سرویس نقد رسانه پایگاه 598 - سی و یکمین جشنواره فیلم فجر درحالی تمام شد که شاهد ظهور استعدادهای نو و جوان و افول برخی پیشکسوتان عرصه سینما بود. فیلم های این جشنواره با توجه به فشار رسانه ای و درون حکومتی سال گذشته بر وزارت ارشاد، از سخت ترین فیلترها عبور کرده بودند و حتی اثری با موضوع خیانت هم در میان آنان راه داده نشده بود. شاید مهمترین درسی که این جشنواره برای مسئولین فرهنگی کشور (اگر کسی جز رهبری نسبت به فرهنگ، احساس مسئولیت هم بکند) داشت، این بود که نباید از قهر کردن عده ای پیشکسوت ترسید و سینما را مورد تهدید دانست. بلکه چنانچه کمی هم به رهنمودهای رهبری توجه کنیم و به «ما می توانیم» جوانان در عرصه سینما اعتماد داشته باشیم، و البته پرتی های جنگ نرم را مانند جنگ سخت بپردازیم، سینما هم مانند عرصه های علمی کشور توسط جوانان انقلابی درنوردیده خواهد شد. اکنون به بررسی مختصر مهمترین آثار جشنواره امسال می پردازیم.
گناهکاران
یک درام جنایی به کارگردانی «فرامرز قریبیان» و نویسندگی پسرش. طبق معمول، قصه بر سر پیگیری ماجرای یک قتل عجیب توسط دو کارآگاه است. درام فیلم و تعلیق آن، کشش لازم را دارد، اما جای جای فیلم برای انسان آشنا به نظر می رسد. دلیل این امر را نویسنده اینطور توضیح می دهد که از 73 فیلم مشهور جنایی سینمای جهان، در فیلم خود اثری بر جای گذاشته است. حرف بزرگی برای زدن ندارد و پیامش همان جمله ای از نیچه است که در ابتدای تیتراژ می آورد: «مواظب باش در مبارزه با هیولاها، خود هیولا نشوی». لیکن غافلگیری خوبی در فیلم تعبیه شده است. فیلم البته دارای دو سه چاله نویسندگی و کارگردانی است؛ یکی استفاده از فردی مسن بعنوان نیروی عملیاتی پلیس تعقیب و گریز، دوم بیهوده بودن تدبیر اندیشیده شده توسط قاتل برای انداختن قتل ترکیه گردن دیگری و سوم، تفنگ داشتن یک نیروی بازنشسته پلیس در خانه.
روز روشن
این اثر که به گفته کارگردانش، دو سال روی فیلمنامه آن تلاش شده و با چند روانشناس و جامعه شناس برای آن مشاوره به عمل آمده را در نگاهی خوشبینانه می توان نهیبی به جامعه بی تفاوت و سودگرای امروزی دانست و در نگاه بدبینانه، یک نگاه یکسویه به جامعه بر اساس روانشناسی آدلری که ریشه هر فعل مثبت و منفی آدمی را عقده ای از درون می پندارد و به امکان «انسانیت» منهای سود شخصی قائل نیست. اثر از لحاظ تعلیق و درام، جذابیت لازم را برای نشاندن مخاطب دارد. روز روشن حکایت تلاش یک نفر برای نجات دادن جان فردی دیگر، در مواجهه با کسانی است که به دلیل منافع شخصی خود، حاضر به شهادت دادن نیستند. نویسنده ی کارگردان فیلم، تصویری جالب و دیدنی از لحظات «بهانه آوری انسان ها» ارائه داده و نشان داده است که چطور در شرایط سخت، انسان برای خود دلایلی قانع کننده برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت ارائه می کند. بازی مهران احمدی در فیلم، خیره کننده است و چندین بار تشویق حضار سالن میلاد را به همراه داشت.
فرشتگان قصاب
این فیلم که با مشاوره حسن عباسی تولید شده است، اگرچه در 45 دقیقه اول تعلیق لازم را ندارد و تک و توک صحنه های شعاری در آن مشاهده می شود، اما در ادامه سندی از جنایات آمریکا رو می کند که حتی مخاطب شبه روشنفکر نیز یارای تمسخر آن را ندارد. فیلمبرداری اثر عالی و برخی جلوه های ویژه اش در سینمای ایران بی نظیرند. فیلم کاملاً انقلابی است و کوچکترین رگه روشنفکری در آن مشاهده نمی شود و با کوتاه و حذف کردن ده دقیقه ای از نیمه اول فیلم، می تواند به محصولی صادراتی برای جمهوری اسلامی هم تبدیل شود.
حوض نقاشی
اگرچه سوژه «معلولان ذهنی» همواره مساوی و موازی با فیلم های آرام و کوچک و نصیحت گونه در نظر گرفته می شده، اما مازیار میری اینبار متوجه جنبه های جالب رفتاری این افراد شده و آنها را مستمسکی برای جذابتر قرار دادن داستان خود نموده است. «حوض نقاشی» اثری در پارادایم «تقابل مدرنیته با حقیقت انسان»، اما اینبار در اوج خود است. داستان زوجی که معلولیتی ذهنی دارند (البته توانایی کار کردن و حرف زدن هم دارند) و حال صاحب فرزندی کاملاً سالم می شوند و از برهه ای به بعد، جذابیت های یک دنیا و زندگی مدرن، بر مهر مادری و پشتوانه پدری او غلبه می کند و با پشت پا به والدین، مدتی وارد درونی زندگی انسان های به ظاهر سالم می شود. کارگردان به همراه بازی خیره کننده شهاب حسینی در نقش یک معلول، به خوبی از پس تعلیق داستان برآمده و تقریباً تمام سکانس ها مرتبت با داستان اصلی اند. البته وجهه اصلاح طلبی فیلمساز، اثر را بی نصیب نمی گذارد و مجدداً ریشه بسیاری از مشکلات، به مسائل اقتصادی و اینبار به تحریم ها باز می گردد. «حوض نقاشی» در واقع نهیبی است بر طبقه متوسط شهری امروزی و اینبار نه فقط نهیب و نقد، بلکه نشان دادن گمشده آنها، آن هم در آنجایی که هیچگاه تصورش را نمی کردند، یعنی یک خانواده معلول.
تنهای تنهای تنها
این محصول صدا و سیمای بوشهر و کارگردان خوش فکر و شاداب آن که به همراه بازیگرش «رنجرو» پدیده جشنواره امسال نام یافت، مورد توجه و تحسین تمامی اقشار و جریانات فکری قرار گرفت و یکی از مهمترین گزینه های جایزه گفتمان انقلاب اسلامی امسال می باشد. فیلمساز اینبار مسأله «نزاع های سیاسی» را آنهم در قالب یک نمونه عینی، یعنی مسأله «مذاکرات 5+1» اما اینبار از زاویه تأثیر آن بر زندگی دو کودک روسی و ایرانی به تصویر کشیده است. «تنهای تنهای تنها» اثری بدون آلایش ها و گُنده گویی های روشنفکری، با زبانی ساده و شیرین و سراسر خنده، با دست گذاشتن بر نقطه اشتراک تمام ایرانیان، یعنی «وطن» فارق از هرگونه جهت گیری سیاسی خاص، خود را در دل انواع مخاطب ایرانی می نشاند. البته نکته ریز، اما مهم در مورد این فیلم آن است که اثری «ضد جنگ» است و نه «ضد باطل»؛ توضیح آنکه یکبار ما می گوییم «جنگ بد است؛ حال هر طرف که حق و هر طرف باطل باشد» و یکبار می گوییم «ظلم بد است و در جنگی که جبهه باطل علیه ما به راه انداخته، باید در مقابل او ایستاد». این فیلم به اعتراف خود سازنده آن، جزو دسته اول است و هدفش نشان دادن «اصل اثر جنگ بر زندگی کودکان» است. لذا در سکانسی معنادار، کودک فیلم تمام تکه روزنامه هایی که مربوط به اخبار منازعات سیاسی است را به آتش می کشد که به زبان فیلم یعنی «مرده شور اصل دعواتون رو ببره». لذا «تنهای تنهای تنها» یک اثر خوب و جذاب «صلح طلبانه» است، نه «باطل ستیز» و البته از معدود آثاری که تماشای آن به همراه خانواده، فرح بخش و نشاط آور است.
رسوایی
همانطورکه انتظار می رفت، رسوایی جنجالی ترین اثر جشنواره سی و یکم
فجر است. نمادهای مذهبی در این فیلم در حد زیادی به کار رفته اند، تاحدی که فیلم
با اذان آغاز می شود و کلیپ «آمدم ای شاه پناهم بده» در آن پخش می گردد و فیلم پر
است از دیالوگ ها و اشعار نصیحت گونه، به حدی که اصل داستان را تحت الشعاع قرار می
دهند. مورد فوق العاده مهم و برجسته فیلم، کاراکتر جدید روحانی ایست که دهنمکی در فیلم ارائه می کند و از معدود روحانیون سالم و البته مطلوب در سینمای ایران است. پایگاه 598 در مطلب دیگری تفصیلاً به بررسی این
فیلم پرداخته است.
خسته نباشید!
یکی از بهترین آثار جشنواره از نظر اکثریت قریب به اتفاق حضار در سالن میلاد که به دلیل بدشانسی «تقارن روز اکران با رسوایی» تحت الشعاع آن قرار گرفت. این فیلم، داستان مردی خارجی را روایت می کند که به همراه همسر ایرانی اش که از 6 سالگی مهاجرت کرده، برای بازدید از کویرهای های ایران به شهر کرمان می آیند. اما این اول ماجراست و این موضوع، به زیبایی گره می خورد به داستان جوانی که زبان آموخته و به این دو در رفتن به کویر کمک می کند. شوخ و شنگ بودن جوان و اتفاقات بامزه ای که در اثر بلد نبودن زبان، میان این زوج خارجی و بومیان شیرین زبان منطقه می افتد، فیلمی سراسر خنده و شادی، والبته پرمعنا را پدید می آورد.
اما داستان فیلم، تنها این نیست و در مسیر رسیدن به «کلوت» (نوعی کویر) در قالب اتفاقاتی جالب، مسأله «تقدیر» و «حکمت خداوند» به زیبایی و بدون شعاری شدن، برای بیننده طرح می گردد. از اینرو «خسته نباشید!» را می توان فیلمی «دینی- ملی» دانست که با کمترین هزینه، یکی از جذابترین و بی شیله پیله ترین محصولات سینمای ایران است.
دهلیز
فیلمی که به حق، جایزه بهترین فیلم بخش نگاه نو (فیلم اولی) جشنواره را به خود اختصاص داد. این فیلم از هر لحاظ کامل است و حتی دو بازیگر اصلی آن، هر دو کاندید دریافت جایزه بهترین بازیگر شدند و هانیه توسلی این سیمرغ را از آن خود کرد. فیلم از سویی تلاشی دقیق و عمیق برای به تصویر کشیدن «عشق پدر- فرزندی» و از سوی دیگر، به تصویر کشیدن زشتی انتقام می باشد. پیش از این در مطلبی جداگانه به بررسی این اثر ارزشمند پرداخته ایم.
دربند
فیلم خوب و خوش ساختی که حرف زیاد مهمی برای گفتن ندارد. تنها و تنها نشان دادن سیر اضمحلال یک دختر نیمه سنتی و نیمه مدرن، در اثر اعتماد و انسانیت و دادن شعار همیشگی «امید مرده است». البته همانطور که ذکر شد، فیلم از لحاظ ساخت، شاید یک سر و گردن از آثار دیگر جشنواره بالاتر باشد، ولی نه سخن خاصی با دولت می گوید و نه مسیری فراروی خانواده ها و افراد قرار می دهد.
استرداد
فیلمی فاخر با هزینه 5 ملیاردی که چه از لحاظ داستان و تعلیق جذاب است و چه از لحاظ محتوی، اثری در جهت نشان دادن دوران سیاه پهلوی و خیانت استعمار به ما. البته شنیده ها حاکی از آن است که 14 دقیقه از فیلم حذف شده و پایان بندی آن تغییر یافته است و گویا در اصل واقعه تاریخی، تحریفی جدی صورت گرفته. اما به هر جهت، نسخه فعلی فیلم، چه از لحاظ محتوا، چه فرم و چه تکنیک، یکی از فاخرترین آثار تولیدی جشنواره امسال و جزو معدود آثار پرهزینه، اما از آب درآمده سینمای ایران است.
سر به مهر
کار مشترک حمید نعمت الله و هادی مقدم دوست، اگرچه مورد پسند جدی نیروهای ارزشی واقع شده است، همزمان با نقد شدید منتقدین هم مواجه گردیده. عده ای تصور کرده اند پیام فیلم این است که «از نماز خواندن خجالت نکشید» و فیلم را بدترین اثر جشنواره دانسته اند، برخی دیگر اعتراض نموده اند که چرا یک نیاز دنیوی، یعنی ازدواج، انگیزه ای برای نمازخوان شدن زن شده است و برخی نیز «خجالت کشیدن از نماز خواندن جلوی مردم» را تعلیقی حداکثر متناسب با یک فیلم کوتاه دانسته اند.
به نظر می رسد مشکل دسته اول بیش از آنکه با فرم فیلم باشد، با محتوای آن است. چطور می شود فیلمی دو طبقه پر از جمعیتی که بسیاری شان کمترین گرایشات دینی دارند را از اول تا به انتها در سالن نگه دارد، آنان را بخنداند و دست آخر تشویق جانانه ای دریافت کند، در عین حال بدترین اثر جشنواره باشد؟! آیا این دوستان، افتضاحاتی چون «گام های شیدایی» و «آسمان زرد کم عمق» را فراموش کرده اند؟ به نظر می رسد ریشه اینگونه نقدها، مشکل شخصی منتقد با اصل محتوای فیلم می باشد.
اما دسته دوم که می گویند چرا یک نیاز دنیوی سبب نمازخوان شدن دختر شده است، گویا درک درستی از رابطه خداوند با انسان ندارند. اینان تصور می کنند وقتی انسان به یک مرتبه عرفانی عالی رسید، به ناگاه نیازی عرفانی در او شکل می گیرد و به نماز روی می آورد. حال آنکه نماز، از جمله اولیاتی است که هر مسلمانی، فارغ از آنکه ارتباطی با غیب داشته یا نداشته باشد، می بایست آن را بجای آورد و لذا طبیعی است که خداوند برای تلنگر به افرادی که در مرتبه نیازهای مادی شان هستند و امکان درک فقر معنوی خود را ندارند، از طریق فشار بر همین نیازها اقدام می کند.
دسته سوم که معتقدند تعلیق فیلم غیر طبیعی است، گویا اولاً با روحیات دختران بکلی بیگانه اند و ثانیاً توجه ندارند که این فرد، سابقاً نمازخوان ها را تمسخر می کرده است. التبه به نظر می رسد بیشتر «تأکید کاراکتر اصلی بر ادای نمازش» برای این گروه غیرقابل تحمل است. در مطلبی جداگانه به تحلیل این اثر ارزشمند پرداخته شده است.
9:20 در بوشهر
از آثار مظلوم مانده جشنواره، انیمیشن ارزشمند «9:20 در بوشهر» است. این اثر با بیانی ساده و قابل درک برای کودک و همچنین جذاب برای بزرگسال و کودک، به شرح ماجرای انتقال سوخت هسته ای به یکی از نیروگاه های کشورمان و عملیاتی پیچیده و مطابق با استانداردهای روز، برای به مقصد نرسیدن آن می پردازد. این اثر چه از لحاظ کیفیت ساخت و چه داستان و چه مضمون، اثری کاملاً فاخر می باشد که می بایست روی اکران و یا پخش آن دقت کافی صورت گیرد.
هیس؛ دخترها فریاد نمی زنند
و بالاخره پربیننده ترین اثر جشنواره امسال و برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه مردم، فیلمی است که در ماه های آینده به بحث داغ سینمای ایران تبدیل خواهد شد. پوران درخشنده آنطور که خود شرح می دهد، این فیلم را در اثر شوکی که طی دو سال از مراجعه افرادی مختلف که دچار بحران روحی شده بودند، دردمندانه و مصلحانه ساخته است. 598 بعدها مفصلاً به بحث در مورد این فیلم خواهد پرداخت، اما اجمالاً اشاره می کنیم که ساخته خانم درخشنده در عین اینکه موضوع خود را به یکی از حساس ترین و سیاه ترین معضلات کشور ما و دنیا، یعنی تجاوز به خردسالان قرار داده است، آن را نه دستاویزی برای سیاه نمایی و نه بهانه ای برای به تصویر کشیدن پلیدی ها و کثافات بر پرده سینما، که هشداری جدی به خانواده های غافل و بی مسئولیت و همچنین دیالوگی حقوقی با قانون نویسان جامعه وضع نموده است. بازی های خوب و صحنه های عاطفی و تکان دهنده، پرداخت کاملاً مأخوذ به حیا و در عین حال، چالشی بودن فیلم، آن را لایق دریافت جایزه بهترین فیلم مردمی نموده است.