به گزارش 598 کیهان نوشت:
انتخابات موضوع جذابي براي
سياستمداران و تحليل گران است. هم از آن جهت كه ساخته مي شود و هم به اين دليل كه
موضوع برآوردها و پيش بيني هاست. ما در هر انتخابات با «هست» ها و «بايد»ها (واقعيت
ها و مطلوب ها) مواجهيم. طيفي از متغيرهاي گوناگون هستند كه آجرهاي انتخابات را يكي
يكي مي چينند و اين بناي مهم را شكل مي دهند. سرفصل هاي بسياري را مي توان فهرست
كرد كه با عنايت به نوع چيدمان آنها، هندسه انتخابات نيز تغيير مي كند. پيش بيني يا
تعيين اين هندسه، منوط به شناسايي آن سرفصل ها و نحوه ورود به آنهاست. انتخابات
رياست جمهوري يازدهم كه كمتر از پنج ماه ديگر برگزار مي شود، به دور از اين چهارچوب
كلان نيست. در واقع، «انتخابات خوب» و «انتخاب خوب» منوط به اين امر مهم است كه
جريان هاي اثرگذار چه قدر اهتمام دارند كه واقعيت ها را معطوف به مطلوب ها و آرمان
ها كنند يا اين جهت گيري را منحرف سازند. با اين پيش فرض، غربالگري مباحث سياسي و
انتخاباتي يك ضرورت است. چه بسا مباحثي كه پر سرو صدا باشند حال آن كه اهميت لازم
را ندارند و احيانا موضوعاتي كه پراهميت هستند اماگاه در حاشيه مي مانند.
1-انتخابات يك اتفاق و تصادف است يا يك روند و فرآيند؟ «انتخاب خوب» موضوع بسيار
مهمي است اما از متن «انتخابات خوب» برمي خيزد. «انتخابات خوب» ماه ها قبل از آغاز
رسمي انتخابات آغاز مي شود و بعد از انتخاب فرد پيروز تداوم مي يابد. ما امروز -خوب
يا بد- در متن انتخابات دوره هاي قبلي زندگي مي كنيم و اثر مي پذيريم. انتخابات 24
خرداد 92 از همين روزها در حال ساخته شدن است و در فرداي آن تاريخ جاري خواهد شد.
اينكه جريان ها و نامزدهاي وفادار به چارچوب قانون، امروز چگونه مي توانند با هم
رقابت كنند كه فرداي انتخابات، رفاقت و هم پشتي براي اقدامات مهم ملي داشته باشند
يا رفاقت و اخوت را به عداوت بكشانند، سرفصل مهمي است. روز انتخاب، روز دوئل نيست،
روز برگزيدن يك خدمتگزار از ميان داوطلبان است. برخي نامزدها و گروه ها در بعضي
انتخابات گذشته دنبال دوئل -يا بدتر، جنگ نيابتي به جاي دشمن و انتحار به جاي او-
بودند. انتخابات با رقابت عجين است اما رقابت، مقصد و مقصود نيست. بايد ديد فراتر
از رقابت، جايگاه اهداف مشترك و آرمان هاي جمعي كجاست؟
2- توقع دوستان از انتخابات چيست و توقع دشمن كدام است؟ حتما طيف هاي متنوعي در
انتخابات پيش رو پا به عرصه رقابت خواهند نهاد و انتخابات رياست جمهوري يازدهم
احتمالا يكي از رقابتي ترين انتخابات خواهد بود. اما مهمتر از طيف بندي رقبا و
شناسايي تمايزهاي آنان، يك مرزبندي كلي ميان جبهه انقلاب و ضدانقلاب اصالت دارد.
دشمنان و گروهك هاي ميداني آنها چند وقتي است صراحتا مي گويند نبايد اجازه داد
انتخابات آينده ايران، با آرامش و بدون هزينه برگزار شود بلكه بايد اين فرصت را
بهانه ايجاد دردسر و هزينه و زحمت براي ايران و جمهوري اسلامي كرد. مرز دوست و دشمن
از همين جا روشن شده است. دردسر و هزينه هاي گزاف ملي مشخصا از مجراي تن ندادن به
قانون و گردن كشي در برابر آن پديد مي آيد مانند راننده اي خاطي كه به چراغ
راهنمايي احترام نمي گذارد يا از حد مجاز سرعت تخطي مي كند و يا وارد مسيري كه
نبايست مي شود. دشمن اگر هم قائل به غافلگيري و ايجاد شوك- گل آلود كردن آب- باشد،
با تهييج قانون شكنان براي خود معبر باز مي كند. دشمن قطعا براي ماه هاي آينده در
تدارك شبيخون و غافلگيري است. افراد و جريان هاي ماجراجو طعمه دشمن در اين عرصه
اند. دشمن به واسطه اين طيف ها، هزينه خطر كردن مستقيم را از دوش خود برمي دارد.
3- نگاه عمومي به رياست جمهوري بايد تكامل و اعتلا پيدا كند. ما در انتخابات، شخص
را انتخاب مي كنيم اما او قرار است يك مربي خوب در چينش و اداره تيم دولت باشد.
مربي اي كه بازيكنان تيم، او را به بازي بگيرند يا مربياني كه مطلقا قائل به تشخيص
بازيكنان نباشند و آنها را آلت دست خود بخواهند، مربي حائز شرايط مطلوب نيستند. اين
افراط و تفريط در سه دوره اخير دولت داري كم وبيش پديد آمده است. مربي خوب، مربي اي
نيست كه جاي بازيكن بازي كند همچنان كه نمي تواند از سوي بازيكنانش مديريت شود و در
مواقع چالش، او را تهديد كنند كه خودمان تو را از انزوا بيرون آورديم پس خودمان هم
مي توانيم حذفت كنيم!
با اين تلقي، معناي انتخاب خوب در انتخابات آتي، انتخاب يك تيم قوي مومن و مدبر و
سياست شناس و تكليف گرا با روحيات جهادي است و نه سابقه محض ستاره ها و نام ها و
آوازه ها. رئيس جمهور خوب در سال 92 يعني رجل خوشنام كاربلد قانونگراي قائل به
راهبرد دهه چهارم(گفتمان پيشرفت و عدالت) به انضمام تيم و برنامه و مديريت جمعي
منسجم. اين نهايت مطلوبيت است و در عالم واقع بايد رصد كرد كه هر كدام نامزدها چه
قدر خود را به اين ترازها نزديك مي كنند.
4-همين جا بايد يك پرانتز باز كرد و به موضوعي پرداخت كه اهميت آن فراتر از موضوع
مهم انتخابات است.دو قوطي را در نظر بگيريد! يكي كاملا توپر و ديگري قوطي خالي اي
كه يك تيله درون آن نهاده باشند. كدام وزين تر است؟ قوطي اول. اما كدام به هنگام
تكان دادن پر سر و صداتر است؟ قوطي دوم. حكايت عرصه سياست و مديريت و خدمتگزاري و
انتخابات، حكايت همين دو قوطي است. بخشي از مباحث سياسي جاري در رسانه ها و اشخاص
درگير در آن، داستان قوطي هاي خالي حاوي تيله است كه سر و صدايشان همه جا را گرفته
و گاه اين سرو صدا و جنجال چنان فزوني مي گيرد كه ناظر بيطرف ممكن است خيال كند
تماميت سياست و مديريت ما، همين جنگ قوطي هاي خالي است حال آن كه در متن همين فضا،
خوبان و خدمتگزاران و كاربلدان دلسوز كم نيستند كه سروصدايي ندارند و شايد به چشم
نمي آيند اما بندگان خوب خدا و خدمتگزاران پاكباخته مردمند. اين گروه حرص نمي زنند،
و بعضا به چشم رسانه ها هم نمي آيند. شهيد تهراني مقدم از نسل اول انقلاب و شهيد
احمدي روشن از نسل سوم انقلاب دو تن از اين نام آوران گمنام بودند كه نه تيتر يك
بلكه تيتر آخر هيج رسانه اي نشدند و به چشم نيامدند مگر آن هنگام كه با شهادت به
دست آمدند و داغ و دريغ بر جان مردم خوب ما گذاشتند.
آنها كه از ماه ها و سال ها قبل قباي نامزدي بر تن كرده اند و ستاد و رسانه راه
انداخته اند به جاي خود محترم! اما مي توان خدمتگزاراني را نيز رصد كرد كه اين قدر
عجله نداشته و شايد در بادي امر اكراه داشته باشند وارد گود رقابت انتخاباتي شوند.
5- وحدت، مسئوليت استراتژيك ماست. مراد از اين كليد واژه، صرفا ائتلاف چند نامزد
نيست. مسئله اين است كه جمهوري اسلامي به عنوان پايتخت بيداري و مقاومت و تمدن
اسلامي، درگير يك نبرد بزرگ و همه جانبه است. رگبار بي امان دشمن در اين جنگ الزاما
به معناي ابتكار عمل نيست. وقتي شما در عمليات غافلگيرانه به خط دشمن بزنيد و چرت
او را پاره كنيد، دشمن شديدترين آتش را روي شما مي ريزد اما اين شدت به معناي
ابتكار عمل نيست بلكه به مفهوم سراسيمگي است. حكايت مواجهه امروز ما با جبهه
استكبار، شبيه همين مقوله است. با اين فرض، دشمن محورهاي متفاوتي را در فهرست پاتك
خود جاي داده كه يكي از آنها انتخابات است. وحدت در عرصه انتخابات به مفهوم رصد
جبهه دشمن حتي با فرض عدم ائتلاف و رقابت با ديگر نامزدهاي خودي است. اين وحدت
استراتژيك جز با اغماض هايي -مشروط به آن كه به اصل جبهه حق لطمه نزند- امكانپذير
نيست. به بيان مقتداي فرزانه انقلاب «وحدت مهم است. اين را بايد حفظ كرد ولو با
اغماض هايي. بعضي اغماض ها ممكن است اعتراض برخي ديگر را متوجه انسان بكند؛ خوب
بكند. ولي آدم بايد ببيند حق چيست. يك جاهايي بايد برخي اغماض ها را براي يك مصلحت
بزرگ تر انجام داد كه حالا در اين مورد بحث ما مصلحت، اتحاد و اتفاق و يك حرف زدن و
يك صدا داشتن و اينهاست».
صرف نظر از شمار نامزدهاي اصولگرا و چندوچون ائتلاف يا رقابت آنها، آنچه اولويت و
اهميت دارد، رويكرد جبهه اي به عرصه و فدا كردن امور به ظاهر مهم پيش پاي امر
«اهمّ» و تنازل براي اين رويكرد اصلي است. اين تنازل مطلقا به معناي تخفيف بر سر
اصول و آرمان ها نيست بلكه دعوت به حاشيه پردازي كمتر و كاهش درگيري هاي فرساينده
نسبت به يكديگر است. طبعا رئيس جمهور منتخب، هرچه اصولگراتر بهتر، و كوشندگان سياسي
نبايد در اين عرصه كم بگذارند اما در عين حال بايد درون جبهه اصولگرايي به نحوي با
هم تعامل كرد كه رقبا و گروه هاي حامي آنها تبديل به شيطان اكبر نشوند و فرداي
انتخابات بتوانند از ظرفيت هاي هم در تشكيل دولت تراز شعار پيشرفت و عدالت بهره
كافي را ببرند.
به عنوان مثال رقابت اصولگرايان در قالب دو جبهه متحد و پايداري در انتخابات مجلس
نهم مي توانست بهتر و خردمندانه تر از آنچه اتفاق افتاد، انجام شود تا غافلگيري هاي
بعدي پديد نيايد. اختلاف و منازعه، اقتدارسوز است. البته انتخابات مجلس اقتضائات
خود را داشت و چندان چالش برانگيز - از حيث نتيجه- نشد. اما به عنوان يك اصل كلي
بايد گفت مجموعه هاي سياسي مختلف به هواي نتيجه صددرصدي، ممكن است تدابيري پيشه
كنند كه به نتيجه 30درصدي هم نرسد. هرچه بتوان كار سازمان يافته تر و جبهه اي را با
حفظ انسجام و اتحاد بر مبناي اصول وسعت داد، احتمال موفقيت فزوني مي يابد. طبعا
معناي اين سخن صرف ائتلاف چندنفر و كنار رفتن چند نفر به نفع يك نامزد نيست. آنچه
اهميت دارد، تدوين راهبرد انتخاباتي معطوف به وحدت (بر مبناي فهرست كردن اهداف،
برنامه ها، ظرفيت ها و موانع) است و نتيجه، فرع بر اين رويكرد استراتژيك اجتماعي
است. در مقابل، تمركز دشمن روي شكستن خط اصلي «وحدت» به اعتبار جلو آمدن روي امواج
تفرقه است. دشمن مايل است خشاب هاي جبهه خودي خرج شليك به يكديگر شود.
نگاه وحدت محور، دستگاه آناليز هر موضوع خرد و كلان سياسي از جمله انتخابات است.
6- صبر، استقامت و انابه مداوم به جانب پروردگار متعال، ركن اقتدار جبهه حق است. هر
جا لطمه خورديم و ناكامي چاشني پيروزي هاي بزرگ ما شد، ناشي از غرور و رها كردن دست
توسل و تمسك به كانون قدرت هستي بود. ما هر روز نيازمند توبه و انابه به جانب
خداوند هستيم. اين راز قدرت اجتماعي و سياسي ملت ايران است. خوبان ما مدام به حصن
حصين الهي پناه بردند كه مصون ماندند و جبين مستكبران و گردن كلفت هاي تحريك شده از
سوي آنها را به خاك ماليدند. بندگان خداترس و مراقب بودند كه كمر طاغوت ها را
شكستند. هر امر مهمي را بايد با استعانت از قديرمطلق آغاز كرد و انتخابات از اين
قاعده الهي مستثنا نيست. بايد با پاكيزگي وارد اين مسير شد و با پاكيزگي از اين
ميدان آزمون بيرون آمد. سياست و رقابت و انتخابات ما بايد با ماترياليست ها و
سكولارها فرق كند. آيا نمي شود چنان زيست كه داوري شود «نعم العبد انه اوّاب» و
«انا وجدناه صابرا نعم العبد انه اوّاب»؟ سليمان باشي يا ايوب، برخوردار باشي يا
محروم شوي، مي تواني بنده خوب و متوجه و متذكر خدا باشي. مي شود با شيطان پنجه در
پنجه انداخت و انتخابات و انتخاب خوب برپا كرد، ان شاءالله.
محمد ايماني