تفاوت پدران معنوی دو قطب فکری کشور

به گزارش 598 به نقل از بی باک، هاشمی رفسنجانی تا کنون سعی زیادی نموده است تا به علامه مصباح یزدی نزدیک شود و به گونه ای وانمود کند که اختلاف نظرات بین وی و علامه امری طبیعی و جزئی است اما اظهارات صریح علامه مصباح یزدی علیه هاشمی رفسنجانی و همفکرانش و عدم مسامحه با طیف هاشمی، روز به روز مرز جدایی این دو چهره برجسته کشور را پررنگ تر کرده است.

آنچه پر واضح است اینکه علامه مصباح یزدی به اساس تفکرات و مبانی فکری و سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی انتقاد دارد و در سالهای اخیر نشان داده است که وی مبانی اعتقادی و فکری خود را تحت هیچ شرایطی به فروش نمی گذارد و همین موضوع باعث شد که حتی رئیس جمهوری چون احمدی نژاد نیز بخاطر برخی نافرمانی ها از ولایت فقیه و تن دادن به خواست برخی جریانات نفوذی، دیگر در کنار علامه جایگاهی نداشته باشد.

در مقابل جناب آقای هاشمی رفسنجانی بسیار اهل تسامح با کسانی است که قصد نزدیکی به وی را دارند. هاشمی سفره افکارش چنان گسترده و  بی ضابطه است که حتی بعضا کسانی را می توان بر سر این سفره دید که سالهای سال بر علیه نظام و انقلاب، انواع و اقسام خیانت ها را به اجرا گذارده اند.

بی شک انتخابات آتی همچون انتخابات های گذشته دو قطبی خواهد بود ولو اینکه هاشمی با به میدان فرستادن کاندیداهای متعدد سعی در پوشش گذاردن بر چنین واقعیتی بنماید.

شخصیت مورد تائید علامه مصباح یزدی بعنوان پدر معنوی جبهه پایداری برای انتخابات آتی ریاست جمهوری تقریبا مشخص است و در همین روزهای آتی اعلام خواهد شد اما در مقابل این هاشمی رفسنجانی است که باید برای غلبه بر رقیب فکری  و سیاسی خود، گزینه ای مقبول را وارد میدان کند.

هاشمی در سبد انتخاباتی خود از طیف های مختلف اصلاح طلب، اصولگرا و ... گزینه هایی را مد نظر دارد اما برخی گمانه زنی ها حاکی است که وی تنها راه پیروزی را ورد مستقیم شخص خود به عرصه کاندیداتوری می داند.

فارغ از عملکرد گروه های سیاسی در انتخابات آتی ریاست جمهوری، روشن شدن تفات های بارز دو جریان فکری و سیاسی بزرگ کشور، بیش از همه حائز اهمیت می باشد از همین رو سعی داریم تا در سلسله نوشتارهایی وجه تمایز علامه مصباح یزدی و آقای هاشمی رفسنجانی بعنوان پدران معنوی دو جریان مطرح و مشهور فکری کشور را بررسی کنیم.

قبل از اینکه به مبانی فکری و اختلافات سیاسی و اعتقادی این دو چهره مشهور کشور بپردازیم، شاید بتوان اولین تفاوت بارز علامه مصباح یزدی با هاشمی رفسنجانی را در نحوه برخورد آنها با مبانی فکری خود مطرح کرد.

علامه مصباح یزدی اگرچه عمده افراد و جریانات سیاسی اصولگرایی را با تسامح و مصلحت به نزد خود می پذیرد اما برای مبانی فکری خود احترام و حساسیت ویژه ای قائل است و چارچوب فکری خود را با عزم و اراده ای محکمتر از پولاد محافظت می کند و به هیچ وجه حاضر نیست تا برای کسب برخی موقعیت ها و جایگاه های سیاسی و بستن دهان منتقدین، ذره ای از چارچوب اصول و مبانی اعتقادی خود فاصله بگیرد.

علامه مصباح یزدی برخلاف تبلیغات رایج، رفتاری بسیار متواضعانه دارد. این موضوع را همه کسانی که حتی برای یکبار با وی برخورد کرده اند، اعتراف می کنند. علامه آنقدر صمیمی با مواجه شوندگان برخورد می کند که انگار آشنایی آنان قدمتی دیرینه دارد. اما علامه با افکار افراد و گروه ها براحتی صمیمی نمی شود. وی چارچوبی ثابت و محکم دارد. علامه این ثبات فکری را استاد خود علامه طباطبائی آموخته و شاید زمانی که در تالیف تفسیر المیزان استاد خود را یاری می کرده، از محکمات قرآنی برای مبانی خود، چارچوبی محکم ساخته است.

اما هاشمی رفسنجانی در مقابل با احاطه دیواری کش مانند به دور مبانی فکری و سیاسی خود، این پتانسیل را دارد که هر صنف تفکری را در زیر چتر مبانی خود جای دهد.

چارچوب افکار هاشمی چنان قابل تغییر است که اگر افراد و گروهها هیچ عزم و اراده ای برای پیوستن به جریان فکری و اعتقادی هاشمی را نداشته باشند، وی با تغییر مرزهای فکری و اعتقادی خود و دست بردن بر دیوار کشی مبانی اش به سرزمینی غیر خودی ها، آنها را به هر قیمتی در زیر یک سقف می نشاند.