کد خبر: ۱۰۹۵۰۳
زمان انتشار: ۱۷:۰۰     ۰۷ بهمن ۱۳۹۱
مربی جوان و کم‌تجربه حریف مثل یک توپ جمع کن، توپ‌های اوت شده را شتابان به بازیکنانش می‌رساند که تیمش لحظه‌ای از حمله به دروازه‌ات غافل نشود، اما تو...!

به گزارش 598 به نقل از سايت گل- يكي از خوانندگان سايت گل از استان مازندران يادداشتي ارسال كرده كه تفكرات يكي از مربيان را در داربي 76 به نقد كشيده است. حميد عارفي، آن‌طور كه از متن يادداشت گلايه‌آميزش برداشت مي‌شود طرفدار استقلال است اما از بازي احتياط‌آميز تيمش اصلا راضي نيست. متن اين يادداشت وارده پيش روي شماست و البته با اين توضيح تكراري كه مثل هميشه سايت گل براي انتشار نظرات مختلف و ديدگاه‌هاي مخالف اين هم آمادگي دارد.

 

زنده‌باد مربيِ توپ‌جمع‌كنِ شجاع


حميد عارفي- مازندران



چه می‌گویی مربی؟ از کجا می‌گویی؟

تو با زیر و بم این فوتبال آشنایی، بیش از همه، اما هیچ فکر کردی که چرا؟ چون عین همین فوتبالی، با‌‌ همان زیر و بم!

همیشه در مصاحبه‌های بعد از بازی‌ات، تیمت را لایق برد می‌دانی حتی! حتی اگر تیم حریف اطراف دروازه‌ات چادر زده باشد! همیشه داوری یا به زیان تو بوده یا عادلانه‌ترین قضاوت تاریخ رقم خورده است! همیشه...! هیچ فکر کردی آیا ممکن است تفاوتی هم بین بازی‌ها وجود داشته باشد؟! چه می‌گویی مربی؟ از چه حرف می‌زنی؟!

قبل از بازی، مربی حریف از مصدومیت قطعی تک‌ستاره‌اش می‌گوید و احتمال غیبت ستون تیمش، اما تو از دغدغه‌ات می‌گویی، از انتخاب لیست ۱۸ نفره و ترکیب اصلی از میان این همه مهره آماده و پرآوازه، ولی وقتی به بازی می‌رسی...!!

منِ هوادار به ذوق صدرنشینی تیم پرستاره‌ام که بهترین و مطمئن‌ترین کادر فنی را پشتش می‌بیند، از روز قبل حتی سختی‌ها را به جان می‌خرم و از دوردست خودم را به استادیوم می‌رسانم و در خیالم رویای حماسه می‌پرورم! غافل از اینکه حماسه را شجاعت خلق می‌کند نه ترس.

اصلا این جدول چه می‌گوید؟

مربی جوان و کم‌تجربه حریف مثل یک توپ جمع کن، توپ‌های اوت شده را شتابان به بازیکنانش می‌رساند که تیمش لحظه‌ای از حمله به دروازه‌ات غافل نشود، اما تو...!

چه می‌کنی مربی؟ پس احترام به قدم‌های خسته و گلوی گرفته من هوادار چه می‌شود؟ ترس چرا؟

آری با مساوی هم به صدر برگشتی، و این یعنی درود بر لیگی که تو یکه‌تاز آنی، تو که تا همین جا ۲۶ امتیاز از دست داده‌ای! تو که با تیم یازدهم جدول فقط ۱۰ امتیاز فاصله داری!! حرف از سنت و مدرنیته نیست، ولی دیگر عجیب نبود حتی اگر مدافع آهنین و غول‌پیکرت را که از آن تعویض هجومی یاد کردی، مثل استادت به خط حمله می‌بردی!

چه می‌گویی مربی؟ از کدام بازی حرف می‌زنی که من ندیدم؟

شاید تو برنده‌ای، چون به آنچه از این بازی می‌خواستی رسیده‌ای، مساوی بدون گل و حفظ رکورد شکست‌ناپذیری‌ات، حتی به قیمت خاموش کردن ستاره‌هایی که با هزار چشمک و سوسو مرا به ورزشگاه کشانده بودند. حتی به قیمت خندیدن به ریش هوادار ساده‌دل!

تو بیش از مزد ترس گرفته‌ای، و این‌‌ همان فوت کوزه‌گری توست در این کارگاه! تو که با زیر و بم آن آشناتری.

دلم به حال خودم می‌سوزد مربی!

راستی، زنده‌باد مربی توپ‌جمع‌کن شجاع!

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها