به گزارش
سرویس اندیشه دینی پایگاه 598 به نقل از فارس، انتخاب جدیدترین کتاب سید حمیدرضا برقعی شاعر جوان کشورمان در جایزه کتاب سال که آیینی میسراید و از ائمه اطهار علیهم اسلام میگوید، انتخاب شایسته و به جایی بود. برقعی شاعری مردمی است و همان طور که در گزارش پیشین به آن اشاره کردیم، در یک کلام شاعر هیئت است. به مضمون هیئتی بودن برقعی خیلی از شاعران و منتقدان معترف هستند که البته آسیبهای جدی این گونه شعر را نیز از نظر دور نداشتهاند.
حامد اهور که خود در آیینی سرایی شهرت دارد و دستی هم بر آتش نقد ادبی دارد، او هم به جد معتقد است که برقعی را باید شاعری هیئتی بنامیم. او در یادداشتی که درباره کتاب قبله مایل به تو نوشته و برای انتشار در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است، به شاخصههای شعر برقعی و نقاط ضعف و قوت آن پرداخته است.
این یادداشت به شرح زیر است:
بیتعارف باید گفت «قبله مایل به تو» در امتداد «طوفان واژهها» است. هرچند به نظر میرسد در مواردی به پایه آن نمیرسد اما بعضی مواقع دفتر شعری صرفاً حتی به احترام یک شعر، قابل احترام و تحسین و ابتیاع است.
باید گفت افق انتظار مخاطب حمید برقعی حالا بر ساحت «طوفان واژهها» ایستاده و بیشتر و بیشتر میطلبد. از این روست که به زعم نگارنده جز دو سه شعر -که میتوان آنها را همپایه و شاید حتی فراتر از قلههای طوفان واژهها دانست- الباقی این دفتر اگر همراه دفتر قبلی شاعر منتشر شود نیز جا دارد.
برزخی میان فنی سرایی و جذب مخاطب هیئت
سید حمیدرضا برقعی شاعر هیئت است و شعر واجد خصوصیات شعر هیئتی موفق بوده و هست اما این اتفاق همان طور که مبارک است میتواند آفات و آسیبهایی را هم به دنبال آورد. شاید بدترین آسیب شعر هیئت، فرو افتادن به ورطه «عوام زدگی» و کم مایگی به نام «همه فهمی» و روانی باشد.
آنچه حمید برقعی را از این حیث متمایز میکند، دقت نظر او در حفظ شأن شعر در کسوت شعر هیئت است. کاری که بسیار مهم و البته بسیار دشوار است. از یک سو فن شعر، محافل ادبی، نشستهای تخصصی و جلسات جدی نقد و بررسی شعر، شاعر را به سوی فنی سرایی و اولویت دادن شاعرانه سرایی به همه چیز حتی فهم مخاطب سوق میدهد و از سوی دیگر، حضور مداوم و شعرخوانی در هیئت و برخوردهای صمیمی با مستمع هیئتی او را به وسوسه کاستن از ایهامها و استعارههای شعر در میاندازد.
این برزخ جداً برزخی نفس گیری است که معمولاً شاعر از عهده آن بر نمیآید و ناگزیر به یکسو متمایل میشود اما گویا سید حمید بر این برزخ چیره شده است و توانسته به زبانی دست یابد که به قول دوست هم دلش سید محمدجواد شرافت، نمونه خوب شعر «عام فهم و خاص پسند» است. هرچند گاهی میتوان غلبه یکی از دو سوی این مغناطیس بزرگ را در شعر او ره گرفت.
شعر برقعی هم خواص ادبیات را راضی میکند هم عوامش را
به نظر میرسد آنچه بیش از هر چیز در شعر برقعی سبب اقبال عوام و خواص میشود این است که یک کدام در شعر او سهمی دارند. توضیح اینکه اگر کسی دنبال کشفهای شاعرانه و دریافتهای هنری باشد، شعرهای برقعی برای او سهمی کنار گذاشتهاند. مثلاً او در شعر یازدهم کتاب قبله مایل به تو سروده است:
برای من نگاه تو فقط مانند آن لحظه است
همان لحظه که بیتی ناگهانی میرسد از راه
یا بیت زیر در شعر بیست و سوم هم نمونه خوبی از دریافتهای هنری و کشفهای شاعرانه برقعی است:
در پرده عشاق تو یک گوشه نشسته است
صد پنجره داوود در آغوش صدایت
و اگر مستمعی که تنها از شعر، احساس و شور هیئتی طلب میکند به سراغ او بیاید، دست خالی باز نخواهد گشت. مثل این بیت در شعر بیست و چهارم
وای اگر تیغ دودم را به کمر میبستی
وای اگر پارچه زرد به سر میبستی
یا بیت دیگری در همان شعر که در وصف شهادت حضرت علی اکبر (ع) سروده است:
غرق خون هستی و برخاسته آه از بابا
آه! لب وا کن و انگور بخواه از بابا
کاملاً واضح است که از یک سو هنرمندان شعر شناس با دیدن قله های ارجمند ادبی در آثار برقعی در پی تشویق و تشویق او به سمت شاعرانه تر سرایی باشند و پیوسته متذکر ابیات ضعیفتر شوند و مثلاً بگویند که حیف از این بیت قوی که در کنار فلان بیت ضعیف نشسته است! و از سوی دیگر مستمعان و مخاطبان وی که امروز حتی به نام او و خصوصاً برای شنیدن شعر او در محافل مذهبی گرد میآیند، دقیقاً برعکس این توقع را داشته باشند.
برقعی خیز برداشته اما هنوز به هدف نرسیده است
نکته ای که از این مقاله به کار این نوشتار میآید این است که شعر سید حمید اگر چه در مواقعی توانسته، اما در کل هنوز نتوانسته است مرزهای این دو فضا را به قدری به هم نزدیک کند که شاعر شعر شناس و مستمع غیر خاص هر دو بر یک بیت و یک شعر دست بگذارند.
باز هم تاکید میشود که شعر برقعی خیزی به این سمت برداشته و گامی از راه را نیز سپرده است. هرچند میتوان به رگه های درخشان این اتفاق در بعضی ابیات اشاره کرد اما بسامد دفاتر او به ما میگوید که هنوز با آنچه یک بیت یا یک شعر عام فهم خاص پسند میخوانیم قدری فاصله دارد.
سید حمیدرضا برقعی در سالیان توفیق شاعری، به شدت کوشیده است تا پایگاهی بین این دو قطب بیابد به گونه ای که شعرش پاسخگوی تقاضا و انتظار هردو گروه باشد و همین کوشش او را به سوی زبانی سوق داده است که به زعم نگارنده اگر از گزند یک سویه شدن در امان بماند، به زودی به زبانی عام فهم و خاص پسند میانجامد؛ آن چنانکه رگههایی از این توفیق در زبان امروز او به شایستگی نمایان است.