنند، اما بايد به فهم مردم عمق و گستردگي داد.
وي با اشاره به اينكه ما هم اكنون در پيچ تاريخي انقلاب اسلامي قرار داريم، اظهار داشت: براي اينكه وظيفه خود را نسبت به آينده درك كنيم، بايد از دولتهاي گذشته ارزشيابي درستي داشته باشيم، و با مروري بر 24 سال گذشته كه 6 دولت بر سركار آمده اند و همگي آنها بعد از جنگ و رحلت امام(ره) بوده اند، متوجه ميشويم كه عليرغم نقاط قوت و زحماتي كه براي كشور كشيده اند و پيشرفتهاي امروز نيز نتيجه كار آنهاست، داراي نقاط ضعف مشتركي بودند.
وي با اشاره به اينكه نقطه ضعف مشترك همه اين دولتها عدم باور به حاکميت اسلام بوده است، اظهار داشت: به عبارتي هيچ يك از آنها باور نداشتند كه اسلام بايد حاكم باشد، و حتي ايدئولوگهاي اصلاحات معتقد بودند كه امام(ره) به قدر كافي از اسلام گفته است و ما بايد به ركن ديگر انقلاب كه جمهوريت است، بيشتر بپردازيم، چرا كه آنها باور نداشتند كه اسلام بايد حاكميت داشته باشد.
عضو خبرگان رهبري افزود: هيچ كدام به ولايتفقيه به عنوان نماد اسلام و مشروعيت بخش به نظام اعتقاد نداشتند، تا جايي که رئيس دولت اصلاحات صريحا اعلام كرده بود كه ولايتفقيه را فقط از آن جهت كه در قانون اساسي آمده است، قبول دارد.
وي با اشاره به اينكه هيچ كدام از اين دولتها باور نداشتند كه سكاندار كشتي انقلاب، نائب امام زمان(عج) است، اظهار داشت: حتي برخي از دولتها رهبري را رقيبي براي خود ميدانستند و اگر بخواهيم با نهايت حسن نيت سخن بگوييم، گمان ميكردند كه برنامه آنها براي كشور، نافعتر از نظرات رهبري است.
علامه مصباح يزدي با بيان اينكه دشمنان نهايت تلاش خود را ميكنند كه ولايتفقيه را هم از لحاظ تئوري مورد خدشه قرار دهند و هم از لحاظ عملي شخص وليفقيه را تخطئه كنند، ادامه داد: اما دشمناني كه همه قضاياي مربوط به نظام ما را تعبير سوء و تفسير غلط ميكنند، اذعان دارند كه هيچ قدرتي در جهان، بالاتر از قدرت رهبري ايران نيست.
وي افزود: بايد موقعيت خود را در شرايط موجود به عنوان يك پيچ تاريخي مهم درك كرده و اشتباهات اين دولتها را در مسير صحيح اصلاح كنيم.
وي با اشاره به اينكه جهان امروز در يك پيچ تاريخي قرار گرفته است، اظهار داشت: وقتي نخست وزير كشوري به خاطر اتهامات مختلفي از جمله اتهامات جنسي و اقتصادي از قدرت كنار ميرود، اما دو سال بعد همان فرد رأي اول را در مجلس سنا به دست ميآورد، نشان از اين دارد كه مردم ميدانند كه قرار نيست با انتخاب شخص ديگري وضعيت فرق كند و وضع همين خواهد بود، و چه بسا استعفاي پاپ نيز به نوعي با اين فسادها مرتبط است. از سوي ديگر مردم بزرگترين نظام سرمايه داري دنيا عليه سرمايه داري قيام ميكنند و اين نشان از تغييري کلي در حركت جهان در پيچي تاريخي دارد.
وي با تأكيد بر اينكه بايد قدر نظام خود را بدانيم، اظهار داشت: امروز شرايط انقلاب مصر شبيه دوران انقلاب اسلامي ايران است، اما آنها به خاطر نداشتن شخصي مانند امام(ره) به بن بست رسيده اند، لذا بايد قدر نعمت ولايتفقيه را دانست.
علامه مصباح با اشاره به اينكه هدف اصلي همه دشمنان انقلاب و اسلام، ساقط كردن و تضعيف رهبري است، اظهار داشت: ما بايد در حد توان هم جايگاه ولايتفقيه و هم شخص ولايتفقيه را تقويت كنيم، و براي تحقق اين امر، امروز هدايتگري و روشنگري براي بالابردن سطح آگاهي مردم در خصوص مسائل سياسي و اجتماعي، از اوجب واجبات است.
اين نشست روز جمعه مورخ 11/12/91 در تالار همايشهاي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني برگزار شد.