بولتن نیوز : جنبش بزرگ بیداری اسلامی ماه هاست افکار عمومی جهان را به خود مشغول کرده است و بسیاری از تحلیل گران مسائل بین الملل در حالی که تلاش می کنند تعجب خود را از این رویدا غیرقابل پیش بینی نشان دهند اما بر این باورند که این جنبش های سراسری با خط واحد اسلام و با پیش زمینه ای هماهنگ به وجود آمده است . ماه هاست کشورهای عربی شمال آفريقا تا سواحل خلیج فارس با موج عظیمی از بیداری مردم روبرو شده اند و موضوعی که کسی روی آن تداخل نظری ندارد اسلامی بودن این موج است .
موجی که از تونس آغاز شد و با در نوردیدن مصر و لیبی حتی به جزیره کوچک بحرین هم سرک کشید و دیکتاتورهای خوش خیال را بعد از سال های غفلت و خواب زدگی به وحشت انداخت . مردم کشورهای خاورمیانه که امروز عظم خود را جزم کرده اند تا با یک حرکت عظیم بتوانند به خواسته های برحق خود در راستای قوانین اسلام برسند و از حقوق متعارف خود برخوردار باشند در حالی به سرنگونی دیکتاتورهای کشورشان مبادرت می کنند که آمریکا به عنوان اصلی ترین هم پیمان این دیکتاتورها تلاش زیادی برای از بین بردن واقعیت این انقلاب ها و به بیراهه کشاندن آن ها و در نتیجه حفظ منافع خود در منطقه انجام می دهد.
اما نکته بسیار مهم که در این موج بیداری تاثیر بسزایی داشته است تاثیر جمهوری اسلامی ایران بر این انقلاب ها بوده است . موضوعی که بسیاری از تحلیل گران مسائل خاورمیانه روی آن اتفاق نظر دارند و حتی مقامات غربی در سخنرانی های خود نسبت به این الگو پذیری ابراز نگرانی کرده اند. اما صرف نظر از دلایل این الگو پذیری که در ادامه مطلب خواهد آمد نکته مهم این است که دلایل این تاثیر پذیری بسیار عیان و غیرقابل انکار است اما ظاهرا عده ای در داخل کشور سعی دارند همنوا با بسیاری از مقامات غربی به نوعی به بلندگوی جبهه استکبار تبدیل شوند و سعی کنند با بیان مواضع خود در محافل فکری و دانشجویی این باور را بقبولانند که انقلاب های منطقه ربطی به انقلاب اسلامی ایران ندارد .
روز گذشته صادق زیبا کلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران که همواره تلاش زیادی دارد خود را به عنوان یک چهره لیبرال مطرح کند و از جایگاه های مختلف به نقد نظام بپردازد ، در نشستی که با عنوان جنبش عربی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد تلاش بسیاری کرد که همچون تئوری های گذشته خود انقلاب اسلامی ایران را انقلابی منفعل و ناتوان نشان دهد و حساب انقلاب های اسلامی منطقه را از انقلاب اسلامی ایران جدا کند . وی در جمع دانشجویان این دانشکده با اشاره به ساختار سیاسی کشورهای درگیر انقلاب گفت: «مشخص است که اگر ساختار آنها ساختارهایی با میزان حاقل محبوبیت برای مردمان این کشورها بود، قطعا ما شاهد این قیامهای گسترده و عمومی علیه آنها نمیشدیم. ساختار آنها از نظر سیاسی در بهترین حالت مستبدانه و به کمک قوای مسلحانه و تشکلهای امنیتی و احزاب و تشکلهای مرتبط با حکومت میباشد. فکر نمیکنم خیلی چیز دیگری افزون بر این کلیات بشود درباره این رژیمها گفت. بعضا به دلیل برخورداری از نفت، غنی و ثروتمند هستند مثل الجزایر و لیبی. و برخی دیگر هم دارای ثروتهای خداداد نیستند مثل مصر و یمن».
این استاد مثلا خيلي روشنفكر دانشگاه در ادامه گفت :«به
نظر من پرسش حائز اهمیت این است که : روایتی که از این
جنبشها توسط حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و زیر مجموعههای آنها صورت میگیرد چه
اندازه با واقعیت منطبق است؟ روایت رسمی از این جنبشها در ایران تحت تاثیر انقلاب
اسلامی این کشور شناخته میشود و مطالبات و خواستهها و جهتگیری سیاسی آنها همانهایی
معرفی میشود که در جمهوری اسلامی ایران تعقیب و خواسته میشود و در مجموع این
نهضتها را، نهضتهایی علیه غرب و آمریکا توصیف میکنند در حالیکه به گمان من
اینگونه نیست؛ این جنبشها سرشت و ذاتشان در حقیقت مثل انقلابهای رنگین و مخملی
هستند و هدف اصلی آنها آزادی و تحقق دموکراسی است و مخالفت اصلی آنها نه با
آمریکا و غرب، که با استبداد و دیکتاتوری است و نظامهای سیاسی بااختناق. به نظر
من یک مقدار روایتهایی که در ایران میشود به اصطلاح انگلیسیها wishful thinking است به این معنا که شما در
آرزو و تخیلاتتان دوست دارید این طور بشود، پس این طور بیان میکنید.»
این
اضهار نظر های شگفت
انگیز استاد دانشگاه تهران که بیشتر شبیه به حرف های دیکته شده غرب برای
حذف نام و
تاثیر ایران بر روند انقلاب های منطقه است در حالی بیان شده است که
همانطور که
قبلا هم عنوان شد حذف ایران از این انقلاب ها امری محال است چرا که جرقه
این نهضت
ها دقیقا مبتنی و هماهنگ با اصول اسلامی و با تقلید از انقلاب اسلامی
ایران زده
شده است. صادق زیبا کام در این محفل دانشجویی در حالی تلاش دارد با زیرکی
خاصی به
جدا سازی ایران از این انقلاب ها و کمرنگ شدن نقش کشورمان بپردازد که از
شروع
انقلاب ها در تونس تا اتفاق های اخیر بحرین به وضوح می توان رنگ و بوی
انقلاب
ایران را احساس کرد . آن جایی که بسیاری از مردم در راه پیمایی های خود با
حمل
تصویر مقام معظم رهبری و امام راحل و رئیس جمهوری کشورمان در واقع
میخواهند نمادی
از تاثیر پذیری انقلاب اسلامی ایران را به نمایش بگذارند و یا در انتخاب
موقعیت
ها، شعارها و عملکرد خود دقیقا آرمان هایی را دنبال می کنند که مردم ایران
در سال
57 دنبال کردند .برپايي نماز جمعه و جماعات، سر دادن شعار «الله اكبر» كه
در حقيقت شعار انقلاب اسلامي بود و خواندن دسته جمعي دعاي فرج امام زمان
در بحرين، سر دادن شعار عليه آمريكا و اسرائيل و قطع روابط خاص انقلابيون
مصر با رژيم اشغالگر قدس و به كار بردن لفظ «امام خامنهاي» توسط
انقلابيون مصر و... تنها و تنها بخش كوچكي از واقعيتي به نام الگوپذيري از
انقلاب اسلامي است كه جناب صادق خان با زيركي و شايد هم خداي نكرده از سر
ناداني، از كنار آنها عبور كرد.
چرا آقای زیبا کلام احساس می کنند این انقلاب های اسلامی فقط انقلاب های مخملی هستند که با اهداف مادی گره خورده اند در حالی که مبدا بسیاری از این انقلاب های کانون نماز جمعه بوده و همه شعارهای آنان نیز بر مبنای آموزه های اسلامی و آرمان های دینی است . نمی دانم ایشان صدای تکه تکه شدن شیعیان بحرین که با فریاد یازهرا(س) جلوی تانک های ارتش سعودی پرپر شده اند را نشنیده و یا آتش زدن پرچم آمریکا و موضع گیری های ضد آمریکایی همه گروه های درگیر انقلاب در کشورهای مختلف را ندیده که اینطور با غرور بر علیه ماهیت ضد استبدادی این جنبش ها سخن می گوید؟ حتما آقای زیبا کلام به یاد دارند که آنچه در خیابان های تهران 57 روی داد امروز دارد مو به مو و با شواهد و مدارک در خیابان های قاهره، زاویه، منامه 2011 تکرار می شود؟
به راستی آقای زیباکلام که خود را استاد بی چون و چرای این عرصه می دانند به خود زحمت نداده اند گزارش های بسیاری از مراکز مطالعاتی غربی و اظهارات مقام های آمریکایی مبنی بر الگوپذیری انقلاب های منطقه از انقلاب ایران را مطالعه کنند؟ ایران اسلامی نیازی به آرزو و تخیل ندارد و تلاشی هم برای رخ دادن این انقلاب ها انجام نداده است بلکه همچون سی سال گذشته در پی پیشرفت و آبادانی و سرافرازی ملت خود است اما این ملت های منطقه بودند که در میان حکومت های دیکتاتوری شان پیشرفت ملت ایران را در سایه اسلام دیدند و تلاش کردند از ایران الگو بگیرند و راه ایران را بروند . البته شاید این سوال پیش بیاید که چه طور این کشورها از انقلابی در 30 سال پیش الگو گرفته اند ؟ جواب این سوال بسیار راحت است چرا که انقلاب اسلامی ایران بعد از پیروزی خود درگیر جنگ تحمیلی شد و پس از جنگ در دوران تثبیت به سازندگی دوباره خود پرداخت و در هشت سال اصلاحات گرفتار باندبازی های حزبی شد و در چند سال اخیر و با روی کار آمدن دولت نهم و دهم توانسته آرمان های خودش را با دیپلماسی عمومی به جهان صادر کند و نشان دهد یک نظام دینی می تواند یک نظام کارآمد باشد .
امروز به خوبی روشن است که موج بیداری اسلامی به تبعیت از موج بیداری ایرانی شکل گرفته است و برهان های این موضوع آن قدر قوی است که با خوش خیالی و یا بهتر بگوییم خوش خدمتی این آقایان خدشه ای به آن وارد نشود اما نکته ای که در این میان باقی می ماند این است که اظهار نظر این افراد به چه قیمتی است؟ و البته از كسي كه رشته اصلي دانشگاهيش شيمي بوده و اساسا به اعتراف خودشان اطلاعات دقيقي از مبحثي به نام «جنبشهاي اجتماعي» ندارند بيش از اين هم انتظاري نميرود.