598: با نزدیکی بیشتر به انتخابات ریاست جمهوری
یازدهم در خرداد سال آینده، گروهها و جناحهای سیاسی مختلف نیز
فعالیتهای خویش را در قالب یک تابع نمایی و صعودی افزایش دادهاند. در این
بین نگاهی به سیاستهای انتخاباتی گروههای موسوم به اصلاحات و نزدیکان
«هاشمی رفسنجانی» نشان میدهد؛ اپوزیسیون داخلی و خارجی بخش اعظمی از
فعّالیتهای خویش را روی عرفی سازی کلید واژه: «اصلاح طلبی کارآمد؛
اصولگرایی ناکارآمد»؛ متمرکز نموده است.
به گزارش رجانيوز، اینان سعی دارند با
بهره برداری از برخی نقیصههای موجود در دولت دوم «احمدنژاد» و برخی
نارساییهای اقتصادی، مردم را به دوران ۱۶ ساله مدیریت بسته «هاشمی- خاتمی»
رجوع دهند. بسیاری از سیاسیّون این جبهه با در نظر گرفتن این گزاره که
«حافظه تاریخی مردم؛ کوتاه مدّت است»، سعی دارند یک بهشت جاوید و توهّمی از
عملکرد کارگزاران و اصلاحات در آن دوره بسازند. بنابر این «رجانیوز» سعی
دارد طیّ چندین مقاله سریالی با دیدگاهی مستند به نقد دولتهای «هاشمی» و
«خاتمی» بپردازد.
برای بررسی عملکرد سیاسی و اجتماعی دولت
اول و دوم «هاشمی رفسنجانی» باید عملکرد حلقه اوّل مدیران نزدیک به وی را
مورد دقت قرار داد. بیتردید «حزب کارگزاران سازندگی» که شامل بخشی از مورد
وثوقترین مدیران هاشمی و تعدادی از اعضای فعّال خانواده وی میشود؛
میتواند تصویر بدون روتوش از اهداف رفتارهای سیاسی و اقتصادی هاشمی منعکس
کند. با نگاهی به نحوه تأسیس حزب کارگزاران سازندگی یکی از عوامل نشان
دهنده فساد سیاسی در دولت هاشمی نمایانتر میشود. اما برای نحوه تاسیس این
حزب باید به انتخابات مجلس چهارم بازگردیم.
هاشمی که در اوّلین دوره ریاست
جمهوریاش با حمایت هر دو جناح چپ و راست و جامعه روحانیت مبارز، ریاست
قوّه مجریّه را بر عهده گرفت، سعی کرد با توجّه به اکثریّت چپها و
گروههای خطّ امام در مجلس سوم از افراد شاخص این جناح در کابینه اوّل خویش
استفاده ببرد. با این وجود با بالا گرفتن انتقادات از دولت هاشمی توسّط
نیروهای جناح چپ بخصوص در روزنامه «سلام» و کناره گیری مجمع روحانیون مبارز
برای حضور در انتخابات مجلس چهارم؛ جناح چپ از رسیدن به کرسیهای نمایندگی
باز ماند و مجلس چهارم بدست جناح راست افتاد. با این اتّفاق جناح چپ که
یکی از عوامل شکست خویش را ائتلاف قدرتمند هاشمی و «جامعه روحانیّت»
میدانست در انتخابات مربوط به دومین دوره ریاست جمهوری هاشمی (دولت ششم)
موضع سکوت اختیار کرد و تا حدودی به بایکوت انتخابات مبادرت ورزید. با این
تفاسیر هاشمی سعی کرد از سهم نیروهای چپ در کابینه دوم خود بکاهد -
جایگزینی نیروهای راست یعنی «علی محمّد بشارتی»، «سیّد مصطفی هاشمی
گلپایگانی» و «علی لاریجانی» و «سیّدمصطفی ميرسلیم» بعد از رفتن «عبدالله
نوری»، «مصطفی معین» و «محمّد خاتمی» - تا اعتراضات مجلس را خاموش نماید با
این حال هاشمی هیچگاه از دادن پُستهای مهمّ به نیروهای چپ خودداری نکرد.
هاشمی با رفتار سیاسی خود نشان داد با ایجاد یک «کمپانی سهامی قدرت چند
طرف» در صدد است جناحهای سیاسی را در کنترل خود دربیاورد.
دومین دوره ریاست جمهوری هاشمی آینه
تمام نمای اعتراضات رو به افزایش مجلس چهارم و جناح راست نسبت به سیاستهای
هاشمي، بخصوص درباره شیوههای لیبرالیستی، سیاستهای فرهنگی، تعدیل
اقتصادی و توسعهای بود. استیضاح «ایرج فاضل»، وزیر بهداشت و درمان و عدم
رأی اعتماد به وی، رأی عدم اعتماد به «سیّدمحسن نوربخش»، وزیر امور اقتصاد و
دارایی، انتقاد فزاینده از «غلام حسین کرباسچی»، شهردار وقت تهران،
استیضاح «وزیر کشور»، عبدا... نوری و وزرای «جهاد سازندگی» و «راه و
ترابری» و تشکیل «هیئت تحقیق و تفحّص» از «صدا و سیما» که باعث برکناری
«محمّد هاشمی» شد از آن جملهاند («عبّاس شادلو» - «اطّلاعاتی درباره احزاب
و جناحهای سیاسی ایران امروز» - چ اوّل- ص ۱۰۴). هر چند هاشمی و نزدیکانش
امروزه اصولگرایان را متّهم به اقتدارگرایی و ایجاد فضای امنیّتی و تلاش
برای تکصدایی میکنند؛ امّا آن روزها یاران جدید هاشمی یعنی «مجمع
روحانیّون» و جناح چپ دولت وی را شدیداً به ایجاد فضای بسته سیاسی و
امنیّتی و مشارکت برای ردّ صلاحیت نیروهای چپ متّهم میکردند («همشهری ماه»
- آبان ۱۳۹۱- ۱۰۲).
نکته
اصلی در این بازه زمانی به کاهش شدید اقبال عمومی و طبقه نخبگانی نسبت به
دولت هاشمی و سیاستهای آن مربوط میشود. درست وقتی که هاشمی – در رقابت با
دکتر «شیبانی» - طیّ «انتخابات پنجم ریاست جمهوری» (۱۳۶۸ ه. ش) توانسته
بود ۹۴% کل آراء در يك مشارکت ۵۴% را به خود اختصاص دهد طیّ «انتخابات ششم
ریاست جمهوری» (۱۳۷۲ ه. ش) – در رقابت با «احمد توکّلی»، «عبدالله جاسبی» و
«رجبعلی طاهری» - فقط توانست اقبال ۶۳% از کل آراء مشارکت ۵۰% واجدین
شرایط را به خود جلب نماید. کسب ۲۴% کلّ آراء توسّط «توکّلی»، «سردبیر
اقتصادی روزنامه رسالت» (منتقد دولت) که تندترین انتقادات را درباره رفاه
طلبی مسئولین و رشد بیعدالتی اقتصادی به هاشمی و تیمش وارد آورده بود؛
بزرگترین زنگ خطر برای هاشمی بود.
گذشته از این «جامعه مدرّسین حوزه
علمیّه قم» حاضر نشد مانند دوره قبل به شکلی بیقید و شرط از هاشمی حمایت
کند و هکذا گذاشتن شرط و شروطهای مختلف برای حمایت آسیبی بزرگ به چهره
ارزشی دولت وارد میآورد («همشهری ماه» - آبان ۱۳۹۱- ۱۰۲ و «آمارهای ۹
انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران» - «خبرگزاری فارس» - ۲۹/۲/۱۳۸۸).
علاوه بر این بسیاری میدانستند کاهش شدید مشارکتهای مردمی بیارتباط با
منش سیاسی دولت هاشمی نیست. رئیس دولت ششم در حالی کاهش شدید اقبال عمومی
را تجربه میکرد که باید با شورشهای مردمی حاصل از سیاستهای «تعدیل
اقتصادی» نیز دست و پنجه نرم مینمود.
علاوه بر این هاشمی پایگاه خود در طبقات
نخبگی را هم از دست میداد، وی هر چند سعی داشت با نگه داشتن نیروهای چپ
در لایههای میانی مدیریّت قوّه مجریّه همچنان این جناح را با خود همراه
نگاه دارد امّا انتقادات سیاسی آنان به هاشمی بیش از این حرفها بود. از
سوی دیگر وی بزرگترین حامی خود یعنی «جامعه روحانیّت» و به تبع آن جناح
راست را نیز از دست رفته میدید؛ این شد که یکبار دیگر تصمیم گرفت بدون
توجّه به مبانی فکری، عقیدتی و سیاسی زیر میز بزند.
بر این اساس «کارگزاران سازندگی» درست
برای بر هم زدن موازنه سیاست داخلی آن روزها و برای ایجاد اهرم فشار در
مجلس بمنظور امتداد راحت سیاستهای دولت و البتّه روی خوش نشان دادن به
جناح چپ متولّد شد. از آن روز تا حالا در سپهر سیاسی ایران چهره هاشمی و
اطرافیانش به عنوان عناصر سیاسی لابیگر در ذهنها پرورش یافته است.
در آستانه «انتخابات دوره پنجم مجلس
شورای اسلامی» و در سال ۱۳۷۴ ه. ش، رفته رفته بحثها برای انجام ائتلافهای
سیاسی شکل میگرفت. لذا هاشمی با توجّه به کاهش احتمال حضور خود و
همفکرانش در دول آینده تصمیم گرفت جای پایی در مجلس آینده ایجاد کند. وی در
جلسات مشترک با «جامعه روحانیّت» بمنظور تهیّه لیست مشترک انتخاباتی
بالاخصّ در «تهران»، از اعضاء خواست که نام پنج نفر از حامیان مورد اعتماد
دولت را در لیست بگذارند که با مخالفت محکم «جمعیّت مؤتلفه اسلامی» مواجه و
کن لم یکن تلقّی گردید («آیت مظفّری» - «جریانشناسی سیاسی ایران معاصر» -
چ سوم- ص ۱۴۱). آن پنج نفر عبارت بودند از: «سیّدمحمود دعایی»، «عبدالله
نوری»، «مجید انصاری»، «فائزه هاشمی» و «مصطفی معین» («کالبدشکافی حزب
کارگزاران» - «محمّدمهدی تقوی» - خبرگزاری فارس- ۲۵/۳/۱۳۸۸).
این مخالفتها باعث شد «حزب کارگزاران
سازندگی ایران» مورّخ ۲۷/۱۰/۱۳۷۴با صدور بیانیهای با امضاء ۱۶ نفر از
وزراء، معاونان رئیس جمهوری، «رئیس کلّ بانک مرکزی» و «شهردار تهران»؛
اعلام موجودیت نموده و از جناح راست انشعاب و «راست مدرن» را ایجاد نمایند.
برخی از این ۱۶ نفر شامل: «عطاء ا... مهاجرانی»، «محمّد هاشمی»، «محمّدعلی
نجفی»، «بیژن زنگنه»، «غلامحسین کرباسچی»، «مصطفی هاشمی طبا» و «غلامرضا
شافعی»؛ میشدند.
هر چند «هاشمی» و یاران امروز و دیروزش
سعی دارند بروز انحراف در انقلاب اسلامی را به انتخابات «۳ تیر ۱۳۸۴» نسبت
دهند ولی این پرده و مستندات آینده نشان خواهند داد که عمده انحرافات بوجود
آمده در دوره مؤخّر انقلاب اسلامی از دل دولت هاشمی شكل گرفته است. در
آینده با تدقیق در مفاسد سیاسی، اقتصادی و عقیدتی این مجموعه بیشتر به
عملکرد پُر عیب و نقص دولتین «هاشمی رفسنجانی» آشنا خواهیم شد.