دیشب دیدن برنامه ی "هفت" بی خوابمان کرد و بی تابمان نمود و هم البته لاجرممان ، به نوشتن !
نوشتنی تلخ با چاشنی احساس سوزناک پاشیدن نمک بر جراحتی دیرینه و عمیق ... فهمیده نشدن و مراعات نکردن حریم حیا ، شرم ، عفاف و مقام زن آن هم در رسانه ی ملی و آن هم تر ! در میانه ی ایام فاطمیه ...
خانم به اصطلاح فمینیست سینمای ایران که هم البته از تیره ی گونه های گلاب به رویتان "روشنفکران" جامعه ی ایرانیست چند اظهار نظر وقیحانه ی منطبق با اصول بی حیایی را مجدداً از طریق این رسانه ای که نامش ملی ست و سیاقش نامعلوم ! به بازجویدن نشست! (نه! اصلاً منظورم نشخوار نیست! بی خود توهمات خود را به بنده نسبت دهید!) ( یک پرانتزِ بازِ دیگر هم تا دیر نشده اینکه : واژه ی "روشنفکرانِ" دو سه سطر بالاتر را هم لطفاً اصلاح بفرمایید بدین گونه که : "واز فکران" ) ...
از اظهارات ایشان دو سه موردش اینکه :
1- در توجیه عقده ای بودن یکی از شخصیت های هرزنمای (به جای سینمایی) جدیدشان افاضه نمودند که : امکان ندارد کسی در ایران زندگی کند و عقده نداشته باشد ... همه ی ایرانیان عقده ای هستند ... البته با تفاوت در سطوح مختلف عقده ... ( نقل به مضمون است!!! که البته خیالتان تخت! از نقل عینیِ سرکارِ خانم وقاحت بیشتری ابداً ندارد ... )
2- در پاسخ به مسئله ی چرایی در نیامدنِ "درام" در هرزنمای ایشان در مقایسه با یک فیلم هالیوودی!، پاسخ فرمودند که اگر ایشان هم دستشان باز بود و می توانستند شراب خواری و زن بارگی را به تصویر بکشند البته درامشان خوب از آب در می آمد ! که البته تر ایشان طبق فرمایش خودشان با زیرکی ماهرانه باز هم درامشان را درآورده اند ... یاد دیگر "واز فکر" هرزنمای ایران افتادم که جایی گفته بود سینمای ایران متاسفانه از سه عنصر اصلی " س *.* ک*.*س ، شراب و خشونت خالیست " ...
3- و دیگر اظهارات ایشان مبنی بر نبودن فضای باز و بسته بودن دست ایشان در نشان دادن روابط و کلام و اختلاط و چه می دانم عدم توازن عدالت اجتماعی میان زنان و مردان در جامعه ی ایران و تکرار کردن توهم مورد پسندِ جامعه واقع شدن اثرشان (که از اثرات همیشگی مبتلایان به وازفکریست) و خلاصه از این دست هجویّات و سخیفات ...
و اما در مورد اظهارات فمین خانمِ قصه ی ما ... کاملاً با ایشان در عقده ای بودن ایرانیان موافقم ... تا معنای عقده در دایرة المعارف "وازفکر منشانه ی" ایشان چه معنی بدهد ...بالاخره با این عذر که ایشان در به کار بردن لغت ، بی سواد و تا حد زیادی بی حیا تشریف دارند! وظیفه ی ما در نفهمیدن مطلبشان ساقط نمی شود ... که اگر خودمان دست به کار شویم و کم کاری و کند ذهنی ایشان را پوشش دهیم و به "عقده" یک عدد "ی" ناقابل تزریق کنیم چندان که بتوان آن را "عقیده" خواند به گمانم به مقصود حضرت فمینیست دست یافته ایم ... بله ایرانیان "عقیده" دارند ... عقیده شان هم از خوب جایی آب می خورد ... از چشمه ی معرفت فاطمی این قوم باوقار و پرصلابت آری سیرابست ... در واقع این بی حیایی "فمینیست خانم" از تفاوت دو جهان بینی نشأت می گیرد...تفاوت دو نگاه ...البته نه ! درست آنکه در واقع تفاوت یک جهان بینی و یک "جهان وهمی" ... یک بینایی و یک نابینایی ...
بله ایرانی معتقد داریم زیاد هم داریم ... عقده ای هم داریم تعدادی ... کسی منکرش نیست ... عقده ای ترین ها در ایران همین گونه ی "وازفکران" هستند دیگر ... شما هم اتفاقاً بر حسب زوری که همیشه می زنید در این دسته طبقه بندی می شوید... بله خیالتان راحت که عقده ای بودن، در مورد عده ی قلیلی از ایرانیان بی مصداق نیست و از این بابت بنده که به زعم خودم از شما متشکرم بابت چنین تحلیل بجا و به حقی ... واقعاً چه کسی عقده ای تر از شما که خودتان و فیلم هایتان همواره عقده ی پزیشن "واز فکری" با انگاره های "فمینیستی" دارید و حال آنکه اگر فمینیست هم هستید آنقدر سطحی و شعاری و بی محتوایید که ندیده نیز می توان صدای جیغ بلند "من می خواهم فمینیست باشمتان" را شنید و دریافت ... شاهکار هرزنماییتان که "سوپر استار" باشد آنقدر نگاه کریه و زشت فرویدیسم را عریان و بی مهابا تصویر می کند که آدم را در خودش و با خودش نیز شرمنده می کند چه برسد به آنکه از لطف کثیر رسانه ی ملی بشود آن را خانوادگی نگاه کرد و لابد لذت برد و لابدتر پند هم از آن گرفت ... خوب که فضای بسته ی انقلاب به دادتان رسید وگرنه با این تصویر عشقِ یک بار پدر به دختر و هم زمانش مرد به جنس زن (که مدام در سوپراستارتان بین دو کاراکتر با هم جابجا می شود تا پرده ی شرم را در بنیان خانواده از بیخ ریشه کن کند) چه می کردید ... بی گمان آن وقت و در صورت بودن فضای به قول شما باز در سینما! دیگر خداوکیلی می پذیرم که شما در عرصه ی هرزانگاری پ.و.ر.ن.و. حرفهای بسیار بسیار زشت طراز اولی را داشتید برای گفتن اما حالا نه ... حالا فقط شده اید یک عقده ای که تحمل حفظ ظاهرش را هم ندارد و آن را جار می کشد ... کلاً هرزنمای شما را نمی توان در حد یک اثر فمینیستی هم تعریف کرد و قبول داشت ... بالاخره گور بابای فمینیسم هم که بکنند باز این مکتب یک لایه های پنهان و یک بنیان های هرچند منحطی نیز درون خود دارد ... می شود بفرمایید در کدام اثرتان هست که چیزی جز فهم عامیانه و ابتدایی "زن گرایی" ارائه داده اید ؟!! چیزی جز داد زدن شعارهای برابری زن و مرد آن هم فقط در دیالوگ عریان و نمودار و واضح شخصیتهایتان؟! حالا من مانده ام در این برنامه چرا جناب فراستی گیر داده اند به اینکه میلانی نتوانسته "درام" از آب در بیاورد ... نتوانسته دیالوگ بپردازد ... پرداخت شخصیت نکرده ... گیر داده که نمی دانم اثر شلخته است ... من مانده ام که گیرم تهمینه میلانی رفت و دوپینگ کرد و سه هزار سال نوری دیگر آمد و یک فیلمی داد بیرون به اسم مثلاً " خود من یک نفر! " که هم درام درآمده بود و هم دیالوگ داشت و هم ساختار و هم فرم و هم فضای فنی و شاخص و هم هزار هم دیگر ... آیا دیگر قضیه حل است؟! ... جداً که ما درماندیم پس نقد مفهوم این عقیده ی باطل، این ایدئولوژی خبط اگر به عهده ی منتقد نیست پس به عهده ی کیست؟! البته که "فراستی" بارها جار کشیده که محتوا از فرم جدا نیست و چه می دانم فرم همان سرریز مضمون است و این دست مفاهیم ... خیلی خب ... قبول اصلاً ... پس چرا همه اش به این می پردازید که درام درنیامد ... درام در نیامدن نشان از تهی بودن کدام چشمه است که سرریزی نداشته برای ارائه؟!! کدام بنیان اعتقادی بوده که نتوانسته فرم بگیرد؟! اگر قرار است "فراستی" را بیاورند و هر دفعه همان حرف های تکرای اش را بشنویم که این اثر شلخته است ... آن اثر خودارضایی هنری ست آن یکی فلان است و به ایدئولوژی اثر هیچ وقت پرداخته نشود گمانم جناب آقای فراستی را می شود با یک نوار کاست که انواع کلمات شلخته و پلخته و زشت و یه وری و درب و داغون و ... این دست کلمات را رویش ظبط کرده اند عوض نمود و خیال همه را راحت کرد ... آخر این که نشد نقد و تحلیل ، 1ساعت تکرار جمله ی "درام در نیامد " ... آقا درام در نیامد که نیامد ... شب ایام فاطمیه فمین خانم برداشته می گوید باید در جامعه فضای دوستی دختر و پسر جا بیفتد و این عقده ای بازی ها را در نیاوریم دیگر! بعد ما بگوییم درام در نیامد؟!!! اتفاقاً من گمانم اگر در "یکی از ما دو نفر" درام در نیامد در برنامه ی "هفت" بد درامی از آب درآمد ... انگار که باز در و دیوار گرد هم آمدند و انگار که این مظلومیت صدای محزون مظلومه ی عالم حضرت فاطمه (س) ست که باز طنین انداز است ... آقای فراستی کنار آقا مرتضی آوینی شما فقط روشنفکری اش را آموختید؟! ناتوانید در دفاع از مقام زن و عصمت و پاکی اش در مقابله ی با یک فمینیست که خیلی کار کند اثرش یک رونوشت دست هزارمی از "فمینیسم" دربیاید؟! واقعاً که هر چه دلم از بی شرمی گرفت ( که شرف آزادی بیان ، و به تعبیر اصح و ادق "آزادی بی حیایی" را برده این رسانه ی ملّی) بغض ما را روشنفکری بیش از حدّ شما ترکاند !
البته این را بگویم که در جولان دادن امثال تهمینه میلانی ها ، و امثال دیگر وازفکران در تمام عرصه های فرهنگی اجتماعی سیاسی و حتی دینی در رسانه ی ملی حیات امت حزب الله خوابیده و همین گونه میدان دادن ها می تواند مرگ این بیماری منحوس "واز فکری" را هر چه سریع تر از دو سو ممکن سازد ... یک سو لو دادن تمام زیر و بم این بیماری از سوی مبتلایانش، که خود جامعه ی نسبتاً سالمی چون خانواده ی ایرانی را واکسینه می کند و هم از دیگر سو با زنده کردن روح غیرت و تکاپو برای پاسخ دادن و تقابل فرهنگی در جبهه ی انقلاب ... اما این کار ، یک، زمان خودش را می خواهد نه در شب فاطمیه! شبِ حیا و عفاف! و دو ، یک نفر اهل را می خواهد برای روبرو شدن با این بیماری ... کسی که خودش در ریخت و فرم روشنفکری گرفتار آمده ولو اینکه دغدغه ی انقلابی ای هم درش باشد ولو اینکه همنشین مرتضی آوینی هم باشد نمی تواند راه درمانی صحیح و قطعی باشد و یا دست کم نقش پاد زهر را بازی کند ...