به گزارش رجانيوز، همين چند وقت پيش بود كه در يك آگهي بازرگاني كه مربوط به شيشه پاك كن ضد بخار بود رسماً دوستي دختر و پسر به خردسالان آموزش داده ميشد. دختر و پسري خردسال پشت دو پنجره بودند و ميخواستند براي هم پيام بفرستند. يك نفرشان روي بخارهاي پنجره خود منظورش را رسم ميكرد اما ديگري كه حتما مادرش از شيشه پاك كن ضد بخار استفاده كرده بود نميتوانست از اين روش استفاده كند.
به گزارش رجانيوز، البته اين تبليغ سريع متوقف شد اما نشان داد به همين راحتي ميتوان با تبليغ يك شيشه پاك كن، آموزش داد كه حتي در برف و كولاك هم ميتوان از خانه خارج نشد اما ارتباط با دختر يا پسر همسايه را هم از دست نداد!
اگر از اين منظر به برخي سريالهاي همين چند ماه اخير و در حال پخش نگاه كنيم، همين عادي سازي روابط دختر و پسر را در آنها ميبينيم. عادي سازي چيزي فراتر از نشان دادن يك ناهنجاري اجتماعي است. ميتوان برخي ناهنجاريها يا بعضي گناهان را نشان داد(ميتوان؟!) و آنها را به نقد كشيد و يا حتي با نمايش سرانجام آنها مخاطب را آگاه ساخت. اگرچه اين امر در مرحله اجرا نيازمند توجه به ظرافتها مختلفي است اما حداقل در مقام نظر و روي كاغذ امكانپذير است.
اما وقتي حرف از عادي سازي يك موضوع ميزنيم يعني اينكه آن موضوع جزئي جاري در فضاي قصه باشد، حال اينكه قصه چيست چندان فرقي نميكند. مثلاً داشتن مبل اگرچه الان تا حدودي معمول است اما سالها پيش كه يك امر تجملي حساب ميشد هم جزئي از همه سريالهاي تلويزيوني بود. يعني چه داستان درباره يك كارمند ساده بود و چه درباره يك جراح متخصص، مبله بودن منزل چيزي طبيعي بود. اگرچه جنس مبلمان تغيير ميكرد اما در اصل روي مبل نشستن خدشهاي وارد نميشد. استفاده از شال براي بانوان يا تراشيدن ريش توسط مجريهاي سيما نيز نمونههاي ديگري هستند كه ميتوان بعنوان مثال براي چگونگي عاديسازي در سيما به آنها اشاره كرد.
بنابراين وقتي يك موضوع(گيرم ناخواسته) به اصل ثابت همه سريالها تبديل ميشود، ديگر نوع نگاه نويسنده و كارگردان به آن چندان اهميت پيدا نميكند. ارتباط راحت و دور از حيا و عفت دختر و پسر در سريالهاي تلويزيوني يكي از اين موارد است به گونهاي كه گويي جزئي از سبك زندگي مردم ايران است و آنها با هر اعتقادي و در هر جايگاهي كه باشند در برخورد با نامحرم خيلي راحت و باز هستند.
«دختران حوا»، «ميلياردر»، «زمانه» و «يلدا» چهار سريالي هستند كه يا در حال پخشاند و يا اينكه مدت زمان زيادي از پخششان نميگذرد. اين چهار سريال با تفاوتهاي فراواني كه در سبك، ژانر، محتوا و كيفيت دارند اما در نوع نشان دادن رابطه دختر و پسر با يكديگر مشتركند. درواقع همين اشتراك است كه باعث ميشود از عادي سازي حرف بزنيم.
در دختران حوا، دختر بزهكار و پسرخالهاش؛ در ميلياردر، رابطه يكي از پسران رييس شركت با خانم جواني كه شوهرش را از دست داده؛ در زمانه، رابطه دختر و پسر نقش اصلي داستان؛ و در يلدا رابطه دخترعمه و پسردايي را در نظر بگيريد.
در اين رابطه ها فرقي نميكند شخصيتها چه خصوصياتي دارند و از چه جايگاه اجتماعي يا اعتقادي برخوردارند؛ نوع برخورد دختري كه اهل كيف قاپي است با پسرخالهاش چندان تفاوتي با رابطه دختري چادري و مومن با پسردايي خيرخواهاش ندارد. در سريال يلدا اگرچه دخترعمه و پسردايي مخفيانه ازدواج نميكنند اما صحبت كردن آنها با يكديگر و شوخي و خنده و نگاههايشان به هم فرقي با دختر و پسر سريال زمانه ندارد.
حالا اگر پاي سريال مسئله دار «راستش را بگو» را هم به ماجرا باز كنيم كه ديگر نور علي نور است. در آن سريال دو دختر چادري وجود دارند كه يكي در اعتقاداتش صادق است و حتي به شهادت(!) ميرسد و ديگري كلّاش و منفعت طلب است. اما هر دوي اينها در تعامل با پسرها مانند هم برخورد ميكنند.
اينجاست كه فارغ از قصه و سوگيري فيلمنامه بايد از عاديبودن بيحيايي در روابط دختر و پسر، و محرم و نامحرم در سريالها انتقاد كرد. گويي اين نوع رابطه و تعامل جزئي عادي و همگاني است، همانطور كه مثلاً همه شخصيتها در برخورد با يكديگر سلام ميدهند و اين موضوع اصلا ربطي به نسبت آنها با هم، اعتقاد و جايگاه اجتماعيشان ندارد.
حتما خواننده گرامي فارغ از اينكه موافق نظر نگارنده باشد يا نه، متوجه منظور او شده است و توضيح بيش از اين نياز نيست. اما در پايان بد نيست بخشي از فرمايشات مقام معظم رهبري در ديدار با مدیران صدا و سیما در سال 81 آورده شود.
«مسألة ارتباط زن و مرد هم مسألة مهمّى است. بین زن و مرد یک حجاب گذاشته شده است: با هم حرف مىزنند، معامله مىکنند، دعوا مىکنند، دوستى مىکنند؛ اما با یک حجاب و حفاظ. این در اسلام هست و بایستى رعایت شود. ارتباط زن و مرد را در این مکالمات و محاورات بایستى رعایت کرد. گاهى ارتباط زن و مرد در بعضى از صحنهها طورى نزدیک و خودمانى است که آدمى که پاى تلویزیون نشسته واقعاً خجالت مىکشد؛ ما که پیرمردیم، درعینحال خجالت مىکشیم! هر چه بتوانید، اینها را مراعات کنید. ظاهرسازى هم لازم نیست.»
تازه شايد منظور حضرت آقا در اين بيان، شخصيتهايي باشند كه لااقل در داستان با يكديگر محرماند؛ حال ديگر ببينيد نظر ايشان درباره رابطه زن و مرد نامحرمي كه در داستان هم نامحرم هستند چگونه خواهد بود