به گزارش 598 به نقل از فارس، پایگاه تحلیلی «المانیتور» در مقالهای به قلم «علی هاشم» در خصوص «عدم انعکاس اخبار بحرین در رسانههای عربی» نوشت: هیچ یک از اتفاقاتی که در بحرین رخ میدهند برای روزنامههای عربی خبرساز نیستند.
«علی هاشم» روزنامهنگار عربی است که در حال حاضر به عنوان خبرنگار ارشد در شبکه خبری «المیادین» مشغول به کار است. تا مارس 2012، علی خبرنگار جنگ الجزیره بود و قبل از آن نیز روزنامهنگار ارشد بیبیسی بوده است.
*بحرین کوچکترین کشور عربی
من همیشه فکر میکردم که در میان کشورهای عربی لبنان کوچکترین کشور است. ولی در واقع این بحرین است که کوچکترین کشور محسوب میشود. در آن زمان، عبارت «کشورهای خلیج» برای من به معنای امپراطوریهای گسترده طلا اندود بود.
* دیوارهای آهنین زنگزدهای
همین طور که بزرگ میشدم و سن و سالی از من میگذشت و جهان را بهتر میفهمیدم، دریافتم که هر چه بیشتر میفهمم، بیشتر متوجه میشوم که آنچه من طلااندود میدانستم تنها دیوارهای آهنین زنگزدهای هستند که افرادی را که در آنها زندگی میکنند و رنج میکشند در خود محاصره کردهاند؛ آنها همان هوایی را که ما تنفس میکنیم استشمام میکنند، و مهمتر از آن، آنها با قاشقهای طلا غذا نمیخورند.
*«تبعیضهای فرقهای» در برخی از کشورهای خلیج
این که میگویم به این معنا نیست که تمام کشورهای حوزه خلیج فارس زیر چکمه ظلم و ستم هستند. این قضاوتی ناعادلانه خواهد بود. با این حال، برخی از این کشورها اقلیتهایی دارند که در مورد آنها میتوان به طور آشکار مواردی از «تبعیضهای فرقهای» را مشاهده کرد.
*بحرینیها خواستار آزادی و صلح است
در 14 فوریه 2011، گروهی از فعالان سیاسی بحرینی به این نتیجه رسیدند که اکنون زمان اعتراض است. بر پایه آنچه که فعالان سیاسی در مصر و تونس به آن دست یافتند، مردم به خیابانها آمدند و خواستار آزادی و اصلاح شدند. کسانی که مدتهای مدیدی تحت حاکمیت سلسله خلیفه زیر فشار و رنج بودند خواستار آن شدند که با آنها طوری رفتار شود که در کشور خود احساس شهروندی داشته باشند، احساسی که از مدتها پیش آن را از دست داده بودند.
*توهم انعکاس انقلاب بحرین در رسانههای عربی
«نیبل رجب»، «عبدالهادی»، «زینب و مریم الخوایی» و بسیاری دیگر اینگونه میپنداشتند که حرکت و انقلاب انها مانند انقلاب خواهران مصری و تونسی آنها از طرف رسانههای عرب منعکس میشود. ولی این تنها یک توهم بود! کانالهای عربی در آن زمان مشغول پوشش خبری وقایع انقلاب مصر و اولین جرقههای انقلابی در لیبی بودند. این توهم آنقدر قوی نبود چراکه در کشور کوچک بحرین اتفاق میافتاد. هیچ کدام از اتفاقهایی که در بحرین رخ میداد برای روزنامههای عربی خبرساز نبود. و این وضعیت امروز نیز ادامه دارد.
*انعکاس بدون سانسور اخبار مصر و لیبی و سوریه در رسانههای عربی
رسانههای خبری، جان تیمهای خبری خود را به خطر میانداختند و آنها را به مصر و لیبی میفرستادند، و بعد از آن نیز آنها را به یمن و سوریه اعزام کردند، و همه چیز را در این کشورها بدون هیچگونه سانسور خبری منعکس میکردند. برخی از کارکنان آنها در این کار جان خود را از دست دادند اما این مسایل عزم و اراده آنها را برای انعکاس "صدای بیحامیان" متزلزل نمیساخت. برخی از خبرنگاران در این کشورها تبدیل به قهرمان شدند، چرا که زندگی خود را برای تهیه گزارش از این کشورها به خطر انداخته بودند.
*انتقادات از عملکرد شبکه قطر
هنگامی که قیام در بحرین فوران کرد، من هنوز برای کانال خبری عربی «الجزیره» کار میکردم، و این کانال ساعت به ساعت اتفاقات آنچه که بهار عربی نامیده شد را گزارش میداد. جنبشهای مردمی خوشحال بودند که میدیدند عربها به خیابانهای آمدهاند و دقیقه به دقیقه دیکتاتورها را سرنگون میکنند.
با این حال، بسیاری از روشنفکران و رسانههای حرفهای، عملکرد کانال قطری را برای تحت پوشش قرار دادن انقلابهای خاص و نادیده گرفتن سایر جنبشها، یعنی بحرین، مورد انتقاد قرار دادند.
*پاسخ مدیر ارشد شبکه قطری و شاهکار شبکه الجزیره
هنگامیکه شبکه قطری با این انتقادات روبرو شد، مدیر ارشد این کانال پاسخ داد که «ما هیچ دسترسی» به بحرین نداریم. شاید اگر کانال انگلیسی الجزیره از رخدادهای بحرین ارائه نمیداد، این پاسخ را میتوانست قبول کرد، ولی از تصاویری که الجزیره منعکس میکرد به عنوان بهترین فیلمهای مستند بحرین یاد میشود، تصاویر مربوط به برنامه فریاد در تاریکی.
کانال انگلیسی الجزیره مخفیانه خبرنگاران خود را به «منامه» میفرستاد تا از ناآرامیها فیلم و گزارش تهیه کنند، در حالیکه کانالهای عربی برای به دست اوردن اخبار این ناآرامیها به گزارشات آژانسها اکتفا میکردند.
زمانی که مقامات بحرینی به یکی از گزارشگرها اجازه تهیه گزارش داد، گزارش او بیشتر شبیه پیام آشتی بود تا گزارشی درباره ناآرامیها و قیامهای بحرین، و این گزارشگر از لفاظیهایی استفاده میکرد که از سایر گزارشات مربوط به بهار عربی متفاوت بود.
* گزارش العربیه درباره اوضاع بحرین: دست ایرانیها در کار است
رقیب اصلی الجزیره، العربیه بود که متعلق به عربستان سعودی است، این کانال نیز رویکردی متفاوت به اوضاع بحرین داشت. این کانال منعکس کننده نقطه نظر مقامات رسمی بود، و فعالان سیاسی بحرینی را مزدوران ایرانی معرفی میکرد و معتقد بود که تظاهرکنندگان مسلح هستند.
خط مشی خبری این کانال چندان باعث حیرت نبود چرا که نیروهای عربستانی وارد بحرین شده بودند تا به ناآرامیهای جاری خاتمه دهند. العربیه مستندهای متعددی را در مورد ناآرامی در بحرین تهیه کرد؛ این مستندها همگی حامل یک پیام واحد بودند: رژیم بحرین با توطئه ایرانیان مواجه است؛ اتهامی که با توجه به شواهد بدست آمده توسط شاه بحرین تکذیب شد.
* شبکههای بینالمللی با سرویسهای عربی معتبرترین شبکهها هستند
نقشه رسانههای عرب شامل بیش از 700 شبکه است، 5% آنها شبکه خبری هستند و برخی دیگر شبکههای عربی هستند و مابقی شبکههای بینالمللی با سرویسهای عربی هستند.
آخرین مورد از بقیه شبکهها معتبرتر است چرا که در این مدت تمام اتفاقات مربوط به بهار عربی را تحت پوشش قرار دادند و در مورد بحرین نیز هرگاه خبر مهمی میشد این کانالها آن را تحت پوشش قرار میدادند. در مقایسه دو شبکه العربیه و الجزیره باید گفت که این دو شبکه تاثیرگذار هستند و اغلب میتوان آنها را به عنوان قطب نمای اخبار جهان در نظر گرفت.
* قیام بحرینیها قربانی بازیهای منطقهای و سیاسی
تاریکترین بخش این قیامها، این است که چگونه آنها را به ایران نسبت میدادند. همدردی ناگهانی با آزادی خواهان بحرین به معنای خیانت به انقلاب سوریه است؛ معادله عجیبی که باعث شد قیام بحرینیها قربانی بازیهای منطقهای و سیاسی شود، و این جنبش مردمی را از یک قیام امیدوار کننده به چهره سیاهی در بهار عربی تبدیل کرد.