بخش دوم از دور دوم این مناظره از نظرتان میگذرد:
حقشناس: اگر فضای سیاسی آن ایام را از موضع بیطرف مرور کنیم میبینیم در دعوا حلوا خیرات نمیکنند. این اتفاق هم آنجا افتاده و آقای هاشمی میگوید به خاطر امام و انقلاب مدارا کردم اما بالاخره یکجا هم صدایش در میآید. در ماجرا هم وقتی وارد بحث انتخابات میشویم، حق آقای رئیسجمهور بوده که عزل کند. مگر روسای جمهور قبلی این حق را نداشند، خوب نکردند. چون آن جایگاه و شان آن موقعیت آن کرسی یک پرستیژ حداقلی را کسب میکند که انتظار میرود طرف خلاف شان نکند. بنده در کودکی پای منبر یکی از بزرگان بودم که وی میگفت خوردن غذا در ملأعام هیچ عیبی نیست، شما میبینید یک کارگر ساده ساختمانی بعد از کار روزانه در خیابان، سفرهاش را پهن میکند و غذایش را میخورد، اما اگر یک مرجع تقلیدی از درسش بیاید بیرون و یک ساندویچ دستش باشد و بخورد همه تعجب میکنند،این کار به لحاظ قانونی اشکالی ندارد اما مرجع تقلید یک جایگاهی دارد. چطور رئیسجمهورهای قبلی این کار را نکردند، اما آقای احمدینژاد باید این کار را بکند؟
باید ماجرا را درست ببینیم چراکه اگر اینطور نمیشد مملکت اینقدر هزینه نمیداد؛ شان دولت این نبود که کردان وزیرش -خدا رحمتش کند- متهم به تقلب و جعل مدرک شود. چرا باید این کار را بکنیم؟ به عنوان وزارت کشور ما همیشه 6 ماه قبل از انتخابات، تمام انتصابات و حتی بخشدارها را بلوکه میکردیم و انجام نمیدادیم. وقتی ما برای یک انتخابات ساده مجلس مواظبت نمیکنیم هزینههایش را باید کل ملت بدهد. در حالی که به نظرم میشد این مسئله را بهتر مدیریت کرد.
سوال این است که برای اداره کشور خط معیار چیست؟ چیزی که ما به عنوان سند و قاعده و به عنوان مهمترین خط معیار مورد توافق همه آحاد ملت میدانیم قانون اساسی است. ما قانون اساسی را به عنوان خط معیار از سال 1358 قبول کردیم. 12 فروردین سال 58 مردم نظامشان را انتخاب کردند. خبرگان ملت قانون اساسی را تصریح کردند اما باز ما میبینیم امام کوتاه نمیآید و میگویند این قانون اساسی با اینکه مصوبه خبرگان رهبری است اما مصوبه را به رای ملت بگذارید. لذا در رفراندومی مردم به این قانون رای میدهند؛ این میشود خط معیار. ما باید این خط معیار را بگذاریم جلویمان و حرکت کنیم. هر کسی از این خط معیار عدول کرد، منحرف است اینجا دیگر در این چارچوب بحثی نداریم.
** حقشناس: دولت نهم و دهم بیشترین انحراف را از قانون بودجه داشته است
در مقایسهای که شکل گرفته است، من احساسم این است که دولتهای بعد از انقلاب عموماً نسبت به قانون اساسی کاملاً وفادارنه حرکت کردند اما در حوزههایی میبنییم که از سال 84 به بعد یک اتفاقاتی میافتد که این اتفاقات به نوعی نشان میدهد از آن خط معیار فاصله گرفتیم و هر چقدر تلاش میشود که دولت به آن مسیر برگردد این امکان فراهم نمی شود. شاید شاخص این موضوع بحث تخلفات عدیده قانونی است که دولت در مقابل مصوبات مجلس از خودش نشان میدهد. ما براساس گزارش دیوان محاسبات و براساس گزارش سازمان تحقیق بودجه صراحتهای زیادی داریم. از سال 84 تاکنون در تمام این سالها براساس تصریح گزارش محاسبات، دولت محترم نهم و دهم بیشترین انحراف از قانون بودجه داشته است. در 6 ساله گذشته دولت با تاخیر بودجه را به مجلس ارائه کرده است در حالی که براساس قانون دولت باید در آذر ماه قانون بودجه را ارائه دهد. الان 4 سال دولت به این قانون مصرع علیرغم تاکیداتی که شده است عمل نکرد و در حالی که ما در بهمن ماه هستیم هنوز قانون بودجه بعد از پنجاه و چند روز فاصله تقدیم مجلس نشده است. ستاد تطبیق مصوبات مجلس، در مجلس هشتم، باز بیشترین حجم تخلفات مصوبات دولت را به دولت ابلاغ کرده است که دولت زیر بار نرفت.
ماجرای نصب رئیس سازمان تامین اجتماعی هم از مسائلی است که نسبت به آن انتقاد وجود دارد. الان یکسال است که مجلس به عنوان رکن باید در راس امور باشد، نمایندگان اما متاسفانه به خاطر ضعف ساختاری که مجلس از خودش نشان داده است نتوانسته در مورد انتصاب یک فرد، دولت را قانع کند که مسائل ملت رعایت شود. دیوان عدالت هم دو حکم صادر کرده است اما ما باز شاهد رفتار خلاف رویه هستیم و میبینیم قانون تغییر میکند، این اتفاقات و ناهماهنگیهای عجیب اعصاب ملت را به هم میریزد و انحراف بزرگتر درباره قانون برنامه براساس سند چشمانداز است.
** روانبخش: فرمان حمله خیابانی را همسر آقای هاشمی صادر کرد
روانبخش: چند تا نکته ایشان فرمودند و من اشاره میکنم. واقعا انتخابات یک جشن ملی است و ما هم قبول داریم. خود مقام معظم رهبری فرمودند و گلایه کردند از کسانی که این جشن را به عزا تبدیل کردند و مردم با حضور 40
میلیونیشان میتوانستند برای ماهها این شیرینی در کام خودشان نگه دارند اما کام مردم تلخ شد. میشد براساس همان قانون اساسی که حضرتعالی میفرمایید خط معیارماست، عمل کرد. در قانون اساسی مشخص شده، قوه مجریه، انتخابات را برگزار میکند و طبق قانون اساسی شورای نگهبان نظارت میکند و برای انتخابات قانون وجود دارد. مقام معظم رهبری فرمودند من از قانون یک قدم عقبنشینی نمیکنم لذا اگر طبق قانون آقایان اعتراضی داشتند در انتخابات براساس راههای قانونی، اقدام میکردند، قطعاً این جشن ملی بر مردم عزا نمیشد. مشکل کار این بود که آقایان قانون را رعایت نکردند و اعتراض داشتند به انتخابات و به تعبیرخانم آقای هاشمی گفتند اگر تقلب شد بریزید در خیابان. فرمان حمله را خانم آقای هاشمی صادر میکند و برخی از آقازادههایشان در کف خیابان حضور پیدا میکنند و خود ایشان هم با نامه سرگشاده به رهبری از حضور در کف خیابان سخن میگوید که اگر چنین نشود آتشفشانهای سینههای مردم سر باز خواهد کرد.
حقشناس: رفاقت آقای هاشمی با رهبری که معلوم است؛ 50 سال با هم رفیق هستند.
** رفیق50 ساله برای دوستش نامه سرگشاده نمینویسد
روانبخش: بله، به همین دلیل ایشان میتوانست نامه سرگشاده را ننویسد و حضوراً و تلفنی با آقا صحبت میکرد و نیازی به نامه سرگشاده و این حرفها نبود. رفیق50 ساله برای دوستش که نامه سرگشاده نمینویسد. نکته دومی که شما فرمودید، نکته جالبی بود اینکه میفرمودید مدتی در وزارت کشور و یک مدت مدیر کل سیاسی آنجا بودید؛ پس میدانید از 6 ماه قبلش عزل و نصبها صورت نمیگرفت، اتفاقاً خود شما فرمودید که آقای محصولی 6 ماه قبل به وزارتکشور آمد پس براساس مبنای خود شما هم اشکالی نداشته است.
حقشناس: آن شش ماه این کارها را انجام داد.
روانبخش: کدام کارها؟ از 6 ماه به بعدش که اتفاقی نیفتاد. نکته بعدی که باید به آن اشاره کرد این استدلالی که شما میفرمایید سال 84، انتخاباتش بیاشکال نبود و مهمترین دلیلی که ارائه میکنید شبیه دلیل خانم زهرا رهنورد است که در انتخابات 88 ارائه میکرد و میگفت آقای میرحسین موسوی فرزند آذربایجان و داماد لرستان است پس باید در این دو جا رایش اول باشد و چون رایاش اول نیست پس حتما تخلفاتی صورت گرفته است.
** روانبخش: مردم ایران قومگرایانه رای نمیدهند
حضرتعالی میفرمایید 84 هم چنین وضعیتی بوده است. اولاً این که اگر ما مردممان را در این حد از فکر بدانیم که قومیت برایشان اینقدر مهم است، خیلی سطح فکر مردم را پایین آوردهایم. مردم ما اینقدر قومگرا نیستند، مردم به ملاکها اهمیت میدهند، مردم ما در سایه انقلاب اسلامی خیلی فکرشان بالا رفته است. اما این گزارشی که شما گفتید گزارش درستی نیست.
حقشناس: اشکالش کجا بود؟
روانبخش: حداقل برگردید مراحل اول را ببینید، من دو سه تا را یادم هست. آقای احمدینژاد در قم، سمنان، قزوین، اصفهان و تهران نفر اول بود.
حقشناس: من گفتم تمام نامزدهای انتخاباتی در آن دوره در استان محل تولدشان اول شدند، شما نقیض آن را بگویید.
روانبخش: این دلیل است، شما مثالهایی که زدید همه خوانندهها میخوانند، سال 84 آقای قالبیباف در خراسان نفر اول است، مهرعلیزاده در آذربایجان،لاریجانی در مازندران اما هاشمی در استان کرمان نفر اول نیست.
حقشناس: آقای هاشمی مرحله اول در کرمان اول بود.
روانبخش: نبود، خود ایشان نفر اول نشد، در استان کرمان خیلی سوالبرانگیز بود. از سایت وزارت کشور آرا را بگیرید. آقای کروبی در اکثراستانهای مرزی اول بود.
حقشناس: بحث من این نیست، بحثم اثبات شی است.
روانبخش: این مردم گویا اینطوری که شما ردیف کردید فقط به همشهری
خودشان رای میدهند.
حقشناس: 30 تا استان داشتیم، 30 تا نماینده که نداشتیم، 7تا نماینده داشتیم در 30 استان، حرفم این است این 7 تا نماینده 6 تای آنها در استان زادگاه خودشان اول شدند.
روانبخش: این که دلیل نمیشود. من میگویم سطح فکر مردم را نیاوریم پایین، ثانیاً میفرمایید اینها در استان خودشان اول شدند اما آقای معین نشده بود، مردم شهرهای مختلف کشور که نمیآیند حتماً به بچه محل خودشان رای بدهند در تهران که اقوام مختلفی وجود دارند، در شهرهای مختلف، مردم آمدند رای دادند و رایشان براساس شاخصها بود نه براساس قومیتها. مثلا کروبی در سال 88 در استان لرستان رای نیاورد. میگویند آقای موسوی داماد استان لرستان است. کروبی که فرزند استان لرستان است هیچ کدام هم رای نیاورند.
حقشناس: یکی از شاخصها قومیت است؟
روانبخش: یکی از شاخصها قومیت نیست. اینطور نیست که مردم به قومیتها رای بدهند.
حقشناس: چه شد که آقای مهرعلیزاده در سه استان رای میآورد؟
روانبخش: یک میلیون رای آورده است. من میگویم اینها را نمیشود ملاک در نظر گرفت، نمیشود گفت انتخابات سال 84 زیر سوال است چون آقای معین در اصفهان رای نیاورده است. مردم چرا به احمدینژاد رای دادند؟ مردم
اصفهان به همان دلیلی به آقای احمدینژاد رای دادند که مردم قم دادند و به همان دلیلی رای دادند که مردم تهران رای دادند. آقای مهرعلیزاده مگر ترک نیست، چرا قزوینیها به مهرعلیزاده رای ندادند. اینها را نمیشود ملاک قرار داد و گفت پس انتخابات 84 زیر سوال است. ممکن است یک شخصیتی در آنها کاندیدای اصلاحطلبان رسماً معرفی شد و رسماً از آقای معین حمایت کردند به همین دلیل مردم به آن اقبالی نداشتند. مهرعلیزاده کاندیدای مشارکت نبود، در شهر خودش به او رای دادند. اینها شاید دلایلی دیگری داشته باشد. به هر صورت انتخابات را نمیشود با این معیارها نقد کرد. انتخاباتی است که رییس قوه مجریه آن، آقای خاتمی بوده و اگر تقلب بوده از سوی خاتمی و موسوی لاری بوده است؛ شورای نگهبان هم نظارت کرده و نماینده خود نامزدها در سر صندوق بودهاند. جمعبندی وزارت کشور بوده و همه چیز هم درست بود؛ حالا بگوییم چون در اصفهان آقای معین رای نیاورده پس انتخابات 84 تقلب شده است.
حقشناس: یک تفاوتی باید با استانهای دیگر داشته باشد.
روانبخش: تخلف از نظر شما چیست؟
حقشناس: من میخواهم بگویم که تقلب اتفاقی سازماندهیشده است؛ نتیجهای که در صندوق شده، برگزارکنندگان و ناظران میآیند خلاف آن را اعلام میکنند. یعنی در صندوق یک رایی است و یک رای کسی دیگری رامیاندازند.
روانبخش: چنین اتفاقی در سال 88 نیفتاده است. پس چه چیزی ادعا می کنید که اتفاق افتاده است؟
حقشناس: من گفتم تخلف. ما حضور سازمانیافتهای داریم در واقع اقشاری که نباید به شکل سازمانیافته آنطور وارد انتخابات میشدند.
روانبخش: یعنی حضور نظامیان حق شرکت در انتخابات دارند یا نه؟ البته حق تبلیغات و سازماندهی ندارند.
حقشناس: بله. یکی اینکه تشکل نیروهای سازمانی را براساس سلسله مراتبی که دارد به آنها بگوید نظر فرماندهی است که به این سمت بروید یا نروید. این اتفاق را امام ممانعت کردند حتی در وصیتنامهشان گفتهاند حتی امام در آن مقطع برای این که انحصار در قدرت نباشد،می فرماید ائمه جمعه حق ورود به حزب را ندارند، پست امام جمعه را یک پست سیاسی میدانیم، در مرحله بعد نظامیان را از ورودشان به حزب منع میکنند.
روانبخش: بله نظامیان نباید وارد حزب شوند.
حقشناس: کار حزب سازماندهی مردم در یک عمل سازماندهی شده است که بارزترین آن انتخابات است. این وضع را به سمتی ببرد که این باشد یا نباشد.
روانبخش: الان سپاه و ارتش حزب دارند؟ کجاست؟
حقشناس: نه. داستان این است که فرماندهی نیروهای تحتالامرش را نباید به سمتی ببرد غیر از چارچوب خودش. این کل قصه است.
روانبخش: سوال من این است که آیا شما خبری دارید که در انتخابات 84 فرماندهان ارتش و سپاه مجبور کردند بچههای زیرمجموعهشان را که به احمدینژاد رای بدهند؟ شما باید سند بیاورید،که اولا در سال 84، فرماندهان سپاه و یا ارتش سربازان را به صف کردند و گفتند بیایید در صندوق و ما ببینیم که شما به احمدینژاد رای میدهید و الا تنبیه میشوید و این کار شده است و دوم اینکه این کار در انتخابات آقای خاتمی و آقای هاشمی که آنجا هم در صندوق نظامیان آقای خاتمی و هاشمی رای اول داشتند، چنین چیزی اتفاق نیفتاده، آنجا فرماندهان چیزی نگفتند، خود بچهها رفتند و رای دادند ولی در انتخابات 84با زور سر نیزه فرماندهان، سربازان رفتهاند رای دادهاند؟ می توانید چنین چیزی را اثبات کنید؟
حقشناس: از لفظ مجبور استفاده نمیکنم. این تعبیر شماست. من این تعبیر را نداشتم.
روانبخش: پس نظامیان، حزب ندارند که خلاف نظر امام عمل کرده باشند، تحت تاثیر حزبی هم نیستند که بگویند آقا ما طبق حزب فلان آمدیم؛ نظامیان همانطور که در انتخابات دولت آقای هاشمی در سال 76، در صندوقهای سپاه، 70، 60 درصدش رای آقای خاتمی بود. این معلوم میشود که موضوع روال عادی خودش را دارد. اصلا نظامیان چه کسانی هستند؟ نظامیان بچه های ما و شما هستند دیگر، یعنی آن بچه من و شما وقتی می آید بیرون، نمیفهمد که در جامعه وضعیت چگونه است و گفتمان این فرد چگونه است؟
حقشناس: من حرفم این است که فلسفه این چیست که امام میگوید ائمه جمعه نباید در حزب بیایند؟ شأن امام جمعه حالت پدری در یک استان دارد و اگر در رقابت بیاید بچههایی که میآیند آنجا میگویند پدر این استان که منصوب امام است از رقیب من حمایت کرد، اشاره نمیکند رقیب من توانا نیست، اشاره نمیکند من ناتوان هستم، میگوید حمایت این آقا باعث برد آن شد. اتفاقا من، شما را همنظر میدانم در این حرف امام، شما نمیخواهید این نگاه را رد کنید. همانطور نیروهای نظامی در کشور، نیروهای حافظ جان، مال و ناموس مردم هستند، میخواهند در روز مبادا از حاکمیت کشور دفاع کنند. این نیروی نظامی نباید آغشته به مسائل سیاسی شود. کشورهای دیگر هم این گونه هستند، الان کشور انگلیس هم نیروهای نظامی حق رایگیری ندارند، حتی حق حضور در انتخابات را هم ندارند. من به عنوان یک شهروند حق دارم و اگر فرمانده من در انتخابات رقیب باشد، در این قصه من هم من برای اینکه فرماندهام از من خوشش بیاید، اصلا فرمانده هم از من چیزی نخواهد، من بیایم به شما رای بدهم. رقیب شما در اینجا از من دلگیر میشود، من احساس کردم فرماندهام نظرش این است. ما باید کمک کنیم در این فضا که نیروی نظامی حضورش به ضرر مملکت نباشد.
** روانبخش: هاشمی و خاتمی در پادگانها رای اول را آوردهاند
روانبخش: فرمایش شما درست است. ببینید چون خیلی از دوستان شما حضور نظامی و نظامیان سازمانیافته را برجسته میکنند. حالا نگرانند بالاخره.حرف حضرت امام را باید با آب طلا نوشت که نظامیان نباید به این معنا در حزب دخالت کنند. در انتخابات شرکت کنند که تکلیف همه هست و اینکه بیایند حزب در پادگان درست کنند، این آقا از آن حمایت کند، اینها نبایدباشد. ما که دلیلی نداریم که سپاه و بسیج حزبی درست کرده باشند و از کسی حمایت کنند حتی بسیج دانشآموزی. ممکن است انجمن اسلامی بیاید بگوید ولی بسیج نیامده است چیزی بگوید. این چیز مسلمی است، شما که دوستانتان این موضوع را مطرح میکنند و میگویند نظامیان دخالت میکنند باید دو امر را اثبات کنند،در این سی و سه انقلاب، نظامیان در کجا حزب تشکیل دادهاند و کجا سازمانیافته وارد مسائل سیاسی شدهاند؟ من ادعایم این است که نه در زمان دولت آقای هاشمی و نه در زمان دولت آقای خاتمی که در پادگانها رای اول را آوردهاند، و نه در دوره آقای احمدینژاد هیچ کجا نظامیان سازمانیافته وارد نشدهاند. ما سندی برای این نداریم. آیا فرماندهی آمده مثلاً به سربازان گفته است باید حتماً به فلانی رای بدهید؟ اینجا باید دو چیز را ثابت کنیم، یکی بگوییم در انتخابات 84 و 88 فرماندهی این کار را کرده است، و دیگر این که در انتخابات 76 و 80 دو دوره انتخابات آقایخاتمی، فرماندهی این کار را نکرده است، ما باید دلیل داشته باشیم. چون نتیجه صندوق های نظامیان در انتخابات آقای هاشمی و خاتمی این بود که آن ها اول بودهاند. رایگیری همیشه مخفی است، هیچ کس نمیآید بالای سر کسی بگوید آن کسی که مینویسی، حتی در پادگان، فلانی باشد. شما یک مورد را می توانی بیاورید که فرماندهی رفته بالای سر سرباز و گفته به فلانی رای بده، اگر آوردید ما نامه مینویسیم به مقام معظم رهبری تا عزلش کنند. نداریم چنین چیزی.
** روانبخش: در ایام انتخابات هیچکس در پادگان حق تبلیغات ندارد
من معتقدم اینها را نباید همین گونه ادعاکرد و گفت، باید با سند حرف زد. من معتقدم سربازان و کادر ما در ارتش، با ارتش خشک چین فرق میکند، همانطور که من و شما نامزدهای انتخاباتی را در تلویزیون تماشا میکنیم و صحبتهایشان را گوش میکنیم، آنها هم نگاه میکنند. در ایام انتخابات هیچ احدی را در پادگان راه نمیدهند تبلیغات انتخاباتی بکند. بنده هم چون موقع انتخابات از یک نامزد خاصی حمایت میکردم، ورودمان به سپاه، ارتش ممنوع بود. آنها خودشان جلوگیری میکردند. چون خلاف حرف امام بود.بنابراین این بحث سازمانیافتگی نظامیان، یک چیزی است که ادعا میشود و هیچ کس نیست مچ اینها را بگیرد، که در یک مورد سندی برای این کار ارائه کنید، متاسفانه این اتفاق نیفتاد.یک نکته دیگر من اینجا بگویم، من نماینده دولت نیستم که از دولت حمایت کنم من انتقادات عدیدهای به دولت دارم، ولی آقای هاشمی این کارها را کرده است که یاد اینها داده است. هر چه شما بگویید به نحوی به او برمیگردد.
** روانبخش: احمدینژاد برخی کارها را از هاشمی یاد گرفته است!
آقای نوربخش به عنوان وزیر اقتصاد معرفی کرد، مجلس رای نداد. سپس بلافاصله وی را به سرپرستی وزارت اقتصاد منصوب کرد! و بعد او را به مدیرکلی بانک مرکزی منصوب کرد، و تا از حضرت عزرائیل نیامد ایشان در مدیر کل بانک مرکزی در دولت آقای خاتمی هم باقی ماند. اینها این کارها را در دولتشان کردهاند و الان نمیتوانند بیایند بگویند چرا این کارها میشود؟ اینها را از شماها یاد گرفته است.
حقشناس: وقتی کار خوبی نیست، چه آقای خاتمی و چه آقای رفسنجانی، چه آقای احمدینژاد، کار بدی است؟ ما با هم توافق بکنیم که این کار بد را انجام ندهیم.
روانبخش: من نمیخواهم از دولت حمایت کنم، میگویم این کار بدی است، حضرت آقا فرمودند دولت ممکن است اشکالاتی داشته باشد مجلس هم همین طور،ولی وقتی قانونی در مجلس تصویب شد دیگر دولت موظف است اجرا کند، اجرا نکند خلاف میکند. آنجا میخواهد آقای احمدینژاد باشد یا خاتمی یا رفسنجانی فرقی نمیکند. خلاف قانون هر که کرد ما از او دفاع نمیکنیم. ما که از این دولت و کارهایش دفاع نمیکنیم. از کارهایش که خلاف قانون است دفاع نمیکنیم. اینکه چرا از گفتمانش، که گفتمان امام و انقلاب بود منحرف میشود و میرود به سمت اصلاحطلبان که سمت وسوی ایرانی گری و ملیگرایی و تفکرات اومانیستی است. این ها نباید شکل بگیرد، اینها را ایراد داریم و گرنه ما نیز از قانونگرایی و عدم تخلف از آن تاکید می کنیم و از تخلف آن دفاع نمیکنیم. چون ما طلبه هستیم و بیشتر کارمان فرهنگی و اعتقادی است.
** روانبخش: انحراف پیش از سال 84 و در دولت اصلاحات آغاز شده بود
من فکر میکنم انحرافی که حاصل میشود در قبل از 84 و خود جریان اصلاح طلبی است که اسمش را گذاشتهاند اصلاحات، این را یک جریان انحرافی میبینیم و این انحراف، از اصول است. انحرافی که در دولت اصلاحات حاصل میشود چون شما میبینید در دولت اصلاحات، پر رنگ شدن لیبرالیزم، سکولاریسم، پلورالیسم و پر رنگ شدن قرائتهای مختلف از دین مطرح صورت گرفت و هجمه شدیدی به دین و ارزشها شد. حتی قانون اساسی که الان دکتر حقشناس میگویند خط قرمز ماست، مورد حمله قرار میگیرد که مقام معظم رهبری میفرمایند در هیچ کجای دنیا قانون اساسی را زیر سوال نمیبرند. اصل ولایت فقیه که اصل مترقی است در قانون اساسی هم آمده و امام (ره) به آن عنایت داشتهاند که این اصل در قانون اساسی گنجانده شود و ضمانت اجرای قانون اساسی و حفظ انقلاب ولایت فقیه است. ما میبینیم به خود ولایت فقیه و اصل ولایت فقیه شدیدترین حملات صورت میگیرد. حتی اینکه این ولایت فقیه در قانون اساسی نوشته و آمده و مردم هم رای دادهاند، میگویند این ولایتفقیه دیکتاتوری و استبداد است. این ولایت فقیه نباید باشد و ما قبول نداریم. این باید دورهای شود و مدت آن 4 یا 6 ساله شود، شورایی شود، براساس قانون اساسی که مردم رای دادند، دو بار هم به قانون اساسی رای دادند، یک بار به قانون اساسی و یک بار هم به متمم قانون اساسی . بر این اساس، آن کسی هم که اعتقادات دینیاش هم درباره ولایت فقیه ضعیف است، لااقل آن را به عنوان مبنای قانون اساسی باید بپذیرد. ولی قانون اساسی را مورد خدشه و حمله قرار دادند و اصل ولایت فقیه را نیز مورد خدشه قرار میدهند و خبرگان را زیر سوال میبرند،
** سال 84 رهبری فرمودند جلوی جریان سکولاریزم گرفته شد
اصل اصول دینی و عصمت ائمه و پیامبر، حجیت قرآن و حجیت کلام پیامبر و امام معصوم مورد هجمه قرار میگیرد و حملات شدیدی که اصلاً به قیافه برخی آقایان نمیخورد صورت میگیرد. حالا تحت تاثیر چه افرادی اینها به این سمت کشیده شدند نمیدانم، نتیجهاش این شد که به تعبیر مقام معظم رهبری فرمودند سکولاریزم در بدنه نظام نفوذ کرد و نهادینه شد. و در سال 84 بود که حضرت آقا فرمودند جلوی این حرکت و جریان سکولاریزم گرفته شد. یعنی اینکه احیای گفتمان امام و انقلاب است به دلیل اینکه بازگشتی بود به انقلاب و اصول انقلاب و متاسفانه انحراف در اصلاحات اتفاق افتاد و خیلی هم پررنگ شد و در جلسه گذشته هم گفتیم که امیدشان این بود که بنا بر تحلیلهای آقای بشریه-تئوریسین اصلاحطلبها- دولت نهم پایان ایدئولوژی باشد و خداحافظی از ایدئولوژی اسلامی و حاکمیت لیبرالیسم و ارزش های لیبرالی که در آن کتاب درآمدی بر جامعه سیاسی ایران تصریح کرده است.
**روابخش: القابی که احمدینژاد به مشایی داد شاید به امام زمان هم نمیداد
سال 84 بازگشت به گفتمان امام و انقلاب است و البته این نکته را باید بگویم که دولتی که سر کار آمد، با همان شعار گفتمان امام و انقلاب و احیای گفتمان امام و انقلاب آمد و مردم هم به همین گفتمان رای دادند. اما در دولت دهم ، (نه اینکه همه وزرا را در بر بگیرد، خیلی از وزرا هستند که جریان انحرافی را قبول ندارند) گرایشهایی به سمت آن جریان انحرافی پیدا شد که در واقع بحثهای کوروش و ملیگرایی و ایرانیگرایی و مکتب ایران و حتی حرف هایی که دوره اسلامخواهی گذشته است و امثال ذالک، توسط آن جریان انحرافی در کنار دولت پیدا شد و آقای احمدینژاد هم این فرد را یک آدم پاک و خالص میدانست که اخیراً هم 25 تا لقب هم به او داد که به امام زمان هم شاید نمیداد.
این انحراف بود باز از خط امام و گفتمان امام؛ چون گفتمان امام و انقلاب گفتمانی است که ملیگرایی و ناسیونالیستی و مکتب ایران نیست، و نقدی که ما به این دولت داریم به خاطر این انحرافش است. نه به خاطر فعالیتهای دولت در عرصههای مختلف، در استکبارستیزی یا مثلاً بحث هستهای و کارهایی که در آن قسمتها چند برابر دولتهای قبلی فعالیت کرده است این ها قابل تقدیر است ولی انحرافش از آن گفتمان امام و انقلاب همان مقدار زاویه پیدا کرده است همان مقدار مورد نقد است.
حقشناس: من در واقع در تعریف انحراف با برادر گرامیام، جناب آقای روانبخش، اختلافنظر دارم. ضمن این آماری که ارائه شد کاملاً درست است و نشان میدهد آن اتفاقات در آن استانها افتاده است. در بحثی که آنجا ارائه میشود، من باید به مردممان چون ما میخواهیم انتخابات دورهای برگزار کنیم و چهار سال یکبار سراغشان برویم و در این چهار سال این امکان را باید برای مردم فراهم کنیم که آن ها توان سنجش عملکرد ما را داشته باشند و براساس پارامترها و شاخصهایی که به آن ها میدهیم، بدانند و ببینند ما چقدر درست عمل کردیم. وقتی میگوییم انحراف، ما میآییم شاخص میگذاریم و میگوییم قانون اساسی و بعد اعلام میکنیم این یکی از شاخص های ماست و بعد اعلام میکنیم قانون عادی و خط و نظر امام و آرمانهای امام، اصولی که مشخص شد یا سند چشمانداز، قانون برنامه؛ اینها معیارهایی است که در اختیار مردم گذاشته میشود که وقتی رئیسجمهوری که در دوران نامزدی انتخابات آمده و شعار داده و مردم به خاطر نوع شعاری که داد او را انتخاب کردند باید این امکان را داشته باشند که در دوره بعدی و 4 سال بعدی ببینند که این فرد چه قدر در مسیر درست حرکت کرده است و روی خط معیار عمل کرده است، اگر هر چقدر از آن خط معیار فاصله گرفته، که یکی از این خط معیارها میتواند شعارهای انتخاباتی باشد، آن وقع است که ما میگوییم طبق شعاری که داده از قانونی که موظف بوده اجرا کند، تخطه و خروج کرده و منحرف شده است و باید برگردد سر جای خودش.
** حق شناس: دولت احمدی نژاد بعد از مشروطه بالاترین تخلف اقتصادی را داشته است
ما وقتی که میبینیم در وظایف قانونی دولت نهم و دهم جناب آقای احمدینژاد نسبت به دولت های قبلی بیشترین تخلف را داشته است، در طول صد سالی که دولت مستقر شده در کشور ما بعد از مشروطه، ما بالاترین تخلف اقتصادی را در این دولت داریم میبینیم. داستان اختلاس سه هزار میلیارد مربوط به کدام دولت است و کجا اتفاق میافتد در ماجرا؟ بیشترین چالش و درگیری با مجلس، با این که مجلس همسو با دولت است، در این دولت اتفاق افتاده است طوری که در دولت قبلی رسمیت از حدنصاب میگذرد و آقای صفارهرندی برای اینکه دوباره مجبور به گرفتن رای اعتماد نشود، اسماً در کابینه ماند. یعنی این قدر میزان درگیری دولت و نمایندگان مجلس بادولت بالاست. در وضعیت موجود هم این اتفاق افتاده است و الان رسیده است لب مرز و بیشترین چالش را با قوه قضاییه و قوه مقننه دارد. طوری که دیگر مقام رهبری میآیند تشر میزنند و مراجع تشر میزنند که این اختلافات به نفع ملت نیست بنشینید سرجایتان. در حوزه اقتصاد شما ببینید چه اتفاقی افتاده است، یک دولت که مردم به آن رای میدهند که دولت بتواند راهبری کند و موجب رسیدن کشور به ردههای پیشرفت و توسعه و رشد شود ما هدفگذاری کردیم و قانون برنامه که براساس سند چشمانداز شکل گرفته و به تایید مقام معظم رهبری رسیده را دنبال کردیم و این ما را موظف میکند که طوری حرکت کنیم که در سال 1404 مقام اول منطقه را داشته باشیم. براساس همین برنامه 5 ساله تعریف شده بود که اگر ما بخواهیم به مقام اول برسیم باید رشد 8 درصد در کشور را تامین کنیم. در حالی که همین سال گذشته ترکیه 8/8 دهم درصد بود، عربستان رشدش 14 درصد بوده است. تمام شاخصهای اقتصادی ما یکی پس از دیگری افت و نزول کرده و ما را رسانده به وضعیت بسیار خطرناک و نگرانکننده و تحمل جامعه به حدی رسیده که تمام مراجع، تمام بزرگان و مجلس، تمام شخصیتهایی که دلسوز مملکت هستند نگرانیشان را اعلام میکنند. در یک سال قیمت دلار از هزار تومان رسیده 3500 تومان. یعنی 75 درصد دارایی مردم از جیبشان خارج شده است.
این بزرگ ترین دزدی تاریخ است. ما امروز یک جوان را میبینیم به خاطر زورگیری در یک میدان در ملاعام در پارک هنرمندان اعدام میشود که تو چرا زورگیری کردی، چون هفتصد هزار تومان زورگیری کرده است. اما این طرف ماجرا را ببینید که یک دفعه ثروت ملی چه می شود. حقوقی که به عنوان استاد دانشگاه سال گذشته میگرفتم 1800 دلار بود اما امسال 550 دلار شده است. یک رقمی که اکثر اعضای جامعه به هر حال حقوقبگیر هستند به یک سوم کاهش پیدا کرده و قدرت خریدشان. ثروتشان، نیز کاهش یافته است. امروز ثروت به یک سوم کاهش پیدا کرده است. این اتفاقات افتاده قابل دفاع است؟
روزی که آقای احمدی نژاد سرکار آمد، براساس آماری که مرکز پژوهشهای مجلس میدهد، 64 هزار میلیارد حجم نقدینگی بوده است اما امسال این رقم به 400 هزار میلیارد تومان رسیده است، یعنی در 7 سال نقدینگی 7 برابر شده است. تورم به بالاترین دوران خودش رسیده است، بعد از جنگ یک دوره هم تورم را در دولت آقای هاشمی داشتیم. تورمی که بانک مرکزی اعلام میکند، 37 درصد است اما تورمی که دوستان مرکز پژوهش اعلام میکنند بالای 50 درصد است. رقمی بیکاری نیز دقیقاً همان وضعیت را دارد.
یک شاخص داریم به نام شاخص نکبت، شاخص نکبت ترکیبی از واحد تورم و واحد بیکاری است. متاسفانه این روند با اینکه سالیان اخیر روندی ثابتی داشته اما در چند ماه اخیر به دو برابر افزایش یافته است. امروز خوشبختانه میبینیم دوستان اصولگرا با یک موضعگیری درست و آشکار دارند فاصله میگیرند کار درستی هم میکنند اما این فاصله گرفتن کافی است؟ آیا نباید در مورد مسئولیتی که باعث شده که پشت سر آقای احمدینژاد قرار بگیرند و این اتفاق بیفتد مسئولیت بپذیرند؟ آیا راه درست این نیست که با مردم درست صحبت کنیم و بگوییم مسئولیتش را میپذیریم. این اشکال ندارد ما با مردم صریح باشیم.
** حقشناس: از ضعف عملکرد احمدی نژاد خوشحال نیستم
ضمن اینکه من به هیچ وجه به عنوان یک اصلاحطلب که عِرق ملی دارم از اینکه آقای احمدینژاد کارکرد و عملکرد ضعیفی داشته خوشحال نیستم، چون این را به ضرر منافع ملی میدانم که خودم یکی از آحاد ملت هستم و هر جا که میتوانستم کمکش میکردم که دولت بتواند پیش برود. اما اتفاقی که افتاده، اتفاق دیگری است. تمام شاخصهای این کشور دچار سقوط و مشکل شده است. در موقعیت، جایگاه و پرستیژ بینالمللیمان که میگویند عملکرد این دولت فرضاً در حوزه سیاست خارجی خوب بوده است، در همین حوزه، ما امروز در بدترین وضعیت بیست و چند سال اخیر را داریم. در دوره جنگ رابطهمان، رابطه بدی بود ولی بعد از جنگ رابطه اصلاح میشود و بازسازی میشود ولی امروز به بدترین نوع روابط در سطح منطقه و دنیا رسیدیم.
**حقشناس: در روابط بین الملل تنها روابط ایران و آمریکای لاتین ارتقا پیدا کرده است
شاید اگر بخواهیم استثنا کنیم، رابطه ایران و آمریکای لاتین ارتقا پیدا کرده است. اما در سایر حوزهها دچار مشکلیم.
در حوزه، شاخصهای اجتماعی، مثل افزایش طلاق، افزایش سن ازدواج، افزایش مرگ و میر، آلودگی هوا، سلامت اجتماعی، ببینید چه اتفاقی افتاده است؟ این به نوع ناکارآمدی و عملکرد خودسرانهای که شکل گرفته است برمیگردد؛ بیتوجهی به قوای دیگر، بیتوجهی به نظرات کارشناسی، بیتوجهی به قانون، بیتوجهی به تجربه 30 سالهای که انباشت و تجربه منتقل شده و عدم استفاده از اینها. انفجاری که در سازمان برنامه میشود و اصلاً سازمان برنامه را منحل میکنند به عنوان مغز تصمیمگیری اداره اقتصاد کشور که تمام تبعات آن است که بعد میفهمند که چه اشتباه بزرگی صورت گرفته و کار از کار گذشته است. یعنی تمام حوزههایی که در مدیریت میخواهد فکر کند و تصمیم بگیرد، مورد هدف قرار گرفته و از بین رفته است تا مزاحمی برای تصمیمات یک طرفه آنها نباشد.
مطمئنم آقای روانبخش در خیلی از این موارد با من موافق هستند. اما نقطه اختلافم این است که این تبیین نسبت به عملکرد یا ناکارآمدی دولت، کفایت میکند؟ نباید مسئولیت پذیرفته شود ؟ در همان 4 سال اول اگر ایشان کنترل و از مجلس حمایت میشد، امروز شاهد این همه خودسری و رفتارهای اینچنینی نبودیم در این فضا که امروز ما شاهدش هستیم و روز به روز گرفتاری بیشتر و تندتر میشود.
اما من عرضم این است که ما باید چه بکنیم،اصلا نمیخواهم در گذشته باشم، چون به همان اندازه که احساس ناخوشایند دارم از این به هم زدن وضعیت، من فکر میکنم این وضعیت مطلوب نبوده، اما مدام دست گذاشتن روی نقاط ضعف و تعمیق مسائل در گذشته خیلی به ما کمک نمیکند و ما باید ببینیم چه باید بکنیم در آینده که گرفتار این ماجرا نشویم.
**حق شناس: اگر احمدی نژاد حزب داشت چنین وضعی نداشتیم
یکی از مباحثی که ما میبینیم به آن توجه نشده تحزب است؛ ما اگر نامزدمان در قالب حزب آمد و حزب مسئولیت گرفت، جامعه میتوانست او را مورد سوال قرار دهد؛ امروز از آقای احمدینژاد سوال میشود پول نفتمان که قرار بود سر سفر بیاید چه شد؟ میتواند بگوید من جوابی ندارم. اما اگر یک ارگان حزبی باشد، بیانیه، اساسنامه و مرامنامه داشته باشد و بعدها آنجا مکتوب شود، دیگر عنصری که رای داده در شهرستان چابهار میتواند برود دفتر حزب مربوطه بگوید آن وعدههای انتخاباتی چه شد ؟ بعد از این می توانیم برویم سراغ تقویت نهادهای قانونی، ما هیچ راهی جز قدرت گرفتن مجلس نداریم.
**حق شناس: چرا کار باید به جایی برسد رئیسجمهور مجلس را به سخره بگیرد
چرا باید به سمتی برویم که مجلس ضعیف شود که نتواند مدیریت و نظارت کند، آقای رئیسجمهور برود مجلس را به سخره بگیرد و شوخی کند و آن سوال را به جای اینکه جواب جدی بدهد، با مجلس شوخی کند. این رفتار درستی است؟ ما چرا باید ببینیم که زمانی که یک مقام قضایی مثلاً در سیستم قضایی عزل میشود، یک دفعه دولت میآید در بالاترین مقام اجرایی کشور او را منصوب میکند؛ این بیاحترامی به سیستم قضایی باید تحمل شود؟ آیا ما حرمت دستگاه قضاییمان را خودمان، رئیسجمهورمان و مجلسمان نباید در آینده رعایت کند؟ و مهمتر اینکه ما به سمت ساختاری برویم که الان در یک فضای بینالمللی بسیار ویژهای هستیم،
** حقشناس: برخیها نمیخواهند انتخابات باشکوهی داشته باشیم
ما متاسفانه امروز در مقطعی هستیم که خیلیها نمیخواهند یک انتخابات باشکوهی و حداکثری داشته باشیم. ما اگر بتوانیم به سمتی برویم که مردم را به این نقطه برسانیم که این انتخابات، انتخاباتی است که رای شما در آن محفوظ و شفاف است و نامزدها و تفکرات متفاوتی در این انتخابات میتوانند حضور داشته باشند و بسترهای لازم را فراهم کنیم طوری که اتفاقاتی که بعد از انتخابات 88 افتاد، تکرار نشود؛ نامزدها چارچوبها را رعایت کنند و احزاب حضور داشته باشند و نظارت به اندازه کافی صورت بگیرد که نگرانیها را به نقطه صفر برسیم و بتوانیم این پیچ بسیار جدی انتخابات را به خوبی و خوشی رد کنیم و بتوانیم با یک کشوری که 30 سال مزاحمت برای ما ایجاد کرده با قوت و قدرت کامل روبرو شویم و بتوانیم از حقوق ملتمان و منافع ملیمان و پرستیژمان و عزت و مصلحتمان دفاع کنیم؛ شرط حداقلی ماجراست که چه باید کنیم.
**حقشناس: باید فتنه 88 را فراموش کنیم
لذا معتقدم باید تمام احزاب و تمام نخبگان سیاسی و تمام کسانی که میتوانند، بیایند یک خط بکشند و بگویند سال 88 را فعلاً کنار میگذاریم و فراموش میکنیم. بنده اینجا فرصت را غنیمت میشمارم و از رفتاری که آقای عسگراولادی در این چند ماه از خودش نشان داده تقدیر می کنم و برای ایشان ما نامه نوشتیم و اینکه امکان گفتگویی فراهم کردید بین نیروهای معتدل و خردمند جامعه، و هرگونه تندروی چه از جریان راست و چه از جریان چپ من این را مضر به حال انقلاب و کشور و نظام سیاسی میدانم.
**حق شناس انحرافی دانستن دولت اصلاحات بی انصافی است
فرق نمیکند این تندروی در این فضا از آن کسانی است که امروزه میآیند همه چیز را از دریچه امنیتی میبینند و با ماجرا برخورد میکنند و چه از کسانی که در سال 76 به قدرت رسیدند، حالا اشاره کردند آقای روانبخش که اصل تفکر اصلاحات منحرف است، این را من بیانصافی میدانم و این یک قضاوت نامناسبی است که ما بیاییم یک جریانی که برآمده از متن انقلاب را منحرف بدانیم.
با نظر امام شاهد هستیم که مجمع روحانیون مبارز جدا و تبدیل به یکی از ستونهای اصلی خیمه انقلاب و در درون گفتمان انقلاب اسلامی و قانون اساسی میشود و عمل میکند و مجموعه نیروهای اصلاحطلب جزء خدمت، تلاش و حضور در صحنههای خدمت با تمام توان ما از آنها چیز دیگری سراغ نداریم،
**حق شناس: رفتار دولت را به حساب همه اصولگرایان نمی گذاریم
رفتاری را که دو سه نفر انجام دادند نباید به حساب کل اصلاحات گذاشت؛ همانطور که امروز گروه تندی که همه چیز را بر طبل مقابله، جنگ، منازعه میکوبند، ما این را به پای تمام اصولگرایان حساب نمیکنیم. باید به سمتی برویم که از جریان اصلاحطلبی و از جریان اصولگرایی دو جریان خردگرا و اخلاقگرا، دارای سابقه روشن در انقلاب باشد که براساس شاخص مشترک قانون اساسی و منافع ملی و رعایت اصول و احترام به مردم و حقوق مردم و آرای مردم شکل بگیرد و همه به آن پایبند باشند و در عین حال تلاش کنند سوءظن را از طرف مقابل بگیرند. ما نباید با حرکاتمان و سخنانمان موجب افزایش سوءظن شویم.
**حق شناس: اصولگرایان و اصلاح طلبان نیازمند گسترش گفتمانی هستند
اینکه مثلا بنده میآیم خدمت آقای روانبخش در همین چارچوب است که بگویم آقا ما هم در چارچوب میتوانیم حرف مشترک پیدا کنیم. اینکه فارس را انتخاب میکنم و در فارس حرف میزنم شاید خیلی از دوستان اصلاحطلب برنتابند اما حضورم در خبرگزاری فارس را، اما احساس اینجا میتواند ما را به یک گفتمان مشترکی نزدیک کند. ما امروز به جای اینکه برویم سراغ تنازع و تقابل در درون نیروهای کشور و نیروهای نظام و نیروهای انقلاب،نیازمند گسترش گفتمانی هستیم و بر مبنای مشترکاتمان و کاهش حوزههای اختلافیمان که موجب لطمه به ما خواهد شد.
با این نگاه من فکر میکنم باید این فاصله را کم کنیم و این دیدارها و این گفتگوها را بیشتر کنیم چراکه ما الان سر پیچ هستیم، باید این پیچ را با کمک هم رد کنیم. اصلاً ما به عنوان اصلاحطلب خوشحال نیستیم که متاسفانه آقای احمدینژاد در این 8 ساله اینقدر بد عمل کرده است، اصلاً نمیخواهیم بگوییم آقایان ما که گفتیم و پیشبینی کردیم دیدید؟
اینطوری نمیخواهیم بگوییم. ما قبول مسئولیت داریم. در همین آمدن آقای احمدینژاد ما میتوانستیم بهتر عمل کنیم، احمدینژاد اینگونه نیاید سرکار.
**حقشناس: اصلاحطلبان در انتخابات84 بد عمل کردند
در همان موقع انتخابات84، اصلاحطلبان بد عمل کردند، اینکه با 4 تاکاندید آمدند در میدان، یک اشتباه بزرگی بود که اصلاحطلبان کردند. ما هم باید خودمان را نقد کنیم. اینکه از سال 76 تا 84 ما آمدیم رفتاری مطرح کردیم، که رفتار خوبی نبود، اینکه آمدیم با گفتن اسلام آمریکایی رقبای بعضی را در درون گفتمان اصلاحطلبی، با مطرح کردن سلام آمریکای رقبای خودشان را نقد کردند، کار خوبی نکردند یعنی اگر ما بتوانیم هر دو جریان را نقد کنیم و بعد به طرف مقابل نگاه کنیم که احساس نکند طرف مقابل جز بار منفی چیز دیگری ندارد، خوب است.
روانبخش: آقای حقشناس درباره آرا صحبت کردند که درست است، ولی آقای معین در استان سیستان بلوچستان اول میشود، بعد از قالیباف هم رای میآورد، دلیلش این است که مردم براساس گرایشهای خاصی رای میدهند، چون آنها از جریانات سنی و اقلیت دفاع کرده و رای میدهند. دوره بعدش هم آقای هاشمی در سیستان و بلوچستان نفر اول میشود؛ اما مشکلاتی را مطرح کردید، کاهش پول ملی، ثروت ملی، کاهش قدرت خرید مردم، تورم، بیکاری، اینها در حد شعار دادن خیلی خوب است اما آدم خوب است یک مقایسهای هم داشته باشد. در دوره آقای خاتمی این مشکل تورم و تحریم به سنگینی امروز نبود، در سیاستهای هستهای هم که تعلیق را پذیرفتند و کوتاه آمدند و مشکلی هم نبود و رابطهشان هم گل و بلبل بود از این جهت، هم تعلیق را میپذیرفتد و هم پروتکل الحاقی را و بدون مصوبه مجلس، آقای خاتمی آن را امضا کرد. در آن شرایط، ما شرایطمان این گونه نبود، که بانک مرکزی هم تحریم باشد.
حقشناس: وقتی احمدینژاد قطعنامهها را کاغذ پاره میخواند....
روانبخش: حالا کاغذپاره است یا نیست، کار نداریم امام (ره) هم باهمین ادبیات و همینگونه با اینها صحبت میکرد. ما در سالهای 79 آماری که خود سازمان مدیریت وبرنامهریزی دولت آقای خاتمی منتشر کرده، تعداد بیکارانی که آمار رسمی سال 79 ، اعلام کرده یک میلیون و چهارصد و پنجاه و شش میلیون نفراست. درسال 76 میرسد یک میلیون و نهصد و پنجاه و هفت میلیون در سال 75 میشود دو میلیون و پانصد و دو میلیون نفر، در سال 78 میشود دو میلیون نهصد سی و پنج میلیون در سال 79 سه میلیون و چهل و یک هزار میشود، این آمار سازمان مدیریت برنامهریزی است که در کتاب ها هم ذکر شد. یعنی نرخ بیکاری 1/9 دهم درصد از سال 75 به 48/12 . 10/13/ و 54/13 و 28/4 تا سال 79 افزایش پیدا میکند و شرایط هم بحرانی نبود و تحریم هم نداشتیم. از طرفی مثلاً گزارشی که داده میشود در تاریخ 15 بهمن 79، گزارش وزارت صنایع و معادن آقای خاتمی حدود 2500 واحد تولیدی تعطیل و یا با بحران مواجه شده است، از این واحد 1480 واحد تعطیل شده است. این مشکلاتی است که در آن زمان وجود داشت.
یک مقالهای اخیراً نوشتهام با عنوان به کدام گفتمان سال 84 برگردیم؟ آقای زیباکلام که از خودتان است، در مقدمه کتاب جریانشناسی احزاب سیاسی، که با مقدمه ایشان آمده است به شدت به سیاستهای آقای خاتمی حمله میکند و میگوید دیگر نمیشود بگوییم میگذارند و نمیگذارند؛ چرا جرات نمیکنی وارد بحث اقتصادی بشوی؟ چرا وارد بحثهای اصلی نمیشوی؟ چرا اقدام اقتصادی نمیکنی؟خود مقام معظم رهبری هنگام آغاز به کار مجلس ششم، همین مباحث را مطرح میکنند و می فرمایند مشکل اصلی کشور اقتصادی است. شمابه مشکل اقتصادی برسید. خود آقای خاتمی گزارشی که میدهد، میگوید که اگر مشکلی هست به نظرسنجیها مراجعه کنید!
وقتی از مردم سوال میشود مشکل عمده شما چیست، 80، 70 درصد میگویند مشکلات اقتصادی است. آقای محمد هاشمی میگوید براساس نظرسنجی داخلی حزب مشارکت 6/2 درصد مشکلات مردم مربوط به مشکلات سیاسی بود. در مقابل 94 درصد از پاسخگویان مطالبات و مشکلاتشان را مسائل بیکاری، تورم و گرانی و عدم امنیت اجتماعی ذکر کردند که مسئول و متولی همه موارد فوق مستقیماً متوجه دولت و مجلس است. تمام این مستندات در این کتاب "مجلس ششم از نگاه اصلاحطلبان" نوشته آقای رسایی موجود است، همه آدرس دارد میتوانید مراجعه کنید.
حقشناس: آقای رسایی گفتند که درآمد آقای خاتمی در آن سال 170 میلیارد بوده است، الان 670 میلیارد است؟
روانبخش: شرایطی که ما الان داریم شرایط تحریم است، دولت آقای خاتمی مشکل تحریم را نداشته است، بدون این مشکل تحریم یک بار برای اولین بار است که بانک مرکزی تحریم شده است. بانک مرکزی تحریم بشود یعنی اینکه یک روز تمام بانکهای تهران به رویتان بسته باشد چه میکنید؟
حقشناس: من میفهمم تحریم یعنی چه، آقای خاتمی تحریم را به جان نخریده، هنر این دوستان این بوده که تحریم را قبول کردند، کاغذپاره خواندند.اگر میفهمید تحریم چه، من نمیخواهم از سیاست دولت در همه چیز دفاع کنم، ولی برای مقایسه باید همه شاخصهها را درنظر بگیرید.
روانبخش: من از شما سوال میکنم؛ اگر آقای هاشمی امروز دولت وحدت ملی تشکیل بدهند، بحث هستهای را حل میکنند، چگونه میخواهند حل کند؟ مثل دولت آقای خاتمی؟ یعنی تعلیق را بپذیریم و هستهای را کاملاً واگذار کنیم و پروتکل الحاقی را بپذیریم و سرمایه ملی را واگذار کنیم به دشمن؟! یعنی این؟ مگر ما سر میز مذاکره نمیرویم؟ 8 سال است داریم مذاکره میکنیم. پیشنهادتان درباره هستهای چیست؟
حقشناس: همین کاری که شما کردید.
روانبخش: ما ایستادیم.
حقشناس: با همین وضعیت و شرایط تحریم؟
روانبخش: بله. شما چه میکنید؟
حقشناس: ما کاری نمیکنیم که دزدی بالا برود و سه هزار میلیارد دزدی شود.
روانبخش: شما چه میکنید؟
حقشناس: قطعاً کاری که شما کردید نمیکنیم. مطمئناً در آن مقطع ضمن دفاع از حقوق ملت توانستیم کار را پیش ببریم، 5 قطعنامه هم علیه ما صادرنشد، درآمدهایمان یک ششم درآمد فعلی بود.
روانبخش: شما روشن بگویید سیاستتان در برابر فشار دشمن و در بحث سیاست هستهای ما که یک هستهای صلحآمیز است، چه خواهد بود؟ برمیگردید به آن دولت اصلاحات؟ یعنی تسلیم؟
حقشناس: ما مطمئناً کنفرانس هولوکاست را برگزار نمیکنیم. دقیقاً در چارچوب دفاع از منافع ملت که مشخص شده است، عزت و حکمت و مصلحت عمل میکنیم.
روانبخش: الان روشن بگویید.
حقشناس: در آن مقطع در بخش هستهای، غنیسازی انجام شد و به حداکثر رسید و داوطلبانه و براساس مصوبات شورای عالی امنیت ملی که به تایید رهبری رسیده است، تعلیق را پذیرفتیم که به شورای امنیت نرویم. آب رفته که به جوی برنمیگردد. ما نمیشود بگوییم اگر خاتمی کار مثبتی کرد این را رهبری به او گفته و اگر کار منفیای کرد ربطی به رهبری ندارد.
روانبخش: شما الان باز داوطلبانه این کار را میکنید؟ رهبری در پایان دولت آقای خاتمی گفتند دولتی که تعلیق را پذیرفت خودش باید سایت هستهای را باز کند. شما میگویید رهبری گفت. من حرفم این است که رهبری در جمع دانشجویان فرمودند که من گفتم دولتی که خودش تعلیق را پذیرفت، خودش هم باید بگوید تعلیق کافی است. شما باید تعلیق را بشکنید. چهار سال اعتمادسازی کافی نبود؟
حقشناس: آیا رهبری به آقای احمدینژاد نفرمودند مشایی را برکنار کنید؟ او خانهنشین شد؟
روانبخش: او اشتباه کرده است اما بحث آقای احمدی نژاد نیست. بحثِ شماست. از جواب من منحرف نشوید.
حقشناس: من میگویم عملکردی که آقای خاتمی داشته است،درست است.
روانبخش: رهبری فرمود دولتی که تعلیق را پذیرفت، اعتمادسازی کافی است و باید سایت هستهای را باز کند. واقعا آقای خاتمی سایت هستهای را باز کرد روزهای آخر؟
حقشناس: آقای خاتمی هم داوطلبانه بست و هم باز کرد. مسئولیتش با خودش است.
روانبخش: البته آقای بهزاد نبوی سازمان مجاهدین هم بیانیه صادر کردند و میگویند آقای خاتمی این کار را نکرد. بر فرض که باز کرد، و دولتش هم تمام شد، بعد از آن میخواهیم غنیسازی را ادامه دهیم؟ آقای احمدینژاد طبق مصوبه مجلس ملزم شد که سایت را باز کند، طبق طرح دو فوریتی مجلس غنیسازی سایت اراک و نطنز را آغاز کردیم و از آن روز هم ما اعتمادسازی کردیم و به ان پی تی هم گفتهایم همه چیز شفاف است. بحث بمب هستهای هم که امام خامنهای فرمودند ما حرام میدانیم غنیسازی را نیز در این 8 سال به 20 درصد رساندهایم، الان آقایان به ما میگویند شما کلاً نباید هستهای داشته باشید، شما اصلاحطلبان اگر بخواهید بیایید سرکار و میگویید احمدینژاد بحران درست کرده است و میگوید کاغذپاره گفته است، شما اگر سر کار بیایید برمیگردید به همان سال یا نه؟ بالاخره مردم میخواهند به شما رای بدهند.شما که عضو حزب اعتماد ملی است و برای عسگراولادی نامه مینویسید و باب گفتگو را باز میکنید، اینجا را روشن بگویید واقعاً در برابر قضیه هستهای چه میکنید؟ آمریکا میگوید باید همه چیز را تحویل دهید، مثل آقای قذافی، واقعا این کار را میکنید یا نه؟
حقشناس: ما وقتی برگشتیم سرکار آن وقت میدانیم چه باید بکنیم. آن وقت چارچوبها را مشخص میکنیم. مردم دیدند چه اتفاقی افتاده است. چرا اصلا ما اجازه میدهیم آمریکا این حرف را بزند؟
روانبخش: پس چه باید بکنیم، اگر آقای خاتمی سایت را باز میکرد 4 سال دیگر رای می آورد و ادامه میداد.
حقشناس: 8 سال حوزه کار هستهای انجام شد، قطعنامهای صادر نشد، کشور با 175 میلیارد دلار اداره شد، نسبت به وضعیت امروز بهترین وضعیتاش بودند.
روانبخش: شما از سوال منحرف میشوید، جواب این سوالها را هم که به شما دادم، مگر مردم یادشان رفته است، کدام بهترین وضعیت؟ شما میخواهید وضع کشور را درست کنید، از جهت اقتصادی، تورم را کاهش دهید، چطور میخواهیددرست کنید، من یکی را سوال کردم، شما جواب من را نمیدهید، شما کار آقای خاتمی را درست میدانید یا نه؟
** حقشناس: شما کشور را به مسیر بدون بازگشت بردید
حقشناس: قطعنامهای که علیه صدام صادر شد، بعد از 7 سال از سقوط سازمان، قطعنامهها برچیده نشده، متاسفانه صدور قطعنامه کار آسانی است اما وقتی قطعنامهای توسط شورای امنیت صادر شد، برگشت از آن کار سختی است. ما در مسیری افتادیم که برای کشور هزینه زیاد ایجاد کردیم. در سیاست خارجی و حوزه روابط ما کشور را به راه بدون بازگشت بردیم.
**روانبخش: نمیخواهیم دوباره به مسیر تعلیق بازگردیم
روانبخش: اتفاقاً به راه غیر قابل بازگشت بردهایم چون نمیخواهیم به مسیر قبلی و تعلیق برگردیم، آقای خاتمی که تعلیق را شکست، آیا غربیها را پذیرفتند، اگر ایشان میماند غنی سازی را ادامه می داد؟
حقشناس: چرا شکست؟ چون خلافی نمیکند. ایشان ابتدا اعلام کرد تعلیق داوطلبانه است، وقتی داوطلبانه است یعنی من خودم تصمیم گرفتم برای اینکه اعتماد عمومی را جلب کنم رفتم به این سمت. هر وقت براساس مصالح عمومی تشخیص دهم این را انجام میدهم. در آن چارچوب هم پیامش را و هم قاعده را عمل کرد و هم تخلفی از مصوبات شورای امنیت و مجلس نکرد و مصالح ملی را رعایت کرد.
روانبخش: آقای خاتمی داوطلبانه شکست و داوطلبانه باز کرد، شکستن تعلیق مورد تایید آمریکا و انپیتی و اروپا قرار گرفت؟
حقشناس: مطئمناً از این عملکرد راضی نبودند.
روانبخش: آقای خاتمی رفع تعلیق را گذاشت روزهای آخر که گردن دولت دیگری بیفتد، حالا اگر دولتش ادامه پیدا میکرد دو سه سال دیگر ایشان نطنز را باز میکرد یا نه؟ فقط یک جا را باز کرد، احمدی نژاد سایت اراک و نطنز را باز کرد و خودش هم رفت آنجا نشست و گفت بمباران هم کنید من حاضر هستم. اگر خاتمی میماند اراک و نطنز را باز میکرد، افزایش اورانیوم غنیسازی را ادامه میداد یا نه؟
**حقشناس: طرح هولوکاست بزرگترین خدمت به اسرائیل بود
حقشناس: چون ایران به انپیتی پیوسته بود، طبق قواعد رفتار میکرد و در حوزه بینالملل به سمت ارائه شعارهایی که هزینه مملکت را حداکثری میکند نمیرفت. انتخاب شعارهای هولوکاست و شعارهای نامناسب و کاغذ پاره خواندن اشتباه بود، طرح هولوکاست بزرگترین خدمت به اسرائیل شد.
روانبخش: زیر سؤال بردن هولوکاست باعث افتخار است، دروغ اسرائیل است، ولی آیا الان غربیها میگویند چون حرف از هولوکاست زدهاید باید هستهای را تحویل دهید؟ هیچ وقت انپیتی یا آمریکا یا اروپا نیامدند در مذاکراتشان بگویند چون شما شعار هولوکاست دادید باید هستهای را جمع کنید. حرف من این است شما باید روشن بگویید که اگر خاتمی غنیسازی را ادامه میداد چون خاتمی بود کاری به او نداشتند؟
حقشناس: آقای خاتمی کشور را با 170 میلیارد تومان توانست ادامه دهد بدون هیچ تورمی.
روانبخش: بالاخره شما نفرموید اگر شما اصلاحطلبان سر کار بیایید مساله هستهای را تعلیق میکنید و یا میایستید؟
حقشناس: براساس منافع کشور پیش میرویم.
روانبخش: منافع ملت چیست؟ تسلیم در برابر مساله هستهای یا تعلیق؟
حقشناس: تلاش خواهیم کرد با کمترین هزینه پیش ببریم.
روانبخش: بالاخره خوانندگان خودشان میفهمند.