به گزارش 598 به نقل از "ندای انقلاب"، پایگاه تحلیلی «آنتی وار» در مقاله ای به قلم «جان گلیزر» در خصوص تحریم های وضع شده علیه ایران و تاثیرات آن بر حکومت و مردم این کشور نوشت: « ولی نصر»، مدیر دانشکده مطالعات بین الملل دانشگاه «جان هاپکینز» در واشنگتن، اعتقاد دارد که تحریم های اقتصادی سخت و بی سابقه واشنگتن علیه ایران عملا به پایان راه خود رسیده اند. آقای نصر که متولد تهران است در میان نخبگان سیاست خارجی آمریکا فرد سرشناسی است که سابقه کار کردن با دولت آمریکا و اشخاصی نظیر؛ «ریچارد هولبروک»، «جان کری»، و «ریچارد هاس» را دارد. البته، او در برخی موارد از منتقدین دولت اوباما در سیاست «کنترل از راه دور»، کم کاری دیپلماتیک در قبال ایران، و دنبال کردن بدترین سیاست های خارجی دوران «جورج بوش» بوده است. نصر بر این باور است که زمان تاثیرگذاری تحریم ها علیه ایران گذشته است و ادامه آنها بی فایده است.
او اعتقاد دارد ادامه این وضع ایران را وادار خواهد کرد که با سرعت بیشتری بسوی دستیابی به قدرت هسته ای حرکت کند، چرا که آنها هم مانند مقامات کره شمالی فکر می کنند در آن صورت قدرت بیشتری برای خلاص شدن از شر تحریم ها خواهند داشت.نکته ای که آقای نصر عنوان می کند قابل بحث است.
این درست است که سیاست های ایالات متحده طی چند سال اخیر جمهوری اسلامی را به دستیابی به سلاح هسته ای تشویق کرده است، و این مساله بدلیل این است که ایران فکر می کند می تواند با استفاده از تسلیحات هسته ای پرستیژ بین المللی و قدرت بازدارندگی بدست آورد.
اما فتواهایی هم که در گذشته از سوی مراجع مذهبی ایران علیه دستیابی به سلاح های کشتار جمعی صادر شده اند، تاثیرگذاری خود را ثابت کرده اند.
احتمالا هنوز هم اکثر تحلیلگران جمهوری اسلامی بر این باورند که انزوای بین المللی و عداوتی که دستیابی به سلاح های هسته ای به همراه خواهد داشت بسیار سنگین تر از منافع احتمالی آن خواهد بود. با اینحال، افزایش اعمال فشار بر ایران، این کشور را هرچه بیشتر بسوی نقض «ان پی تی»، معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای، سوق خواهد داد.
به هرحال، همانگونه که «کنت والتز»، از کارشناسان سرشناس روابط بین الملل می گوید، تحریم ها باید لغو شوند چرا که آنها صرفا به مردم عادی ایران صدمه می زنند.
در واقع این حرف صحیح است و این مردم هستند که آسیب می بینند، نرخ بیکاری بالا، تورم لجام گسیخته، و منع واردات داروهای بیماری های خاص که جان میلیون ها بیمار را به خطر انداخته است، گواه این مساله است.
اقتصاد به تعریف ساده یعنی مراودات میان افراد، که آمریکا دقیقا این مراودات را هدف قرار داده است و این به معنی جنگ با مردم ایران است.
سابقه نشان می دهد که تحریم ها در اغلب موارد در تغییر رفتار رژیم ها موفق نبوده است، به همین دلیل هم من بارها گفته ام که دولت اوباما با این کار یا کاملا بی خردانه عمل می کند یا کاملا عاقلانه بجای سیاست تغییر رفتار رژیم به دنبال تغییر خود رژیم است.پرونده عراق مثال آموزنده ای در این رابطه است.
واشنگتن در اوایل دهه ۱۹۹۰ اعلام کرد که هدف از تحریم ها علیه عراق جلوگیری از پیشرفت برنامه های هسته ای این کشور است.
طبق گزارش دو تن از دیپلمات های ارشد وزارت امورخارجه، در ماه های آغازین سال ۱۹۹۷ عراق فاز اول برنامه خلع سلاح را، که بخشی از قرارداد آتش بس بود، اجرا کرد و به «سازمان ملل» اجازه داد که بر رعایت کامل مفاد «ان پی تی» توسط عراق نظارت کند. اما ایالات متحده تحریم ها را لغو نکرد و هرگونه تلاش برای آن را از سوی سازمان ملل تهدید به وتو کرد.
در بهار ۱۹۹۷، «مادلین آلبرایت» وزیر وقت امور خارجه، در سخنرانی در دانشگاه «جورج تاون» گفت: حتی اگر عراق به تمام مفاد توافقات آتش بس هم عمل کند، آمریکا تا زمانی که «صدام حسین» از قدرت کنارگیری نکند تحریم ها را لغو نخواهد کرد. دو سناریو در مورد تحریم ها علیه ایران محتمل است.
سناریو اول این است که تحریم ها به آسیب رساندن به میلیون ها ایرانی بی گناه ادامه خواهند داد. سناریو دوم این است که تحریم ها، رژیم ایران را به مخمصه ای در رابطه با معضل هسته ای خواهند کشاند که راهی جز فرار به جلو و دستیابی هرچه سریع تر به سلاح های هسته ای برای تهران باقی نخواهد گذاشت.
البته ممکن است هر دو سناریو با هم رخ دهند، اما هیچ کدام به توافق دیپلماتیکی میان ایران و آمریکا منجر نخواهد شد که آمریکا را از رعایت «ان پی تی» توسط ایران مطمئن کند و ایران را هم از شر تحریم ها و تهدیدات نظامی دولت هایی، که بسیار از نظر نظامی از ایران قدرتمند تر هستند، رها کند.
چنین پایانی برای ماجرای ایران تنها زمانی ممکن است که واشنگتن رویکرد خود در خاورمیانه را از سلطه و برتری حاکمانه به دیپلماسی تغییر دهد.