رسم شب آخر صفر از موارد خرافه بوده و بدون ریشه و اساس میباشد، همچنین به نظر میرسد که این رسم ساخته و پرداختۀ مردم ساده و ناآگاهی است که از سر ذوق اقدام به انجام چنین عملی کرده و سپس به انتقال آن به دیگری و انتشار عمومی آن پرداختند.
در میان عدهای از مردم مرسوم است که در نخستین ساعات شب اول ربیعالاول به در مساجد رفته و درِ بستۀ هفت مسجد را کوبیده و با مژده دادن به اهل بیت(ع) در به پایان رسیدن ماه صفر و آغاز ماه ربیعالاول حاجات خود را طلب میکنند آیا این رسم دارای اساس و ریشه است یا خیر؟
پاسخگویی به این پرسش نیازمند طرح چند مقدمه است:
ابتدا باید معنای خرافه و تفاوت آن با سنتهای پسندیده و سنتهای شرعی را دانست. خرافات، جمع خرافه و در اصل به معنای حکایتهای شب است، اما در تداول فارسی زبانان به سخنان نامربوط و پریشان که خوشایند باشند و به کلام باطل و بیاساس گفته میشود. گرچه قلمرو حرکتی خرافهها، محدود به دین و عقاید دینی نیست ولی خرافات در عقاید مراسمهای دینی بیشتر رخ میدهد. از این رو خرافۀ دینی، گفتار یا کرداری است به ظاهر دینی که بر مبنای عقل و منطق استوار نبوده و با موازین شرع سازگار نباشد. به طور خلاصه آنچه که در میزان عقل و وحی مردود شمرده شود، خرافه است.
در فرهنگ روایی ما، از خرافه با تعبیراتی چون بدعت و سنت سیّئه نام برده شده است. بدعت، عمل جدیدی است که در اعمال دینی به وجود آمده و ریشه و سندی حدیثی و قرآنی دربارۀ آن وجود ندارد و نیز پیشینهای از روش علمای دین دربارۀ این عمل مشاهده نمیشود. در حقیقت آنچه که مخالف سنّت باشد بدعت نام میگیرد. بدعت گزاری در دین و ایجاد سنتهای بیاساس که ظاهری دینی و عامه پسند دارند از بزرگترین گناهان و بدترین اعمال است.
امام علی (ع) در این باره فرموده است: ما هَدَمَ الدّینَ مِثلُ الْبِدعِ؛ هیچ چیز مانند بدعت دین را از بین نمیبرد. (بحارالأنوار، ج 78، ص 92). ایشان از بدعتگزاری در دین نهی فرموده و گفتهاند: إِیّاکَ أَن تَسُنَّ سُنَّةَ بِدعَةٍ فَإِنَّ الْعَبدَ إِذا سَنَّ سُنَّةً سَیِّئَةً لَحِقَهُ وِزرَها و وِزرَ مَن عَمِلَ بِها ؛ بپرهیز از این که رسم بدعتآمیزی را پایهگذاری کنی زیرا اگر بندهای چنین کند، گناه عملش و گناه هر کس که بدان عمل میکند، به او خواهد رسید. (بحارالأنوار، ج 77، ص 104) همچنین در روایات اهل بیت(ع) اهل بدعت و کسانی که خرافهها را به عنوان اعتقاد و عملی دینی انجام میدهند نکوهش شدهاند. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: أهلُ البِدعِ شَرُّ الْخَلقِ والْخَلیقَةِ؛ بدعتگزاران بدترینِ مردم و بدترین موجودات هستند (میزان الحکمة، ح 1629)
نکتهای که حائز اهمیت است این است که شهرت عمومی و عمل کردن مردم به یک رسم دلیل بر صحّت عمل و مطابقت با سنت نبوی نیست. در کلامی از امام علی(ع) آمده است: بدعتگزاران کسانی هستند که با فرمان خدا و کتاب او و پیامبرش مخالفت میورزند و بر اساس رأی وهواهای نفسانی خود عمل میکنند هر چند شمارشان بسیار باشد. ( کنزالعمّال، ح 44216)
2- برای فهم بهتر این رسم باید با تحلیل بخشها و آنالیز کردن گفتار و کردار انجام دهندگان آن سؤالاتی را که در مقابل این رسم وجود دارد، پیش رو قرار دهیم.
ـ کسانی که این مراسم را انجام میدهند در ساعات اولیه صبح روز اول ربیع الاول مبادرت به انجام این عمل میکنند پرسشی که به ذهن میآید این است که آیا ساعت اولیه روز قمری با روز شمسی مطابق است و در همان ساعت 12 به بعد شب ماه متولد میشود یا خیر؟ اگر این چنین نیست چرا انجام دهندگان این عمل دقت در انجام این عمل نداشته و آنرا در زمان دقیق آن انجام نمیدهند؟
ـ علت اینکه در پایان ماه صفر به انجام این کار مبادرت میشود چیست؟ آیا ماه صفر دارای ویژگی خاصی است که این عمل را ویژه میسازد؟ اگر در پاسخ گفته شود که غمهای اهل بیت در این ماه بسیار بوده و از این رو ماه درد و غم بوده و پایان آن نیز برای اهلبیت و شیعیان مهم است سؤال دیگری به ذهن میآید و آن اینکه آیا ماه محرم یا ماههای دیگری که شهادتها و رحلتهایی در آن رخ داده دارای این ویژگی نیستند؟ پس چرا چنین عمل یا مشابه آن وجود ندارد؟
ـ علت اینکه در این رسم باید به درِ مساجد رفته و با درب بستۀ مسجد روبرو شده و آنرا کوبید چیست؟ و اصولاً چه رابطهای میان کوبیدنِ درِ مسجد و مژده دادن به اهل بیت(ع) وجود دارد؟ آیا در فرهنگ قرآن و حدیث مشابه این عمل که به پشت درب بسته مساجد رفته و در بزنند و یا پشت در مسجد شمع روشن کنند وجود دارد؟
ـ پرسش دیگر اینکه عدد7 در این میاه چه نقشی دارد و از کجا پیدا شده است؟ و اگر عدد هفت را مقدس میدانند چرا اعداد مقدسی مانند 14 ـ 40 ـ 70 ـ 110 و 114 را استفاده نکنیم که اثر بیشتری داشته باشد؟ و آیا اگر این تعداد را کم و بیش کنیم اثر مطلوب را خواهیم گرفت؟
ـ اختلاف شدیدی که در شکل انجام دادن این عمل وجود دارد و عدهای مژده را به پیامبروعدهای به حضرت زهرا و ... میدهند و از ایشان طلب حاجت میکنند؟ یا اینکه عدهای دیده شدن یا دیده نشدن در کنار درب مساجد را دارای موضوعیت میدانند؟ منشأ این اختلافات چیست؟
ـ آیا کتاب یا منبعی که از انجام این عمل ذکری به میان آورده باشد، کتابی حدیثی ـ دعایی ـ تاریخی و ... وجود دارد و اگر هست قدیمیترین منبعی که آن را نقل کرده کدام است؟
اگر هم در منبع مکتوبی اثری نیست به چه اعتمادی این عمل را انجام میدهند؟ اساساً این عمل چند سال است که در کشور ما رواج یافته و به شکل عمومی امروزی درآمده است و انجام دهندگان آن، آن را به گفته و شنیدۀ کدام مرجع و منبع معتبر استناد میدهند؟
3- در افواه برخی از متدینان چنین شهرت یافته که منشأ این رسم حدیثی از پیامبر اکرم(ص) است که میفرماید: هر کس به من بشارت خروج ماه صفر را بدهد، بهشت برای او است.
پیش از پرداختن به درستی یا نادرستی گفتۀ فوق پرسشی دیگر به ذهن میآید و آن اینکه وقتی با انجام دهندگان این عمل روبرو میشویم و از علت این عمل و بشارت دهی میپرسیم جواب میگویند که بعلت غم و اندوه اهل بیت در این ماه و رنجهایی که کشیدهاند، اهل بیت(ع) غمگیناند و ... حال پرسش این است زمانی که این عبارت از پیامبر(ص) صادر شد پیش از اتفاق افتادن غمها و شهادتهای اهل بیت(ع) بود پس آیا این روایت شامل حال هم عصران پیامبر نمیشده یا علت دیگری در کار است؟
حال ببینیم در مجموعههای روایی ما چنین حدیثی که موید رسمِ مورد بحث باشد وجود دارد یا خیر؟
با جستجویی در کتابهای حدیثی با روایتی روبرو میشویم که ترجمه آن بدین شرح است: ابن عباس میگوید: روزی پیامبر(ص) به همراه عدهای از یاران در مسجد قبا نشسته بودند. پیامبر فرمود: نخستین کسی که الآن بر شما وارد شود مردی از اهل بهشت است، هنگامی که اطرافیان این سخن پیامبر را شنیدند، تعدادی از آنها از مسجد خارج شدند و هر یک از آنها در سرداشت تا دوباره به مسجد بازگردد و مشمول این سخن رسول خدا گردد.
پیامبر اکرم (ص) این مطلب را فهمید آنگاه به آنان که در نزدش نشسته بودند روکرد و فرمود: اکنون گروهی که هر یک بر دیگری پیشی میگیرند بر شما وارد خواهند شد هر کس از آنان که مرا به خروج ماه آذار بشارت داد، بهشت از آن اوست. فَمَن بَشَّرنی بِخُروجِ آذار فَلَهُ الجنّة،[ماه آذار از ماههای رومی است]. جماعتی وارد مسجد شدند و ابوذر(ره) با ایشان بود. پیامبراز ایشان پرسید: اکنون در کدامیک از ماههای رومی هستیم؟ ابوذر پاسخ داد: ماه آذار خارج شده است. پیامبرفرمود: ای اباذر من این را میدانستم ولی دوست داشتم که مردم بدانند که تو مردی از اهل بهشت هستی ... (علل الشرایع، ج 1، ص 175؛ معانی الأخبار، ص 204 ؛ بحارالأنوار، ج 22، ص 424)
بنابر جستجویی که متخصصین رشتۀ حدیث انجام دادهاند تنها متنی که دربارۀ خروج از ماه آذار است،همین متن است و متن دیگری که مؤید رسم مورد بحث باشد یا مشابه آن وجود ندارد. چنانکه مشاهده میشود علاوه بر تطبیق نابجا و نادرست ماه صفر قمری با ماه آذار رومی؛ حدیث فوق در مقام بیان جایگاه والای ابوذر است و اصلاً دربارۀ ماه صفر و خارج شدن آن بحث نمیکند و در حقیقت علت صدور حدیث بیان مقام ابوذر است نه نحوست ماه صفر.
با توجه به مقدمههای گفته شده و با توجه به:
1 ـ عدم وجود مستند حدیثی ـ تاریخی یا دعایی و ...
2 ـ عدم پیشینۀ قابل قبول در عرف متدینین
3 ـ عدم پذیرش عقل و منطق از علت و روش این رسم
4 ـ فتوای مراجع دینی بر بیپایه بودن آن و لزوم برخورد با آن
5 ـ شائبه ایجاد یا پیروی از بدعت و سنت سیّئه
به نظر میرسد که رسم مورد بحث از موارد خرافه بوده و بدون ریشه و اساس میباشد، همچنین به نظر میرسد که این رسم ساخته و پرداختۀ مردم ساده و ناآگاهی است که از سر ذوق اقدام به انجام چنین عملی کرده و سپس به انتقال آن به دیگری و انتشار عمومی آن پرداختند.
منبع: مهر