*تلاش اپوزیسیون برای القای کلیدواژه انتخابات آزاد
وی یادآور شد: وقتی انتخابات آزاد را مطرح میکنیم معنایش این است که انتخاباتی نبوده است یا قرار است انتخاباتی در کار نباشد؛ اپوزیسیون که از اولین انتخابات در کشور همواره دم از «انتخابات آزاد» میزند برای همین است که بگوید در جمهوری اسلامی انتخاباتی وجود ندارد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی بر همین اساس به دو موضوعی که درباره انتخابات آزاد وجود دارد اشاره و تصریحکرد: در سی و سه و چهار سال گذشته موضع اپوزیسیون چه ایرانی و چه غربی، آمریکایی و صهیونیستی در هر انتخاباتی این بود که میگفتند «انتخابات آزاد»؛ که این شعار یا کلیدواژه را برای اعلام مبارزه و مخالفت با جمهوری اسلامی بیان میکردند و امر تازه و درخور توجهی نیز نبوده و نیست.
وی تأکید کرد: مسئله از آنجا جدی و قابل تامل است که بعضی از خودیها یا کسانی که در مجموعه نظام تعریف میشوند به دلیل سوابق و شناختی که فضای اجتماعی از آنها داشت و جز مجموعه درون نظام شناخته شدند به هر شکلی آنها هم شعار انتخابات آزاد را بدهند؛ یعنی با توضیحی که درباره کلید واژه انتخابات آزاد دادم به یک معنا صدایی از درون نظام بلند شود که بگوید انتخاباتهای گذشته، انتخابات نبوده و این مسئله را هم طرح کند که بناست که انتخابات آینده نیز انتخابات نباشد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه ما در ایران انتخاباتهایی را برگزار کردهایم که در آن بنیصدر رئیسجمهور شده که به لحاظ فکری و سیاسی با امام(ره) و مجموعه عناصر محوری انقلاب اسلامی زاویه داشته است اما رئیسجمهور شده است.
وی افزود: یا کسی مثل شهید رجایی بدون این که در جریانات مسلط سیاسی کشور در آن مقطع مثل حزب جمهوری اسلامی عضویت داشته باشد، توانسته رئیسجمهور بشود؛ یا خاتمی که وقتی در سال 76 وارد شد از وی سؤال کردند فکر میکنید چه مقدار رای دارید گفته بود برای 5 تا 6 میلیون رای وارد انتخابات شدم تا نشان دهیم که از یک پایگاه اجتماعی موثر برخورداریم و بعد خاتمی با 20 میلیون رای رئیسجمهور میشود.
امینی تصریحکرد: احمدینژاد نمونه دیگر است؛ فردی کمتر شناخته شده و با کمترین پشتوانه سیاسی و لجستیکی و مالی در رقابت با عناصر تشکیلاتی و با پشتوانه سیاسی بالا مثل لاریجانی و معین و کروبی و ....می تواند رئیسجمهور شود و بالاتر در رقابتهای انتخاباتی بر کسی پیروز و رئیس جمهور شود که زمانی استاندار او بوده است و در مقام مقایسه سوابق و جایگاه و وزن سیاسی او با هاشمی قابل مقایسه نبود.
این تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: به 9 دوره مجلس در ایران نگاه کنید، هیچ مجلسی مثل مجلس دیگر نیست؛ انتخابات پارلمان در ایران در هر دوره به 80 درصد جابجایی نمایندگان سابق با نمایندگان جدید منجر میشود؛ این نتایج انتخاباتی در یک محدود دوره سی ساله نشان میدهد که در ایران یک انتخابات واقعی و آزاد وجود دارد که نقش درجه اول را در آن مردم بر عهده دارند و آنها هستند که تصمیم میگیرند که چه کسی کار و مسئولیت را برعهده بگیرد و چه کسی کنار گذاشته شود.
*کسانی که موضع مخالف نسبت به جریان غالب بودند موقعیت سیاسی در کشور یافتند
وی با بیان اینکه فضاهای شکل گرفته و نتایج به دست آمده انتخابات در ایران نشان میدهد نه تنها انتخابات آزاد بوده بلکه بسیار بسیار زیاد آزاد بوده است، افزود: حتی آنهایی که پیشبینی نمیشد و در موضع مخالف نسبت به جریان غالب بودند توانستند در کشور موقعیت سیاسی بیابند.
*انتخابات آمریکا روش معین برای رسیدن به نتایج معین دارد
امینی یادآور شد: بر خلاف قاعده دموکراسی، انتخابات در کشورهایی مثل آمریکا روش معینی برای رسیدن به نتایج معین دارد؛ با روالی که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا داشته است، میتوان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را طی 100 سال آینده پیشبینی کرد و اینکه چه کسانی رئیسجمهور میشوند؛ بنده این پیشبینی را با 80 درصد صحت و تضمین بیان میکنم چرا که ساز و کار انتخابات در آمریکا معلوم است.
این کارشناس مسائل سیاسی اضافهکرد: اولا حتماً در آمریکا یکی از احزاب جمهوریخواه یا دموکرات رئیسجمهور میشوند و در 30 سال گذشته غالبا هر جریان سیاسی دو دور توانسته کرسی ریاستجمهوری را به دست آورد؛ این دو دوره اوباما از دموکراتها و دو دوره قبل بوش از جمهوری خواهها و دو دوره قبلتر کلینتون از دموکرات ها و.. از این رو میتوان صد سال آینده انتخابات آمریکا را پیشبینی کرد و این در حالی است که این انتخابات را از مظاهر انتخابات آزاد مینامند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی همچنین به بلوک غرب اشاره کرد که در آنها کشورهایی وجود دارند مثل بلژیک مثل استرالیا و اتریش که انتخابات در آنها اجباری است و همه نه این که حق شرکت در انتخابات را دارند بلکه مکلفند به لحاظ مدنی در آن شرکت کنند وگرنه باید هزینه های آن را بپردازند. این نوع انتخابات ها در این کشورها آزاد است اما انتخابات در ایران آزاد نیست.
*مطرحکننده داخلی انتخابات آزاد به صورت خانوادگی در انتخابات حاضر میشود
وی افزود: در انتخابات سال 88 کسی که مطرح کننده مهم داخلی انتخابات آزاد است به صورت خانوادگی در انتخابات حاضر میشود؛ دختر، آقازاده، همسر و خود وی؛ کسی که نامه 19 خرداد را با آن ادبیات مینویسد و در فضای سیاسی و اجتماعی ایران منتشر میکند میتواند بگوید انتخابات آزاد نیست؛ از رهبری جعل خبر و پیامک میشود در همان انتخابات و ایشان مجبور است به صورت زیرنویس تلویزیونی آن پیامکها را تکذیب کند معنایش این است که انتخابات در ایران آزاد نیست؟
امینی اظهارداشت: نقشی که آقازاده وی در انتخابات ایفا کرد و فضای اجتماعی و سیاسی که به وجود آورد در خود انتخابات و بعد از آن و اینکه بعد از 3-2 سال در دسترس نبود و در لندن بود آیا اینها نشانههای این است که در ایران انتخابات آزاد نیست؟ یا همسر وی در روز انتخابات حرف از تقلب و ریختن مردم به خیابانها بزند اینها نشان آزاد نبودن انتخابات است؟ یا نقشی که دختر ایشان یا خود وی ایفا میکند.
وی با تأکید بر اینکه در انتخابات سال 88، 4 کاندیدا هست که گرایشهای متفاوت را نمایندگی میکنند، گفت: انتخابات با مشارکت 85 درصدی که 40 میلیون نفر در آن شرکت میکنند میتواند انتخابات آزاد نباشد؟
این کارشناس مسائل سیاسی یادآور شد: تمام انتخاباتهای ریاستجمهوری ما از یک مشارکت متوسط به بالای جهانی برخوردار است یعنی از نظر مشارکت سیاسی در درجه اول دنیا است میشود این قدر مشارکت در انتخاباتها شکل بگیرد و انتخابات آزاد نباشد؟
*کسانی که دم از انتخابات آزاد میزنند چرا ولع حضور در انتخابات را دارند؟
وی اظهارداشت: در انتخابات سال 88 و در جریان مناظرههای سیاسی، کاندیداها و نامزدها با هم مناظرههای سیاسی میکنند که بیشترین انتقادها به مناظره این است که از آزادی بیش از اندازه استفاده شده است؛ از این رو صدها دلیل وجود دارد که انتخابات در ایران آزاد است؛ من هم ممکن است با هاشمی موافق باشم که انتخابات در ایران آزاد نیست بله چون انتخابات در ایران خیلی خیلی خیلی آزاد است.
امینی با بیان اینکه این آقایانی که میگویند انتخابات در ایران آزاد نیست پس چرا این قدر ولع حضور در انتخابات را دارند؟ هاشمی بلافاصله بعد از تمام شدن دوره محدودیت قانون اساسی برای حضور یک نفر در جایگاه رییس جمهور در سال 84 مجددا کاندیدای انتخابات میشود و خاتمی نیز بعد از دو دوره ریاست جمهوری خود مجددا در سال 88 کاندیدای انتخابات میشود.
امینی ادامه داد: واقعا انتخابات در ایران آزاد نیست که این همه ولع برای حضور در انتخابات در آنها وجود دارد؟ مگر خود این آقایان در این کشور نماینده مجلس و رئیس جمهور نشدند مگر از همین فرآیند انتخاباتی عبور نکردند؟ آنها میپذیرند که انتخابات در زمان آنها انتخابات آزاد نبوده است؟ آنها اگر به لوازم حرفی که میزنند پایبند باشند یا باید بپذیرند که موقعیتی که در قدرت بدست آوردهاند از طریق انتخابات نبوده است یا اینکه آن انتخابات هایی که آنها انتخاب شدند استثنائا آزاد بوده و انتخابات هایی که اینها در آن انتخاب نشده اند، آزاد نبوده است.
این تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: در حوادث سال 88، 7-8 ماه کشور درگیر مسائل حاشیهای شد؛ فرصت مشارکت 85 درصدی و 40 میلیونی تبدیل به تهدید شد در حالی که مهمترین استدلال کسانی که هزینههای انتخابات را به وجود آورند چه بود؟ و چه استدلالی برای بحث تقلب داشتند؟ مهمترین تئوریشان چه بود؟ هرچه به آقایان میگفتند که بیایید سر برگها را با شناسنامهها تطبیق دهید قبول نکردند و استدلالهای روشنی را نپذیرفتند؛ تئوریشان داماد لرستان فرزند آذربایجان بود چون فلانی فرزند آذربایجان و داماد لرستان است باید ما انتخابات را میبردیم با چنین حرف سخیفی 8-7 ماه کشور را دچار درگیری و مناقشه کنند بعد میگویند انتخابات در ایران آزاد نیست.
وی اضافهکرد: کجای دنیا میشود چنین کاری را انجام داد در کدام دموکراسی و انتخابات ممکن و شدنی است؟ امنیت در همه نظامهای سیاسی خصوصا دولتهای لیبرال خط قرمز خدشه ناپذیر است و برخوردهای سختی با مخدوش کنندگان آن میشود؛ ماجرای برخورد با فرقه دیودیه و اتفاقات بعد از یازده سپتامبر در جامعه آمریکا و ماجراهایی مانند زندان گوانتاناما و برخوردی که با معترضان وال استریت شد، نشانه های خیلی آشکارآن است.
وی ادامه داد: در تحلیل و فهم چرایی این که عناصری مانند هاشمی چرا چنین مطلبی را بیان میکنند برخی نظریات میتواند راهگشا و تبیینگر باشد؛ در روانشناسی نظریه و تئوری تحت عنوان محرومیت نسبی وجود دارد که در روانشناسی اجتماعی و سیاسی نیز کاربرد دارد؛ در نظریه محرومیت نسبی در واقع مسئله این است که فرد به لحاظ روحی و روانی بین خواستهها، انتظاراتش از یک سو و داشتهها و واقعیتهایش از دیگر سو شکاف وجود دارد؛ در این حالت فرد دچار احساس محرومیت میشود و یکی از پاسخهایی که به محرومیت نسبی خود میدهد پرخاشگری است؛ یعنی در پاسخ به این ناکامی رفتار پرخاشگرایانه دارد که این رفتار پرخاشگرایانه را به آن منبعی که احساس میکند آن محرومیت را برای او به وجود آورده است هدف گیری میکند.
*هاشمی روانشناسی خاصی دارد
امینی گفت: هاشمی یک روانشناسی خاصی دارد و اگر به کتابهای خاطرات وی رجوع شود یا نطقها و بحثهایی که داشته توجه کرد، میتوان متوجه این روانشناسی خاص شد؛ در روانشناسی وی نوعی تسلط بر همه چیز و ارجاع همه امور به وی دیده میشود؛ احساس محوریت داشتن در همه مسایل و متکی بودن دیگران به او و نقش کانونی که او در پیشبرد موضوعات و مسایل دارد. یعنی تصوری که هاشمی از خود دارد این نوع تصور است.
این کارشناس مسائل سیاسی یادآور شد: به لحاظ روانشناسی در مقاطعی زمینههای واقعی هم برای این نوع روانشناسی وجود داشته است؛ در دوره سازندگی این زمینه و زمینههای واقعی برای این انگاره روانشناسی وجود داشته است، احساس وی این بود که بر همه چیز و بر شرایط مسلط است و همه چیز را میتواند اداره کند؛ در واقع از یک قدرت قابل توجهی برخوردار است و میتواند مناسباتی را که میخواهد پیش ببرد و اینها در ذهنیتش بوده است.
وی گفت: در دوره 2 خرداد هم که خاتمی رای آورد این مسئله در ذهن هاشمی وجود داشت چراکه وی پشتیبان خاتمی بود و در ذهن وی این مسئله تقویت میشد آنچه که اراده کنم که بخواهم، میتوانم محقق کنم؛ از یک مقطعی به بعد مثلا انتخابات مجلس ششم به تدریج این ذهنیت آسیب میبیند و بین آن ذهنیت روانشناختی و زمینههای واقعی شکاف میافتد و در انتخابات سال 84 خیلی برجسته میشود به طوری که هاشمی در برابر کسی که سابقا استاندار او در یک استان تازه تاسیس مثل اردبیل بوده در رقابتهای شکست میخورد و این برای هاشمی با آن روانشناسی که عرض کردم، به هیچ وجه قابل هضم نیست.
امینی افزود: بنابراین ما در یک مقعطی مثلاً سال 84 به بعد سیاستورزی که هاشمی دارد، سیاستورزی غریزی است؛ چون به لحاظ روانی یک شکاف بنیادین بین انتظارات و خواستههای او از یک سو و واقعیتهای عینی و داشته هایش شکل گرفته است که به احساس محرومیت در وی دامن میزند؛ عدم تبریک به احمدینژاد به عنوان کاندیدای پیروز انتخابات که عرف معمول جهانی است، کاری که ناطق درباره خاتمی انجام داد، نشانه روشنی از این احساس محرومیت است تا این حد که رفتار غریزی بر رفتار عقلانی در وی غلبه می کند و تداوم نیز دارد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: به طور مثال رفتارهایی مثل خطبه نماز جمعه 26 تیر 88 که نزدیکترین پایگاههای سنتی و سی ساله او یعنی نمازجمعه بروها که به نفع او شعار میدادند را علیه خود بشوراند، یا نامه 19 خرداد 88 که به موقعیت هاشمی در جماعت حزب اللهی ها ضربه اساسی وارد کرد، یا حمایتش از موسوی که یک منتقد کلاسیک و دو آتشه هاشمی بود؛ همگی نشانه هایی از غریزی بودن رفتار سیاسی هاشمی است که در واقع نتیجه آن احساس محرومیت نسبی است که در وی وجود آمده است.
وی تصریحکرد: بیان کلید واژه انتخابات آزاد از جنس همان رفتار غریزی هاشمی در سیاست است که توضیح دادم؛ چون این هاشمی منبع محرومیت خود را به نوعی بخشهایی از حاکمیت جمهوری اسلامی میداند بنابراین شعارها و رفتارهایی را انتخاب میکند که به طور طبیعی و غریزی، پاسخ به آن منبع محرومیت باشد و نشانههای اعتراض به آن منبع محرومیت که نظام است دیده شود؛ یعنی گفتن انتخابات آزاد نیز اعلام نوعی اعتراض به منبع محرومیتش است که جمهوری اسلامی است و پاسخی است به آن شکافی که بین انتظارات و خواستههای او به وجود آمده است.
امینی در پایان خاطرنشانکرد: چون در حال حاضر هاشمی موقعیت خود را فاقد قدرت یا ظرفیتهای مؤثر در شکل دادن به مناسبات کشور میداند و این با آن ذهنیتش که یک ذهنیت کانون محور از خود بود فاصله زیادی دارد؛ وی پرخاش و اعتراض خود را به این فاصله را با بیان شعارهایی مثل انتخابات آزاد طرح می کند که نشانه اعتراض را با خود به همراه دارد.