سهيل
كريمي كه سال گذشته محاصره پاراچنار را شکست و مستند «زخم پیوار» را
درباره نسل کشی شيعيان پاراچنار ساخت؛ این روزها میزبان 11 نفر از
دانشجويان پاراچناري است.
به
گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، روز چهارشنبه هفته گذشته
دانشجویان پاراچنار مهمان اتحادیه های دانشجویی بودند و درباره آخرین
مسائل روز به بحث و گفتگو پرداختند.
تعدادشان
10 نفر و يكي از طلبه های پاراچناری به نام «حسین اصغر دانش» كه در قم درس
مي خواند هم با آنها همراه شده، و نقش مترجم را بازی می کند.
سوال خود را با آخرین
وضعیت پاراچنار شروع کردیم؛ وضعیتی که روز به روز وخیم تر می شود؛ سهیل
کریمی و حسین اصغر آخرین وضعیت پاراچنار را اینگونه شرح می دهند:
>وضعیت
پاراچنار همان وضعیت قبلی است که نسبت به قبل بغرنج تر و بحرانی تر شده
است. به طوریکه از آبان ماه تا کنون حدود 100نفر به اشکال گوناگون به
شهادت رسیده اند. تهدیدهای امنیتی بیشتر شده و حلقه ی محاصره تنگ تر شده
است.
>طی
چهار سال گذشته مردم پاراچنار زحمات فراوانی کشیدند تا توانستند وهابیون
را از پاراچنار بیرون کنند اما متاسفانه به تازگی برخی زعیمان
پاراچنار بدون مشورت با مردم و علما به پیشاور رفته و معاهده ای بر مبنای
رفت و آمد آزاد طالبان و وهابیون از پیشاور به پاراچنار تنظیم و تعقید
کردند.
>به
تازگی جوان تازه دامادی را ربوده و سپس جنازه ی بدون دست و سر آن را پیدا
کردند. دو کودک هشت ساله هم ربوده شده اند که هنوز خبری از آنها نیست، در
تاریخ 6فروردین 3تا ون که از پاراچنار به پیشاور می رفت که ربوده شد و
علاوه بر چند شهید 35 نفر هم ربوده شدند که هنوز خبری از آنها به دست
نیامده، حدود 10 زن و فرزند هم به اسارت گرفته شدند که آنها را به
پاراچنار بازگردانیدند.
>در حدود این یک ماه که این معاهده صورت گرفته تقریبا بیش از 60 نفر به شهادت رسیده اند.
اما
بیشتر برای ما جالب بود که نظر این دانشجویان به عنوان دانشجویانی که از
خارج از ایران وقایع را رصد می کنند نسبت به تحولات منطقه چیست و پرسیدیم
با توجه به بیداری اسلامی در منطقه به خصوص قتل عام شیعیان بحرین ارزیابی
شما از این اتفاقات چیست؟
حسین اصغر سعی می کرد تا فقط متکلم وحده نباشد و از دیگر دانشجویان هم نظر می خواست.
>مزیت
این قیام های منطقه ای، مردمی بودن آن است که مردم پاراچنار هم حدود ده
روز در حمایت از این قیام ها و این مردمان مخصوصا بحرین به اعتراض و
تظاهرات پرداختند.
سهیل
کریمی گفت: این دانشجویان در تجمع مقابل سازمان ملل برای آزادی مردم لیبی
و مقابل سفارت عربستان در ایران شرکت داشتند ودر مقابل سفارت عربستان هم
با باتوم پذیرایی شدند. اما این افراد نه تنها از ضربه خوردن باتوم به خود
ناراحت نبودند بلکه اینگونه برای خود متصورند که همانگونه حضرت علی(ع) دست
دزدی را قطع کرد و آن دزد شاد بود که به خاطر عدل امام علی(ع) دستش قطع
شده است، ما هم از این مسئله ناراحت نیستیم که به خاطر اجرای عدالت در
ایران، باتوم خورده ایم.
برای
ما جالب نقض عربستان که یک پای دخالت در پاراچنار دارد و یک پای دخالت در
بحرین که این دانشجویان نقش عربستان را چگونه می بینید؟
>یکی
از دانشجویان که دانشجوی رشته شیمی بود گفت: سخن شما راجع به دخالت
عربستان تایید میکنم و امیدواریم همانگونه که اکنون شاهد بستری از مخالفت
در عربستان هستیم این موج بیداری مردم عربستان را فراگیرد و شاهد انقلابی
در عربستان باشیم انشاالله.
دانشجویان پاراچناری همه جزو ISO
یا سازمان دانشجویی پاکستان هستند. به تعبیر خودشان همان بسیج دانشجویی
ماست. رشته های تحصیلی آنها از الهیات و اقتصاد هست تا شیمی و فیزیک و
علوم کامپیوتر و یک نفر هم معلم دبیرستان است.
اساسی
ترین مشکل آنها این است که رسانه ندارند و در صدا و سیمای پاکستان،
پاراچنار تحت سانسور خبری است و فقط یک شبکه رادیویی متعلق به جمهوری
اسلامی به نام رادیو پشتو به ظاهر حامی است که آن هم بيشتر از چهار ساعت
در روز برنامه ندارد.
یکی
از دانشجویان پرسید آیا از خانواده آنها کسی شهید شده یا نه و تصور ما این
بود که یکی دو نفر فقط خانواده شهید باشند اما هر یازده نفر خانواده شهید
بودند؛ برادر، پسرعمو، پسر دایی، عمو و دایی، پدر خود را در این در گیری
ها از دست داده بودند.
یکی از دانشجویان دختر حاضر در جمع از نقش زنان و مادران پاراچناری در قیام مردم پرسید و آنها یک خاطره جالب نقل کردند.
>
در پاراچنار زنها بیشتر در خانه ها مشغول زندگی خود هستند و کمتر در جامعه
حضور دارند اما من زیاد موافق نیستم و معتقد نیستم کار خوبی می کنند البته
فرهنگ ما این چنین است و سر تا پاشون پوشیده است و البته دبیرستان هم می
روند در این وضعیت زنهای پاراچنار بسیار به مردهای خود کمک می کنند همین
طور که در جنگ تحمیلی ایران زنها در پشت جبهه فعال بودن در پاراچنار هم
همین طور است.
>زنانی
در پاراچنار هستند که ما دیدیم از پنج پسرشان سه تن شهید شدند اما ذره ای
خم به ابرو نیاوردند و گریه نکردند و زمانی که جنازه پسرشان را آوردند و
مردم آنها را مخفی می کردند که مادر نبیند اما او می گفت که من می خواهم
جنازه پسرم را در خون ببینم.
>مادری
در پاراچنار 5 پسر داشته داشته که از بین آنها 3 نفر به شهادت رسیده اند و
این مادر در مراسم عزای آنها حتی گریه هم نکرده است و گفته که حاضر از در
راه اسلام هر پنج پسر خود را به نبرد با دشمنان اسلام بفرستد.
از
بین همه سوالها وقتی از مقام معظم رهبری سوال می پرسیدیم حالت دانشجویان
تغییر می کرد، در بین برنامه هایشان گویا دیدار با رهبری مقدور نبود، نظر
آنها هم برای ما جالب بود.
وقتی از نقش رهبر انقلاب در تحولات اخیر جهان اسلام پرسیدیم یکی از دانشجویان گفت:
>ولایت
فقیه ایران ادامه و استمرار ولایت امامان است و همانگونه که امام علی(ع)
حامی مردم مظلوم و فقیر بود ولی فقیه ایران نیز اینگونه هستند و ایشان به مثابه نخ تسبیح نگه دار امت اسلامی است.
تعدادی تصویر مقام معظم رهبری در محل ملاقات وجود داشت که تقدیم دانشجویان پاراچناری شد.
سهیل
کریمی گفت: اتفاقا در پاراچنار تصاویر بسیار قدیمی از مقام معظم رهبری هست
و برای من هم ممکن نبود که در سفرهای خودم این تصاویر را با خودم ببرم چرا
که ممکن بود به جرم داشتن این تصاویر به مقصد نرسم!
اما ما از فعالیت سازمانهای بین المللی هم سوال کردیم. حسین اصغر پاسخ یکی از دانشجویان را اینطور ترجمه کرد:
>هیچ
یک از این سازمان ها تا کنون اقدامی در حمایت از مردم پاراچنار انچام
نداده و حتی تلویزیون و رسانه ی پاکستان هم هیچگاه خبری از پاراچنار و
وضعیت مردمانش ابلاغ نکرده تنها اخیرا فعالیت های خردی در این زمینه انجام
گرفت"تلویزیون "که آن هم بی نتیجه بود.
یکی
از دانشجویان که به نظر می رسید تازه از نزدیک با مفهوم تهاجم فرهنگی در
خیابان های تهران آشنا شده بود، متعجب آمیز پرسید: آیا جوانان ایران در
مقابل این تیپ غربزده و متاثر از فرهنگ غرب که بیشتر در دختر و پسر های
ایرانی می بینیم وظیفه ای ندارند و آیا مقابله و حرکتی انجام داده اند؟
این
دانشجو که نمی دانیم از پاسخ های ما در باره تهاجم سراسری جبهه استکبار
قانع شده بود یا نه دوباره با اشاره به وقایع انتخابات 88 و مشخص شدن چهره
واقعی گروه های انقلابی و ضد انقلاب از هم، پرسید آیا از اول چهره نفاق
موسوی و کروبی مشخص بود یا اینکه به تدریج اتفاق افتاد؟
یکی
از دانشجویان حاضر در جلسه توضیح داد شاید یکی از اتفاقات خوبی که در این
دوسال اخیر افتاد همین فتنه بود که یکی از برکاتش جدایی نیروی خالص از
ناخالص بود و همانگونه که حضرت امام می فرمودند این جنگ برای ما برکت داشت
و برکاتش اکنون دیده می شود می توان برکات این حرکت را هم در غربال
ضدانقلابی منافق مشاهده کرد.
جالب
اینکه مکتب ایرانی و ایرانی گرایی سروصدای این دانشجویان را هم در آورده
بود و پرسیدند: از اقوال امام راحل به مارسیده است که ایشان می فرمودند
شما باید از اسلام متاثر باشید. نه از قومیت خویش درحالیکه در ایران به
مراسم قومی و بومی مثل نوروز و امثالهم بها داده میشود. توضیح شما در این
باره چیست؟
یکی
از دانشجویان پاسخ داد: کسانی که زعیم ایران هستند خواستار حفظ این مراسم
با رنگ و بوی اسلامی هستند و اغلب اینگونه است مثلا در تحویل سال ما دعای
یا مقلب القلوب را می خوانیم و اعتقاد داریم احسن الحال در حول حالنا الی
احسن الحال، حال امام زمان است، در لحظه سال تحویل بیشتر مردم در اماکن
مقدسی مثل مشهد امام رضا(ع) هستند و عده ای از مردم خود را به کربلای امام
حسین(ع) می رسانند، عمده مردم قرآن تلاوت می کنند و در واقع بومیت و ملیت
با رنگ دینی همراه است.
گویا
هنوز چهره های غربزده خیابان های تهران با پاسخ های ما توجیه پذیر برای
دانشجویان پاراچناری نبود که یکی از دانشجویان دختر این طور پاسخ داد:
ما
یک فرهنگ ملی داریم و یک فرهنگ دینی تا زمانی که فرهنگ ملی ما مغایرتی با
فرهنگ دینی نداشته باشد آن را انجام می دهیم در کل اعتقاد مااین است که تا
زمانی که مراسم ملی ما منافاتی با اسلام ندارد، چه ایرادی دارد ما آنها را
بزرگ می داریم اما اگر مغایرت داشت آنها را از فرهنگمان خارج می کنیم. ما
مناسبتهای شمسی زیادی در تاریخ داریم اما شما اگر دقت کنید متوجه می شوید
که ما بیشتر برای مناسبتهای قمری جشن می گیریم اعیاد ما مصادف است با تولد
ائمه معصومین و غمهای ما مصاف است با شهادت ائمه و در کل تعطیلات رسمی ما
و مناسبتهای خاص ما با بر اساس مناسبتهای قمری بوده است و این نشان دهنده
پایبند بودن ما به اسلام است و اما درباره مناسبتهای ملی مانند 13 به در
یا بقیه درست است که برخی از چهارچوب اسلام خارج می شوند اما نباید این را
تعمیم داد به عموم جامعه
این
دانشجو ادامه داد: طبق آمار تعداد زائرین شهرهای مذهبی در ایام ملی به
خصوص نوروز بسیار بیشتر از بقیه ایام سال است. درباره انتخابات 88 هم باید
بگوییم که مردم به دولت اسلامی و جمهوری اسلامی رای دادند به نظام اسلامی
منطبق بر قوانین اسلامی.
شاید
شما در خیابان ولی عصر یا بقیه مکانها خانمها و اقایانی را ببینید که از
نظر اسلامی موجه نیستند اما بقیه یعنی اکثریت حزب اللهی های جامعه ما
کسانی هستند که کمتر در مجامع عمومی ظاهر می شوند و شاید به اندازه بقیه
از اوقات فراقت کمتر برای خیابان گردی داشته باشند.
جالب اینکه حسین اصغر بدون کم و کاست و وقفه تمام این صحبتها را ترجمه کرد و گویا دانشجویان پاراچناری هم راضی شدند.
سوال پایانی ما این بود اگر با مقام معظم رهبری دیدار داشته باشند چه حرفی را به حضرت آقا می زنند و اولین حرفشان چه خواهد بود؟
یکی گفت:
>فقط به ایشان نگاه می کنم.
یکی گفت:
>می گوییم که برای خودتان دعا کنید که تا ظهور حضرت مهدی زنده بمانید و از
مظلومین جهان دفاع و حمایت کنید.
یکی گفت:
>می خواهم تا بگویند وظیفه ما جوانان در این دوران و عصر چه خواهد بود و ما را راهنمایی کنند.
یکی گفت:
>حرفی نمی زنم و فقط به ایشان نگاه می کنم.
آخر سر هم نماز مغرب و عشا به جماعت همراه با دانشجویان پاراچناری اقامه شد.