کد خبر: ۱۱۰۳۹۲
زمان انتشار: ۰۸:۲۹     ۱۱ بهمن ۱۳۹۱
رئیس دفتر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در گفت‌وگویی مفصل به موارد و مطالبی اشاره کرد که خواندن آنها خالی از لطف نیست.

به گزارش 598 به نقل از خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام سعید فخرزاده رئیس دفتر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار کتاب و ادبیات فارس درباره فعالیت‌های دفتر تاریخ شفاهی توضیح داد.

از زمان آغاز به کار دفتر تاریخ شفاهی بفرمایید، شما از ابتدای تشکیل دفتر حضور داشتید؟

در واقع ما تیمی بودیم که تجربه‌ای را در زمینه ثبت و ضبط خاطرات رزمندگان در دوران دفاع مقدس داشتیم. در همان مقطع نظر ما بر این بود که جریان دفاع مقدس ریشه در انقلاب دارد و در واقع اگر فرهنگی به نام فرهنگ دفاع مقدس شکل گرفته در ادامه و در دفاع از فرهنگ بزرگ و غنی‌تری به نام فرهنگ انقلاب اسلامی است و اگر انقلاب اسلامی شناخته نشود، فرهنگ دفاع از آن هم به درستی شناخته نخواهد شد.

پس از پیروزی انقلاب، مسئله تاریخ‌نگاری انقلاب مورد توجه مختصری واقع شد، از جمله آقای سیدحمید روحانی زیارتی که از نجف در کنار امام خمینی(ره) تمام اطلاعیه‌ها و مکاتبات مربوط به ایشان را جمع‌آوری می‌کردند و بعد از انقلاب فعالیت خود را توسعه دادند، کتاب‌ نهضت امام خمینی جلد یک و دو و سه ماحصل تحقیقاتی است که ایشان انجام داده‌اند.

از جمله اقدامات دیگری که در این راستا صورت گرفت، تشکیل بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی توسط  مقام معظم رهبری، آقای هاشمی رفسنجانی و آقای معادی‌خواه که از اعضای حزب  جمهوری اسلامی بود این بنیاد به منظور ثبت و ضبط خاطرات دوران مبارزه راه اندازی شد. اما به جهت مشغله‌هایی که این بزرگواران در جریان انقلاب داشتند عملاً نتوانستند فعالیت بنیاد را توسعه دهند.

 

 

* تا پایان جنگ عملاً هیچ فعالیتی در حوزه ثبت و ضبط خاطرات انقلاب نمی‌بینم

هنوز یک سال از انقلاب نگذشته و ساختار انقلابی جا نیفتاده بود که جنگ رخ می‌دهد. با وقوع جنگ تمامی توجهات به جنگ معطوف می‌شود. هنرمندان، محققین و پژوهشگران به سمت دفاع مقدس میل می‌کنند همه فیلم‌هایی که ساخته می‌شود از این مقطع به بعد پیرامون جنگ است، تمامی نقاشی‌ها درباره جنگ است و قطعاً موضوع تاریخ‌نگاری هم معطوف به حوزه دفاع مقدس و جنگ است، لذا تا پایان جنگ عملاً هیچ رد پایی از فعالیت در حوزه ثبت و ضبط خاطرات انقلاب نمی‌بینم و اگر هم وجود داشته، بسیار محدود و مختصر بوده است.

وقتی خاطرات بزرگان جنگ را دنبال می‌کردیم، حاج همت‌ها، باکری‌ها، رضایی‌، رشید و صیاد شیرازی، سلیمی و... همه افرادی هستند که در مبارزات انقلاب اسلامی حضور داشتند، وقتی خاطرات این افراد را می‌گرفتیم می‌دیدیم پیوندی بین خاطرات جنگ و انقلاب آنها وجود دارد. برای ما کاملا مشهود بود فرهنگی که در جبهه‌ها به بلوغ رسیده، نطفه آن در انقلاب بسته شده بود بنابراین ضروری به نظر می‌رسید که باید این ریشه را بشناسیم. اما مرکزی برای این کار نبود و ما هم در سپاه نمی‌توانستیم این کار را انجام دهیم. این موضوع را با حجت‌الاسلام زم مدیر وقت حوزه هنری مطرح کردیم با استقبال ایشان امکانات محدودی در اختیار ما قرار گرفت و به این ترتیب دفتر تاریخ شفاهی انقلاب در سال 1372 شکل گرفت.

آهسته آهسته بخش‌های دیگری هم به مجموعه اضافه شد. در نهایت در سال 73 ، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی در کنار دفتر ادبیات و هنر مقاومت شکل گرفت.

 

 

اهداف و چشم‌انداز تشکیل دفتر چه بود؟ امروز تا چه میزان به آنها دست یافته‌اید؟

اگر به تاریخ ایران نگاه کنیم در هیچ مقطعی از تاریخ؛ مردم ایران از مبارزه علیه ظلم دست برنداشته و همواره با آن دست و پنجه نرم می‌کردند. اما مبارزه و جریانی مورد توجه ما همان جریانی بود که امام راه‌اندازی کرده بود، که از سال 41 شروع و تا سال 57 ادامه می‌یابد، لذا این دو دهه را مورد توجه قرار دادیم و شروع کردیم به جمع آوری اطلاعات و شناسایی افراد موثر.

 

مشکلی پیش نیامد؟

اساساً آن روزها هنوز باور اینکه باید خاطرات را بازگو و ثبت کرد، برای افراد ایجاد نشده بود. همچنین آن زمان بحث‌ها و اختلاف‌های سیاسی در میان جناح‌های مختلف وجود داشت، جناح حاکم اصولاً درگیر کار بود و افراد برای بازگو کردن خاطراتشان وقت نداشتند، جناح‌های منتقد هم با تردید به مسئله نگاه می‌کردند.

 

 

* سیاسیون می‌گفتند کارهای مهمتر از خاطره‌گفتن داریم!

 

شاید برخی افراد احساس خطر می‌کردند؟

نه احساس خطری نبود، افراد جناح حاکم اغلب عنوان می‌کردند ما کارهای مهمتر از ثبت خاطرات داریم و اهمیتی نمی‌دادند، افرادی هم که به نظام انتقاد داشتند می‌گفتند برای چه باید بگوییم، یا اگر بگوییم از کجا معلوم شما تحریف نکنید و...؛ یادم هست برای مصاحبه با فردی تماس گرفتم، ایشان عنوان کرد شما آمدید خاطرات مرا بگیرید؟ من معترض به نظام هستم!!! قطعاً هدف و نگاه شما مثبت نیست و نمی‌خواهید خاطرات را چاپ کنید، قصدتان این است خاطرات مرا بگیرید و از داخل آنها مطلبی استخراج و برعلیه من استفاده کنید.

 

من به ایشان گفتم ما کار حزبی نمی‌کنیم، کار ما تاریخی و تحقیقاتی است و در پی ثبت واقعیت‌ها از زوایای مختلف هستیم، ایشان گفت با اینکه نمی‌شود به حرف‌های شما اعتماد کرد، اما ترسی ندارم و خاطراتم را بازگو می‌کنم، وقتی خاطرات خود را بیان کرد و ما آن را چاپ کردیم، ایشان به دفتر ما آمده و عذرخواهی کرد و گفت من درباره شما قضاوت اشتباهی کردم، آمدم که عذرخواهی کنم و البته به همه هم خواهم گفت که نگاه شما همه‌جانبه است.

مشکلات فراوانی بر سر راه داشتیم عدم حمایت سازمانی، امکانات اندک و محدود؛ حافظه‌های دچار فراموشی شده، اختلافات سیاسی، همه اینها کار ما را سخت می‌کرد، با این حال بیش از 7000ساعت مصاحبه انجام دادیم.

ما معتقد بودیم که اگر بخواهیم درباره انقلاب آثار هنری تولید کنیم، احتیاج به منابع داریم و در آن مقطع، سازمان و مرکزی وجود نداشت که این منابع را در اختیار هنرمند قرار دهد. امید داشتیم که این منابع را تولید و دراختیار بخش‌های ادبی و هنری قرار دهیم. یعنی باید اطلاعات‌ را جمع‌آوری می‌کردیم، سپس آنها را فرآوری می‌کردیم تا هنرمندان بتوانند از آنها استفاده نمایند همه این موارد نیازمند هزینه بود. با توجه به بودجه‌ای که در اختیار داشتیم تنها کاری که می‌توانستیم انجام بدهیم پیاده سازی نوارهای مصاحبه بود، ما حتی برای تایپ و فهرست‌نویسی و... بودجه نداشتیم، بودجه برنامه‌ای واحد تاریخ شفاهی در سال 87 پانزده میلیون تومان بود. تقریباً از سال 87 به بعد با عنایت آقای بنیانیان مورد توجه واقع شدیم. هم‌اکنون که در اوج توجه هستیم بودجه برنامه‌ای ما در سال حدود 150 میلیون تومان است.

 

 

بودجه اختصاص ‌داده به شما بر چه احساس تعیین می‌شود؟

 

بودجه سال قبل معیار سقف بودجه سال بعد خواهد بود.

 

در حال حاضر چطور؟

با توجه به منابعی که جمع آوری کرده و تحقیقاتی که انجام داده‌ایم به نظر می‌رسد که نه تنها می‌توانیم حوزه هنری را تغذیه کنیم، بلکه می‌توانیم به سازمان‌ها و نهادهای دیگری  که می‌خواهند در این حوزه کار کنند یا در حال فعالیت هستند کمک و مشاوره بدهیم، اما هنوز ساز و کار مناسب برای ابن مهم فراهم نشده است.

 

اوضاع بانک اطلاعاتی شما چگونه است؟

در حدود یکی دو سال است به موضوع بانک اطلاعاتی توجه شده است. اطلاعات را دسته‌بندی و موضوع‌بندی کرده‌ایم، اما هنوز ورود اطلاعات‌مان کامل نشده که بتوانیم در اختیار دیگران قرار بدهیم. البته کارهای اساسی آن صورت گرفته و انشاالله به زودی این بانک آماده استفاده خواهد شد.

 

* لیدرهای مبارزه را شناسایی کردیم

 

آقای فخرزاده به مسائل روز بپردازید، اینکه در ابتدای سال مسیر حرکت و ثبت و جمع‌آوری اطلاعات افراد را مشخص می‌کنید یا بنا به اقتضائات زمانی افراد را انتخاب می‌کنید؟

یکسری افراد هستند که مشخص‌اند؛ یعنی لیدرهای مبارزه هستند، دریافت خاطرات اینان در اولویت قرار دارد و از طریق مطالعه منابع گوناگون مثل نشریات؛کتب و خاطرات شفاهی به اسامی بعدی دسترسی پیدا می‌کنیم.

 

آیا خاطراتی که می گرفتید به کتاب تبدیل می کردید؟

نه همه خاطرات؛ بعضی از خاطرات قابلیت کتاب شدن دارند، غالبا خاطراتی کتاب می‌شوند که حرف جدیدی برای گفتن داشته باشند، باید در کتاب چیزی وجود داشته باشد که انگیزه برای مطالعه را فراهم کند. ما ابتدا خاطرات را دریافت می‌کنیم. تصور ما بر این است فردی که در جریان حوادث انقلاب حضور داشته، باید اطلاعات خوبی داشته باشد، اما وقتی خاطراتش را می‌گیریم می‌بینیم فردی بوده که بیشتر به کارهای فکری پرداخته است، اما برخی اشخاص ممکن است به خاطر حضورشان در فعالیت‌های مختلف و پرحادثه خاطراتشان مورد استقبال قرار ‌گیرد.

برخی خاطرات می‌توانند بصورت مستقل به کتاب تبدیل شوند برخی هم مکمل خاطرات دیگران هستند و برخی نیز ذیل یک موضوع خاص به چاپ می‌رسند.

 

* ماجرای منتشرنشدن کتاب یک مسئول بلندپایه نظام!

 

تاکنون شده به ثبت خاطرات یکی از مسئولان بلند پایه نظام اقدام کرده باشید اما این فرد در بازخوانی، اجازه انتشار خاطرات را ندهد.

بله، یک دوره‌ای خاطرات شخصی را آماده چاپ کردیم، اما این فرد جلوی انتشار آن ‌را گرفت (حدوداً 15 سال پیش) در صورتی که چیزی که ما آماده چاپ کرده بودیم، حرف‌هایی بود که خود این فرد گفته بود، اما به دلایلی جلوی چاپ را گرفت. بعدها خاطرات ایشان با اندکی تغییر توسط مرکز دیگر منتشر شد.

بعضی مواقع افراد عنوان می‌کردند تا زنده هستم راضی نیستم این خاطرات چاپ شود اما می‌گویم تا در تاریخ ثبت شود. خاطرات برخی افراد را هم گرفتیم ولی به دلیل برخی شرایط سیاسی که برایشان پیش آمده، نتوانستیم منتشر کنیم. لذا مشکلات از این دست زیاد است، اما برعکس این موضوع هم وجود دارد، یعنی برخی اصرار می‌کنند خاطراتشان را چاپ کنیم، اما خاطراتشان کیفیتی برای کتاب شدن ندارد .

ما در حوزه هنری نگاهمان این است بیشتر اطلاعاتی را به جامعه منتقل کنیم که سطح اطلاعات و آگاهی مردم را افزایش می‌دهد. لذا تولید کتاب‌هایی که در این باشد اولویت دارد و رهبر انقلاب همواره از این موضوع حمایت می‌کنند. به نظر می‌رسد تولید آثار با توجه به افزایش سطح آگاهی مخاطب و مردم نسبت به انقلاب خصوصاً نسل جوان، از اهداف مهم نظام است.

 

به لحاظ آماری تولیدات جنگ دفتر تاریخ شفاهی بیشتر است یا انقلاب اسلامی؟

به جهت سابقه جنگ و نیروها و فراوانی افراد تولیدات این حوزه بیشتر است، تعداد افراد حاضر در جنگ و انقلاب اسلامی متفاوت است.

 

تعداد کم افراد به جهت انحراف برخی از سیاق ابتدای انقلاب نیست؟

نگاه برخی افراد پیش از انقلاب مسلحانه بوده، اما نگاه حال حاضرش فرق کرده و عملکرد مسلحانه را اصلاً قبول ندارند. بنابراین آن دوره را ضعف برای خود می‌داند، یا ممکن است فردی اکنون نسبت به نظام مسئله پیدا کرده باشد، نکته دیگر اینکه خیلی‌ها می‌خواهند برای خود سابقه درست کنند، عده‌ای هم می‌خواهند سابقه گذشته خود را حذف کنند، زمان به طور طبیعی می‌تواند تغییراتی در اذهان به وجود آورد. هر چه زمان بیشتری از دوران انقلاب اسلامی سپری می‌شود، خطر تحریف و تغییر واقعیت بیشتر است، اما جنگ نزدیک‌تر بوده است.

نکته‌ای که به تجربه ثابت شده اینکه، هر فردی برای یکبار هم خاطره‌ای را تکرار کرده در ذهنش بهتر مانده تا اساساً خاطراتی که تکرار نشده‌اند، مرور خاطرات باعث می‌شود خاطرات در ذهن‌ها بیشتر بماند.

 

تاکنون شده به افرادی برخورده باشید که پس از اخذ خاطرات فشارهایی از جناح‌ها یا گروه‌های داخلی و خارجی به آنها وارد شده باشد و فرد از ادامه بیان خاطرات منصرف شود؟

گاهی پیش آمده که فرد بازگوکننده خاطره از سوی دوستان خود تحت فشار قرار گرفته است. ما با آقایی ( از بیان نام به دلیل امانتداری خودداری می‌شود) مصاحبه کردیم، ایشان گرایشات کمونیستی داشت، خاطرات خود را مفصل تعریف کرد، بعد که دوستانش متوجه شدند این فرد خاطراتش را برای ما بازگو کرده ایشان را تحت فشار گذاشته و این فرد از ما خواست اگر ممکن است خاطرات حذف و یا از اول آنها را بازگو کند، می‌گفت اصلاً اشتباه کردم و... معلوم بود که این فرد با دوستانش این موارد را مطرح کرده یا نسخه‌ای از خاطرات را که به او داده بودیم، به دوستانش نشان داده و آنها این فرد را مورد شماتت قرار داده بودند و اصرار می‌کرد کار حذف شود. ما هم منتشر نکردیم و همچنان باقی است.

 

آیا مواردی پیش آمده که به دلیل فضای جامعه امکان چاپ فراهم نشود؟

به ندرت پیش می‌آید، بعضی خاطرات به دلیل حساسیت‌های جامعه قابلیت چاپ ندارند، چرا که به سبب اقداماتی که انجام داده‌اند، آسیب‌هایی که رسانده‌اند، جرمی را که مرتکب شده‌اند، مردم را خشمگین کرده‌اند. لذا خیلی‌ها دوست ندارند خاطرات این فرد منتشر شود.

 

فکر نمی‌کنید خاطراتی که همان برهه زمانی منتشر شود، جذابیت بیشتری دارد؟

درست است، ولی فرض می‌گیریم اگر بخواهیم درباره فتنه کتاب چاپ کنیم حداقل تحقیقاتش، یک سال و نیم طول می‌کشد. مرحله تدوین حداقل 6 ماهی طول می‌کشد. زمان آماده سازی فنی و چاپ آن را هم در نظر بگیریم عملاً 2 سال طول خواهد کشید. بنابراین نمی‌توان هم‌زمان با اتفاقات، آثار را منتشر کرد، زیرا گاهی اثر ناپخته می‌شود.

اطلاعاتی که در روزنامه و نشریات وجود دارد متأسفانه سطحی و بعضاً نادرست است. در واقع روزنامه‌نگار در پی جمع‌آوری خبر است نه سند، خبر واحد می‌تواند صحت داشته یا نداشته باشد. بخشی از اطلاعاتی که در رسانه‌ها منتشر می‌شود می‌تواند رد پا بدهد، اما نمی‌توان به آن اتکا کرد، چون در واقع منابع ضعیف و دست دوم به لحاظ تاریخ نگاری محسوب می‌شوند، لذا اگر بخواهم اطلاعات روزنامه و نشریات را منتشر کنم قطعاً به خطا رفته و نمی‌توانم واقعیت را منعکس کنم. لازم است با تک‌تک افراد در صحنه گفت‌وگو کنیم. البته تاریخ شفاهی برای همین پا به عرصه میدان گذاشت تا اطلاعات را خیلی سریع به جامعه منتقل کند. در تاریخ‌نگاری مکتوب ،اسناد حکومتی و اداری به راحتی در اختیار پژوهشگر و محقق قرار داده نمی‌شود، در کشورهای پیشرفته حداقل 20 سال بعد، اسناد در اختیار پژوهشگران قرار می‌گیرد.

این اسناد تا در اختیار محقق قرار داده شود، او مطالعه کند و از میان آنها موضوعی استخراج کند عملاً چند ین دهه از ماجرا گذشته است، اما با وجود تاریخ شفاهی که کمک حال پژوهشگران است می‌توان با بخش گسترده‌ای از سطوح جامعه گفت‌وگو کرد و اطلاعات را سریع به جامعه انتقال داد. به همین دلیل لذت شنیدن اطلاعات تاریخی در حال حاضر بیش از گذشته است.

اگر درباره 50 سال گذشته حرف بزنم شاید کسی پیدا نشود که صحت حرف بنده را ارزیابی کند، اما الان وقتی راجع به ماجرای فتنه خاطراتم را منتشر کنم، خیلی افراد زنده هستند و می‌توانند نظراتشان را بگویند؛ بیانات، نقد و نظرها ؛اطلاعات را به حقیقت نزدیک می‌کند.

 

به لحاظ آماری تولیدات جنگ دفتر تاریخ شفاهی بیشتر است یا انقلاب اسلامی؟

به جهت وسعت حوادث جنگ و سابقه فعالیت در حوزه دفاع مقدس و تعداد افراد مرتبط با آن، تولید در حوزه جنگ بیشتر است.

 

از سوژه‌های در دست تهیه هم یاد کنید.

یکی از طرح‌های در دست اجرا طرح نوفل‌شاتو است که دربردارنده موضوعات بسیاری است، افرادی که به پاریس می‌روند تا دانشجویان مستقر در آنجا؛ همراهان امام؛ گروه‌های سیاسی که با امام ملاقات داشتند و رفتار و موضعگیری ایشان با ملاقات‌کنندگان ... تا عکس‌العمل و ارتباط کشورهای خارجی با امام و بالعکس و... در نوع خود حاوی مطالب جالب است.

به عنوان مثال فرانسوی‌ها نمی‌دانستند امام قصد آمدن به پاریس را دارد. خود را در یک غافلگیری شدید دیدند، حتی وقتی حضرت امام تشریف می‌آورند، سیستم اطلاعاتی فرانسه متوجه نمی‌شود که ایشان همان آیت‌الله خمینی مشهور است، چرا که شناسنامه ایشان به نام  موسوی بود، وقتی که امام در منزل شخصی در پاریس مستقر می‌شوند (منزل آقای غضنفرپور از نیروهای آقای بنی‌صدر) این آپارتمان 100 متری بود و گنجایش زیادی نداشته، مراجعاتی که برای ملاقات با امام صورت می‌گیرد باعث می‌شود همسایه‌ها به پلیس شکایت کنند که مزاحمت ایجاد شده، پلیس در تحقیقات خود تازه آنجا متوجه می‌شود که امام خمینی به پاریس تشریف آورده‌اند، اولین کاری که می‌کنند دستپاچه شده و عنوان می‌کنند باید پاریس را ترک کنید و بعد هم به ایشان تذکر می‌دهند که به هیچ عنوان حق گفت‌وگو و مصاحبه با روزنامه‌ها را ندارید، ما چون با رژیم ایران رابطه خوبی داریم نمی‌خواهیم این رابطه از بین برود.

برای بنده جالب بود فرانسه‌ای که معتقد بود که در هر کافه آنها نطفه یک انقلاب بسته شده و به آزادی‌های خود می‌بالید و می‌گفت ما مهد آزادی در دنیاییم، اجازه نمی‌دهد که امام نظرات خود را بیان کند، در واقع تا زمانی امام خمینی را در محاق خبری قرار می‌دهد و امام هم به تعهد خود عمل کرده و به هیچ عنوان با خبرنگاران گفت‌وگو نمی‌کند، تا خبرنگاران به سراغش می‌آمدند بیان می‌کند که دولت به بنده اجازه مصاحبه نداده است. این مهم باعث می‌شود خبرنگاران دولت فرانسه را تحت فشار قرار دهند، چون پاریس یکی از مراکز خبری دنیاست و تمام خبرگزاری‌های دنیا در پاریس حضور دارند و نوفل‌شاتو با پاریس فاصله‌ای ندارد. تا اینکه دولت فرانسه مجبور می‌شود به امام اجازه مصاحبه بدهد و...

 

* برای مصاحبه با غیرایرانی‌های دخیل در انقلاب بودجه نداریم!

 

این اطلاعات را از معاشرین داخلی گرفتید یا افراد خارجی هم در آن دخیل هستند؟

اولا ما بودجه گفت‌وگو با افراد غیرایرانی را نداریم، ثانیاً نیازمند مترجم هستیم و... لذا تنها می‌توانیم به اطلاعاتی بسنده کنیم که در سطح اینترنت منتشر شده، بخشی را در دفتر ادبیات انقلاب به نام واحد ترجمه داریم که متون و منابع خارجی به زبان‌های فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، عربی  که در رابطه با انقلاب منتشر شده را جمع‌آوری می‌کنند و مطالبی که مورد نیاز است را ترجمه می‌کنند، اما اینکه تولید اطلاعات یا گفت‌وگو کنیم قطعاً این اتفاق نیفتاده است.

به نظر می‌رسد اسناد و اطلاعات ساواک درباره این دوره، حضور جاسوسان رژیم در پاریس و... منبع اطلاعاتی خوبی است که در تدارک به دست آوردن آنها هستیم، فکر می‌کنم از این میان ده‌ها پروژه و طرح تولید شود.

 

دیگر سوژه‌های دفتر تاریخ شفاهی چیست؟

تسخیر لانه جاسوسی، انقلاب دوم از سوژه‌هایی است که علی‌رغم مهم بودن آن، تاکنون آنگونه که شایسته است به آن پرداخته نشده است، 5 سال است که تحقیقاتی را در این راستا شروع کرده ایم چند کتاب به تولید نزدیک شده که یکی از آنها حاوی نگاه کلی به ماجراست که اساساً این ماجرا چگونه اتفاق افتاد، چه مسیری طی کرد و حاوی چه نتایجی است. واقعاً در درون این ماجرای به ظاهراً محدود آنقدر حوادث و وقایع مهم است که برگ زرینی به افتخارات این انقلاب اضافه می‌کند.

واقعه طبس و نقشه سقوط انقلاب ایران از سوی آمریکایی‌ها از ماجراهای پرهزینه و گسترده‌ای است که از موفقیت آن صددرصد مطمئن بودند. اگر آنها موفق به نقشه خود می‌شدند می‌توانستند کودتایی را پی‌ریزی کنند که ایران را به هم بریزند و با بمباران نقاط حساس، زمینه سقوط نظام را فراهم کنند و درنهایت پیامدهای این حادثه برای ایران و... از موارد قابل پرداخت است.

وقایع و حوادث مهم در درون این انقلاب زیاد است که به آنها پرداخته نشده است  اما دست ما کوتاه از بودجه؛ ما براساس توانایی فعالیت می‌کنیم. شاید برای اجرای طرح ماجرای تسخیر لانه جاسوسی و انقلاب دوم باید ده‌ها پژوهشگر و محقق شبانه‌روزی کار کنند تا اطلاعات را گرد آوری کنند، اما تنها دو نفر به این کار مشغول هستند لذا انجام طرح طولانی می شود امسال هم با توجه به بودجه‌ها کار را نیمه‌ تعطیل گذاشتیم.

 

* عکس‌العمل شدید نسیت به انتشار خاطرات عزت‌شاهی و احمد احمد

 

آثاری را منتشر کردید که از جانب معاندان و یا در سایت‌ها به آن هجمه‌هایی وارد و به طریق دیگری نقل کرده باشند و یا بالعکس دست عده‌ای رو شده باشد.

بله، کتاب احمد احمد و کتاب خاطرات عزت شاهی دو کتابی است که به خوبی ماهیت بعضی از این افراد را برای مردم مشخص می‌کند، جزئیاتش به حدی شفاف و زیباست که هر خواننده‌ای به راحتی می‌تواند ماهیت آنها را بشناسد، لذا مقالات و نقدهای فراوانی برعلیه این دو کتاب نوشته شد، گرچه بسیاری از مخالفان نظام اعتقاد داشتند علی‌رغم اینکه این کتاب به نفع نظام تنظیم شده، اما دارای ویژگی‌هایی است که نمی‌توانیم آنرا انکار کنیم،

 

 در این راستا خاطره‌ای بگویید.

خاطره بسیار زیبایی در کتاب «خاطرات احمد احمد» وجود دارد؛ شخص ثروتمندی پول خود را صرف سازمان و کمک به آن می‌کند. وقتی زمانی می‌گذرد مخفی می‌شود. در این دوران طی اتفاقی عاشق خانمی می‌شود. از این پس زندگی او تغییر می‌کند و دیگر نمی‌تواند به مبارزه ادامه دهد. از سازمان می‌خواهد به او اجازه دهند به زندگی عادی بازگشته و دور مبارزه را خط کشیده و به زندگی بپردازد، اما سازمان عنوان می‌کند که تو نمی‌توانی چون مخفی شده‌ای و اگر به زندگی معمولی برگردی ساواک تا اطلاعات تو را تخلیه نکند رهایت نمی کند ، پس سازمان موافقت نمی‌کند و... تنها راهی که به این فرد پیشنهاد می‌شود اینکه اجازه داده شود به خارج از کشور رفته و با معشوقه خود ازدواج کند، قرار می‌شود با اسم جعلی مهاجرت کند، لذا برای او مدارک جعلی درست می‌کنند و او را به خارج از کشور می‌فرستند، اما یک زمان که احمد احمد تعریف می‌کند خانه تیمی لو رفته بود و به من گفتند برو اسناد و مدارک این خانه تیمی را خالی کن، می‌گوید وقتی به این خانه رفتم زیر فرش دیدم تمام مدارک این فرد زیر فرش است. آنجا متوجه شدم که این فرد را کشته‌اند، اما به اعضای سازمان و دیگر بچه‌ها حرفی نزده‌اند؛ یعنی اینها اینقدر خبیث و جنایتکار هستند که به افرادی که تا این حد برای سازمان‌شان فداکاری کرده‌اند هم رحم نمی‌کنند.

 

یک خاطره هم از دوران فعالیت خود بفرمایید؟

درباره جنگ می‌گویم؛ در کردستان به پایگاه مرکزی جندالله رفتم، در آنجا فرمانده‌ای بود که به جهت عملیاتی بودن کمتر به قرارگاه می‌آمد. خیلی دنبالش گشتم، لذا من به پایگاهش رفتم، این پایگاه در ارتفاع دور افتاده‌ای بود که برای مصاحبه در آنجا حاضر شدم، به من گفت همین امشب را وقت داریم، ممکن است دیگر زمان نداشته باشم، از ساعت بعد از نماز مغرب مصاحبه را شروع کردیم تا شام، بعداز شام مصاحبه را ادامه دادیم تانزدیکی های نماز صبح ؛کمی که خسته می‌شدیم آب به صورت می‌زدیم باز هم سر مصاحبه حاضر می‌شدیم و مصاحبه پیش می‌رفت، او خاطرات بسیار زیبایی می‌گفت. نزدیکی‌های نماز صبح خبر دادند به پایگاهی حمله شده است، او بلافاصله حرکت کرد و در آن عملیات به شهادت رسید. نام این فرمانده را در خاطر ندارم، تنها کاری که کردم یک نسخه از نوار را در پایگاه کپی کردم و به خانواده‌اش رساندم، پس از رسیدن نوارها به دست خانواده، آنها بسیار خشنود شده و عنوان کرده بودند که این بهترین هدیه‌ای بود که دریافت کردیم.

 

سخن پایانی

برای تولید یک اثر هنری فاخر، به مرکزی نیاز داریم تا اطلاعات را ضمن جمع‌آوری فرآوری هم کرده باشد و به پژوهشگران و هنرمندان ما سرویس بدهد، در حال حاضر چنین مرکزی وجود ندارد. این خلأ بسیار حس می‌شود. امیدوارم در آینده نزدیک این مرکز تاسیس شود. اگر مسئولان قصد دارند تا دانش و اطلاعات انقلاب ترویج شود باید زمینه را برای ایجاد این مرکز را فراهم کنند. والسلام.

 

******************************

گفت‌وگو و تنظیم از: نفیسه اسماعیلی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها