به گزارش فارس، اندیشکده «استراتفور» در مقالهای به قلم «روا بهالا» نوشت: با شروع شکلدهی سیاست خارجی دوره دوم ریاستجمهوری «باراک اوباما»، ایران همچنان از جمله مسائل ناتمام دولت آمریکا محسوب میشود. ناراحتیهای دیپلماتیک حول این موضوع طی یک دهه گذشته برای تهران و واشنگتن هزینههایی در برداشته است. هرچند ایران و آمریکا در حال آماده شدن برای دوری دیگر از مذاکرات هستند، اما انتظار میرود پیشرفت چندانی در این زمینه حاصل نشود. با این وجود، طی هفته گذشته شاهد تحرکاتی بودهایم که ایجاب میکند نگاهی دقیقتر به این بنبست دیپلماتیک دیرپا داشته باشیم.
در «همایش امنیتی مونیخ» که در تاریخ 1 تا 3 فوریه برگزار شد، «جو بایدن»، معاون رئیسجمهور آمریکا اظهار داشت آمریکا تمایل دارد تحت شرایط صحیح با ایران مستقیماً مذاکره نماید. «علی اکبر صالحی»، وزیرخارجه ایران به این پیشنهاد واکنشی مثبت نشان داد، اما در عین حال نیز هشدار داد که ایران در صورتی تن به این مذاکرات خواهد داد که واشنگتن نیت «عادلانه و حقیقی» خود برای حل مسائل مورداختلاف طرفین را نشان دهد.
* دیپلماسی ناهموار ایران و آمریکا
پیشنهاد علنی مذاکره در مذاکراتی مخفیانه رد شد. (این بار «علی اکبر ولایتی»، مشاور ارشد مقام معظم رهبری ایران، ملاقات خود با نماینده آمریکا در عمان را انکار کرد). در این میان، ایران اعلان کرده با برگزاری مذاکرات با گروه P5+1 در 25 فوریه در قزاقستان تمایل خود برای مصالحه و سازش در زمینه مسائل هستهای را خواهد داد.
علاوه براین، ایران با اعلان این که در حال ارتقا دادن سانتریفیوژهای اورانیوم در تاسیسات غنیسازی نطنز است باعق ایجاد تعادل در این تحرکات دیپلماتیک شده است. هرچند این خبر اسرائیل را آشفته خواهد کرد، اما این تصور که ایران در حال سرعت بخشیدن به برنامه هستهای خود است میتواند انگیزه برای مذاکرات را بیشتر کند.
* گام اول برای مذاکرات: منافع مشترک
گام اول برای هرگونه مذاکراتی، تعریف منافع مشترک است. این منافع برای ایران و آمریکا طی یک دهه گذشته تغییر کرده است. در سال 2003، برکناری «صدام حسین» و خنثیسازی تهدید جهادیون سنی از منافع مشترک ایران آمریکا بود. در سال 2007، کاهش بار نظامی آمریکا در عراق از جمله این منافع مشترک بود. در سال 2011، نفع مشترک این دو کشور در اجتناب از جنگ در تنگه هرمز بود. در سال 2013، با توجه به خارج شدن قطعات منطقه از کنترل هر دو طرف، هر دو طرف به دنبال اجتناب از تحلیل موقعیت خود در خاورمیانه خواهند بود.
* توانایی ایران در منطقه
اما مذاکرات میان این دو کشور بارها به خاطر مسائلی مانند زمان بندی، تنشهای موجود، فقدان انسجام سیاسی یا دلایل دیگر متوقف شده است. مهمترین مسئله، زمانبندی است. هر دو طرف باید در داخل، جو سیاسی مطلوبی ایجاد کنند تا بتوانند به مذاکرات مناقشهبرانگیز خارجی بپردازند. چیزی که اوضاع را پیچیده میکند این است که هر دو طرف میخواهند از موضع قدرت به مذاکره بپردازند. در سال 2011، شورش شیعیان در بحرین تهدیدی شد برای برهم خوردن توازن قوا در منطقه خلیج فارس و به نفع ایران، و در همان زمان ایران توانست بازارهای انرژی را با مانورهای نظامی در تنگه هرمز آشفته کند.
آمریکا توانست حضور نظامی خود در منطقه خلیج فارس را قوت بخشد. حالا با استقرار شناورهای مینجمعکن در منطقه، ایران باید پیش از هر اقدام تحریکآمیزی در تنگه هرمز که میتواند تصادفاً منجر به مداخله نظامی شود به خوبی عواقب کار را بسنجد.
* شورشها در سوریه برای انزوای ایران ساماندهی شد
در سال 2012، شورش سنیها در سوریه شدت گرفت که دلیل عمده آن افزایش ضرورت به انزواکشاندن ایران در پایگاه مدیترانهای خود در خاور و شرق بود. جنبش سنیها به عراق نیز رسید، جائی که پیشتر صحنه اعتراضات گسترده سنیها علیه دولت شیعه این کشور در بغداد شده بود.
امروز ایران در جبهه دفاع قرار گرفته و تلاش دارد به بقای متحدین خود در سوریه و لبنان کمک کند، در عین حال هزینههای خارجی ایران روبه افزایش است، و بودجه این کشور به خاطر فشار تحریمها با مشکل مواجه شده است. سیاست تحریمهای آمریکائی و اروپائی طی دو سال گذشته رفته رفته از سیاست تحریمهای هدفمند علیه افراد و شرکتها به سوی تحریمهای تجاری تقریباً کامل پیش رفته و این باعث شده برخی مقامات ایرانی صریحاً اذعان کنند که ذخایر نفتی ایران بیش از 40 درصد کاهش یافته است.
* گزینههای پیش روی آمریکا در برهه زمانی کنونی
در این برهه از زمان، آمریکا دو گزینه پیش رو دارد. آمریکا میتواند به نیروهای منطقهای این امکان را دهد که خود پیش روند و به مرور زمان قدرت ایران را تضعیف کنند. گزینه دیگر این است که میتواند از شرایط کنونی بهرهبرداری کرده و از موضع قدرت با ایران مذاکره کند.
ایران هنوز اهرمهایی دارد که با آنها میتواند روی آمریکا اعمال فشار کند. نیروهای علوی در سوریه با حمایت ایران قدرت بیشتری برای ایستادن در مقابل مخالفان شورشی هستند. در افغانستان، ایران گزینههای شبهنظامی در اختیار دارد که میتوانند سیاست خروج شکننده و ضعیف آمریکا را پیچیدهتر کنند. تاکنون آمریکا در مقابل سوریه خودداری زیادی نشان داده است، چراکه نمیخواهد خود را درگیر جنگی دیگر در جهان اسلام کند که ایران در آنجام میتواند نقشی قدرتمند و مخرب داشته باشد.
به نظر میرسد آمریکا میخواهد مجدداً اقدام به مذاکره کند، با این تفاوت که این مذاکرات حیطهای فراتر از مسائل هستهای را شامل خواهد شد. ایران مکرراً از این امر شکایت داشتهاند که چنانچه واشنگتن نتواند با یک زبان و متفقاً مذاکره کند نمیتواند به آمریکا اعتماد کند. برای مثال، درحالیکه دولت مذاکرات را تعقیب میکند، کنگره به تشدید تحریمهای اقتصادی پرداخته و تلاش داشته برای جلوگیری از عقبگرد از تحریمها بندها و موادی به آنها اضافه کند. فشار اقتصادی ناشی از تحریمها به آمریکا کمک کرده موضع مذاکرهگری خود را تقویت کند اما دولت تلاش کرده با گزینه لغو مرحله به مرحله تحریمها به پیشرفت مذاکرات کمک کند.
* کاهش تحریمهای اروپایی با مجوز آمریکا
واشنگتن برای تامین نیازهای مذاکرهای خود میتواند از اروپا بخواهد انعطاف بیشتری از خود نشان دهد. اخیراً در ماجرائی که اکثر رسانهها آن را نادیده گرفتند، دادگاه عمومی اتحادیه اروپا در 20 ژانویه تحریمها علیه بانک ملت را لغو کرد. این بانک یکی از بزرگترین بانکهای تجاری در ایران است که عمدتاً در سرمایهگذاری در بخش حیاتی انرژی در ایران مشارکت دارد.
بانک ملت در سال 2010 براساس این اتهامات که در فعالیتهای هستهای ایران دخالت دارد تحریم شد. اما دادگاه اتحادیه اروپا حالا حکم داده که درخصوص ارتباط این بانک با برنامه هستهای ایران شواهد ناکافی بوده است. بااین وجود هرچند ایران مدعی شده این بانک از سال 2010 به بعد کاملاً خصوصیسازی شده، اما باور اینکه این بانک هیچ ارتباط مهمی با حکومت ندارد سخت است. شایعاتی مبنی بر کاهش بیشتر تحریمهای اروپائی نیز شنیده میشود.
*تهدید آمریکا و اروپا برای شرکتهای نقضکننده تحریمها
باتوجه به غیرممکن بودن مسدود کردن تمام مفرهای قانونی، برداشتها و شناخت نقشی مهم در حمایت از تحریمها ایفا میکند. طی دو سال گذشته آمریکا با همکاری اتحادیه اروپا به تجار، بانکها و شرکتهای بیمه در سراسر جهان هزینه تجارت با ایران را نشان داده است. هزینه این اقدام به خطر افتادن توانایی آنها برای کار در بازارهای غربی بود.
تعداد زیادی از تجار و بازرگانان از تعامل با ایران و شرکتهای برجسته ایرانی دست برداشتند و در نتیجه این شرکتها با کاهش چشمگیر درآمد مواجه شدهاند. باتوجه به اینکه پول زیادی میتوان در بازاری که تحت تحریم است به دست آورد، به لحاظ سیاسی حفط این فشار اقتصادی طی مدت زمانی طولانی کاری بسیار دشوار است.
هرچه تحریمها بیشتر شکل تحریم تجاری به خود بگیرند، ایران با قدرت بیشتری میتواند در تبلیغات خود مدعی شود که تحریمها به غیرنظامیان و مردم ایران آسیب رساندهاند. احتمال لغو تحریمهای بیشتر در ماههای آینده میتواند قدرت مبارزه اقتصادی غرب علیه ایران را کاهش داده و شرکتهای تجاری بیشتر اعتماد به نفس نقض تحریمها را خواهند یافت – اما چنانچه هدف از تحریمها کشاندن ایران به پای میز مذاکره بوده، این میتواند ریسکی باشد که دولت آمریکا تمایل دارد به عهده بگیرد.
* آمریکا اگر واقعا خواهان مذاکره و تعامل است باید تحریمها را لغو کند
ارتباط مشخصی بین پیشنهاد اخیر آمریکا برای مذاکرات و لغو تحریم بانک ملت وجود ندارد. اما چنانچه آمریکا درباره استفاده از موضع قدرت نسبی خود برای معامله با ایران جدی باشد، انتظار میرود اندکی از فشار تحریمها کاسته شود و احتمال میرود این روند از اروپا شروع شود، چراکه قانونگذاری تحریمها در اروپا احتمالاً انعطافپذیرتر از کنگره آمریکا است. آلمان، بزرگترین شریک تجاری ایران در اروپا، شاید در این تلاش اخیر برای مذاکرات مستقیم میان آمریکا و ایران حمایت چندانی نداشته است. از دیگر نکات قابلتوجه اینکه «باراک اوباما» در کابینه دور دوم خود سناتور «چاک هاگل» و «جان» کری را برگزیده که هر دو صریحاً از مذاکره با ایران حمایت کردهاند.
* اکنون زمان مذاکره مستقیم با ایران است
ایران در حال حاضر حساسترین بازیکنی است که باید به تماشای بازیاش نشست. ایران در داخل دچار محدودیت شده، بااین وجود حکومت این کشور هنوز از معامله با واشنگتن نومید نشده است. با مذاکره و تفاهمنظر با آمریکا میتواند از کاهش قدرت نیروهای علوی در سوریه جلوگیری کرد و جلوی شورش سنی که شاید ایران در عراق با آن مواجه شود را بگیرد، اما این امر ضرورتاً از وقوع این رخدادها جلوگیری نخواهد کرد. باتوجه به انتخابات عمومی پیش روی ایران در ماه ژوئن، جو سیاسی این کشور مناسب تحرکات «بده و بستانی» برای پیشبرد مذاکرات نخواهد بود، حداقل در کوتاه مدت این ادعا صدق میکند.
آمریکا ترجیح میدهد با دستیابی به شناخت و تفاهم با ایران از تعداد مجهولات در منطقهای بیثبات بکاهد. حتی اگر واشنگتن آنقدر که ایران نیاز دارد به این مذاکرات احتیاج نداشته باشد، حالا زمان خوبی است که رئیس جمهور آمریکا بار دیگر این گزینه را امتحان کند.