بعد از ده روز ماراتن فیلم دیدن در سینما
قلهک و بررسی فیلمها در نشستهای تخصصی و نیز برپایی برنامهی تلویزیونی
«ققنوس»، سرانجام دومین دورهی جایزهی سینمایی گفتمان انقلاب اسلامی شب
گذشته در تالار خلیج فارس باغ موزهی دفاع مقدس با تقدیر از یک عمر فعالیت
«ابراهیم حاتمیکیا»، «فرج الله سلحشور» و «مرحوم رسول ملاقلیپور» در
عرصهی سینما و با معرفی برگزیدگان امسال سینمای ایران، به کار خود پایان
داد.
به گزارش 598 به نقل از رجانیوز، مراسم پایانی دومین
دورهی جایزهی سینمایی گفتمان انقلاب اسلامی مطابق معمول با یک ساعت تأخیر
آغاز میشود تا برگزارکنندگان آن موفق شوند گوی سبقت را در تأخیر از
اختتامیهی جشنوارهی فیلم فجر هم بربایند. در ابتدای مراسم و پس از قرائت
قرآن، کلیپی در مورد سینمای انقلاب اسلامی از آغاز تا امروز و با تأکید بر
فرازهای مهمی از این تاریخ پرفراز و نشیب به نمایش درمیآید که بعد از دیدن
کلی کلیپ بیسمت و سو و خنثی در اختتامیه و افتتاحیهی جشنوارهی فیلم
فجر، میتوان از دیدن چنین کلیپی ذوق کرد.
رونمایی از آرم و دکور مراسم هم با
حرکات نمایشی یک گروه تئاتر جوان صورت میگیرد که در حین اجرای آن مشابه
اجراهای زندهی موسیقی، از دستگاه دودساز برای فضاسازی استفاده شده است.
جالب آنکه در این لحظات حجم دود تولیدی به قدری بالا میرود که کل سالن را
دود فرامیگیرد و چند نفری سرفهکنان از سالن خارج میشوند! به هر حال
مذهبیون هنوز در برگزاری آیینهای اینچنینی کمتجربه هستند؛ هر چند که کار
با تجربهها هم در جشنوارهی فجر چندان چنگی به دل نزد!
بعد از چند دقیقه، «شهیدیفر» -مجری
مراسم- روی سن میآید و همان ابتدا بعد از مقدمهای میگوید: «آرزو میکنم
تعداد فیلمهایی که پیوند وثیقتری با انقلاب اسلامی دارند، افزایش پیدا
کند.»
سپس نوبت به اجرای یک سرود قدیمی و پر
از خاطره متعلق به سال 61 میرسد که طبق اعلام «شهیدیفر»، «حسامالدین
سراج» با همکاری «فرجالله سلحشور» جز خالقان آن بودهاند. البته تا پایان
مشخص نمیشود که نقش «سلحشور» در اجرای این سرود چه بوده است. به هر حال در
غیاب «سراج» و با حضور «سلحشور»، این سرود اجرا و با استقبال جمعیت همراه
میشود و «شهیدیفر» هم پس از پایان موسیقی، آرزو میکند که ای کاش آقای
سراج خارج از کشور نبود و حضور داشت و اوضاع جسمانی آقای سلحشور هم اجازه
میداد تا این بزرگان بعد از قریب سی سال، این سرود را دوباره روی سن اجرا
کنند.
در ادامه «ناصر هاشمزاده» پشت تریبون
میرود و سخنرانی نسبتاً طولانی انجام میدهد. از همین سخنرانی و روال
مراسم، مشخص است که امشب، شب درازی است! «هاشمزاده» با بیان اینکه انقلاب
قرار بود همه چیز از جمله سینما را متحول سازد، میگوید: «این حرکت به یک
جریان تبدیل نشد و کم نبودند خناسانی که وسوسه کردند و قواعد فیلمفارسی را
با رنگ و لعاب مذهب و شرع وارد سینما نمودند.»
او به خیزش نسل جوان فعلی هم اشاره
میکند و ادامه میدهد: «سرانجام بعد از سی سال یک سری جوان به نسل ما
هشدار داد، مگر شما عدالت نمیخواستید و مگر انقلاب دینی را مطرح نکردید؟!
پس چرا این سینما راه دیگری میرود؟ البته این هشدار در یکی دو سال اخیر که
بسیار به جا بود، باعث بازنگری گذشته شد. اینکه کجا رفتیم و به کجا
میرویم و آیا به آنچه در سینما میخواستیم رسیدیم؟ آن هم در شرایطی که
متاسفانه امروز هنر دینی ما به سخره گرفته میشود.»
در ادامه، نوبت به پخش کلیپی در
بزرگداشت سید شهیدان اهل قلم میرسد. جالب انکه ورودیهی هر کلیپی که در
این مراسم به نمایش درمیآید، تصاویری از برترین فیلمهای ارزشی این سی و
اندی سال سینماست. خوشبختانه کلیپ شهید آوینی هم کلیپ خوب و خوشساختی است
که با نریشن خوبی هم همراه شده است. بعد از این کلیپ هم، گروه تئاتری روی
سن میآیند و با حرکات نمایشی و بدون گفتار، روی موسیقیهای انتخاب شده از
فیلمهای سینمایی بعد از انقلاب، فرازهایی از انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و
ایام جنگ نرم دشمن را به نمایش میگذارند. سینک خوب موسیقی و حرکات نمایشی و
انتخاب درست محتوا، همه چیز را بر وفق مراد پیش میبرد. اینجا، باغ موزهی
دفاع مقدس، جشن سینمای انقلاب، لوکشین و میزانسن و همه چیز انقلابی است.
سپس، بزرگداشتها آغاز میشود و نخست،
بزرگداشت «رسول ملاقلیپور». بعد از پخش کلیپی از زندگی او، فرزند مرحوم
«ملاقلیپور» روی سن میآید و هدیهاش را از دست «سید سعید سیدزاده» -از
مدیران سابق سینمایی و تهیهکنندهی فیلم «زیباتر از زندگی»- دریافت
میکند. او اما به تعبیر «شهیدیفر» هم از حیث چهره و هم از حیث بیان تند و
تیز به پدرش شباهت زیادی دارد و نشانهی این شباهت گفتار را میتوان در
سخنرانی داغ او بعد از دریافت جایزه سراغ گرفت. جایی که او انتقادات شدیدی
را خطاب به مسئولان سینمای ایران -و از جمله «محمدرضا عباسیان» دبیر
جشنوارهی سی و یکم که در سالن حضور دارد- بیان میکند: «من یک انتقاد بچه
مسلمانی دارم. امام خمینی (ره) جملهای داشت که ما قطعاً آن را فراموش
کردهایم. ایشان فرمودند همانگونه که مخالف آمریکا هستیم، مخالف کمونیزم
جهانی نیز هستیم. من فکر نکنم با از بین رفتن شوروی سابق کمونیزم جهانی از
بین رفته باشد. در جشنوارهی امسال فیلمهایی نمایش داده شد که طبق تفکرات
کمونیزم جهانی بودند و اتفاقا بیشترین جایزهها را گرفتند، ولی فیلمهایی
که دربارهی مفهوم انفاق ساخته شده بود، جایزهای دریافت نکردند.»
در حالی که بسیاری مشغول گمانهزنی در
مورد فیلمهای احتمالی مورد انتقاد او هستند، ملاقلیپور میگوید: «این سخن
من از جایگاه سیاسی نیست و من تنها به عنوان یک بچه مسلمان این حرف را
میزنم. من قرآن را باز کردم و دیدم که چه کسانی با مفهوم انفاق مشکل
دارند. من آنها را به خدا واگذار میکنم. حالا دستگاه توجیهگر هر چه
میخواهد بگوید.»
«روح الله رجبی» -دبیر دومین دورهی
جایزه گفتمان انقلاب اسلامی- سخنران بعدی مراسم است. او گزارشی از کارهای
صورت گرفته ارائه و به جنبش رسانهای بعد از 9 دی 88 در میان نسل جدید
انقلاب اشاره میکند و در پایان تمام کارهای صورت گرفته را به مقام معظم
رهبری تقدیم میکند تا شاید لبخندی بر لبان ایشان شکل بگیرد. مهمترین بخش
حرف «رجبی» آن جایی است که از تمرکز فعالیتهای جبههی فکری انقلاب اسلامی
از حالت کنونی که بیشتر ناظر بر پس از تولید است به فرآیند قبل از تولید
فیلم خبر میدهد.
در ادامه، نوبت به بزرگداشت «ابراهیم
حاتمیکیا» میرسد. اما او مطابق انتظار در سالن حضور ندارد.گرچه کسی مثل
«حاتمیکیا» شایستهی چنین بزرگداشتی هست، اما مشخص نیست چرا باید برای کسی
بزرگداشت گرفت که خود چندان مایل به آن و حضور در این محافل نیست.
بزرگداشتی که فرد مورد تقدیر در آن غائب باشد، جز تنزل جایگاه نتیجهای
برای «ققنوسیها» ندارد. البته «شهیدیفر» ماجرا را این طور توجیه میکند
که «حاتمیکیا» درگیر ساخت فیلم «چمران» است! و این برای کسانی که در ایام
جشنواره، بارها و بارها او را در برج میلاد دیده بودند، مشخصاً یک توجیه
ناشیانه بود.
البته ماجری تقدیر بعدی به نحو دیگری
رقم میخورد. بعد از پخش کلیپی از زندگی و یک عمر فعالیت «فرجالله سلحشور»
مرد صریح سینمای انقلاب همراه با «نادر طالبزاده» روی سن میآید تا با
تشویق جمعیت، بزرگداشت کارگردان «یوسف پیامبر» صورت گیرد. «طالبزاده» خیلی
کوتاه «سلحشور» را معرفی کرده و از تأثیر عمیق سریالهای تاریخی او بر
کشورهای منطقه میگوید. سپس نوبت به «سلحشور» -که مدتی پیش در بستر بیماری
بوده و البته هنوز کاملاً بهبود نیافته- میرسد تا خاضعانه صحبت کند: «آیا
وقتی انسان به وظیفه خود عمل میکند، باید از او تقدیر شود؟ من جز انجام
وظیفه کاری انجام ندادم. به نظرم بیشتر باید از کسانی که به وظیفهشان عمل
نمیکنند، گله کنید.
«سلحشور» با اشاره به صحبتهای دبیر
جایزه گفتمان، از برگزار کنندگان مراسم هم تقدیر میکند و میگوید: «شما
قدم خیلی بلندی برداشتید. ولی این نکته را فراموش نکنید که سینمایی که
منبعث و زاییدهی تفکر صهیونیسم است، درست نخواهد شد. مبانی موجود در
سینمای ایران و جهان را صهیونیسمها طرح ریزی کردند و تا وقتی که با این
مبانی در سینما کار شود، ما و همهی دنیا در زمین صهیونیستها بازی
میکنیم. به جز برخی آثار استثنایی در سینما باقی آثار تولید شده به نفع
صهیونیستها است. درست مثل یک انسان ناپاک که فقط زمانی پاک میشود که
شهادتین بگوید. سینما نیز باید برای پاک شدن شهادتین بگوید. اگر اصول و
مبانی سینمای ایران اسلامی شد هر کس در آن کار کند اسلامی خواهد بود.»
«شهیدیفر» هم سریع به این صحبتهای
سلحشور واکنش زیرکانهای نشان میدهد و میگوید: «آقای «سلحشور» نه تنها با
آثارشان، که با حرفهایی هم که میزنند، مشهورند. خدا عاقبت بنده و ایشان
را با حرفهای امشبشان به خیر کند.» در ادامه از «طالبزاده» هم که هنوز
روی سن حضور دارد، به خاطر برپایی جشنوارهی عمار تقدیر میشود. جالب آنکه
در هر مورد تقدیر، متن بلند بالایی در مدح و ستایش فرد تقدیر شونده توسط
«شهیدیفر» خوانده میشود که واقعاً ملالآور است! تا جایی که خود
«شهیدیفر» هم از طولانی بودن متنها، گله میکند!
یکی از نکات حاشیهای مراسم هم انگشتری
است که به افراد مورد تقدیر اهدام میگردد. انگشتری که مجری مراسم آن را
این طور معرفی میکند: «انگشتر نفیسی که دل من را برده است.»
بعد از اجرای یک قطعه موسیقی سنتی،
«سعید مستغاثی»، «محسن نفر»، «بهروز فرنو»، «محمدعلی گودینی» و «تابش» روی
سن میآیند تا جوایزی را به برگزیدگان بخش جنبی جشنواره تقدیم کنند.
جایزهای که نخست به «محمدرضا عباسیان» -دبیر جشنوارهی سی و یکم فجر- تعلق
میگیرد. «عباسیان» هم پشت تریبون میرود و میگوید: «مدتی پیش دوستی به
من زنگ زد و گفت از جبهه فکری انقلاب تماس میگیرم. به او گفتم همان
جبههی «وحید جلیلی»؟ گفت نه! آنها «جبههی فرهنگی انقلاب هستند. خلاصه
به ما گفتند که میخواهیم سینمایی بگیریم و به فیلم برگزیدهی خود جایزه
بدهیم. من هم مخالفت کردم و گفتم مگر پارسال که جایزه دادید چه اتفاق مثبتی
در سینمای ایران رخ داد؟ به هر حال آقای «احسان محمدحسنی» -رئیس سازمان
رسانهای اوج- با ما تماس گرفت و ما قبول کردیم. جالب آنکه امروز پیامکی
آمد به این مضمون که «جبههی رسانهای سینمای انقلاب» نیز برگزیدگانش را
معرفی کرد. بهتر است این جبههها را زیاد نکنیم و تمرکز را روی یک جبهه
بگذاریم. ما همه در یک جبهه هستیم.» این در حالی است که «جبههی رسانهای
سینمای انقلاب» که «عباسیان» به آن اشاره کرد، متشکل از اهالی سینمایی
رسانههای ارزشی بود که فیلم منتخب خود را انتخاب کرده بودند؛ درست مثل
بسیاری از مجلات و نشریات سینمایی. مشخص نیست که آیا «عباسیان» در مورد
انتخاب فیلم برگزیده توسط مجلههای سینمایی متعدد هم همین نظر را دارد یا
نه؟
در ادامه از «خسرو زینالپور» -که در
سالن حضور نداشت- به دلیل اهتمام به امر آموزش در حوزه هنری، «محمدصالح
مفتاح» مسئول سایت «تریبون مستضعفین» به عنوان رسانهی برتر و نیز «عادل
پیغامی»، «جهانگیر خسروشاهی» و «یعقوب توکلی» به عنوان سه منتقد برتر سینما
تقدیر شد.
بالاخره بعد از سیل تقدیرها و کلیپها،
بخش جذابتر اهدای جوایز به فیلمهای برگزیده آغاز شد و در همان ابتدا از
هفت فیلم با حضور «کوشکی»، «حجتالاسلام ذوعلم»، «دکتر روحانی» و «دکتر
سلیمان حشمت» تقدیر شد. این هفت فیلم عبارت بودند از: «رسوایی» (به
کارگردانی «مسعود دهنمکی» که کارگردان آن در سالن حضور نداشت)، «دهلیز»
(بهروز شعیبی)، «9:20 در بوشهر» (محمدامین همدانی)، «زیباتر از زندگی»
(انسیه شاهحسینی)، «ترنج» (به کارگردانی مجبتی راعی که باز هم در سالن
حضور نداشت و فردی به نمایندگی از او جایزه را گرفت)، «گامهای شیدایی» (به
کارگردانی حمید بهمنی که محمد قهرمانی تهیهکنندهی فیلم به جای او جایزه
را گرفت) و «فرشتگان قصاب» (سهیل سلیمی).
در میان حرفهایی که روی سن زده شد،
«بهروز شعیبی» خواست تا همه سینما را بیشتر دوست داشته باشیم و با آن
بدرفتاری نکنیم. «قهرمانی» هم با کنایه به حرفهای «عباسیان» اظهار داشت:
«آقای عباسیان گفتند بهتر است همه در یک جبهه باشیم. اما این جبههها درست
مثل پرچم و علم محرم میماند که اگر در هر کوچهای هم یکی برپا شود، هیچ
اشکالی ندارد و کسی ضرر نمیکند.» سهیل سلیمی هم به طور ویژه از «دکتر
عباسی» تقدیر میکند.
اما جنجالیترین حرفها را «انسیهی
شاهحسینی» بیحاشیه میزند. او روی سن به تقدیر از «عباسیان» اشاره و با
کنایه میگوید: «این تقدیر خیلی زیبا بود و نشان داد که همهی بر و بچهها
در جبههی آقای «عباسیان» هستند و اگر وضعیت برخی آثار جشنواره خوب نبود،
ربطی به سابقهی انقلابی آقای عباسیان ندارد.» او سپس ضمن تشکر از اهدای
این جایزه به او، میگوید: «از برگزار کنندگان این مراسم میخواهم که در
انتخاب منتقدان خود بیشتر دقت کنند. مثلاً یکی از منتقدانی که امروز جایزه
گرفت، در نقد فیلم من نوشته بود که حیف کارگردان این فیلم زن بود، واگرنه
میدانستم چطور صحبت کنم! خب! آیا این ادبیات یک منتقد است یا ادبیات
جاهلهای سر کوچه؟» و البته اشارهی او به «عادل پیغامی» و نقد منتشر شده
از او در بولتن ققنوس بود!
بالاخره نوبت به جایزهی اصلی میرسد که
قرار است به دو فیلم تعلق گیرد. «سر به مهر» (هادی مقدمدوست) و «تنهای
تنهای تنها» (احسان عبدیپور) دو کارگردانی که موفق میشوند بالاترین
جایزهی نقدی را – که البته رقم آن اعلام نمیشود- و نیز شانس حمایت کامل
از فیلم بعدی خود توسط سازمان رسانهای اوج را دریافت کنند. البته حمایتی
که مشروط به فیلمنامهای با ویژگیهای انقلابی است. ضمن اینکه مجری اعلام
میکند دو فیلم از هفت فیلم تقدیر شده هم بعداً به انتخاب سازمان اوج
برگزیده میشوند تا از فیلم بعدی سازندگان آنها حمایت شود.
«مقدمدوست» روی سن، از مسئولین و
انقلابهایی که به سینما توجه دارند، میخواهد که فضاهای آموزشی را در
راستای اینکه چه باید کرد – و نه فقط اینکه چه نباید کرد- فعال کنند.
ظاهراً این دغدغهی همیشگی «مقدم دوست» است که در تمام مصاحبههایش هم به
آن اشاره میکند.
اما «عبدیپور» که یک «جنوبی» به تمام
معناست، با همان ادبیات آمیخته به طنزش میگوید: «یک خبر خوب دارم. فیلمی
که شما از آن بدتان نیامده، دوستان آن طرف هم که شما زیاد با آنها خوب
نیستید، خوششان آمده است. از منتها الیه راست تا منتها الیه چپ.»
او هم در پایان آرزو کرد که« امیدوارم
با سینما دوست باشیم. به خصوص آقای کوشکی که این جایزه را از او گرفتم.»
این کارگردان با اشاره به جایزهای که اعلام شد به او برای فیلم بعدیاش در
صورتی که در دایره گفتمان سینمای انقلاب اسلامی باشد اهدا میشود، گفت:
«ما در این مملکت فیلم میسازیم و هرچه بسازیم به نفع این جا است. امیدوارم
فیلم بعدی ما هرچه باشد از آن حمایت شود.»