پایگاه 598 - دکتر وحید یامین پور/ تردیدی نیست که همه گیر شدن اینترنت، مهمترین زمینه دسترسی غیررسمی شهروندان به فناوری های ارتباطات است. اینترنت علیرغم همهگیربودن و در دسترس همگان بودن، یک نهاد خصوصی است و «استفاده شخصی» افراد از رسانه های همگانی را موجب میشود. اینترنت علی الظاهر سازماندهی شده نیست بنابراین امکان بارگذاری مداوم اطلاعات و اصلاح آنها در آن فراهم است. در این میان مهمترین ابهام و پیچیدگی در خصوص شبکه های اجتماعی است.
می توان گفت مهمترین اتفاق رسانه ای دهه اخیر، همهگیر شدن استفاده تعاملی از اینترنت است. راه اندازی شبکه های اجتماعی در اینترنت مبادله بی حدّ و حصر اطلاعات را فراهم کرده و روابط شخصی متقابل را به اوج رسانده است. کاربران شبکه های اجتماعی بدون نیاز به ثبت هویت حقیقی خود، دیدگاه هایشان را منتشر می کنند و به سرعت از طرف دیگران بازخورد می گیرند. امروزه جوانان ایرانی بهطور گسترده در شبکههای اجتماعی عضو هستند و حتی علیرغم سوءاستفاده امنیتی مخالفان جمهوری اسلامی از این شبکهها در رخدادهای پس از انتخابات ۸۸، برخی از این شبکهها بدون فیلتر در اختیار کاربران ایرانی قرار دارند.
نکته جالب دراین باره این است که هرچند شبکههای اجتماعی فارسی زبان بطور سازماندهی شده ای اهداف فرهنگی جریان رسانه ای امریکا و ضد انقلاب را دنبال می کنند اما موج کاربران همگرا با ارزش های اسلامی و انقلابی در این شبکه ها صحنه ای جدید از تقابل مجازی را میان این دو جریان رقم زده است.
لیکن سازوکارهای پیچیده، هوشمند و هدفمند این شبکه های اجتماعی آشکارا امکان هماوردی جریان داخلی را با جریان ضد انقلاب سلب می کند. از طرفی انبوهی از تصاویر و مطالب غیراخلاقی، مستهجن، توهین آمیز و دروغ علیه ارزش های اسلامی و انقلابی منتشر می شوند و در مقابل مطالب حاوی دفاع از بنیادها و جهتگیری های انقلاب اسلامی با فیلتر و سایر سیاست های ارتباطی محدود یا بکلی حذف می شوند. در این میان فهم نظری شیوه مقابله با این جریان غیراخلاقی و غیرمنصفانه ضروری است.
چرا شبکههای اجتماعی جذابند؟ خودمختاری و استقلال حاصل از انتشار همه گونه نظر و عقیده، بازیگوشی و سرگرم شدن حاصل از ناخنک زدن به مطالب دیگران، خصوصی بودن خلوت مبهم اینترنت و سرعت امکان ابراز وجود از جمله جذابیت های شبکههای اجتماعی است. این خصوصیات طبعاً ناظر به حضور کاربران عادی در این فضا-رسانه(space media) است. اما حضور کاربران خاص که با اهداف فرهنگی وارد آن می شوند چه کیفیتی باید داشته باشد؟
شبکههای اجتماعی زمینه بروز افکار عمومی و منبع توزیع عقایدند. همه ما درباره موضوعات چالشی و مناقشه برانگیز نظری داریم و حدس هایی می زنیم ولی آشکارا و با صدای بلند آنرا بیان نمی کنیم. غالبا مردم پیش از ابراز عقیده شان به این فکر میکنند که در اقلیت اند یا در اکثریت، با حمایت مواجه می شوند یا با شماتت.
بسیاری اگر حدس بزنند در اقلیت اند سکوت میکنند و درباره نظراتشان با دیگران حرف نمی زنند. در نظریههای پیام ارتباطی به این اتفاق «مارپیچ سکوت» می گویند. هرقدر ما از ترس انزوا و حمله دیگران از ابراز نظراتمان پرهیز کنیم، این مارپیچ سکوت شدیدتر می شود یعنی صدای آنها بلندتر میشود.
پلاس، فیس بوک و دیگر شبکه های اجتماعی بطور قابل ملاحظه و از پیش تعیین شده ای با سربازان اطلاعاتی جریان صهیونیستی-امریکایی شکل گرفته اند. حضور جریان حزب الله در این فضا استثناست. بنابراین همیشه محدود شده یا بافیلتر مواجه میشوند. هر وقت نوت خاص مبتنی بر عقاید اسلامی و انقلابی منتشر می شود بهطور سازمان یافتهای با حمله کاربرانی خاص مواجه می شوند. این حمله همه جانبه در چارچوب مارپیچ سکوت با هدف سلب جرات ابراز عقیده اتفاق می افتد. کاربران فرهنگی شبکه های اجتماعی چنانچه عقاید خود را با صدای بلند فریاد نزنند در مارپیچ سکوت لال خواهند شد.
به عبارت دیگر بتدریج خود به بخشی از جریان اصلی(stream) تبدیل خواهند شد. بنابراین هر نوت خاص که با شجاعت خلاف نظر عموم جریان ضد انقلاب است باید بلافاصله به اشتراک گذاشته شود و در مقابل نسبت به هتاکی های عمومی آنها واکنش نشان داده شود. در غیر اینصورت اگر شبکه اجتماعی فضای تبلیغاتی را در دست بگیرد به عنوان اکثریت غالب، دیگران را از ترس انزوا وادار به سکوت و کناره گیری می کنند.
در همین چارچوب می توان گفت که تحت تاثیر قرار دادن عمده کاربران منفعل و خاکستری شبکه های اجتماعی نه لزوماً از طریق انتشار مطالب انفرادی که از طریق تقویت یک گفتمان خاص در جریان اصلی(stream) ممکن است. به عبارت دیگر زمانی که در جریان اصلی شبکه های اجتماعی صدای خاص مخالف بگوش برسد، می توان انتظار داشت دیگرانی که منفعلانه و در انزوا در ابراز نظرشان تردید دارند، به شما بپیوندند. در غیراینصورت همصدا شدن مصلحتی با جریان اصلی در نهایت هیچگاه زمینه جذب را فراهم نخواهد کرد.