سرویس
فرهنگی پایگاه 598 – محسن صفری/ برنامه هفت، در دو برنامه سال جدید خود به موضوعات
پرمخاطبی پرداخته است.
شب گذشته، داستان دستمزدهای بازیگران و وضعیت فروش فیلم های سینمایی با حضور محمد رضا شریفی نیا
و علی معلم موضوع بررسی بخش اول این برنامه بود. حضور تهمینه میلانی کارگردان فیلم یکی از ما دو نفر،
جنجالی ترین قسمت برنامه
شب گذشته بود که واکنش های بسیاری را نیز از سوی اهالی سینما و کارشناسان امور اجتماعی و
فرهنگی در پی داشت.
در
این جا قرار نیست نقدی به سخنان جسته و گریخته و پراز تضاد خانم میلانی بزنیم زیرا گفته های
ایشان به اندازه کافی پر از تضاد و تناقض و غیر علمی بود که نتوان نقدی بر آن وارد کرد اما محل
بحث، اینجا است که این گونه
اظهار نظرها، آن هم با جلوه ای روشنفکرانه و پرستیژ علمی به گفتمان غالب عده بسیاری در کشور ما تبدیل شده است.
بحث شب
گذشته در برنامه هفت، از آنجا شروع شد که خانم میلانی اصرار عجیبی بر نگاه بدبینانه خود به تعاملات میان زن و مرد
در اجتماع ایران داشت
و وقتی که مسعود فراستی، نقاد همیشگی برنامه هفت، شبهه ای براین نگاه وارد کرد با واکنش درگیرانه
این کارگردان مواجه شد. در ابتدا بحث در مورد تنگاهای حضور بانوان در عرصه اجتماعی ایران مطرح شد و
و اینکه حتی مصادیق بدرفتاری
و نگاه جنسی صرف به بانوان و دختران جوان در تمام عرصه های اجتماعی نیز به سمع و نظر وی رسیده است. از جمله اینکه
این وضعیت از سوی سه
خانم در جنوب شهری و شمال شهری به وی گزارش شده است.
سیر
صحبت های میلانی تا پایان این برنامه بر محور این نکته استوار بود که نگاه جنسیتی
به بانوان امروز ایران، امری شایع است و اینکه نگاه اسف بارو اشتباه مسوولان به وضعیت حجاب، ارتباط زن و
مرد و دختر و پسر در ایران
تنها عامل ایجاد فضای کنونی فساد در کشور و ایجاد خانه ای امن برای دخترانی که نمی خواهند در
چارچوب زندگی سنتی ادامه حیات بدهند،بوده است. اما مهمترین تاکیدات وی بر این مساله بود که
روابط زن و مرد در غرب در قالب
یک استاندارد صحیح تعریف شده است و جامعه ایرانی با این وضعیت فرهنگی که مبتنی بر حفظ سنت و
شریعت می باشد، عامل اصلی انحاطات و انحرافات اخلاقی و ناامن شدن زندگی اجتماعی برای
دختران و زنان می باشد.
اما
آنچه می توان از صحبت های شب گذشته این کارگردان زن سینمای ایران دریافت چیزی فراتر از صحبت
های وی بود. این گونه شعارزدگی و بحث های استقرائی ناقص که در گفته های وی به
روشنی قابل رویت بود متاسفانه به گفتمان قالب به ظاهر روشنفکران و به قولی اپوزوسیون داخلی و
خارجی تبدیل شده است. اوج این نگاه غیر
منصفانه و به شدت غیر علمی در حوادث قبل و پس از انتخابات دو سال پیش کشور به چشم می خورد. این
نگاه و نوع بیان در واقع همان نگاه و نوع بیانی است که اپوزوسیون داخل و خارج کشور به طور دائمی از آن
استفاده می کنند.
در این نوع
بیان، سعی می شود از مصادیق جزیی، نتایج کلی گرفته شده و به دیگران انتقال یابد. این نوع بیان، بیانی کاملا
ژورنالیستی است که با هدف جهت
دهی کاذب ذهن مخاطبانی به کار می رود که از نظر علمی در سطح متوسط و غالبا پایین هستند. در واقع
این افراد سعی می کنند با ژست روشنفکرانه و با ارایه یک یادو مثال جزیی نتایجی بسیار کلی گرفته و بر
تمام اجزای اجتماع تسری
بدهند. نگاهی که در انتخابات سال 88 به روشنی غابل رویت بود و اینکه داعیان تخلف در انتخابات
همواره از این شیوه برای القای تخلف بهره جستند.
اینکه
سه خانم در تهران به خانم میلانی از نگاه پست و جنسیتی مردان در محیط اجتماعی شکایت کرده اند به
کل جامعه تسری پیدا می کند، دقیقا شبیه خبرها و تحلیل های روزهایی است که صدها و یا هزاران
طرفدار آقای
x در خیابان
های تهران را اعتراض
میلیون ها ایرانی به نظام تلقی می کردند و عنوان می کردند نظام اسلامی به پایان
کار خود رسیده است و تمام مردم ایران خواستار تغییر نظام هستند. چگونه می توان دم از نگاه روشنفکرانه
و علمی زد در حالی که همین
الان نیز بسیاری از مردم ایران، نوع نگاه این خانم و هم فکران ایشان را به هیچ عنوان تایید
نمی کنند. آیا اگر در تهران چندین میلیون اتفاقاتی رخ می دهد، می تواند نشانه ای بر فساد در
تمام ایران باشد؟ چگونه است
که برخی عادات خوب و خاص مردم تهران، تنها در تهران رخ می دهد و بقیه را
شهرستانی و یا کم
فرهنگ تر می دانید و امکان چنین اتفاقاتی در شهرستان وجود ندارد؟ چگونه می توان
تصور کرد که اگر چندین دختر جوان در به
قول ایشان خانه ای امن به سر می برند، تمام دختران ایرانی نیز در چنین آرزوی به سر می برند، در
حالی که دختران ایرانی در همین وضعیت به قول ایشان اسف بار در تهران نیز جزو نجیب ترین دختران
جهان هستند.
نگاه
قشری به دختران و روابط آنان با مردان از مقولات پیچیده جامعه شناختی و روانشناسی و فرهنگی
است که به هیچ عنوان در صلاحیت تحلیل هرکسی نیست. وقتی کسی نمی تواند به درستی
تحلیل واقعی از دوران گذار انقلاب فرهنگی
در ایران و شکل بندی های جدید اجتماعی و رشد سریع وسایل ارتباط جمعی و وصل شدن ناگهانی
جوانان با دنیای امروز و همچنین تقابل سنت و مدرنیسم به شکل غلط آن که در آن کمتر فرد و یا جریانی را می
توان مقصر دانست، ارایه کند،
چگونه در یک برنامه زنده که میلیون ها بیننده دارد، با ژستی علمی تمام تقصیرات را متوجه یک یا
چند جریان تصمیم گیری خاص می کند؟
این
گفتمان که خانم میلانی به نوعی از جانب آن در برنامه دیشب سخن می گفت، بار دیگر با مقایسه
فرهنگ غرب و ایران سعی در القای این مطلب داشت که هر آنچه که در غرب رخ می دهد، بر پایه علم، منطق و
کمال است و در ایران... . خانم میلانی به شکلی از روابط استاندارد دختر و پسر در
غرب و روابط غلط در
ایران صحبت می کرد که گویی آنچه به زعم وی باعث ایجاد خانه های امن برای دختران و نگاه جنسی
به زنان در میدان اجتماع شده است، به دلیل دوری از فرهنگ غرب و تکیه بر سنت است.
نکته
اصلی در اینجااست که اگر کسی بخواهد در رسانه ملی در این زمینه اظهار نظر کند باید مصادیق عینی موفقیت فرهنگی
غرب و فساد فراگیر در ایران
را به طور عینی و به شکل همه جانبه بیان کند و در غیر این صورت حق اظهار نظر را ندارد. البته
با نگاه به نوع بیان اپوزوسیون داخل و خارجی که در چند سال اخیر به چشم می خورد، این غرب گرایی زیر
پوستی کاملا به جز جدا ناپذیر
از تفکرات و بیان آنان تبدیل شده است و بدون آنکه اظهار نظر مستقلی در این خصوص انجام دهند، با
چنین مقایسه های غیر علمی سعی در جهت دهی فکری نسبت توجه بیشتر به نگاه غربی می شوند.
این
خانم کارگردان شب گذشته با انتقاد از سیاست های مربوط به تعاملات زن و مرد که به نوعی مبتنی
بر بافت مذهبی در جامعه انقلابی و مذهبی ایران است، روابط دختران وپسران در غرب را به نوعی الگویی
برای این روابط دانست. در
حالی که نگاه مادی گرایانه غرب به زنان و نگاه ابزاری آنان، بزرگترین توهینی بود که به این قشر
دردنیا شده است. امروز در غرب، واژه های مانند دوستی به طور کامل جای ازدواج را گرفته و به قول
بسیاری از جامعه شناسان اروپایی
و آمریکایی، نهاد خانواده به طور کامل در این جوامع در حال انقراض است. آیا سعادتی که می تواند
در انتظار دختران جوان باشد، همین برخورد ابزاری است؟ اضمحلال نهاد خانواده که زمینه ساز سقوط
هر جامعه ای است با همین
فرهنگ بوجود آمده است. نگاهی به آمار دوستی های چند هفتگی و یا چند ماهه همراه با روابط آشکار
جنسی در غرب، آیا بر پایه کمال جویی، خیرخواهی، سعادت طلبی و پیشرفت بر پایه زندگی سالم است؟ این سوال
و صدها سوال دیگر در
این عرصه، از جمله مباحثی است که خانم میلانی و هم فکران ایشان باید به آنها پاسخ دهند.
وی
در جایی دیگر از صحبت های خود با اشاره به اینکه اگر یک دختر اصالت داشته باشد، در خانه یک فرد مجرد هم زندگی کند
اتفاق خاصی نمی افتد در
واقع اثبات همین نگاه ایشان به مقوله روابط آرمانی غیر قابل تصور در جامعه است. این نگاه به هیچ
عنوان نماینده تفکر دینی نیست. نه اینکه برای مثالی که ایشان مطرح کرده است بخواهیم نقدی بزنیم،
درواقع نوع مثال ها هم می
تواند، جهت دهی فکری افراد را به نوعی مشخص کند. زیرا این نگاه نماینده تفکر آزادی بی خط قرمز در
روابط میان زن و مرد در جامعه است. وی در برنامه دیشب کوشید تا به نوعی نگاه سنتی و مذهبی به روابط زن
و مرد در جامعه را عامل
آنچه که وی فساد و نگاه جنسیتی صرف به زنان در جامعه خواند، قلمداد کند اما به دلیل تناقضات
بسیار زیاد که بوی غیر علمی بودن و استنباطات شخصی و نگاه جانب دارانه آن از فرسنگ ها به گوش می
رسید، جای انتقاد علمی از
صحبت های وی را تنگ کرد.
در
پایان باید به این مطلب اشاره کرد که متاسفانه قشر به ظاهر روشنفکر جامعه ما که بعضا در
صف اپوزوسیون نظام قرار دارند، با کلی گویی، سخنان غیر علمی، سنت گریزی و غرب گرایی افراطی سعی در
تثبت نگاه و طرز تفکر
خود در جامعه هستند، اما جامعه ایران در طاقت فرسای دوران گذار فرهنگی و اجتماعی خود،
نیازمند تزریق روح کمال جویانه و نقدهای منصفانه وعلمی تری است تا بتواند از گردنه هزار پیچ دنیای
امروز عبور کند.