هفت سال از سوم تير 84 مي گذرد. دولت
نهم در عمل توانست طراز خوبي براي يك دولت انقلابي و كارآمد در بسياري از
عرصه ها باشد و هنوز خاطره شيرين آن 4 سال در ميان توده هاي مردم زنده است؛
هرچند حواشي زائد و گفتمان سوزي در دولت دهم سبب شد كه هم مسير خدمت رساني
دولت را دچار آسيب كرد و هم منجر به طلبكاري چهره هايي شد كه از ابتدا با
انتخاب احمدي نژاد به خاطر شعارهاي انقلابي و مواضع اصولي او مشكل
داشتند.
به گزارش رجانيوز،در اين ميان اكبر
هاشمي رفسنجاني يكي از شاخص ترين اين چهره هاست. فردي كه در كمال ناباوري
خويش و ديگر همفكرانش، سال 84 با «نه» محكم مردم روبرو شد و متوجه نگاه
واقعي مردم به خود شد؛ از همين رو وي ترجيح داد تا حداقل هاي «اخلاق» را
هم زير پا بگذارد و براي اولين بار در تاريخ جمهوري اسلامي، نامزد شكست
خورده اي باشد كه از تبريك گفتن به رقيب انتخاباتي اش امتناع مي كند.
دولت نهم در ميان هجمه هاي سنگين دشمنان
خارجي و جريان هاي سياسي ورشكسته داخلي كارش را آغاز كرد. احمدي نژاد
توانست در بسياري از عرصه هاي عملكرد قابل قبولي از خود به نمايش بگذارد و
با حمايتهاي صريح رهبر معظم انقلاب و آحاد ملت، فصل نويني از خدمتگزاري به
مردم را ارائه دهد.
حمايت هاي روزافزون توده هاي مردم از
رييس جمهو جديد و همزمان افزايش تخريب هاي ناجوانمردانه دشمنان خارجي و
داخلي گفتمان انقلاب نشان مي داد قطار انقلاب پس از سالها به مسير اصلي خود
بازگشته و در اين ميان آنچه بيشتر از هر زمان ديگر خود را نشان مي داد،
خالي بودن دست معارضيني بود كه به علت حجم بالاي خدمات دولت نهم، بهانه
درخوري براي تخريب اين گفتمان نداشتند و عموم حملات آنها به رييس جمهور و
دولت آنقدر سطحي، سياست زده و مغرضانه بود كه هيچ گاه در ميان عامه مردم
خريداري نداشت.
جذاب ترين و رقابتي ترين انتخابات رياست
جمهوري تاريخ جمهوري اسلامي در خرداد 88 برگزار شد و عليرغم حجم تخريب هاي
بي سابقه سه كانديدا عليه رييس جمهور كشور، مردم ترجيح دادند تا باز هم
احمدي نژاد بر مسند رياست جمهوري باقي بماند و تجربه شيرين دولت نهم تكرار
شود؛ اما به تدريج اتفاقاتي افتاد كه نه تنها از جنس احمدي نژاد و سوم
تير نبود، بلكه از تغيير مسير رييس جمهور در برخي حيطه هاي كلان خبر مي
داد.
بسياري از افراد خوشنام از دولت جديد
حذف شدند، حواشي زائد و غير ضروري اوج گرفت و در اين ميان فرصت براي تجديد
حيات فتنه گران و چهره هايي كه از ابتدا نه با شخص احمدي نژاد كه با گفتمان
سوم تير و رويكرد انقلابي براي اداره كشور مشكل داشتند، فراهم شد.
اين در حالي است كه هر چه شاخصه هاي
انقلابي دولت دهم كمتر و شباهت هاي گفتاري و رفتاري رييس جمهور با برخي
روساي جمهور گذشته بيشتر مي شد، حجم تخريب ها و سياه نمايي ها عليه
«گفتمان انقلاب» بيشتر شد و اين روزها كه آخرين ماه هاي عمر دولت دهم سپري
مي شود، باز هم اكبر هاشمي رفسنجاني ميداني را ميانداري مي كند كه هدف
نهايي آن نه شخص احمدي نژاد و دولت دهم، بلكه اصل گفتمان انقلاب اسلامي و
جرياني است كه سوم تير را خلق كرد.
اين روزها هاشمي رفسنجاني ترجيح مي دهد
به جاي پاسخگويي به ملت جهت عملكرد خود و فرزندانش، بيش از هميشه با ژستي
طلبكارانه ، با سوار شدن بر برخي اشتباهات گفتماني دولت دهم، بسياري از
انحرافات اصولي از خط اصيل انقلاب را كه در دوران صدارت وي و خاتمي بر كشور
نهادينه شد را بازسازي كند.
در اين ميان پرو پاگانداي رسانه اي
جريان حامي وي نيز تكميل كننده همين پازل است تا با ارائه تصويري 100% سياه
از اوضاع فعلي كشور، وي را به عنوان تنها منجي اوضاع كنوني نشان دهد تا با
توسل به برخي اشتباهات دولت احمدي نژاد،يك بار براي هميشه كل جريان
انقلابي از عرصه سياسي حذف شود تا بار ديگر امتحان پس داده هاي سالهاي نه
چندان دور، همه چيز را در اختيار خود ببينند.
به عنوان نمونه سايت شخصي هاشمي با
اشاره به ديدار چند روز قبل هاشمي و جمعي از افرادي كه آنها را معلم ناميده
است؛ با ادبياتي مجيزگويانه صراحتا حضور هاشمي در انتخابات رياست جمهوري
92 را مطرح كرده و نوشته است:
"شیرینی رأی مردم بر آیتالله حکم حلاوت
احکام امام را دارد. شکست و پیروزی هم ندارد. در پیروزی میشود یار مردم.
در شکست میشود غمخوار مردم. از انتخابات 58 تا 86. 28 سال هم پای
انتخابات بوده و هم پای رای مردم. هم حافظ منافع نظام و هم ناظر امین حفظ
رأی مردم. تشابه رای مردم به آیتالله از 58 تا 86 هم شاهد این مدعاست.
اعتمادی که 30 سال عینا امتداد یابد ميشود اعتبار."
البته نويسنده سايت هاشمي توضيح نداده
كه چگونه هاشمي زماني كه در سالهاي اخير بارها با «نه» معنادار مردم مواجه
شده است؛ توانسته براي خود اعتبار كسب كند؛ اما پر رنگ كردن خط حضور هاشمي
در انتخابات آتي را در ادامه اين نوشته مي توان به خوبي مشاهده كرد:
"آیتالله به هیچ انتخاباتی پای نگذاشته
مگر به تکلیف نظام. قدرت برای هاشمی مطالبه نیست. ماموریت است. ماموریتهای
دشوار هم معمولا به او رسیده. ماموریت ریاست مجلس اول. ماموریت فرماندهی
جنگ. ماموریت هدایت دیپلماسی دفاع مقدس. ماموریت حساس پس از ارتحال
امام(ره). ماموریت ریاست جمهوری پس از جنگ. ماموریت زین کردن اقتصاد کشور.
ماموریت حضور در انتخابات مجلس ششم. برای تعدیل افراطیگریها. ماموریت
حضور در انتخابات 84. برای ناکام نماندن توسعه کشور. مأموریت حضور در
انتخابات 86 خبرگان. آن هم به تکلیف و اذن رهبری. او پای هیچ انتخاباتی
نیامده. مگر به ضرورت. به ضرورت تشخیص نظام. بالاترین مصلحت آیتالله.
مصلحت نظام است. مصلحت آبرو، خانواده، مال و جان جملگی به کنارند. نگاه
آیتالله به انتخابات آتی نیز چنین است .قطار عمر سیاسی آیتالله توقف و
خستگی ندارد. ترس از آبرو دادن ندارد. شکست و پیروزی هم ندارد. قطار عمر
سیاسی آیتالله معیار دارد. معیاری به نام مصلحت. باید دید مصلحت نظام در
انتخابات 92 چیست؟"
اگرچه حضور دوباره هاشمي در انتخابات
رياست جمهوري سال 92 بيش از هر چيز به خشنودي منتقدان وي خواهد انجاميد
-زيرا كمتر كسي است كه از نوع نگاه مردم به هاشمي و خانواده اش بي خبر
باشد- اما موج سواري مردودين سالهاي اخير به بهانه اشتباهات دولت دهم و به
تبع آن تلاش حذف گفتمان سوم تير از عرصه سياسي – اجتماعي كشور، زنگ خطري
است كه بيش از هر زمان ديگر بايد آن را مد نظر داشت. اگر كسي نتوانسته است
نتوانست علمدار خوبي براي گفتمان انقلاب باشد اما اين به معناي اشتباه در
مسير نيست؛ مردم انقلابي بيش از هر زمان ديگري آماده اند تا با كنار زدن
راست و چپ ارتجاعي، خط اصيل انقلاب را همچنان بر مسند اداره كشور باقي
نگهدارند.