اما سؤال اینجاست که چگونه ممکن است، این حرکتهای خباثتآلود و پست، نیرنگهای دشمن شادکن، افکار تفرقه انگیز و این چهره منافقگونه هتاکان به دین، نظام و رأی ملت از منظر مردمانی که از ابتدای انقلاب تا به امروز با خون پاک فرزندانشان از این درخت مستحکم انقلاب محافظت كردهاند، محو شود؟ آیا حرمتشکنی شعائر الهی، دین و مقدسات قابل چشم پوشی است؟ چرا باید افرادی که به ظاهر دست دوستی به سوی مردم بلند کرده ولی در آستین خنجر دشمنان را پنهان کردهاند، تطهیر شوند؟ آیا باید از یاد برد که سران فتنه و پیروانشان با همه بیگانگان قسم خورده نظام برای براندازی هم صدا شدند و فضایی را ایجاد کردند تا آن ها بتوانند با تمام توان به این نظام ضربه بزنند؟
رجانيوز در گفتوگو با حجت الاسلام و المسلمين رحيميان عضو سابق مجمع روحانيون مبارز، عضو سابق دفتر حضرت امام و نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران، موضوع تطهیر فتنه گران را كه اين روزها بعضا شنيده ميشود، بررسي كرده است.
جریان فتنه با چتر ادعای تقلب زمینه حرکت های ایذایی و تخریبی استکبار را فراهم کرد
به نظر شما بزرگترین گناه اصحاب فتنه 88 چيست؟
بزرگ ترین گناه این بود که فتنهگران چتری را باز کردند که آمریکا و اسرائیل زیر آن چتر توانستند فجایع 13 آبان، 16 آذر، روز قدس و عاشورا را پدید بیاورند. این چتر را چه کسانی باز کردند؟ چه کسی این چتر را نگه داشت؟ چتر ادعای تقلب! درحالی که امکان تقلب در این سطح مورد ادعای فتنهگران وجود نداشت! با تمام تلاشهایی که برای مشخص شدن واقعیت انجام شد، اما این افراد به اندازه سر سوزنی کاری را انجام ندادند. با ادعای صرف، اعلام تقلب کردند و این چتر ادعای تقلب را باز نگه داشتند که زیر این چتر جریان آمریکا و اسرائیل بتواند حرکتهای ایذایی و تخریبی خودش را انجام دهد. اگر تقلب بود که تا آخر برای بازشماری همه صندوقها اعلام آمادگی شد، چرا بر سر ادعای خود نایستادند؟! بعد گفتند که تقلب نه، تخلف شده! گفتیم اگر تخلف است، تخلف که در روز انتخابات نبود! تخلف ادعایی شما مربوط به قبل از انتخابات بود. چطور شما در انتخاباتی شرکت کردید که آکنده از تخلف بود و قبل از پایان رأی گیری اعلام پیروزی كرید؟!
فتنه گران از منظر اسلام بدون توبه واقعي قابل عفو و تطهیر نیستند
آیا گذشت زمان سبب کم شدن مجازات فتنه گران و یا پاک شدن گناهان بزرگ و نابخشودنی آنان می شود؟ و آیا سران فتنه بدون توبه و عذرخواهی از ملت و جبران قانونشکنیها قابل بخشش هستند؟
البته هر گناهی از منظر اسلام ـ حتی گناهان بزرگ - قابل عفو است البته منوط به توبه واقعی؛ ولی به هر حال آنچه مسلم است این است که باید واقعا دید که آیا فتنهگران توبه کردهاند یا خیر؟ در این خصوص دو بحث وجود دارد، ابتدا این که این افراد بدون توبه قطعا قابل تطهیر نيستند. بحث دیگر این است که آیا این افراد توبه کردهاند و قابل بخشش هستند؟ پاسخ این است که توبه شرایط خاص خود را دارد، در برخی از گناهان که منشأ گمراهی برخی از افراد شده باید آن فرد گمراه کننده هم اصلاح كرده و هم جبران نماید. از برخی از آیات قرآن این گونه استنباط میشود که علاوه بر اصلاح خود باید تبیین کنند تا آن کسانی را که گمراه کردهاند حقیقت برایشان روشن شود که در واقع تبعات آن گمراهیها و ضلالتها بر طرف و جبران شود. بحث توبه شرایط خاص خودش را دارد؛ ولی مسلم است نمیشود فردی توبه نکرده، ولی قابل عفو و تطهیر باشد؛ ما از مبانی اسلام چنین چیزی دریافت نمیکنیم.
جریان فتنه و ضد انقلاب به دنبال ریزش در جبهه اصولگرایان است
نظر شما در باره مواضع عجيبي كه از برخي از اصولگرايان در خصوص فتنهگران گرفته شده، چيست؟
با توجه به سوابق، تدین و پایبندیآنان به نظام، انقلاب و ولایت برخی از برخوردهای این افراد را باید حمل به صحت کرد، بر این باورم که این افراد برای انجام این کار در جهت جذب و رفع فتنه و تبعات آن حسن نیت داشتهاند، این هم شاید شایسته نباشد که ما کاملا نگاه سلبی و محکوم کردن نسبت به این افراد داشته باشیم. بنابراین مسأله جبههگیری این افراد باید با دقت مورد بررسی قرار گیرد و نمی توان همین طور به صورت سر بسته نسخهای در محکومیت آنان صادر کنیم. در سر مقاله آقای شریعتمداری در روزنامه کیهان در پاسخ به آقای عسگر اولادی، بسیار رعایت ادب، آداب و شخصیت ایشان دیده شده است، در عین حال یک بحث و مناظره ای هم بین این دو نفر صور گرفته که در مجموع نمی توان قضاوتی یکسویه داشت. امروز جریان فتنه و ضد انقلاب به دنبال این هستند که افرادی نظیر آقای عسگر اولادی حرفهایی بزنند و بعد آنها استقبال کنند در نتیجه اصولگرایان در محکومیت این افراد تحریک شوند و در واقع ریزشی را در جبهه اصولگرایان رخ دهد. بنابراین نباید ما بگذاریم که جریان فتنه از این ماجرا سوء استفاده کنند.
گاهی اوقات فتنهگران دچار توهم و تخیل میشوند!
گاهی اوقات مشاهده میکنیم که برخی از اصحاب فتنه و اطرافیان آنان سخنانی را مطرح میکنند که به تصورشان نزد مردم از آراء و توجهاتی ویژهای برخوردارند. نظر شما درباره اين نظرات چيست؟
«کلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ » گاهی اوقات فتنهگران دچار توهم و تخیل میشوند و یک محدوده تنگی را ـ که مثل خودشان هستند ـ در اطراف خود مشاهده میکنند و گمان میکنند که همه جامعه همینگونه است. اصحاب فتنه به 9دی و 22 بهمن نگاه کنند. مردم بهتر و بیشتر از گذشته چشمانشان باز شده و دوست را از دشمن و مؤمن را از منافق، شناختهاند؛ فتنه 88 چیز بدی بود ولی در درونش دستاوردهای خوبی هم داشت، نظیر جنگ تحمیلی که چیز بدی بود ولی دستاوردهای بزرگی داشت. دستاورد بزرگ ماجرای فتنه 88 این بود که ملت ایران گامی بزرگ در جهت روشنبینی و افزایش بصیرت برای شناخت دوست و دشمن پیدا کردند. فتنهگران بدانند که راه به جایی نمیبرند، چرا که مردم ما ـ از این زمان به بعد ـ خیلی کاری به اسامی ندارند، نه عنوان اصولگرا برایشان اصل است و نه اصلاح طلب. آن چیزی که مردم آن را کاملا به عنوان معیار و شاخص قرار دادهاند و میدهند، مسأله پیروی از خط راستین امام که متجلی از خط ولایت و پیروی از ولایت فقیه است، میدانند. ممکن است فردی اسمش اصولگرا باشد ولی اگر چنانچه از صراط مستقیم ولایت سر سوزنی تخطی کند و پایش را بیرون بگذارد، در نتیجه مردم یقینا او را به شدت کنار میزنند. از آن طرف فردی بر فرض اسمش اصلاح طلب باشد، ولی برای مردم 100 درصد ثابت شود که تابع و مقلد ولایت است، به او اقبال ميكنند. البته منظور اصلاحطلبی که در فتنه 88 امتحان خودش را پس داد نیست، ولی کلا این عنوانها، عنوانهای برگرفته از فرهنگ سیاسی غرب است. به عنوان مثال در غرب اصطلاح بنیانگرا به کار برده میشود ولی در اینجا اصولگرا و اصلاحطلب گفته میشود.
اگر فردی نزدیک ترین به امام باشد ولی برای مردم مشخص نشود که پیرو قاطع ولایت است، او را نمی پذیرند
یکی از مهمترین و دقیقترین راههای شناخت حق از باطل، شناخت مواضع حق یا همان خط امام است. شاخص سلبی و ایجابی برای شناخت هر چه دقیقتر مردم از خط امام چيست؟
یک شاخص مهمی که امام از بعد ایجابی بیان کردند پیروی 100 درصد از ولایت فقیه است ـ که فرمودند پیرو ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد ـ و شاخص دیگر که از بعد سلبی است که ایشان میفرمایند: «اگر دیدید دشمنان از شما تعریف کردند بدانید که حتما یک اشکالی در شما وجود دارد». این دو شاخص سلبی و ایجابی حضرت امام در تشخیص برای مردم کفایت میکند، مردم خوب فهميدند و امتحان خود را پس دادهاند. اگر روزی فردی حتی به عنوان اصولگرا باشد، ولی برای مردم مشخص نشود که دارای این دو شاخص است، یعنی آدمی باشد که حرفش و شعارش با شعار دشمنان انطباق داشته باشد ولو اسمش اصولگرا باشد، مورد قبول مردم نخواهد بود. اگر نزدیکترین فرد به امام باشد، ولی برایشان مشخص نشود که پیرو قاطع ولایت است، او را نمی پذیرند، بنابراین شاخص روشن و مشخص است.