به گزارش خبرگزاری فارس، هنگامی که خردادماه سال 88 جرقه اغتشاشات و اردوکشیهای خیابانی از سوی «میرحسین موسوی» و «مهدی کروبی» زده شد، «صدها تن» از رجال سیاسی کشور با همراهی «میلیونها» ایرانی، در مقابل این آتشافروزی سینه سپر کردند.
دود آتش اغتشاشات که به هوا برخاست، موج اتحاد مردم و مسئولان، رودخانهای شد که در حماسه «9 دی» آتش فتنه را خاکستر کرد.
حبیبالله عسگراولادی، عضو ارشد حزب موتلفه اسلامی در 3 موضعگیری پیاپی مطالبی را در خصوص «موسوی و کروبی» بیان میکند که ترجیع بند آن این است: «موسوی و کروبی فتنهگر نیستند بلکه فتنهگر اصلی آمریکا، انگلیس و استکبار است»
سخنان عسگراولادی خواسته یا ناخواسته «مقدمهای» میشود برای شانتاژ رسانهای معاندین نظام و دلیل «تام» و «متقن» اصحاب فتنه برای بازگشت موسوی و کروبی به عرصههای سیاسی کشور.
حجتالاسلام جعفر شجونی، صحبتهای عسگراولادی را موضع حزب موتلفه نمیداند و تاکید میکند که «اگر اظهارات اخیر عسگراولادی درباره موسوی و کروبی درست باشد، پس صدام هم در حمله به ایران تقصیری نداشته و مقصر اصلی آمریکا بوده است!»
اما پس از انتقاد برخی سایتها و روزنامههای کشور از مواضع عسگراولادی، محمد کاظم انبارلویی رئیس مرکز سیاسی حزب موتلفه اسلامی تاکید کرد که «سخنان عسگراولادی در سالگرد 9 دی یک بازخوانی متفاوت از فتنه 88 و نگاه جدید به سران فتنه، بستر سازان فتنه و عوامل و عناصر اصلی فتنه بود. برخی بدون آنکه استناد به سخن او کنند، با شتابزدگی آن را تبرئه و تطهیر اهل فتنه خواندند اما کسانی که دقت در صغری و کبری بحث او داشتند چنین داوری را نداشتند».
سایت بیبیسی فارسی در تحلیل سخنان عسگراولادی، مطالب عنوان شده از سوی وی را سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی ایران تلقی کرده و میگوید: «سخنان عسگراولادی تلاشی است برای گرم کردن تنور انتخابات و جذب اصلاحطلبان میانهرو»
در خصوص «جرائم» و «اتهامات» موسوی و کروبی و نقش آنها در راه اندازی اغتشاشات خیابانی پس از انتخابات، بارها و بارها گزارشهای مبسوطی در رسانههای داخلی منتشر شده است و این جرائم به حدی گسترده هستند که حتی چندین جلد کتاب در این خصوص به چاپ رسیده است.
خبرگزاری فارس قصد ندارد در این گزارش به مقوله جرائم و اتهامات وارده به عملکرد موسوی و کروبی در ایام پس از انتخابات بپردازد؛ اما ذکر چند نکته در خصوص مواضع اخیر برخی سیاسیون و شانتاژ رسانهای عناصر ضدانقلاب خالی از لطف نیست:
1- سایتهای ضدانقلاب، پس از سخنان عسگراولادی قصد دارند تا با القاء این مسئله که «حضور موسوی و کروبی در انتخابات خواست نظام است و منجر به داغ شدن تنور انتخابات میشود» اتفاقات پیش آمده پس از انتخابات را وارونه جلوه داده و توپ را در زمین حکومت بیندازند؛ گویی که در اتفاقات پس از انتخابات سال 88، مردم و مسئولان کشور مقصر بودند و افرادی مانند موسوی و کروبی هیچ نقشی در ناآرامیهای پیش آمده نداشتند.
2- رسانهها و جریانات ضد انقلاب، از یک سو با پررنگ کردن «مشکلات اقتصادی کشور» و «برخی لغزشهای سیاسی دولت دهم» و از سویی دیگر با مانور رسانهای بر روی برخی اظهارات اینچنینی، مانند آنچه که عسگراولادی بیان کرد، قصد دارند این نتیجه را به مخاطبان خود دیکته کنند که: «طی اتفاقات پس از انتخابات، در حق میرحسین موسوی و مهدی کروبی اجحاف صورت گرفته است و آنها بارها با پیشبینی چنین روزی بر این اجحاف تاکید کرده بودند».
3- عمر 34 ساله نظام جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که مردم برای حضور در انتخاباتهای کشور دلائل خود را دارند و دقیقا همین دلائل هستند که هر بار انتخاباتی پرشور را در این مرز و بوم رقم میزنند؛ که علاقه به انقلاب، کشور، شهیدان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، حضرت امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری و حق تعیین سرنوشت، از عمده دلائل این حضور به شمار میآیند.
4- یقینا حضور موسوی و کروبی در انتخابات تنها میتواند «تنور اغتشاشات» را برای معاندین نظام گرم کند نه «تنور انتخابات» را؛ چه آنکه طی برگزاری انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، مردم ایران نشان دادند که برای حضور در انتخابات تنها به کلام شخص اول نظام گوش میسپارند نه هیچ حزب و جریان سیاسی دیگری.
5- حبیبالله عسگراولادی یکی از صدها رجال سیاسی تاثیرگذار در نظام جمهوری اسلامی است که نظرات و آراء او برای افکار عمومی جامعه و رسانهها قابل احترام است؛ اما برای یک مقایسه عادلانه و نتیجهگیری دقیق باید صدها و یا حتی هزاران موضعگیری رجال سیاسی کشور علیه موسوی و کروبی و سران فتنه خواندن آنها از سوی این رجال نیز لحاظ شود.
6- نگاهی به راهپیماییهای پس از انتخابات 88، مخصوصا حماسه مردمی 9 دی و شعارها و دستنوشتههای مردم در این راهپیماییها مشخص میکند که ملت ایران چه افراد و گروههایی را مقصر اصلی فتنه 88 میدانند و خواستار محاکمه چه کسانی هستند؛ پس امروز چگونه میتوان از جرائم و اتهامات موسوی و کروبی گذشت و این خواسته را منتسب به مردم کرد؟
7- در صورت مقصر ندانستن موسوی و کروبی در اتفاقات پس از انتخابات، چه کسانی باید پاسخگوی داغدیدگان فتنه و آنها که اموال و انفاس خود را در این اتفاقات از دست دادهاند باشند؟ و اگر قبول کنیم که پس از انتخابات سال 88 جرمی رخ داده است؛ مجرم اصلی این جرائم چه کسی یا کسانی هستند؟ مگر میشود این جرائم مجرمی نداشته باشد؟
8- از میان صدها جرم موسوی و کروبی، مهمترین و شاید نخستین جرم این 2 این بود که کام شیرین مردم از پیروزی در انتخابات 88 را با راه اندازی اغتشاشات و درگیریهای خیابانی تلخ کردند؛ با این وجود آیا مردم با گذشت زمان تخلفات و جرائم این 2 را فراموش خواهند کرد؟
9- به فرض اینکه موسوی و کروبی را «سران فتنه» ننامیم؛ آیا تغییر «عنوان» میتواند اقدامات نسنجیده و مواضع دور از واقعیت این 2 پس از انتخابات 88 را به فراموشی میسپارد؟ تکلیف مردم و نظام با دروغ بزرگ «تقلب» و تهمتی که از سوی این افراد به نظام جمهوری اسلامی ایران بسته شد چیست؟
10- و نکته پایانی اینکه؛ موضعگیریهای اخیر برخی رجل سیاسی کشور که خواسته یا ناخواسته به تطهیر موسوی و کروبی میانجامد، دندان طمع رسانههای ضدانقلاب را برای تغییر جایگاه «مظلوم» و «ظالم» در اتفاقات پس از انتخابات، تیز کرده است که مطمئنا با هوشیاری مردم و مسئولان این بار نیز به نتیجه نخواهند رسید؛ اما مردم ایران برای نادیده گرفتن و یا احیانا قبول توبه موسوی و کروبی، نگاهشان به صلاحدید رهبر انقلاب است و اینگونه موضعگیریها تاثیری در اراده و عزم ملت ایران ندارد.