به گزارش 598 به نقل از خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، هنگامی که دوران غیبت امام زمان(عج) از نیمه شعبان سال 329 هجری آغاز و تا کنون ادامه دارد، برخی از عوامل دست به دست هم داده است که حضور امام(عج) به فراموشی سپرده شود، به همین منظور حجتالاسلام محمودرضا قاسمی کارشناس عرفانهای نوظهور و عضو هیئت مدیره مؤسسه بهداشت معنوی، یادداشتی را با موضوع «عوامل غفلت از حضور امام زمان(عج) و آثار فردی و اجتماعی این غفلت چیست؟» در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است که در ادامه میآید:
نخستین و مهمترین وظیفه انسان، شناخت پروردگار و آفریننده خویش است و از نظر روایات راه معرفت خدا و اوصاف او شناخت اولیای خدا و امامان معصوم(ع) است، چون آنها مظهر اسما و صفات الهی و آینه جمال و جلال پروردگارند.
معصومین(ع)انسانهای کاملی هستند که خداوند آنان را خلیفه و نماینده خود در زمین قرار داده و اراده کرده است که با آنان شناخته شود و از مسیر اطاعت آنها، اطاعت شود و ثواب و عقاب را نیز بر مدار اعتقاد و اطاعت آنان قرار داده است.
وقتی از امام حسین(ع) درباره معرفت خدا و چگونگی آن سؤال شد، حضرت فرمود: «مراد از شناخت خدا شناخت اهل هر زمانی نسبت به امام خویشتن است، آن امامی که اطاعت او بر آنان واجب است».(1)
*عوامل غفلت از حضور امام زمان(عج)
بنابراین معرفت و آگاهی به امام زمان(عج) لازم است و غفلت از آن حضرت نیز موجب خروج از جاده صحیح زندگی و نرسیدن به سعادتی که خداوند برای انسان رقم زده و گمراهی و شقاوت میشود و این غفلت در اثر برخی عوامل ایجاد میشود که به قسمتی از آن عوامل میپردازیم:
1- هواپرستی: شیطان دشمن انسان است و کارش اغوا و گمراه سازی است، اگر شیطان همنشین و رفیق انسان یا بر او مسلط شود، او را بر گناه و نافرمانی خدا و دوری از اولیا خدا تحریک میکند و سرانجام او را از راه حق و طریق انبیا الهی و از صراط مستقیم که امام صادق(ع) فرمود: منظور راه و شناخت امام است(2)، منحرف ساخته و انسان را دچار غفلت از خداوند و دوری از امام زمان(عج) میکند.
2- گناه و معصیت: نفس انسان به حسب طبیعت اصلیش دارای صفا و جلا است که حقیقت را درک میکند، حق و باطل، تقوا و فجور را متمایز از هم میبیند، چنان که قرآن کریم میفرماید: «خدا خوبیها و بدیهای نفس را به آن الهام کرده است»، اما گناه تدریجاً این طبیعت اولی را از بین میبرد و نفس به گونهای می شود که باطل و پلیدی را زیبا میبیند و اولیا و ائمه(ع) را حقیر و کم بها میانگارد، سرمایهداران و ثروتمندان و زورمداران را بزرگ میشمرد و در یک کلمه فسق و فجور را بر تقوا و فضیلت، چنین کسی دارای انحراف دل است و این انحراف حاصل اعمال بد و گناه و معصیت است.
3- دنیا طلبی: دنیا پدیدهای است آفریده خداوند که برای استفاده و بهرهوری انسانها خلق شده است تا انسان در سایه مواهب طبیعی آن مسیر تکامل را طی کند، اما کوشش برای توسعه زندگی و افزایش ثروت تا جایی مطلوب است که عناوینی دیگر مثل راحت طلبی و تجمل پرستی، برتری طلبی و فزون خواهی صدق نکند، اگر یکی از عناوین یاد شده بر آن منطبق شد یا انسان را از وصول به زندگی معنوی محروم ساخت، قطعاً ناپسند است و باعث غفلت انسان از خداوند و ولی خدا امام عصر(عج) خواهد شد.
4- رواج مفاسد اخلاقی: غریزه جنسی نیرویی سرکش و آتشی سوزان است که به طور نامریی در درون همه به خصوص جوانان شعله میزند، این نیروی شگرف اگر در کانال صحیح و کادر قانون مورد بهرهبرداری قرار گیرد، نتیجهاش بقا نسل، گرمی کانون خانواده، زندگی پر از صفا و محبت و خلاصه سعادت و نیکبختی است و اگر به طور مهار گسیخته و هوسهای شیطانی در آید، زندگی معنوی خود را از دست میدهد و دچار غفلت از خدا و اولیای خدا میشود، همان طور که امام علی(ع) میفرماید: ابتدای شهوت شادی است و پایان آن هلاکت و نابودی است.(4)
5-همنشینی با گناهکاران: دوستی و رفاقت با افراد شایسته یکی از عوامل بزرگ خوشبختی و سعادت و ... و همنشینی و رفاقت با اشخاص آلوده و ناپاک، یکی از علل سقوط و تیره روزی افراد به شمار میرود، امام ششم فرمود: پدرم در ضمن مواعظ خود به من فرمود: پسرم! هر کس با بدان بنشیند، از گزند آنان محفوظ نمیماند و هر کس در اماکن نامناسب قدم بگذارد، بد نام میشود.(5)
6-نداشتن الگو و رهبر الهی: به تعبیر جامعه شناسان، انسانها به دلایل مختلف عموماً خود را در زمینههایی با عدهای مقایسه و ارزیابی میکنند در این فرآیند، انسان ارزش و استانداردهای افراد یا گروههای دیگر را به عنوان یک قالب مقایسهای مرجع میگیرد، برای یک نظام اجتماعی پایدار وضعیت ایدهآل آن است که گروهی که انسان به آن تعلق دارد گروه مرجع مثبت باشد و پیامبر اکرم(ص) نیز اهل بیت خود را به مثابه گروه مرجع به امت معرفی کرده است تا در زندگی فردی و اجتماعی دچار سردرگمی نشوند و به جای سعادت و کمال مسیر ضلالت و گمراهی را پیش نگیرند اما صد افسوس که دشمنان تلاش میکنند تا آن جا که ممکن است امت را از خاندان عصمت دور نگه دارند و دچار غفلت و گمراهی کنند.
7-عدم بصیرت و رشد فکری: بصیرت و رشد فکری یکی از ویژگیهای یاران خوب امامان معصوم(ع) بوده تا با شناخت عمیق از حجت الهی و حق و باطل به امام بپیوندد و به سمت جبهه باطل نرود و سر در گم و گمراه و غافل نشود.
*آثار فردی غفلت امام زمان(عج)
1- ناامیدی و یأس: نومیدی و یأس انسان را تدریجاً به سوی فساد و همرنگی با محیط میکشاند و نمیتواند خود را به صورت یک اقلیت صالح در برابر اکثریت ناسالم حفظ کند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایی میداند، این یکی از آثار غفلت از اصلاح جامعه و مصلح الهی و قیام نجات بخش او است، پس تنها چیزی که میتواند به انسان روح امید بدمد و نگذارد در محیط فاسد حل شود امید به مصلح جهانی است، هنگامی که روزنه امید برای او گشوده شود، امید به تغییر وضع موجود، نقطه عطفی در زندگی او ایجاد میکند و چه بسا او را به توقف کردن در مسیر گناه و بازگشت به سوی پاکی و اصلاح دعوت میکند.
2- احساس بیهودگی و پوچی: انسان منتظر باور قطعی دارد که تنها نظام اجتماعی عادلانهای که به تمام خواستههای مشروع بشری پاسخ داده و منصفانهترین قوانین را برای انسانها آماده کرده است، نظام حکومتی اسلام و قانون الهی قرآن است و زیباترین آن در عصر ظهور حضرت ولیعصر(عج) تحقق خواهد یافت و این باعث نشاط زندگی میشود و زندگی را ارزشی کرده و انسان را از بیهودگی نجات میبخشد، بر خلاف افراد و گروههایی که از چنین آیندهای درخشانی غافل هستند و نتیجهای جز احساس بیهودگی و پوچی در زندگی چیزی دیگری نخواهد بود.
3- عدم اصلاح خویش: آن کس که منتظر مصلح است، در اصلاح خود میکوشد تا برای جامعه ایمانی عنصری مفید، موثر و کارآمد باشد، البته نکته مهم اینجا است که منتظر واقعی برای چنان برنامه مهمی هرگز نمیتواند نقش تماشاچی را داشته باشد، باید حتماً در صف اصلاح طلبان قرار گیرد، در قبال افراد و مجموعههای که غافل از این امر مهم وحیانی هستند و بر اثر پندار باطل و توهم واهی گرفتار منجلاب وضعیت موجود شده و از اصلاح و خودسازی فردی و اجتماعی دور میشوند(6) و آثار متعدد دیگر مانند: حل شدن در فساد محیط، کوری دل، مردن قلب، قساوت قلب، ناآرامی روحی و زیانکاری و غیره ... که از حوصله بحث ما خارج است.
*آثار اجتماعی غفلت از امام زمان(عج)
1-فساد جامعه: هنگامی که فساد فراگیر میشود و اکثریت یا جمع کثیری را به آلودگی میکشاند، گاهی افراد پاک در بن بست سخت روانی قرار میگیرند بن بستی که از یأس در اصلاحات سرچشمه میگیرد و منجر به گسترش فساد و تباهی بیشتر میشود، تنها چیزی که میتواند در آنها روح امید بدمد و به مقاومت و خویشتنداری دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهایی و مصلح جهانی است.
2- همکاری با ستمگران و ظالمان: یکی از آثار سوء غفلت از امام زمان(عج) و برنامههای نجات بخش آن بزرگوار گرفتار شدن در دام طاغوت و ستمگران زمان هستند، همان گونه که شناخت و اعتقاد به امام زمان(عج) مانع از همکاری شخص معتقد با ستمگران و ظالمان میشود و در برابر حکومتهای فاسد تا حد توان پایداری میکند، چون او منتظر امامی است که هرگز با ظلم و ستم سازش نکرده بلکه برای عدالت گستری قیام خواهد کرد.
3- دوری از مدینه فاضله: یکی از تبعات آشکار غفلت و بیگانگی از امام زمان و آرمانهای جهان شمول و عدالت گستر آن حضرت محرومیت جهانیان از برکات مدینه فاضله مهدوی و گرفتار شدن مردم به شعارهای دو مکتب لیبرال دموکراسی غرب و کمونیسم شرق است که سالیان متمادی بر افکار و اندیشه سیاسی جوامع بشری تأثیر گذاشته بودند، ولی به مرور زمان یکی پس از دیگری ناکارآمدی خود را نشان دادند و نه تنها بشر را نجات نداده، بلکه او را در گردابی از بحرانهای معرفتی و اخلاقی، روانی و تکنولوژی و غیره گرفتار کرده است.
بشر امروز با تجربه گذشته عطش یک طرح و نگاه جدید به جهان هستی دارد و چیزی نمیتواند او را سیراب کند، مگر طرح (مدینه فاضله مهدوی) نظریه مهدویت یک نظریه جهانی است و این اندیشه نوین برای جهان و اداره آن برنامه و طرح بنیادین و کارساز دارد و سخن پایانی اینکه غفلت از وجود مقدس ولی عصر و حاکم الهی نتیجه و اثری ندارد جز:
- مردن روح جهاد و شهادت در جامعه
- افول غیرت دینی
- حاکمیت مستکبران
- عدم امنیت و صلح جهانی
- سرکوب انقلاب ها
- قبول اسلام آمریکایی
- سرنگونی حکومت صالحان در جهان
-ظلم به مستضعفین
*پینوشتها:
1. شیخ صدوق، علل الشرایع، جلد1، صفحه 9، ح 1، چاپ اسلامیه.
2. تفسیر نور الثقلین، جلد 1، صفحه 20، نقل از تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه 251، چاپخانه مدرسه امیر المومنین ـ علیه السلام ـ قم، 1367، آیت الله مکارم شیرازی.
3. سوره شمس آیه 8.
4. نهج البلاغه، حکمت 433، فیض الاسلام، چاپ اسلامیه، غررالحکم شماره 6946.
5. خصال،شیخ صدوق، جلد اول، صفحه 80، چاپ اسلامیه، 1360.
6. حکومت جهانی مهدی(عج)، آیتالله ناصر مکارم شیرازی، صفحه 105، چاپ علمیه، قم، 1375.