598 به نقل از کیهان: اين ارزيابي را نشريه آمريكايي فارين پاليسي منتشر كرده است. استفن والت تحليلگر
فارين پاليسي با مرور برخي حقايق كه بر زبان سياستمداران آمريكايي جاري نمي شوند
اما واقعيت دارند، نوشت: «تصور كنيد يكي از مقامات بلندپايه سياست خارجي ايالات
متحده قبل از يك نشست عمومي يا يك كنفرانس مطبوعاتي تصادفاً چند قرص سيديم پنتوتال
(سرم صداقت) را خورده و شروع به اظهارنظر درباره حقيقت يكي از موضوعات مورد بحث
كند. صحبت از واقعيت در جايي كه دروغگويي، سياست زدگي و ابهام معمولاً چيره شده
است. اگر سياستمداران در ملأ عام شروع به صحبت كردن درباره چيزي كنند كه در خفا به
آن اعتقاد دارند، ممكن است ناگهان چه نوعي از «حقايق ناخوشايند» افشا شود؟ آنگاه
چند حقيقت برتر كه شما هيچگاه از زبان هيچ مقام آمريكايي نمي شنويد خواهيد شنيد.
يكي از آن حقايق اين است كه ما هرگز تسليحات اتمي خود را از بين نمي بريم و اين
بدين معناست كه اين اتفاق در زمان عمر من و شما رخ نخواهد داد.»
به گزارش ديپلماسي ايراني، در ادامه تحليل فارين پاليسي و به عنوان حقيقت دوم انكار
شده در سياست خارجي آمريكا آمده است: حقيقت اين است كه ما اهميت خيلي زيادي به حقوق
بشر نمي دهيم. رؤساي جمهور، ديپلمات ها و ديگر سياستمداران هميشه درباره حقوق بشر
صحبت مي كنند. هم كنگره و هم قوه مجريه اغلب به كشورهاي ديگر در مورد اجراي حقوق
بشر زورگويي مي كنند (مخصوصاً زماني كه اختلاف هاي ديگري هم با آنها داشته باشيم).
اما زماني كه نگراني ها درباره حقوق بشر با منافع ديگر تداخل پيدا كند، نگراني هاي
اخلاقي ما تقريباً هميشه در اولويت دوم قرار گرفته است. اكثر آمريكايي ها اهميت نمي
دهند كه تحريم هاي آمريكا عليه عراق موجب مرگ چند صد هزار نفر از مردم عراق كه خيلي
از آنها كودك بودند شد و براي هيچ يك از مقامات ارشد كه در زمان دولت بوش اجازه
شكنجه را صادر كرده بودند كيفرخواست صادر نشد يا حتي بازجويي جدي از آنها نشد (فقط
تصور كنيد اگر كه يك دولت خارجي يكي از اسراي آمريكايي را با روش غرق گرفتگي مصنوعي
شكنجه مي كرد، ما چه بلوايي به راه مي انداختيم.)
استفن والت تصريح مي كند: آمريكا متحدان زيادي دارد كه وضعيت حقوق بشر در آنها در
محدوده «قابل بحث» تا «افتضاح» قرار دارد.
فارين پاليسي همچنين با بيان اين حقيقت كه «ما آمريكايي ها كارهاي احمقانه اي در
سياست خارجي انجام داده و به آنها عادت كرده ايم» نوشت: همه مي دانند كه سياست
خارجي ايالات متحده در قبال كوبا از اوايل 1960- كه نيم قرن مي شود- اشتباه بوده
است اما اين رويه هرگز تغيير نكرده است از آن جايي كه به نظر مي رسيد مخاطرات آن
ارزش اين كار را ندارد. همچنين همه مي دانند كه اكثر متحدان ايالات متحده در سرتاسر
دنيا براي دهه ها طفيلي آمريكا بوده اند و با بهره گيري از اين حمايت به دنبال
منافع خود بوده اند اما گفتن اين موارد با صداي بلند خيلي ديپلماتيك نيست. اكثر
خودي ها مي دانند كه جنگ افغانستان يك باخت بود اما ما قصد داريم وانمود كنيم كه يك
پيروزي بوده است زيرا اين نظر سياسي امكان پذيرتر است. واضح است كه اساس رويكرد ما
به برنامه هسته اي ايران اشتباه بوده است و ما در دو دهه اخير دلايل زيادي به اين
كشور داده ايم كه به دنبال يك نيروي بازدارنده هسته اي باشد و براي خودمان يك گودال
ديپلماتيك عميق تر حفر كرده ايم. اما انتظار نداريم كه مقامات به اين حقيقت ساده
اذعان كنند، و آن هم نه در انظار عمومي.
تحليلگر آمريكايي در پايان نوشت: همانطور كه گفتم اين يك فانتزي بيهوده است. من
واقعاً نمي خواهم ببينم كه كري، هگل، مك دونو، ليو يا بقيه با «سرم صداقت» چگونه
خواهند بود. اما اين نوعي سرگرمي است كه تصور كني كه آنها در يك لحظه خاص، مخصوصاً
زماني كه خويشتنداري ها و محدوديت هاي معمول وجود نداشته باشند ممكن است چه چيزي را
بروز دهند. انتظار داريد آنها پرده از كدام رازها بردارند؟