اخبار فعاليت جامعه مدرسين حوزه علميه قم در مورد انتخابات مجلس نهم از سال گذشته در برخي محافل مطرح شد و پس از مدتي نيز خبر پيوستن جامعه روحانيت مبارز تهران به اين فرآيند و سپس انتشار منشور 12 بندي اصولگرايي از سوي جامعتين بر روي خروجيها قرار گرفت.
به گزارش رجانيوز، در حالي كه تا پيش از اين خبر دقيقي در مورد نحوه اين فعاليتها منتشر نشده بود، آيت الله يزدي رييس جامعه مدرسين حوزه علميه قم در گفتوگويي با هفتهنامه شما جزئيات و ناگفتههايي از فرآيند مورد نظر جامعتين براي وحدت اصولگرايان را بيان كرده است.
در بخش ديگري از اين گفتوگو نيز به مسئله فتنه آينده، موضعگيريهاي آقاي هاشمي رفسنجاني، اختلاف وي با رئيسجمهور و تحركات انحرافي يك حلقه درون دولت پرداخته شده است:
بحث اول موضوع وحدت اصولگرايان حول محور جامعتين است، مستحضر هستيد در سال نود انتخابات مجلس نهم را خواهيم داشت و بحث هاي اوليه مرتبط با اين موضوع از اواخر سال گذشته شروع شد. آقاي دكتر احمدينژاد يك جلسه اي با عنوان سران اصولگرايان تشكيل دادند كه به جلسه 30 نفره معروف شد و بعد از آن هم نتيجه جلسه اين بود كه يك كميته سه نفره اي شكل گرفت كه موضوعات وحدت را دنبال کنند.
شرايط كنوني كشور ما بحمد الله با رهبري هاي دقيق و مدبرانه مقام معظم رهبري با عبور از بسياري از فراز و نشيب ها و به خصوص مشكلات سال گذشته و بالاخص مسائلي كه معروف بود به فتنهي فتنهگران به گونه اي حل و فصل شد كه كمترين زيان را براي نظام داشت و بيشتر چهره واقعي كساني كه عليه نظام حركت مي كنند براي جامعه مشخص شد. نمي خواهم ادعا كنم كه مسئله فتنه پايان يافته است، معتقد هستم كه دشمن هميشه در صدد هست كه از هر فرصتي استفاده بكند و هيچگاه نبايد ما و هر كسي كه به اصطلاح طرفدار نظام است از حضور دشمن غفلت بكند. هرگز نبايد دشمن را حقير و بيچاره شمرد ولي توجه به اينكه دشمني هست سبب مي شود كه پيشگيري هايي باشد و دقت بيشتري بشود. در نتيجه بايد گفت كه در شرا يط كنوني بيش از هر چيز به وحدت نياز مند هستيم و مقصودم از اين وحدت، وحدت همه اقشار جامعه و به خصوص قواي سه گانه و مسؤولان رده بالاي نظام است. مقام معظم رهبري در سخنراني اول سالشان هم به صراحت فرمودند اگر اختلاف سليقه اي بين قواي سه گانه وجود دارد در عين حال که مي بايست اين اختلافات را حل و فصل بكنند بايد با هم دلي وحدت را حفظ بكنند و طبعاً معناي وحدت اين نيست كه اشخاص تفكر، سليقه يا نظرشان را كلاً كنار بگذار ند. معنايش اين است كه به مشتركات توجهات بيشتري بشود و سعي بشود كه از اختلافات كمتر بحث بشود كه دشمن نتواند استفاده بكند.
تجربه انتخابات قبل مجلس، تجربه نسبتاً موفقي بود. گرچه صد در صد موفق نبود. در سايه طرحي كه تهيه شد و در آن طرح هم به مسئله وحدت تكيه شد و هم براي اختلافات موجود بين گروه ها هيئت داوري مشخص شد که به 6+5 معروف شد.
در آينده نزديك ما انتخابات مجلس را داريم. بعد انتخابات رياست جمهوري، انتخابات مثلاً خبرگان، انتخابات شوراي شهر و... در همه اين انتخاباتها بايد هماهنگي هاي لازم براي وحدت انجام بگيرد.
جامعه مدرسين در حال حاضر چه نقشي را در اين وحدت اصولگرايان دارد، چه فعاليتهايي تحت نظر جامعه مدرسين انجام مي شود و چه بخشي از اين فعاليتهاي وحدت آميز به انتخابات مجلس نهم بر مي گردد؟
من در يك فرصتي به محضر آيت الله مهدوي كني عرض كردم اگر حضرتعالي صلاح بدانيد يك جلسه اي تشکيل شود، شرايط را بررسي كنيم و ببينيم چه بايد كرد؟ ايشان هم اظهار لطف فرمودند و به هر حال منتهي شد به اينكه با جمعي از دوستان و همراهانشان از اعضاي جامعه روحانيت مبارز تهران در طي سفري به قم تشريف آوردند و در جلسه رسمي جامعه مدرسين شركت فرمودند. آن جلسه، جلسه بسيار خوبي بود. بحثهاي آزاد خوبي از دوطرف شد و در پايان به اين جمع بندي رسيد كه براي ايجاد و حفظ وحدت و نيز پيشگيري از برخي زيانها بايد اقداماتي صورت گيرد. البته بديهي بود که براي رسيدن به اين هدف اين امکان نبود که مرتب اعضاي اين دو جمع بزرگ بخواهند با هم مذاكره بكنند. قرار شد نمايندگاني از جامعه مدرسين و نمايندگاني از روحانيت مبارز تهران انتخاب شوند. البته براي هر دو طرف هم مشخص بود كه اصولاً جايگاه، موقعيت، رفتار، روش و روال كار جامعه مدرسين يك تفاوتهايي با جايگاه، رفتار و روال كار روحانيت مبارز تهران دارد.
جامعه روحانيت مبارز تهران يك تشكل سياسي است، هميشه هم در مسائل سياسي كشور حرف خودش را مي زده، آثار خودش را هم داشته و در تاريخ انقلاب موارد عديده اي را ديديم. جامعه مدرسين يك هويت و موقعيت ديگري دارد كه مسائل سياسي يكي از مسؤوليت هايش است و بيشتر يك نهاد علمي، حوزوي، سياسي حساب مي شود و در بخش مسائل سياسي و موضع گيري ها مي تواند همكاري داشته باشد. با حفظ موقعيت و در حقيقت جايگاه هر كدام از اين دو نهاد اثرگذار در جامعه، قرار شد يك چنين كاري انجام گيرد و در مسائل لازم هماهنگي انجام شود.
خدمت حضرت آيت الله مهدوي كني عرض كردم كه انتخاب شما شرط اول براي انتخاب جامعه مدرسين است. به اين معنا كه دوستان ما حاضر نيستند با هركسي همكاري داشته باشند و جلسه مشترك برگزار کنند. در بين اعضاي شما تفكرات گوناگوني وجود دارد، براي همه هم روشن است و البته من به اختلاف نظرات دروني روحانيت مبارز تهران كاري ندارم كه حتي در برخي موارد مي شود گفت 180 با هم تقابل دارند كه امر داخلي خودشان است و ربطي به ما ندارد. خوشبختانه ايشان افرادي را معرفي كردند كه اعضاي جامعه قبول داشتند، جامعه مدرسين هم نمايندگان خود را معرفي كرد، كار شروع شد و در اولين جلسه اي كه در جامعه مدرسين تشكيل شد، در مرحله اول يك آيين نامه داخلي براي اين جلسات تنظيم شد كه دو هفته يك بار جلسه داشته باشند. يك جلسه تهران باشد و يك جلسه قم. حدود مسائل، شرايط خاص داخلي رسميت جلسه و... جزئيات داخلي اين جلسه مشترك تنظيم شد و كار شروع شد. بنا هم بر اين بود كه کار محرمانه باشد و رسانه اي نشود.
پس از تشكيل چند جلسه در قم و تهران بحث شد كه ما اگر دنبال ايجاد وحدت هستيم در درجه اول وحدت اصولگرايان مورد توجه است و اصولگرايان را بايد اول شناسايي كرد كه اصولگرايي يعني چه؟ چون اين يك مفهوم گستره زيادي دارد. ممكن است افراد زيادي را شامل شود و افراد زيادي را هم شامل نشود. اول بايد اين دايره را مشخص كرد.
بحمد الله به يك سري اصول مسلمي كه 12 اصل را به عنوان مباني اصولگرايي تنظيم كردند، منتهي شد. در درجه اول يكي، دوتا شاخص و بعد هم مباني. حدوداً 10، 12 اصل را هم به عنوان امور منفي تنظيم كردند. ولي قرار شد كه مثبتات گفته بشود و منفيات در عمل بررسي شود. وقتي نتيجه چندين جلسه به اينجا منتهي شد، پيشنهاد شد يك جلسه اي تشكيل بدهيم و از تعدادي از سران اصولگرايان دعوت شود. اين جلسه در دفتر دبيرخانه خبرگان در تهران برگزار شد. آيت الله مهدوي هم قبول داشتند كه آنجا باشد. از مجلس، دولت و جامعتين افرادي بودند. پيشنهاد جلسه وسيعتري بود و به تازگي همان جلسه اي كه آقاي دكتر احمدينژاد تشكيل داده بودند و آن سه نفر را در حقيقت مامور کردند و از اين جهت من شخصاً از آقاي ولايتي خواهش كردم كه شما در آن جلسه شركت كنيد حضور شما لازم است و همينطور آقاي حداد عادل. آقاي عسگراولادي هم كه تشريف داشتند.
آن جلسه ما برگزار شد. جلسه بسيار خوبي بود. خيلي راحت همه مسائلشان را گفتند. آن اصول هم بررسي شد و گفتيم ما كساني را اصولگرا مي دانيم كه اين شاخصه ها و مباني را قبول داشته باشند و وحدت اينها هدف ما است. اگر كساني اينها را قبول نداشته باشند، ما آنها را اصولگرا نمي دانيم و از اينها حمايت هم نمي كنيم. چه جامعه مدرسين، چه جامعه روحانيت. اين بحث آنجا شد، آقايان هم حتي اظهارنظرهايي را روي برخي عبارات و كلمات كردند و خوشبختانه همه اين ها اصلاح شد و جلسه بسيار خوبي بود و افتتاح و شروع بحث جلسه با آيت الله مهدوي كني بود. من هم در پايان جمع بندي كردم كه آن جمع بندي الان موجود است و در حقيقت مي شود گفت نتيجه جلسات جامعتين و آن جلسه در آن جمع بندي بهطور خلاصه و جامع گنجانده شد. بعد در كنار اين جريان به دليل علل مختلفي از جمله تعطيلات ومسائل ديگر، اين جلسه جامعتين يك هفته قم، يك هفته تهران يك مقداري با فاصله برگزار شد و به تعطيلاتي برخورد كرد.
جلسه اي در اين خلال هم تشكيل شد و از اين سه بزرگواري كه در جلسه آقاي دكتر احمدينژاد انتخاب شده بودند، دعوت شد و با آنها صحبت شد که بالاخره شما مي خواهيد چه كار بكنيد؟ بايد كاري انجام بدهيد و در هر صورت رئيس جمهور را نبايد در اين مسئله تنها بگذاريد و آنها كار خودشان را بكنند، شما هم منتظر جامعتين بمانيد. جامعتين كه در قرار نيست از حالا در جزئيات وارد بشود. شما بايد در اساس مسئله ها وارد بشويد و كاري بكنيد. البته آنجا احساس كرديم كه متأسفانه هر سه بزرگوار يك سري مسائلي داشتند که به شكل جدي پيگيري نمي كردند. با آنها صحبت شد كه به نظر مي رسد اين کار براي شما يك وظيفه شرعي، سياسي، اجتماعي باشد كه موضوع را دنبال كنيد و حتماً ملاقاتي با آقاي احمدينژاد داشته باشيد و بحث را به يك جايي برسانيد. خوشبختانه بعداً هم اطلاع پيدا كرديم كه ملاقاتهايي داشتند، صحبتهايي شده، اميدواريم نتايج خوبي هم داشته باشد.
من ديگر از ذكر بقيه اقداماتي كه بعد از اين جريان انجام گرفت، چه در تهران، چه در قم معذور هستم ولي جلسات جامعتين قرار است ادامه داشته باشد.
بهعنوان مسئول جامعه مدرسين عرض مي كنم ديد جامعه اين است كه بايد آن سه بزرگوار موضوع را پيگيري كنند و بايد اقداماتي كه در نهاد رياست جمهوري انجام ميشود را تحت كنترل داشته باشند. اعم از اقدامهايي که در استانهاي مختلف در عزل و نصب ها دارند و فعاليتهايي كه به نظر مي رسد پيش بيني هايي در مورد مسائل انتخابات مجلس است، بايد تحت كنترل آن سه بزرگوار البته با نظارت عاليه خود رئيس جمهور محترم در بيايد. اما اينكه آقايان همين جور بنشينند ببينند چه خواهد شد اين كار سخت خطرناكي است و من رسماً اعلام مي كنم كه اگر يك روزي لازم باشد جامعه مدرسين ممكن است تنها هم موضع بگيرد. ولي ما دنبال اين هستيم كه به موضوع گيري هاي اينگونه ناچار نشويم و كار با روال متعارف و آرامش در فضاي افكار عمومي جامعه انجام بگيرد. از گوشه و كنار شنيده و ديده مي شود يك سري كارها در حال انجام است كه به نظر مي رسد اين سه بزرگوار اطلاع دارند. چون مي دانم كه مطلع هستند به نظرم بايد اقدامات جدي تري انجام بدهند كه منتهي به موضع گيري خاصي نشود.
جامعتين بر اساس روالي كه تصويب كرده قضايا را دنبال مي كند. ولي اگر يك روزي لازم باشد با هم مي توانيم موضع گيري داشته باشيم، جدا هم مي توانيم موضع گيري داشته باشيم. ما هيچ تعهدي نداريم و قولي به كسي نداديم كه اگر يك وقت احساس وظيفه شرعي كرديم، بخواهيم بنشينيم تماشا كنيم كه ديگري چه جوري احساس وظيفه مي كند. بهويژه كه مقام معظم رهبري در ديدار با جامعه مدرسين مطالب خاصي را فرمودند از جمله همين مسئله كه جامعه مدرسين بايد در مسائل حساس كشور موضع گيري داشته باشد، بيان موضع كند، در بيان موضع شهامت داشته باشد، نبايد انزوا پيدا بكند و نبايد خودش را از مسائل دور نگه دارد. البته همان طور كه اول بحثم عرض كردم آن جايگاه علم حوزوي جامعه مدرسين جاي خودش را دارد ولي در مسائل سياسي هم بايد اعلام موضع بكند. اميدواريم آينده به گونه اي پيش برود كه همان آقايان (سه نفري كه انتخاب شدند) و هم شخص رئيس جمهور محترم با خواستن ايشان و دنبال كردن مسائل و با انعطاف نشان دادن در بعضي مسائل و خودداري كردن برخي كساني كه در آن مجموعه احياناً خودسرانه يك كارهايي را انجام مي دهند، كارها به صورتي پيش برود كه به تشنج در متن افكار عمومي کشيده نشود و به وحدت برسد.
اشاره اي فرموديد كه در گزارشهايي كه كميته سه نفره داشتند، نکاتي را مطرح کردند که تذكر داده شد سه نفر بايد يك سري موارد را كنترل بكنند. اگر هر چه كه به سمت انتخابات نزديكتر بشويم و آن اتفاقات از آن طرف بيشتر بشود و تلاش ها به نتيجه مطلوب در جهت وحدت منتهي نشود، چه بايد كرد؟
البته تا جايي كه امكان دارد بايد پيگيري كرد و دنبال كرد كه به وحدت منتهي بشود انشاالله و منتهي مي شود. ما نااميد نيستيم. برداشت ما اين است که هم كساني كه شما اشاره مي كنيد ممكن است مانع رسيدن به وحدت باشند و دارند يك سري كارهايي را مي كنند، انعطاف نشان بدهند و هم از اين طرف انشا الله با تدبير بيشتر به گونه اي پيش برويم كه اگر مانند روال دوره گذشته نشود، شيبه آن مي تواند بشود.
ما اميدوار هستيم مشكلي پيش نيايد، چون رئيس جمهور، دوستانش، هيئت سه نفره، جامعتين همه ولايتي هستند، اگر در جزئيات اختلاف دارند، در كليات همه پشت سر ولايت هستند. طبعاً اگر روي بعضي مسائل ريز بخواهند اختلاف كنند، ما تعبيرمان اين است كه اينها حرفهاي بچه گانه است و معمولاً شخصيتهاي برجسته سياسي نبايد به خاطر يك سري مسائل ريز و جزيي بچه گانه منشأ اختلاف شوند. انشاالله هم نخواهند شد و كار به خوبي پيش مي رود.
صاحب نظران و شخصيتهاي سياسي معتقد هستند كه ما در آينده نزديك با فتنه ديگري روبرو هستيم. فتنه 88 بعد از انتخابات رياست جمهوري را پشت سر گذاشتيم كه تبعاتي را در سال 89 داشت و امروز با فتنه ديگري روبرو خواهيم بود كه بعضي معتقدند اين فتنه از درون جريان اصولگرايي شكل خواهد گرفت. اولاً مي خواهم بدانم كه آيا جنابعالي هم اين تحليل را قبول داريد، اگر نه، جنابعالي فتنه آينده را چگونه مي بينيد؟
بچه هاي يك خانه اگر با هم دعوا بكنند، اگر بي پدر باشند اين دعوا خانه را خراب مي كند و الا اگر بچه هاي خانه باهم دعوا بكنند و پدر بالاي سرشان باشد، اين دعوا ها طبيعي است. حتي اگر در اين دعوا، يك استكان و نعلبكي هم بشكند، پدر فوراً جبران مي كند و خانه را آرام نگه مي دارد و در بيرون هم نمي گذارد كسي بفهمد بچه ها دعوا كردند. اولاً ما پدر بزرگتري داريم و آن حضرت ولي عصر(عج) هستند كه عنايات خاص ايشان هميشه شامل حالمان است. ثانياً ولي امر ما پدر نظام و عمود خيمه نظام است، ولي امر و واجب الاطاعه است. من قاطع هستم كه اگر فرماني از ناحيه ولي امر صادر بشود و كسي مخالفت رسمي بكند بدون ترديد مخالف شكست مي خورد نه نظام. تجربه هم نشان داده حتي شخصيتهاي برجسته اي كه سابقه داشتند، احترام داشتند، موقعيت داشتند به دليل اينكه فاصله گرفتند، به دليل اينكه دور شدند، از جامعه كنار زده شدند.
من نمي خواهم سراغ سران فتنه بروم كه معتقدم ديگر سران فتنه نبايد بگوييم، بايد بگوييم ضد انقلاب. مثلاً آقاي كروبي چرا بايد به اين شكل در بيايد كه نتواند هيچ كجا بيايد و نتواند هيچ چيزي بگويد، هيچ كجا هم قبولش نداشته باشند، همه جا هم مسخره اش بكنند. چرا؟ به خاطر اينكه از سرپرستي ولي امر خارج شد، از خط امام (ره) و انقلاب خارج شد. برابر نظام ايستاد و با ضد انقلاب پيوند زد.
برگردم به بحثم، اينکه "فتنه آينده، اختلاف داخلي اصولگرايان باشد" را قبول ندارم. من اكثر سران اصولگرايان را شخصاً مي شناسم و با افكارشان هم آشنا هستم. حتي مي دانم در چه چيزهايي غالباً با هم درگير هستند. مثلاً در يك جلسه اي من به يكي از روساي سه قوه گفتم كه شما رئيس قوه هستي، آن آقا هم رئيس قوه است. شما اينجور مي گوييد، او هم اين جور مي گويد. به نظر شما، من در برابر دو حرف متقابل چگونه بايد جمع كنم؟ بالاخره اين اختلافها چيزهايي است كه ما مي دانيم. ولي هيچ وقت اين دوتا رو در رو نمي ايستند و شمشير عليه هم نمي كشند، هيچ وقت يك مسئله فردي شخصي را به جاي يك مسئله اجتماعي مقدم نمي دارند.
شما فتنه آينده را چطور مي بينيد؟
من اين فتنه را بيشتر از خارج مي بينم. منتها استفاده كردن از اشخاص داخلي معمولاً چيزي است كه دشمن هميشه به عنوان سياه نمايي چهره نظام و آينده دنبالش بوده و مي خواهد استفاده كند. ولي خوشبختانه مي بينيد كه در هر نوبتي اينها به شكل خاصي دفاع شده و تبيين شده كه سياه نمايي ها رد بشود.
من يك مثالي برايتان بزنم، مثلاً سخنراني آقاي هاشمي رفسنجاني در همين اجلاس آخر خبرگان را ببينيد، سخنراني مقام معظم رهبري را هم در همين اجلاس با حضور خبرگان نگاه كنيد. هر دو هم علني و رسمي بوده، محرمانه هم نبوده، اينها را در كنار هم بگذاريد. يك نوع تقابلهايي مي بينيد. در عين حال آقاي هاشمي مي گويد اگر يك جايي امر آقا باشد، ولو خلاف عقيده من باشد، كنار مي نشينم. مي رود كنار و اجازه هم نمي دهد كه دشمن بيايد از او استفاده كند. البته ما هم ضرر مي كنيم كه يك نيرويي كنار برود، ولي اينجور نيست كه به اصطلاح بگوييم كه يك فتنه آينده اي خواهد بود. از اين جهت من در داخل چيزي را نمي بينم كه به حالت فتنه در بيايد. ولي مي دانم كه شيطان بزرگ و شياطين كوچك ديگر، هم غربيها و هم ديگراني كه با اينها روابط خاصي دارند، دنبال همين فتنه آينده راجع به نظام جمهوري اسلامي ايران هستند. شما ملاحظه كنيد در اين بيداري اسلامي كه در منطقه به وجود آمده و در اين كشور هاي چه اطراف ما و چه در اروپا و آفريقا رنگ و بوي اسلامياش خيلي زياد تر است ولي غربي ها حاضر نيستند يك ذره اين رنگ و بو را منعكس بكنند. هميشه جوري منعكس مي كنند كه اين انقلاب اصلاً ربطي به مسائل ديني و اعتقادي ندارد و گاهي اگر يك سرو صداي مختصري هم در ايران در يك گوشه اي مي آيد بلافاصله مي خواهند به آن پيوندش بدهند و بگويند ايران هم چنين و چنان است مثل تونس و كجا و كجا. من آن فتنه آينده اي را كه اشاره شد، از داخل نمي بينم ولي خارج بدون كمك از داخل نمي تواند كاري بكند.
يك سؤالي را مي خواستم درباره آقايان هاشمي و احمدينژاد داشته باشم. يك اشاره اي خود حضرتعالي فرموديد به موضوع آقاي هاشمي در ماجراي انتخابات هيئت رئيسه خبرگان در اواخر سال 89 و ديداري كه با مقام معظم رهبري بعد از اجلاس داشتند. ايشان يك جمله خاصي را در مورد آقاي هاشمي به كار بردند و مي شود گفت به نوعي تقدير از ايشان بود، خود حضرتعالي هم اشاره فرموديد كه آقاي هاشمي بارها اعلام كردند كه جايي كه اختلاف نظري بين صحبت من و رهبري باشد، من كنار مي نشينم. اين يك طرف موضوع است و نگاهي كه جامعه و نيروهاي حزب الله و نيروهاي ولايي به آقاي هاشمي دارند به اين عنوان كه ايشان خودش را طرفدار ولي فقيه مي داند، پشت سر ولي فقيه مي بيند و ولي فقيه هم اين جمله را در مورد ايشان و عقل و منطق سياسي ايشان به كار برده اند. در نقطه مقابل ايشان آقاي دكتر احمدينژاد است كه ايشان را هم بخش زيادي از جامعه نيروي ولايي مي دانند، پشت سر ولي فقيه مي دانند، اما بعضي از اطرافيان ايشان يك سري كارهايي را انجام مي دهند كه براي همه روشن است كه مطابق ميل ولي فقيه نيست و يك موضوعش هم در سال 88 كاملاً علني و آشكار شد، موضوع آقاي مشايي كه همچنان هم ادامه دارد. به نظر شما جامعه حزب الله ما با اين دو موضوع چطور بايد برخورد بكند؟ يك مثالي را در مورد آقاي هاشمي بزنم چون آقاي احمدينژاد نقطه مقابلش را گفتم، آقاي هاشمي كه خودش را پيرو ولي فقيه مي داند و مقام معظم رهبري هم به عقل و منطق سياسي ايشان اشاره مي كنند اخيراً پيام تسليتي كه براي فوت پدر آقاي ميرحسين موسوي داد خيلي شايد با فضاي سياسي جامعه ما متناسب نباشد.
كاملاً نامناسب بود. يعني ضربه جديدي خودشان به حيثيت خودشان زدند.
از يك طرف آقاي هاشمي با اين تفسير رهبري و اين پيام خودشان، از آن طرف آقاي احمدينژاد و نگاه جامعه به ايشان و اطرافيانشان. امت حزب الله بايد چه بكند؟
من از بالاتر عرض كنم. اصولاً ديد رهبري نسبت به شخصيتهاي كشوري اين است که تا آنجايي كه امكان دارد بايد او را حفظ كنند، نگه دارند، حمايت بكنند، در راه نگاهش دارند، بدون جهت از بين نرود. ولي اگر شخص خودش نخواست و خودش، خودش را تضعيف كرد، ديگر خود كرده را تدبير نيست. اين يك قاعده كلي است.
مقام معظم رهبري به نظر من نسبت به شخصيت آقاي هاشمي بسيار هزينه كردند، با اينكه خودش را هم ولايتي ميداند ولي آن ولايتي كه ما معنا مي كنيم، در ايشان نمي بينيم. من چون با خود ايشان بارها صحبت كردم دارم اينجا عرض مي كنم. به هر حال ايشان براي خودش شخصيتي قائل هست، استقلال در فكر و نظر و عقيده دارد، منتها به ما معمولاً اينطور تعبير مي كنند كه اگر يك جايي رهبري صريحاً چيزي را بگويند و خلاف نظر من باشد من سكوت مي كنم و مقابله نمي كنم. حالا در عمل چهكار كردند خوب اينجا مردم مي توانند قضاوت كنند. اينکه مقام معظم رهبري بگويند توقع از آقاي هاشمي همين بود كه در چنين شرايطي بگويد من كانديدا نيستم تا اختلافاتي نباشد اين تأييد و حمايتي است. ولي يک سري كارها ضربه هايي است كه خود ايشان به خودشان وارد مي كنند. البته من تندروي را درست نمي دانم. تندروي نبايد كرد. يعني يك چيزي كه نيست، نبايد نسبت داد.
از طرفي براي همه روشن است كه آقاي هاشمي، آقاي احمدينژاد را قبول ندارد و ايشان در مقامي كه هست آقاي احمدينژاد را قبول ندارد. منشأ آن هم همان بحث مناظره است كه آقاي احمدينژاد در زمان انتخابات داشتند و يك سري مسائل را راجع به آقاي هاشمي گفتند. بعد هم ايشان توقع داشتند كه دفاع كنند. هر وقت هم صحبت شد آقاي احمدينژاد گفتند من واقعيت ها را گفتم، نمي خواستم بگويم ولي گفتم و نتيجتاً اين اختلاف پيش آمده ولي ما به قدري كه مي توانستيم در جهت حل اختلاف تلاش کرديم. اين موضوع را براي اولين بار مي گويم. به عنوان كميسيون تحقيق خبرگان جدا جدا پيش آقاي هاشمي و آقاي احمدينژاد رفتيم تا موضوع اختلاف اين دو بزرگوار را تا حد امکان كم كنيم ولي به نتيجه درستي نرسيديم به خاطر اينكه استدلالها، غالباً استدلاهاي محكمي از دو طرف بودند.
اما مسئله درون نهاد رياست جمهوري را بر اساس اينکه نظر شريف آقا اين است كه مسائل فرعي را اصلي نکنيم، ما آن مسئله فرعي را نمي خواهيم دنبال بكنيم. البته به جايش دنبال كرديم، با شخص رئيس جمهور چند بار مطرح كرديم، با ديگراني كه بايد در جاهايي كه بايد مطرح كنيم مطرح كرديم و انشاالله اميدوار هستيم كه در آينده هم به شكل خوبي پيش برود.
ما هدفمان اين نيست كه اين موضوع را بخواهيم دنبال كنيم يا يك موضوع فرعي را بخواهيم اصلي كنيم. تكليف امت حزب الله چيست؟
خوشبختانه امت حزب الله راحت مي تواند تشخيص بدهد كه از چه كسي بايد حمايت كند و از چه كسي نبايد حمايت كند. تكليف مشخص است؛ مسلماً اسلام بر ايران تقدم دارد. مردم كشور ما به جمهوري اسلامي ايران رأي دادند و آن همه تاکيدهايي كه رهبري و مؤسس نظام جمهوري اسلامي ايران يعني شخص امام رضوان الله تعالي عليه در تأسيس جمهوري اسلامي داشتند و روي اسلام تكيه كردند، بعد يك كسي بيايد بگويد فرهنگ ايراني چنين است و فرهنگ ايراني را بر اسلام مقدم بدانيم و در نظام جمهوري اسلامي از ايرانيت دم بزند، ممكن است چند نفر قبول كنند ولي ملت به معناي عامه مردم ما معلوم است كه قبول نمي كنند، بلكه مخالفت هم مي كنند.
بعضي جشنها، بعضي اقدامات، بعضي حركت ها، از نظر ما مردود است و گاهي عمل هم مي شود اينها مردود است و واقعاً حلم و حوصله مردم ما است كه برخوردهاي قاطع تري ندارند، والا معلوم است كه مردود است. تكليف حزب الله هم معلوم است كه با الله بايد باشد و با ولايت الله حركت كند و بايد وظايف خدايياش را انجام بدهد. خوشبختانه حزب الله غير از خدا هيچ كس را مؤثر نمي داند.