به گزارش 598 کیهان نوشت:
عباس عبدي در مصاحبه با «فرارو» گفته است: اگر اصلاح طلبان گمان مي كنند كه حضورشان
در انتخابات ضروري و مفيد به فايده است و مي توانند به بهبود شرايط كنوني كشور در
همه عرصه ها كمك كنند، در اين صورت نمي توان اين حضور را مشروط به شرط هايي غير
مرتبط با آن نمود.
وي مي افزايد: اصلاح طلبان اگر در گذشته امكان حضور نسبي داشته اند بايد ببينند كه
آيا اتفاقاتي كه منجر به نبود شرايط لازم شده همه مربوط به حكومت است يا خودشان هم
در آن مسئوليت دارند. در صورت اخير بايد به تناسب آن نيز به بهبود شرايط اقدام
كنند.
وي خواستار برخي تمهيدات از سوي اصلاح طلبان براي شركت در انتخابات شد و گفت: از
جمله اين تمهيدات و در واقع مهمترين آنها بازنگري نسبت به رفتارها و سياست هاي 4
سال گذشته است. آن چه روشن است با تداوم آن سياستها نمي توان در انتخابات پيش رو
حضور داشت (حداقل در شرايط حاضر) زيرا در اين حالت حضور اصلاح طلبان مسأله و مشكل
حكومت است و از آن استقبال نمي كند اما اگر حضور آنان به گونه اي باشد كه راه حلي
براي حكومت باشد گمان نمي كنم حتي جناح هاي تندرو حكومت هم قادر باشند كه مانع حضور
آنان شوند.
عبدي پس از انتخابات مجلس گفته بود كه طيفي از جريان هاي راديكال دنبال هل دادن
خاتمي به تحريم انتخابات و انتحار به سبك سازمان مجاهدين خلق (منافقين) بودند.
خاتمي البته مشابه اين انتحار را در جريان فتنه سبز و همراهي با جريان ساختارشكن و
آشوبگر مرتكب شد.
برخلاف اظهارات عبدي، پايگاه اينترنتي جرس (ارگان حلقه ماسوني لندن) در مطلبي به
قلم «مرتضي-ك» از اعضاي متواري گروهك ملي-مذهبي (نزديك ترين مؤتلف سياسي حزب
مشاركت) خواستار تحريم انتخابات شد و حضور در انتخابات را بازي در زمين حاكميت و
دميدن در تنور دشمنان دموكراسي توصيف كرد. جرس خطاب به اصلاح طلبان نوشت: عدم شركت
در انتخابات پايان جهان نيست اما برخي نيروهاي سياسي اصلاح طلب معتقدند حضور نيافتن
در انتخابات به معناي محو شدگي و گم گشتگي در جامعه و فراموشي است.
جرس اين را هم اشاره كرده كه حاكميت فعاليت اصلاح طلبان را مشروط به برائت از دست
اندركاران فتنه مي داند.
در همين حال عبدالله نوري در ملاقاتي با اشاره به تقابل دو نگاه شركت در انتخابات
يا تحريم آن در ميان اصلاح طلبان و جنبش سبز گفته است: مي توان از فرصت انتخابات
استفاده كرد. لكن همه اينها اما و اگر دارد. نبايد بگونه اي انفرادي و جداي از جمع
تصميم گيري نمود و موجب انشعاب در جريان اصلاحات شد. در حال حاضر نظرات گوناگوني
وجود دارد، برخي دوستان مي گويند عجله نداريم و مي گذاريم اين دوره هم بگذرد، گروهي
مي گويند مشكلات غير قابل حلي در كشور وجود دارد و نبايد وارد صحنه شد، و يا مي
گويند جريان اصلاحات نبايد تنور انتخاباتي كه ابهام هاي فراواني در آن هست را براي
ديگران گرم كند، بعضي مي گويند با شركت در انتخابات نبايد به نحوه عمل حكومت
مشروعيت بخشيد. در پاسخ گروهي ديگر از دوستان مي گويند كشور براي جريان و گروه خاصي
نيست و اگر كشور آسيب ببيند، همه آسيب مي بينند.
وي خواستار جمع بندي دو سوي قضيه و حضور در انتخابات و معرفي نامزد شد. نوري در عين
حال اذعان كرد: متأسفانه تعريف روشني از اصلاحات و جنبش سبز ارائه نشده است و معيار
و مرزبندي مشخص و مدوني براي اصلاح طلبي و جنبش سبز موجود نيست. از جنبش سبز مي
توان تعريف اعم يا تعريف اخص كرد. در خصوص جريان اصلاحات هم همين طور است. با اين
وجود، هم اصلاح طلبان و هم جنبش سبز همراه با رهبران و نخبگان اين جريانات مدعي
پايبندي به قانون اساسي هستند و شايد بشود همه جريانات منتقد و غيربرانداز را حول
محور قانون اساسي شكل داد و منسجم كرد. من فكر مي كنم اصلاحات و جنبش سبز هم پوشاني
زيادي دارند و محور آنها قانون اساسي است.»
وزير كشور معزول دولت اصلاحات كه خود بسترساز بخشي از آشوبگري ها در دهه 70 بود،
اشاره اي به اين واقعيت نكرد كه ميدانداران فتنه سبز در سال 88، در امر آشوب بودند
و ضمن مقابله صريح با مباني و اصول قانون اساسي، خواستار حذف جمهوري اسلامي بودند.