کد خبر: ۱۱۴۴۷۵
زمان انتشار: ۰۹:۴۱     ۳۰ بهمن ۱۳۹۱
انقلاب اسلامی ایران از آنجا که یک مدل جایگزین و گفتمان رقیب،در مقابل نظم استکباری و پارادایم فکری موجود در جهان می‌باشد، هر اقدام ریز و درشت آن، ابعادی بین‌المللی می‌یابد چرا که از طرف مردمان جهان، در مقابل ظلم مستقر موجود ارزیابی می‌شود.

جنگ، عامل صدور انقلاب

اینها عین دست‌نوشته آن پیر جماران در پیام مشهور به روحانیت است. یکبار دیگر بخوانید: «ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده‌‏ایم. ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده‌‏ایم. ما در جنگ، پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم. ما در جنگ، دوستان و دشمنانمان را شناخته‌‏ایم. ما در جنگ به این نتیجه رسیده‏‌ایم که باید روى پاى خودمان بایستیم. ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم. ما در جنگ ریشه‏‌هاى انقلاب پر بار اسلامى‌‏مان را محکم کردیم. ما در جنگ حس برادرى و وطن دوستى را در نهاد یکایک مردمان بارور کردیم. ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامى قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها، سالیان سال مى‌‏توان مبارزه کرد. جنگ ما کمک به افغانستان را به دنبال داشت. جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت. جنگ ما موجب شد که تمامى سردمداران نظام‌هاى فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت کنند. جنگ ما بیدارى پاکستان و هندوستان را به دنبال داشت. تنها در جنگ بود که صنایع نظامى ما از رشد آن چنانى برخوردار شد و از همه اینها مهم‌تر استمرار روح اسلام انقلابى در پرتو جنگ تحقق یافت‏. همه اینها از برکت خون‌هاى پاک شهداى عزیز هشت سال نبرد بود. همه اینها از تلاش مادران و پدران و مردم عزیز ایران در ده سال مبارزه با آمریکا و غرب و شوروى و شرق نشأت گرفت. جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنى نیست. جنگ ما جنگ فقر و غنا بود. جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگى وجود دارد. چه کوته‌‏نظرند آنهایى که خیال مى‏‌کنند چون ما در جبهه به آرمان نهایى نرسیده‌‏ایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خودگذشتگى و صلابت بی‌فایده است! در حالى که صداى اسلام‌خواهى آفریقا از جنگ هشت ساله ماست. علاقه به اسلام‏‌شناسى مردم در آمریکا و اروپا و آسیا و آفریقا یعنى در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست.»

راستی چرا؟ چه ارتباطی میان جنگ ما با همسایه غربی‌مان و این همه ادعاهای بزرگ جهانی هست؟!

در کجا انقلاب شده بود؟

ایرانی که در آن انقلاب اسلامی به پا شده بود، مهم‌ترین حافظ منافع آمریکا و ژاندارم منطقه بود. یعنی نماینده آنها در خاورمیانه که اتفاقاً از نظر تسلیحات و جنگنده‌های هوایی هم به او رسیده بودند تا بتواند مدافع مصالح آنان در این حوالی باشد! ایرانی‌ها حتی افتخار کمک به اسرائیلی‌ها را داشتند و در مواقع بحرانی به آن رژیم جعلی نیز کمک کرده بودند! حالا یکهو انقلاب شده و همه معادلات به هم ریخته بود.

حق بدهید، در شرایطی که همه کشورهای منطقه، به نحوی عادلانه بین دو قطب چپ (شوروی سوسیالیستی) و راست (آمریکای کاپیتالیستی) تقسیم شده بود و مثلاً سوریه و عراق چپی و ایران و عربستان راستی محسوب می‌شدند، باور به ایجاد انقلابی مستقل، آن هم در کشوری با این حساسیت ژئوپلتیک، خیلی سخت بود!

چند نگرش به این انقلاب!

از همین رو، ناظران جهانی این انقلاب هم سه دسته شدند. دسته‌ای مسلمان یا آزادی‌خواه خوش‌بین و پاک‌دل که همان ابتدا، نور انقلابی که در سیطره ظلمت تابیده بود را دیدند و به سوی آن شتافتند و آن را از جنسی دیگر یافتند و دسته‌ای که باور به امکان وقوع چنین پدیده‌ای چه ثبوتاً و چه اثباتاً نداشتند. دسته دوم اساساً دین را آنقدر توانمند نمی‌دانستند که بتواند یک حرکت اجتماعی گسترده ایجاد کند و دسته سوم هم این‌که ابرقدرت‌ها اجازه چنین امری را بدهند که این انقلاب موفق شود را محال می‌دانستند!

لذا برخی تحلیل‌ها این شد که این انقلاب، کار خود غربی‌هاست. نمی‌شود در مهمترین کشور وابسته به بلوک غرب در منطقه به این راحتی تغییری رخ بدهد! تا اینکه «انقلاب دوم» اتفاق افتاد، به سفارت آمریکا حمله شد و صدها تبعه آن کشور گروگان گرفته شدند! دیگر کسی نمی‌توانست باور کند که این انقلاب را خود غربی‌ها انجام داده باشند!

«تسخیر لانه جاسوسی» هم از این حیث که بار دیگر ابهت آمریکا را خورد کرد اهمیت داشت و هم از این حیث که پیام و ماهیت انقلاب ایران را یک گام دیگر به شفافیت نزدیک نمود.ولی حالا بستر طرح نظری دیگر مهیا شده بود و آن اینکه، این انقلاب کودتایی از طرف بلوک شرق برای تسخیر یک پایگاه مهم آمریکا بوده است و کار، کار روس‌هاست! این نظریه امکان تصور داشت تا اینکه…

جنگ و شفافیت ماهیت انقلاب

تا اینکه جنگ آغاز شد. اولاً کشوری به ایران حمله کرد که به بلوک شرق وابسته بود و اتفاقاً اولین کشوری که او را تا دندان تجهیز کرد، شوروی بود. تانک‌های تی 55 روسی که در حال حرکت نیز شلیک می‌کردند و موشک‌های اسکاد چند متری روسی اولین چیزهایی بودند که رزمندگان و مردم ما گرمای آنها را لمس کردند!

دیگر شکی نمانده بود که این انقلاب یک حرف جدید است: «نه شرقی نه غربی» چیزی نگذشت که آمریکایی‌ها هم به کمک عراقی‌ها شتافتند! دو قطب رقیبی که در ظاهر، رقابت و نبردی خونین و تنگاتنگ با یکدیگر داشتند حالا در نقطه‌ای جمع شده بودند! به سبکی نمادین، بمبی در قم فرود آمده و عمل نکرده بود که خود بمب روسی و چاشنی‌اش آمریکایی بود! (نقل از دکتر ابراهیم فیاض در مصاحبه با مجله امتداد) تحلیل‌های متعددی در روزنامه‌های آن زمان می‌توان یافت که این توافق بر یک موضوع، آن هم در زمانه رقابت جدی دو ابرقدرت برای چپاول خاورمیانه را عجیب پنداشته بودند.

جنگ و اثبات مساله‌ مهم‌تر

اما جنگ، فقط از نظر ثبوتی و نظری، در تثبیت پیام انقلاب در جهان مؤثر نبود بلکه از آن مهم‌تر مساله عملی بود. برخی که حالا مطمئن شده بودند این پدیده، یک پدیده جدید است، باور نمی‌کردند که این بچه‌های نورانی ولی از نظر نظامی ضعیف، توان پیروزی در این نبرد نابرابر را داشته باشند. آری! ظاهر نبردی که در یک سوی آن همه تسلیحات غرب و شرق و پول عربها بود و نهایتاً هم دست به دامان بمب‌های شیمیایی‌ شد و در سوی دیگرش، «جوانان با دست ‌خالی» همین تصوری بود که آنها داشتند ولی …

ولی خدای بزرگتر از همه پشتیبان این جوان‌ها شد و یک وجب از خاک ایران هم از دست ما نرفت. این‌جا پیامی واضح‌تر و مهم‌تر به جهانیان مخابره شد: «این تفکر، کارآمد هم هست» یعنی می‌تواند در عرصه عمل هم کارایی خودش را نشان بدهد. چنانچه می‌دانیم تا اندیشه‌ای امکان تحقق خود را به منصه ظهور نرساند، جذابیت کافی برای مردمان نخواهد داشت و از همین رو بود که امام امت، همه دستاوردهای مرتبط با انقلاب را به جنگ نسبت دادند.

نمونه‌ای از ابعاد جهانی جنگ

برای اینکه مدل بالا را به صورت موردی نیز بررسی کرده باشیم به چند بازتاب اشاره می‌کنم. یک دوست مراکشی که دلبسته انقلاب بود می‌گفت: از آنجا که علاقمند به انقلاب بودیم، با وقوع جنگ، همگی نگران شدیم که چه بر سر این انقلاب خواهند آورد. با وجود پارازیت‌ها به سختی، رادیوی عربی ایران را می‌گرفتیم تا اخبار سانسور شده جنگ را بشنویم. خودمان هم تازه، حرکتهای اسلامی‌مان را ضد حکومت شروع کرده بودیم و قرار بود نام مستعاری برای خود برگزینیم. رادیو را گوش می‌دادم که گفت عملیات مسلم‌بن‌عقیل انجام شده است. همانجا نام مسلم را برای خودم برگزیدم. هنوز دوستانم به آن نام صدایم می‌کنند.

فتح خرمشهر که امام فاتح آن را خدا دانست نیز از اهمیت بسیار ویژه‌ای در معادلات جهانی برخوردار است چرا که تا قبل از این فتح، تحت تاثیر خیانت بنی‌صدر، عملیات پیروز بزرگ نداشتیم و از همین رو روحیه طرفداران انقلاب خراب و دشمنان خوشحال بودند! پس از موفقیت در این جنگ، که معادلات را به یکباره به هم ریخت، امید به «تداوم انقلاب» جان گرفت و دیدیم که از سراسر دنیا، گروه‌های آزادی‌بخش و مبارز به سوی ایران آمدند و سپاه از این فرصت بهره جسته، چند همایش بین‌المللی در ایران و سایر کشورها برگزار نمود.

ماهیت تقابلی انقلاب

مشابه آنچه درباره جنگ ذکر شد، درباره دستاوردهای علمی و نظامی امروز کشورمان نیز قابل مشاهده است. یعنی پس از اعلام هر خبر مرتبط، موجی از امیدواری و تحسین از طرف ملت‌های منطقه و آزادی‌خواهان جهان منتشر می‌شود. اینها همه بدلیل همان ماهیت تقابلی است که انقلاب اسلامی با غرب دارد و در ابتدای مقال بدان اشاره شد.

انقلاب اسلامی ایران از آنجا که یک مدل جایگزین و گفتمان رقیب، در مقابل نظم استکباری و پارادایم فکری موجود در جهان می‌باشد، هر اقدام ریز و درشت آن، ابعادی بین‌المللی می‌یابد چرا که از طرف مردمان جهان، در مقابل ظلم مستقر موجود ارزیابی می‌شود.

چه خوب‌ست که ابعاد جهانی انقلاب و جنگ‌مان را از این منظر ببینیم. آنگاه خواهیم دید که تلاش‌های علمی داخلی‌مان نیز لاجرم، ابعادی بین‌المللی دارند. گوشه‌ای از برکات این خون‌ها و عرق‌ها و اشک‌های ریخته شده را می‌تواند در بر هم خوردن سیطره چندین ساله دیکتاتورهای دست‌نشانده غرب در منطقه دید و تازه باید گفت: این هنوز از برکات سحر است…

علیرضا کمیلی

منبع:تریبون مستضعفین

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها