به گزارش 598 به نقل از بولتن نیوز، وی در طول فعالیت خود با دیگر نشریات زنجیره ای که توسط بازوی رسانه ای حلقه کیان و با پشتیبانی کسانی ماننده عطاء الله مهاجرانی و شماری از تندروهای جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی منتشر می شدند، همکاری نزدیکی داشت و بارها مطالب نامناسبی از او در روزنامه شرق، بهار، وقایع اتفاقیه و هممیهن درج شد. وی که در سال 1383 به عنوان خبرنگار پارلمانی ایلنا و روزنامه همبستگی فعالیت می کرد، از سوی کارپردازی مجلس اخراج گردید. دلیل اخراج او این بود که با دسترسی غیر قانونی به اسناد مربوط به میزان حقوق نمایندگان دست به شانتاژ مطبوعاتی زد و با حمایت مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی علیه نهاد قانونگذاری کشور به تبلیغ دست زد. کارها و نوشته های او علیه نهادهای حکومتی کشور که بهانه آن پاداش یک میلیون تومانی به نمایندگان مجلس بود، وی را مورد توجه محافل ضد ایرانی کرد به نحوی که بعد از این ماجرا، روزنامه فاینشنال تایمز، علی نژاد را «خاری در پهلوی مجلس محافظه کار ایران» نامید.
وی پس
از این ماجرا، با دریافتن اینکه چه موضوعات و چه گرایش ها و چه رفتارهای مورد
تأیید و توجه محافل غربی قرار می گیرد، اقدام به تهیه کتابی حاوی خاطراتش در طول
فعالیت به عنوان خبرنگار پارلمانی نمود که باز هم موجب حاشیه های فراوانی گردید.
همچنین
فعالیت های علی نژاد بهانه ای به دست طیف های تندرو داد تا به اقدامات نمایشی از
قبیل نامه پرانی و تحصن و اتهام زنی به نظام دست زده و پای محافل ضد ایرانی را نیز
به ماجرای وی باز کنند. روند شکل گیری و اوج و فرود ماجرای علی نژاد کاملاً حساب
شده و با اهداف خاص بود. همچنان که در صفحات آتی مشاهده خواهد شد وی بلافاصله بعد
از اقدام به انتشار غیر قانونی و بدون مجوز اسناد حقوق نمایندگان مجلس ـ که جزء
اسناد رسمی دولتی تلقی و انتشار و استفاده از آنها تنها با مجوز مراجع ذیصلاح میسر
است ـ به عنوان نماد خبرنگار آزادی خواه در ایران و برخورد قانونی با او به عنوان
نماد سرکوب خبرنگاران در ایران از سوی محافل رسانه ای غرب مطرح شد. درباره او
پیاپی بیانیه و اطلاعیه صادر می شد و حتی شیرین عبادی که سوابق ضد ملی و ضد اسلامی
او برای همه محرز شده بود، آمادگی خود را برای عهده دار شدن وکالت او اعلام نمود و
ماشین تبلیغات غرب در جهت چهره سازی از او تحرک چشمگیری از خود نشان داد.
او به عنوان خبرنگار روزنامه همبستگی، خبرنگار پارلمانی خبرگزاری کار ایران (ایلنا) و نویسنده روزنامه اعتماد ملی و سایت روزنا (متعلق به روزنامه و حزب اعتماد ملی) و همچنین نویسنده برخی سایت های ضد انقلابی بوده است. علی نژاد مدتی بعد از ممانعت از ادامه فعالیتش به عنوان خبرنگار پارلمانی در مجلس هفتم، به انگلیس و اسپانیا رفت و هم اکنون در لندن زندگی می کند. پیش از فعالیت جریان فتنه در سال 88 وی هر از گاهی به ایران می آمد و یک بار پس از مصاحبه با محمد خاتمی تلاش کرد که با محمود احمدی نژاد و علی لاریجانی گفتگو کند ( حتی شرط گذاشت که رد صورتی نظرات خاتمی درباره ویژگی های مثبت احمدی نژاد را منتشر می کند که رئیس جمهور با وی مصاحبه کند!) اما به دلیل سوابقش با درخواست وی موافقت نشد.
پیش از
شروع به انتشار روزنامه اعتماد ملی و بعد از مشخص شدن گروه همکاری کروبی در این
روزنامه، احمد توکلی در نامه ای به وی هشدار داده بود که در بین همکاران این
روزنامه، عناصری بدسابقه و لاییک و مخالف اصل نظام حضور دارند، اما مهدی کروبی
نامه وی را دخالتی سیاسی در فعالیت روزنامه حزبش تلقی کرد.
به هر
روی، یادداشت نویس روزنامه اعتماد ملی که در محافل مطبوعاتی خود را «جوجه اردک
زشت» معرفی می کرد (و بعداً به دروغ مدعی شد اصولگرایان و مدافعان نظام، وی را زشت
توصیف کرده اند!) در «حلقه ملکوت» به عنوان یکی از منابع اینترنتی رادیو فردا
(ارگان رسمی سازمان سیا) و رادیو زمانه (ارگان رسانه ای سرویس امنیتی هلند) حضور
پیدا کرد. این حلقه، با بودجه مصوب پارلمان هلند برای جنگ نرم رسانه ای با
ایرانیان و جمهوری اسلامی ایران تأسیس شده و مهدی خلجی (مشاور ارشد در مؤسسه
واشنگتن، لابی پژوهشی اسرائیل در آمریکا)، مهدی جامی (مدیر رادیو زمانه، ارگان
سرویس اطلاعات و امنیت هلند) و عباس معروفی (روزنامه نگاری فراری) آن را اداره می
کنند.
دومین سیاه کاری برجسته علی نژاد، نگارش مقاله ای با عنوان «آواز دلفینها» بود که در روزنامه اعتماد ملی منتشر شد و در آن با حمله به رئیس جمهور به خاطر انجام سفرهای استانی، استقبال مردم از وی را بر نتافته و مردم فرودست جامعه در شهرهای مختلف کشور توهین کرد تنها به این دلیل که مشکلاتشان را به رئیس جمهور منعکس می کردند. او نوشته بود:
حكايت غريبي است رقص و آواز دلفينهاي جزيره. پس از تحمل ساعتها گرسنگي و بيغذايي، دست مرد جوان كه از سبد آذوقه بيرون ميآيد، دلفينها معصومانه اما هنرمندانه سر و بال ميجنبانند و سپس به لقمه كوچكي قانع ميشوند و تن به خيسي استخر زيباي پارك ميدهند. با اشارهاي ديگر از سوي صاحب لقمههاي از پيش مهيا شده، ناباورانه ميبينيم كه از گلوي اين بيزبانهاي زيبا، صداهايي هماهنگ اما ناهمگون به گوش ميرسد. مرد جوان مغرور از همراهی دلفينها آواز غریب دلفین ها را رهبری می کند، دلفین ها بلندتر ميخوانند، جمعيت به آوازخواني اين موجودات دلفريب دل ميبازد و آسمان جزيره پر ميشود از شور و شعف كساني كه همپا و همراه شدن دلفينها با مرد جوان را به بزم نشستهاند. غافل از آنكه اين كنسرت با تمام زيباييهاي بينظيرش، سمفوني گرسنگي و گردنكجي و گدايي و گريه دلفينها بود براي لقمهاي كه به آن نيازمند بودند و اين احتياج بود كه آوازي چنين تلخ را رقم زد تا مرد جوان بر آن ببالد و فخرش را به جمعيتي بفروشد. این روزها شايد همدلانهتر بتوان حكايت غريب احتياج و آواز دلفينها را به حكايت غريبتر احتياج و نياز ملتي كه اينك به گرد رئيسجمهورشان در سفرهاي استاني حلقه ميزنند تعميم داد و از پيشداوريها و متهم شدن به جنگ روانيو سياهنماييها نهراسيد. (روزنامه اعتماد مل، شماره 623 به تاریخ 31/1/87، صفحه 16)
این در حالی بود که مردم اغلب شهرهای کشور تا پیش از آن به این نزدیکی مورد توجه مسئولین اجرایی وقت نبودند. انتشار این مقاله با واکنش گسترده بخش های مختلف جامعه و به ویژه دلسوزان نظام و کشور واقع شد. تا پیش از این اعتراضات مسئولین روزنامه و حزب اعتماد ملی که به خوبی از محتوای مقاله مذکور اطلاع داشتند وی می دانستند در آن چه توهین هایی به مردم شده است کوچکترین اقدامی برای جلوگیری از انتشار آن یا توبیخ نویسنده و مسئولین اجرایی روزنامه به عمل نیاورده بودند و به نوعی با محتوای آن همراهی و همدلی داشتند.
بالا گرفتن اعتراضات نسبت به این مقاله موهن، مسئولین جزب و روزنامه را وادار به واکنش و عذرخواهی کرد و البته با رفتاری دوگانه در پی حفظ موقعیت علی نژاد در روزنامه بودند. این ماجرا از سوی هفته نامه تیام مورد توجه قرار گرفت و ضمن جانبداری از علی نژاد در توهین به رئیس جمهور و مردم ایران، مقاله ای با عنوان «عیسی در برابر احمدی نژاد» در تحسین اقدام وی منتشر کرد.