به گزارش 598 به نقل از فارس، رفتن به پشت صحنه و تهیه گزارش از یک برنامه تلویزیونی که تا ساعت 2 نیمه شب طول می کشد انگیزه قوی ای می خواهد. یعنی برنامه باید آنقدر کشش داشته باشد تا به انبوه برنامه ها و کارهای روزانه خبرگزاری که البته تمامی هم ندارد اضافه شود؛ برنامه هایی که حدود نیمی از آنها به بیلان کاری ها و سخنرانی های کسل کننده مردان همه چیز دان ختم می شود که نه به درد دنیا کسی می خورد و نه عقبای آنها را آباد می کند.
با این حال «پایش» کشش اولیه برای این کار را دارد. خصوصا اینکه قرار بر این بود که مناظره داغی هم درباره مهمترین موضوع این روزهای مردم در این قسمت برنامه پخش شود. مناظره ای پرشور و صریح از جنس همانهایی که مدتهاست دیگر در سیما نمی بینیم.
معمولا پشت صحنه یک برنامه از جلوی صحنه آن جذاب تر، صریح تر و گاهی هم صادقانه تر است؛ چه چیزی را بگوییم و چه چیزی را نگوییم، زنگ های مداوم روسا برای چک کردن و توضیحات بیشتر، غرولند گهگاه برخی عوامل از اینکه نمی توانند برخی موارد را جلوی دوربین عنوان کنند، عوض و بدل و حذف و اضافه بخش های مختلف و ... از جذابیت های پشت صحنه است.
البته در تلویزیون همه چیز به تهیه کننده و سردبیر و رییس شبکه ختم نمی شود. غول بزرگی به نام «تماسهای بیرونی» گاهی همه را کلافه می کند. داستان از این قرار است که در برنامه هایی که ببینده بیشتری دارد و به موضوعات حساسیت برانگیز وارد می شود طیف بزرگی از مدیران درگیر با موضوع، تلفن به دست برنامه را تماشا می کنند و پس از آن با تماسهای مکرر با تلویزیونی ها یا افراد موثر بر رسانه ملی نقطه نظرات! سلبی و ایجابی خود را درباره برنامه منتقل می کنند و مصرا این نقطه نظرات مصلحانه را در برنامه های بعد پیگیری می کنند. اینطور می شود که گاهی یک برنامه صریح و تاثیرگذار تبدیل به یک چیز بی ربط و خنثی می شود.
طبعا «پایش» هم از این قاعده مسثتنی نیست و علیرغم اینکه از برخی ترکش های مدیران دولتی بی نصیب نمانده ولی هنوز هم صراحت لهجه و بُرش خود را دارد.
این قسمت «پایش» که درباره فاز دوم هدفمندی است هفته گذشته به خاطر جلسه رییس جمهور با مجلسی ها بصورت خودجوش لغو و به این هفته منتقل شده بود و طبعا با این پیش زمینه حساسیت برنامه بالاتر هم رفته است.
از همان یک ساعت قبل از شروع برنامه، سیاح، تهیه کننده برنامه در حال دوندگی است. سیاح با مرتضی حیدری و یکی دیگر از اعضای تیم، قسمت های مختلف را دوباره مرور می کنند. بحث ها همه حول تولید ملی است. حیدری می گوید یک تولید کننده می گفت ما در ایران قرصی را تولید می کنیم که هر عدد آن 12 تومان است. همین شرکت برای سوییس همین قرص را تولید می کند منتها مردم راغب هستند همین قرص را که شرکت ایرانی برای سوییسی ها می زند را 600 تومان بخرند!
بالاخره این هم از طنزهای تلخ امروز و دیروز ماست.
یکی از آیتم ها عکس نوشته ای از سقوط یک اتومبیل از پارکینگ به حیات است که جزو عکس های دریافتی است. سیاح می گوید راننده این ماشین خانم بوده است. هرکسی می بیند اول از سیاح می پرسد که شما از کجا می دانید راننده این ماشین خانم بوده؟ سیاح آخر سر کمی کلافه می شود و استدلال می کند که هیچ وقت یک مرد اینطور حادثه نمی آفریند؟پایشیها گروه دوستانه ای دارند. اگرچه قاعدتا در برنامه تهیه کننده صاحب برنامه است ولی برادر سیاح حرف ها را می شنود. چون برنامه درباره هدفمندی است همه چیز حساس است. شاید به همین خاطر بود که یکی دو تا آیتم حذف شد تا بهانه ای وجود نداشته باشد. یکی از تلویزیونی ها چند وقت پیش می گفت در این طور برنامه ها حتی روی حرکت دوربین هم حساسیت وجود دارد!
پایشی ها روی مناظره امشب حساب باز کرده اند و نیم نگاهی هم به آمار نظرسنجی دارند. مرتضی حیدری(مجری برنامه) با تهیه کننده نیمچه چانه ای می زند تا وقت بیشتری برای مناظره اختصاص دهند. حدود 20 دقیقه برای مناظره در نظر گرفته می شود. میشد فهیمد که با 20 دقیقه، مناظره داغی شکل نمی گیردبا این حال برنامه شروع می شود. دیالوگ حیدری و اسفندیاری مجری دیگر برنامه جالب، صریح و البته همراه با کنایه است.حیدری می گوید جایزه این هفته برنامه شان سه تخته قالی دست باف است. جایزه تحریک کننده ای است بطوریکه در پشت صحنه هم صحبت از جایزه این هفته برنامه است.
یکی از نکات جذاب پشت صحنه برنامهها، داستان «گوشی» معروف مجری هاست که از طریق آن منویات تهیه کننده به مجری منتقل می شود. تهیه کننده از اتاق رژی(اتاق فرمان) با بی سیم برنامه را کنترول و حرف هایش را به مجری منتقل می کند. این را ولش کن، بعدی را بگو، اینطور بگو آنطور بگو... . سرعت انتقال نکات به مجری و اجرای آن حیرت آور است. مثلا مجری در حال صحبت است و تهیه کننده نکته ای را عنوان می کند. به فاصله یکی دو ثانیه پژواک صدای تهیه کننده از زبان مجری شنیده می شود.
با این حال سیاح مدافع برنامه صریح و جذاب است و خیلی به پر و پای مجری ها نمی پیچد. بیشتر بحثاش تنظیم وقت است که البته به نظرم یک جاهایی این تنظیمات ضرب برنامه را هم می گیرد.با آمدن میهمانان به استودیو بخش مناظره برنامه شروع می شود.
دکتر ابراهیمی نماینده مجلس و طبعا مخالف اجرای فاز دوم هدفمندی و دکتر داوری نماینده دولت و موافق فاز دوم هدفمندی. بحث خوب شروع می شود ولی هم فرصت کم است و هم بین مناظره آیتم در نظر گرفته می شود. به این شکل نفس مناظره گرفته می شود. گویا چانه زدن کوتاه حیدری هم برای وقت بیشتر برای مناظره راه به جایی نبرده است. جای سیاح بودم نیمی از وقت برنامه را به مناظره اختصاص می دادم که خوب البته طبعا جای او نبودم!
صدای نویز در برنامه صدابردار را کلافه کرده است. می گوید از موبایل داوری است. داوری تکذیب می کند. صدای مزاحم مدتی همه را سرکار می گذارد صدا بردار مصر است که صدا از موبایل داوری است ولی داوری دوباره تاکید می کند که موبالش خاموش است. با این حال منشا صدای مزاحم پیدا نمی شود. حساسیت برنامه و زنده بودن آن فضایی را بوجود می آورد که با کوچکترین صدایی همه نیم خیز می شوند.
با این حال مناظره امشب درنیامد.
موضوع برنامه عوامل فنی پشت صحنه را هم درگیر کرده است و آنها هم در مورد موضوع با هم بحث می کنند.
اتفاقی خوشایندی برای پایشی ها می افتد. با این حالی که تمام میهمانان تلفنی و حضوری برنامه به نوعی از دادن نظر درباره سوال نظرسنجی برنامه طفره می روند و البته آن را خیلی کارشناسی نمی دانند ولی این نظرسنجی رکورد برنامه های شبکه یک را می شکند. حدود یک میلیون و چهارصد هزار نفربه این سوال که به نظر شما کدام سیاست اقتصادی اولویت دارد؟ پیامک دادند که از این تعداد بیش از هشتاد درصد به گزینه 1 یعنی مهار تورم و حدود 17-18 درصد هم به گزینه2 یعنی افزایش یارانه های نقدی رای دادند. این میزان پیامک برای یک برنامه تخصصی اقتصادی آنهم در آن موقع شب نشان می دهد جذابیت فقط مختص به سریال و تله فیلم نیست.
سیاح همچنان در تکاپو، جواب دادن تلفن رییس و صحبت با بی سیم است.
میهمان بعدی برنامه محسن خلیلی عراقی است. مردی 83 ساله متواضعی که لقب پدر صنعت نوین ایران را گرفته است. در پایش از او بعنوان کارآفرین نمونه تجلیل می شود. تواضع،سابقه و نگاه خلیلی حیدری(مجری) را به وجد می آورد. صدای خلیلی به جهت آسیب تارهای صوتی اش ضعیف است. همراهش می گوید به دلیل ابتلا به سرطان خون و شیمی درمانی تارهای صوتی اش آسیب دیده است.
حرف های خلیلی عکس العمل های جالبی در پشت صحنه بوجود می آورد. به نظرم گروه ده پانزده نفره پشت صحنه یک جور جامعه کوچکی است که می شود عکس العمل های آنها را به نوعی عکس العمل مخاطب ها نیز دانست. خلیلی می گوید برای اینکه کارم به سرانجام برسد 5 سال حقوق نگرفتم و باز کار کردم.
یکی می گوید درد و بلایت بخورد توی سر بعضی مدیرها.همراه خلیلی می گوید 60 سال است بدون وقفه کار می کند. عید و جمعه و تعطیلی هم ندارد. روزهای عادی که جلسه ندارد 10 صبح می آید و اگر زود دست از کار بکشد 11 شب به خانه می رود. می گوید کارگرها مثل پدر دوستش دارند چون موقعی بود که خانه اش را فروخت ولی کارگرانش را تعدیل نکرد.
در بین برنامه عکس نوشته های دیگری را پخش می کنند.عکس جالبی از اهواز فرستاده شده که کف فرودگاه اهواز علیرغم اینکه سنگ شده باز روی آن را سنگ می کنند. این عکس مورد توجه مجری ها قرار می گیرد و لحظاتی اظهار نظرهایی رد و بدل می شود. یا فیلمی از آتش سوزی جنگل ها در لواسانات برای تغییر کاربری زمینها و ساخت و ساز برخی ها. پخش این عکس ها و فیلم مورد توجه قرار می گیرد چون کمتر از این چیزها در تلویزیون دیده ایم.
پایان برنامه نزدیک است. تهیه کننده می گوید که برنامه را جمع کنند. به نظرم برنامه دارد کش دار می شود. حیدری می گوید برخی می گویند برنامه تان دیر پخش می شود نماز صبح مان قضا می شود. راست می گویند.مجری از خلیلی می خواهد که جمله آخر را بگوید. او هم می گوید: هیچ وقت نرنجیده ام، هیچ وقت خسته نشده ام و همیشه توکل کرده ام.مجری برنامه با لوح و هدیه ای از خلیلی تجلیل می کند. صدای محمد نوری خواننده فقید کشورمان همراه با تیتراژ برنامه شروع می شود. خلیلی با شنیدن صدا می گوید نوری هم دوره ای من بود و به این شکل یادش را گرامی می دارد.
حدود ساعت یک و چهل دقیقه بامداد برنامه به پایان می رسد.خستگی در صورت همه خصوصا سیاح پیداست. خستگی همراه با استرسی برای برنامه های بعد. برنامه هایی که آنطورکه دلش می خواهد گاهی جلو نمی رود چراکه همان زنگ های معروف مدیران و افراد ذی نفوذ گاه و بیگاه خفت برنامه اش را می چسبد.