به گزارش گروه فرهنگی مشرق، اولین برنامه هفت در سال
جدید به نقد و بررسی فیلم اخراجی ها 3 با حضور مسعودده نمکی اختصاص یافت.
در این برنامه که مسعود فراستی نیز حضور داشت، قبل از آغاز نقد، مسعود
فراستی به قاچاق این فیلم و علم کردن یک فیلم دیگر در مقابل آن انتقاد کرد
و گفت: این کاری غیر فرهنگی است و هیچ کمکی به سینما نمی کند. سینما تفریح
مردم است و نباید با این مباحث فضای نقد را از این هنر گرفت. کسانی که این
کارها را می کنند، مردم را در مقابل هم قرار می دهند.
ده نمکی
پس از او سکان سخن را به دست گرفت و گفت: اخراجی ها 3 نقد دموکراسی امروز
ما بود و ما می خواستیم بگوییم که نان عده ای در دعوای مردم است. اما عده
ای که زمانی می گفتند دانستن حق مردم است، حالا فیلم را تحریم می کنند.
این کار بدعت خطرناکی برای سینما است.
ده نمکی همچنین از طرفداران اخراجی ها 3 خواست که به خاطر دفاع از فیلمش به فیلمهای دیگر توهین نکنند.
کارگردان
اخراجی ها 3 ادامه داد: تعجب من از این است که افرادی که بحث امنیت شغلی
را مطرح می کنند، حالا سکوت کرده اند و این سکوت بدتر از اصل کار و قاچاق
فیلم است.
جیرانی که اجرای برنامه را بر عهده داشت
در این مورد گفت: علت این سکوت احتمالا به تعطیلات و عدم انتشار روزنامه
ها و مطبوعات مربوط بوده و قطعا هیچ کس با قاچاق فیلم موافق نیست. البته
بیانیه شما هم کار اشتباهی بود ولی با همه اینها شورای صنفی باید مداخله
کند و مشکل را حل کند. اگر چه موضوع اصلی این است که همدیگر را تحمل و
مدارا کنیم.
فراستی: در ابتدا لازم است که این موضوع
را روشن کنم که در نقد فیلم، حساب فیلم را از فیلمساز جدا می کنم تا راحت
تر بتوانم به نقد آن بپردازم.
جیرانی: برخی ها می گویند، ده نمکی امکاناتی داشته که توانسته چنین فیلمی بسازد.
ده نمکی: اگر
من امکانات ویژه ای داشتم، فیلم فقروفحشای من چرا اینگونه شد؟ اگر من
امکاناتی داشتم که نشریات شلمچه و جبهه ام توقیف نمی شد. با اخراجی ها یک
و 2 هم در جشنواره برخوردی کردند که همه تان از آن با خبرید. بزرگترین
هجمه در تاریخ سینمای کشورمان را هم اخیرا بر علیه اخراجی ها 3 راه اناخته
اند که واقعا بی نظیر است. این چه امکاناتی است؟ البته من از ابتدا می
دانستم که برای این حرف ها فرش قرمز پهن نمی کنند. جالب اینکه به برخی
آدمها برای ساخت چنین فیلمهایی امکانات و بودجه می دهند و همین آدم ها هم
باز ژست اپوزوسیون می گیرند! اصل این است که به نحوی فیلم بسازی که مردم
احساس کنند حرف فیلم مغرضانه نیست. و الا قبلا در مورد روحانیت هم فیلم
ساختند و کسی کاری به کارشان نداشت.
فراستی: به نظر
من تئوری مولف در ایران جواب نمی دهد. سینمای ما هنوز به مرحله های نرسیده
که آثار، موثر را نشان بدهد. فیلمسازان ما به شدت دنیاهایشان را عوض می
کنند و متاسفانه صاحب سبک هم نیستند. اما در مورد فیلم اخراجی ها 3 باید
بگویم چرا اینقدر شلوغ است؟! بر خلاف اخراجی ها یک و 2 که متمرکزند و حرف
معینی را در ابعاد مشخص می زنند. خصوصا پلان بشین - پاشو در اخراجی ها یک
که خیلی ماندگار است و از لحاظ سینمایی هم خیلی خوب درآمده. این دو فیلم
به هر حال ایراداتی هم دارد اما از پس حرفش برآمده. ولی در اخراجی ها 3
راجع به همه چیز حرف زده ای و تمرکز مخاطب بر روی حرف اصلی گرفته شده. من
فکر می کنم شلوغی اصلی حاصل فیلمنامه است و اساسا فیلمنامه نداشته ای!
ده نمکی: بخشی
از شلوغی به ساختار و بخشی هم به فیلمنامه بر می گردد. ما باید حرفمان را
در فضای شلوغ یک روز و در خیابانها مطرح می کردیم. به هر حال من همه
حرفهایی که می خواستم بزنم را باید در این قسمت می زدم و این هم در این
شلوغی تاثیر داشته. ولی به هر حال «ایران» (همان دختری که در اخراجی ها یک
مصدوم شیمیایی شده) خط ارتباطی با قسمتهای قبلی را برقرار می کند و
پیداکردن اخراجی ها در قلب یک برنامه زنده تلویزیونی هم خط منطقی فیلم
است. در اخراجی ها 3 مخاطب در هر سکانس بمباران اطلاعاتی می شود و مخاطب
با یکبار دیدن فیلم ارضا نمی شود و با هر بار دیدن جنبه های مختلفی از
فیلم برایش روشن می شود.
جیرانی: اخراجی ها 2 به قوت
اخراجی ها یک نیست اما به هر حال شخصیت ها و بازداشتگاه محور است. اما در
اخراجی ها 3 شخصیت ها پراکنده اند. به نظر می رسد یک سری شوخی هایی داشته
ای که فیلم را بر پایه آن ساخته ای.
ده نمکی: اصلا
اینگونه نیست! مضمون اخراجی ها 3 در اخراجی ها یک نوشته شده بود. مسلم است
که طنز ها بعدا به فیلمنامه اضافه شد. موضوع کلی هم روایت آدم های بعد از
جنگ است. ماجرای فیلم هم ادامه وضعیت آدم ها بعد از جنگ است. و ما دراین
بین باید ببینیم که مخاطب باور کرده یا نه.
فراستی: قطعا
اخراجی ها یک به شدت جلوتر است. یعنی آدم های تو از درون قصه در می آیند.
ولی در اخراجی ها 3 آدم ها از قصه در نیامده اند. برنامه زنده تلویزیونی
را در زمان معینی ضبط می کنی اما برای این ایده اولیه قصه نمی گویی. یعنی
ماجرایی که پی در پی و خط روایی درستی داشته باشد نداری. چراقصه مشکل دارد؟
ده نمکی: قصه، تعریف وضعیت اخراجی هاست.
فراستی:
خودت را وادار کرده ای که گزارش تلویزیونی را در یک روز بگیری و این، کارت
را سخت کرده است. فیلم از نظر ساختار هم دچار مشکل می شود. در حالی که
باید فیلم را از قصه و آدم هایی که از قصه در می آیند، می ساختی. این
ویژگی ها فیلم را به یک اثر تلویزیونی نزدیک می کند. کلوزآپ ها هم به
مدیوم شات هایی می رود که چشم را اذیت می کند.
ده نمکی: روایت
قصه در یک روز کار را مشکل می کند. در اخراجی ها یک نتوانستم این کار را
بکنم اما در اخراجی ها 2 ، داستان در 3 روز مطرح شد و در اخراجی ها 3 هم
جریان در یک روز روایت می شود. به نظر من 16 بازیگر جدید در کنار دیگر
بازیگران قبلی اخراجی ها قرار گرفتند که دیگر نیازی به معرفی آنها نبود.
حس «ایران» به عنوان شخصیت محوری داستان مورد نظر من بود که با دیدن مخاطب
می شود فهمید به این نتیجه رسیده ایم.
فراستی: شریفی نیا(حاجی گرینف) بیش از دیگران جریان فیلم را جلو می برد. رویگری(دباغ) هم نه مصداق بیرون از فیلم دارد و نه اینجایی است.
ده نمکی:
من اصرار داشتم که مصادیق گم شود و به تعاریف بپردازیم و این نمود عینی
دارد. مثلا در ابتدای فیلم، امین حیایی از ستاد حاجی گرینوف و میدان مین
به دفتر دباغ می رود تا واقعیت را لو بدهد.
فراستی:
یکی از گرایش های بعد از انقلاب این بود که یکسری حرف های تند سیاسی را که
درست هم بودند در دهان بازیگر می گذاشتند، مستقل از این که این حرف را چه
کسی می گوید. مفهوم سازی بدون شخصیت یا تیپ غیر ممکن است و مصادیق هم هدر
می روند. مثلا در مورد«ایران»، دختر، پدرش را نمی شناسد. پدر باید شخصیت
شود که نمی شود. شعارهایی می دهد که از اخراجی ها یک عقب ترند. شخصیت
بسیار رو است که خیلی جاها پس می ماند. افتادنش از پله ها را هم من نمی
فهمم!
ده نمکی : کسی نمی تواند به من اجبار کند که شخصیت را بسازم.
فراستی: اصلا شما قصه فیلم را تعریف کن.
دهنمکی: قصه
یک خطی فیلم این می شود که در یک برنامه زنده تلویزیونی به دنبال اخراجی
ها بگردند که هر کدامشان در حال و وضعی هستند. بچه قصه هایی را هم در آن
گنجانده ایم تا حرفمان را به این طریق بگوییم. مثل رابطه ایران با رسولی...
جیرانی:
اشکال کار این است که داستان ایران و پسر حاجی گرینوف که داستان اصلی است،
حالا تبدیل به یک جریان فرعی شده. رقابت اتخاباتی هم پررنگ است اما در
خارج از قصه تعریف می شود.
ده نمکی: قصه و خط سیاسی
فیلم به جنگ ربط دارد. خیلی ها دوست دارند بگویند اخراجی ها به مصادیق کار
دارد و این به خاطر ترس آنها از تعاریف است. اگر ما افراد را در اخراجی ها
3 به یک نفر تطبیق بدهیم، در حق فیلم اجحاف می شود. مردم باید از نقد های
روزنامه ای خارج شوند و اگر بخواهند مصادیق را تطبیق بدهند، خط قصه را گم
می کنند.
فراستی: در بخشی از فیلم دو رزمنده جنگی
نشان داده می شود که یکی شان موجی است. برخورد آنها هم برخورد یک رزمنده
فعال و با اصول نیست. لودگی هایی هم دارند که موثر نیست و احساس می شود که
بازمانده جنگ نیستند.
ده نمکی: کریم سوسکه یکی از
شخصیت های اخراجی های یک و 2 بود که اتفاقا در اخراجی ها 3 برخی از
دیالوگها از سر دلشکستگی و نوعی عصبیت باید از زبان او زده می شد... برخی
هم گفتند که به صدا و سیما توهین شده که اتفاقا مهندس ضرغامی در کنار مردم
فیلم را دیدند و پسندیدند با اینکه در قسمتی از فیلم با ایشان هم شوخی
کرده بودیم.
جیرانی: بحثی هم در مورد نحوه اکران فیلم
ها در شهرستانها مطرح است که سینما های کمی به سه فیلم غیر مطرح اختصاص
پیداکرده که باید مورد بررسی قرار بگیرد.
ده نمکی: اکران سینماهای شهرستان به من ربطی ندارد.
جیرانی:
به هر حال سینمای ایران بر اساس عرضه و تقاضا نیست و از بالا هم مسائلی در
اکران دخیل است که مسئولین باید در این زمینه تصمیم گیری کنند.
فراستی:
موضوع دیگری که می خواهم به آن بپردازم هشدار به ده نمکی است، آن هم نگاهی
که قدری بوی ضد مردمی می دهد و در دیالوگی از سید جواد هاشمی به نظر من به
مردم توهین می شود.
ده نمکی: این مطالب مطرح شده به
این معنی است که مردم گول برخی جریانها و مصادیق را نخورند. به هر حال
مردم ممکن است در رفتار تبلیغاتی گول بخورند. ما نمی توانیم اضلاع
دموکراسی را نادیده بگیریم.
گفتنی است در ابتدای این برنامه دهنمکی
با اشارهای کوتاه به برنامه طنزی که در ایام نوروز با برنامه هفت و مجری
و منتقد آن به شوخی پرداخته بود، از فراستی خواست اصطلاحات همیشگی خود
نظیر «فیلم در نیامده» را کنار بگذارد و با ادبیات جدیدی بحث را شروع کند.
اما این شوخی دهنمکی باعث نشد فراستی از ادبیاتش دست بردارد وضمنا از این
نوع نقد، دفاع هم کرد.