«حوض نقاشی»؛ فیلمی مخاطبپسند با طعنههای سیاسی الصاقشده و نچسب!
بالاخره از اولین اثر «حوزه هنری» در کاخ جشنواره رونمایی شد و بعد از این همه درگیری در سالی که گذشت چشممان به جمال «فیلم معیار حوزه» هم روشن شد. «حوض نقاشی» داستانی مخاطبپسند دارد که البته در سینمای ایران جدید است و در سینمای دنیا موضوع و داستانی تکراریست اما قطعا پتانسیل تاثیرگذاری بر روی مخاطب عام ایرانی را داراست.
آخرین ساخته «مازیار میری» البته اشکالات فرمی فراوانی دارد و باید در مطلبی جداگانه آنها را توضیح داد ولی به لطف داستانش تماشاگر را جذب میکند و کمی هم تاثیر میگذارد. اما با اینهمه نکتهی مهم طعنههایی سیاسیست که به فیلم الصاق شدهاند و طبعا هم فیلم را دچار حاشیههای بیخود خواهند کرد و هم با تفکر حوزه جور درنمیآیند و مهمتر اینکه به فرم فیلم هم ضربه زدهاند و اضافیاند.
«خاکستر و برف»؛ چیزی نمیتوان گفت
«خاکستر و برف» یک فیلم از دست رفته است. فیلمی که نه «گرهی» خلق میکند نه «شخصیتی» میسازد و نه حتی سرگرمکننده است و تاثرگذار. دورهی این فیلمها سالهاست به پایان رسیده.
«تنهای تنهای تنها»؛ شگفتی بزرگ جشنواره امسال
باید به این نکته اعتراف کنم که من هم مانند خیلیهای دیگر تصمیم داشتم به سالن نروم و فیلمی که نامش چنین چیزیست را تحمل نکنم، اما وقتی فیلم اغاز شد و دقایق کوتاهی از آن گذشت فهمیدیم که با یک پدیده بزرگ طرفیم. «تنهای تنهای تنها» با اختلاف فراوان بهترین فیلم جشنواره تا اینجای کار است و احتمالا تا آخرین روز دیگر شاهد چنین اثری نخواهیم بود. یک فیلم کمخرج بیادعا که نه ستارهای دارد و نه کارگردان اسم و رسمداری اما انقدر سرپاست و انقدر تاثیرگذار است که حاضران در سالن مجبور میشوند در انتها طولانیترین تشویق جشنواره را تقدیمش کنند.
«تنهای تنهای تنها» در عین اینکه ظریفترین و دلنشینترین فیلم جشنواره تا به امروز است، سیاسیترین آنها هم هست. فیلمی با یک ایدهی ناب. نگاه به سیاست از دریچه نگاه کودکان و ارائه مهمترین موضوعات روز به دلنشینترین شکلش با استفاده از همین ایده. «احسان عبدیپور» با فیلمش نشان داد که فیلم خوب یا بد ساختن ربطی به بوجه بالا و فاخر بودن یا نبودن ندارد. حتی به نفتی و خصوصی بودن هم ربط ندارد. به «ذوق» ربط دارد و «سواد». میشود در صداوسیمای بوشهر تلهفیلمی ساخت که بیشترین تشویق سالن مطبوعات را نصیبت کند.
«خاک و مرجان»؛ کارگردانی خوب و داستانی تکراری
فیلم جدید «مسعود اطیابی» از لحاظ کارگردانی، تصویر و بازیگری فیلمی سرپاست، اما بازهم داستان تکراری و روایت نخنما شدهاش باعث شده است که با یک اثر تمام و کمال طرف نباشیم و «خاک و مرجان» نهایتا تبدیل شود به یک اثر متوسط قابل قبول. نکتهی مهم در مورد خاک و مرجان این است که فیلم قصد دارد تصویری تمام و کمال و واقعی از افغانستان امروز ارائه دهد اما از «طالبان» در کل فیلم خبری نیست. پس طبعا این تصویر کامل افغانستان نخواهد بود.