فراخوان شیرین عبادی ، مهناز افخمی، فریبا داوودی مهاجر، لادن برومند، شادی صدر و ... برای تجمع 17 اسفند امسال مصادف با روز 8 مارس در حالی اتفاق افتاده است که این فراخوان بر پایه بیانیه رسمی 30 دی 1388 جريان فمینيسم سكولار که برخی از اهداف راهبردی خود را حمایت از «همنجسبازی زنان»، «قانونی شدن روسپیگری» و «حمایت از تز چندشوهری زنان» اعلام کرده بود، می باشد.
به گزارش زاهدان پرس، این در حالیست که این بیانیه از دل اصول منشور 5 مادهای آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حوزه حقوق زنان که در زمان انتخابات 1388 منتشر شد، درآمده است و دعوت کنندگان تجمع اعتراض آمیز 17 اسفند یکی از اهداف خود را اعتراض به حصر خانگی زهرا رهنورد اعلام کرده بودند.
در همین حال پیام فضلی نژاد، پژوهشگر ارشد موسسه کیهان که اخیرا در لیست ترور فعالین رسانه ای اصولگرای منتشر شده توسط 50 سایت جنبش سبز قرار گرفته است طی گفتگویی به رمزگشایی از ارتباطات زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی با برخی جریانات فمینیستی پرداخته است.
این عضو مرکز پژوهشهای موسسه کیهان در این گفتگو به افشای سند عضویت شیرین عبادی در کلوپهای روتاری پرداخت و اظهار داشت : شیرین عبادی یکی از شاخص ترین چهره های حامی بیانیه رسمی 30 دی جریان فمینسیتی سکولار دیماه سال 88 و فراخوان تجمع 17 اسفند در تهران بود. عبادی که در دی 1356 خود را «جانبار شاهنشاه آریامهر» نامید و سند آن در شماره 823 مورخه 2 بهمن 1356، صفحه 1روزنامه حزب «رستاخیز» منتشر شده است، از گردانندگان تجمع «روز جهانی زن» (8 مارس) بود. اما امروز باید از یافته های تاربخی جدیدی سخن بگوبم. هم محمد علی عبادی (پدر شیرین عبادی) در مورخه 27 اردیبهشت 1345 با معرفی غلامحسین امیری قراگوزلو و پرویز یگانگی به عضویت لژ فراماسونری مولوی در تهران درآمد که اصل این سند در صفحه 351 کتاب «فراماسونرها، روتارینها و لاینزهای ایران» مرکز اسناد انقلاب اسلامی قابل دسترسی است. هم شیرین عبادی از سال 1354 عضو کلوپ روتاری زونتا به عنوان خواهرخوانده کلوپهای روتاری ایران بود که خبر آن با افتخار توسط «سازمان زنان ایران» پیش از انقلاب در رورنامه کیهان مورخه 22 دی 1353 منتشر شده و موجود و قابل رجوع است.
فضلینژاد از جزئیات همکاری «زهرا رهنورد» با «شیرین نشاط»، دختر فرمانده معدوم «گارد جاویدان شاهنشاهی» و ارتباط رهنورد به واسطه «شیرین عبادی» و «ژانت آفاری» با کلوپهای روتاری و بنیاد اشرف پهلوی در جریان فتنه سبز نیز پرده برداشت و گفت: «زهرا رهنورد» در دیداری که صبح 5 دی 1388 و فقط 1 روز پیش از وقایع تکاندهنده عاشورا با «ژیلا بنییعقوب»، نماینده کانون زنان ایرانی و از هواداران کودتای مخملی داشت، به وی میگوید یک مثلث زنانه شامل شیرین نشاط، شیرین عبادی و خود وی خط اعتراضات خیابانی و مقاومت مدنی برای براندازی نظام را پیش میبرند. رهنورد در این ملاقات صراحتاً اشاره میکند: «خانم عبادی و خانم نشاط زنان شاخصی هستند که هر کدام در قلمرو خود مورد اعتمادند و من برای آنها احترام زیادی قائل هستم.» صورت مذاکرات متنی و صوتی این جلسه موجود و قابل دسترس است و با رصد اطلاعاتی این مثلث زنانه، بخش پنهان حوادث عاشورای 1388 و خصوصاً نقش کانونهای ماسونی- صهیونیستی در اغتشاشات پس از انتخابات آشکار میگردد.
این پژوهشگر جنگ نرم اذعان کرد: از این رو میبینیم در آستانه 8 مارس و «روز جهانی زن»، فمینیستهای سکولار علیرغم شکستهای سیاسی پیاپی و افتضاحات سیاسی مکرر، برای اعتراض به حصر خانگی «زهرا رهنورد» فراخوان راهپیمایی در تهران را دادند؛ خصوصاً اینکه 2 روز پیش و همزمان با این فراخوان، موسسه آمریکایی- اسرائیلی «نجات زنان» (Women Deliver) که با هدف تحقق سوژههای عملیاتی «سرویس استراتژیک قدرت مدنی» (غیرنظامی) تاسیس شده است، «زهرا رهنورد» و «شیرین عبادی» را به عنوان «مغزهای متفکر جنبش سبز» و «زنان تاثیرگذار در ایران» معرفی کرده است.
فضلینژاد درباره همگرایی فکری رهنورد با فمینیستهای سکولار ادامه داد: رهنورد بارها در مصاحبههای خود گفته و در کتاب «پیام حجاب زن مسلمان» که سال 1357 و در روزگار اوج انقلاب اسلامی چاپ شد، به صراحت نوشته است هیچ اعتقادی به ضرورت رعایت حجاب اسلامی برای زنان که حکم ضروری شارع مقدس است، ندارد. او در این کتاب مینویسد «حجاب صرفا یک نماد است و اختیار پوشش در دست فرد انسان است.» بنابراین، مبانی تئوریکِ ماتریالیستی- فمینیستی «زهرا رهنورد» و تفسیر به رای او از احکام اسلامی، نمایانگر شخصیت یک «مسلمان سکولار» و بازتابندة «اسلام آمریکایی» است.
وی با اشاره به رابطه رهنورد و شیرین نشاط گفت: شیرین نشاط در مصاحبهای که 8 مرداد 1389 با «بی.بی.سی» فارسی انجام داد، خود را یک «زن مسلمان سکولار» نامید و به روایت «شهرنوش پارسیپور» نیز در «رادیو زمانه» (20 آذر 1389) او «یک آمریکایی تمامعیار» است. از همین رهگذر رهنورد در دهه 1370 با «شیرین نشاط» پیوند خورد، چون هدف سفر نشاط به ایران اجرای پروژهای بود که امروز ذیل عناوین «ساخت جامعه فرهیخته» و «آموزش دموکراتیک زنان» در «طرح خاورمیانه بزرگ» مشهود است. نشاط هدف خود از آمدن به ایران را «ارائه ديدی ابتکاری و نمودهای متفاوتی از موقعيت و فرهنگ زن سنتی ـ مذهبی، و زن مدرن و نوانديش» اعلام کرد و در واقع، به دنبال ساخت حلقهای از فمینیستهای مسلمان سکولار بود. میدانید که سال 1370 روند بازگشت برخی پسماندههای سلطنتطلبان به ایران آغاز میشود و دولت آقای رفسنجانی هم حساسیتی روی این روند که یک «خط نفوذ جدید» بود، نشان نمیداد.
برنده تندیس برتر جنگ نرم از جشنواره مطبوعات افزود: با قطع ارتباطات زهرا رهنورد اکنون حلقة مرکزی آشوب در عرصه زنان فروپاشیده و چنین پدیدهای محصول تدابیر تحسین برانگیز رییس قوه قضائیه و دادستان کل کشور است.
فضلی نژاد گفت: میدانیم که آراء زهرا رهنورد به شدت متاثر از 2 خط فکری التقاطی است. اول، مبانی حبیبالله پیمان که رویکردی ماتریالیستی دارد و حتی مقالات زهرا رهنورد در ابتدای انقلاب، کپیبرداری از فلسفه تاریخ ماتریالیستیای است که «جنبش مسلمانان مبارز» ارائه میدهد. دوم اینکه رهنورد در سال 1356 به همراه میرحسین موسوی به ایالات متحده میرود و به «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» میپیوندند. پاییز و زمستان 1358 مستندات تاریخی پرشماری از ارتباط بسیاری از اعضاء کنفدراسیون با «سازمان اطلاعات و امنیت» رژیم پهلوی (ساواک) منتشر شد و اساساً کنفدراسیون برای ایجاد یک «جریان فرعی» در انقلاب اسلامی توسط «ساواک» و «پرویز ثابتی» هدایت میشد. رهنورد در پیش از انقلاب همواره در گروههایی حضور فعال داشت که اسناد تاریخی ارتباط آنان با ساواک و سرویسهای اطلاعاتی غرب را نشان میدهند؛ بدین معنا که گروههایی چون «جاما» و «کنفدراسیون» وظیفه انحراف در حرکت اصیل انقلابی با خاستگاه ناب اسلامی را داشتند، اما مهمتر از همه کتابهای منتشر شده رهنورد پیش از انقلاب، یا رویکرد فمینیستی دارد و یا رویکرد جنگ مسلحانه که هر دو رویکرد هیچ نسبتی با آراء امام خمینی(ره) نداشت.
فضلی نژاد ادامه داد: مثلاً رهنورد در کتاب «طوفانها و لالههای شهریور» مینویسد که «سجاده ما، مسلسل ماست و تسبیح ما، گلولههای فشنگ ما» و مخاطبان خود را ترغیب به ورود به فاز جنگ مسلحانه میکند؛ در حالی که همه میدانستند نظر رهبر کبیر انقلاب بر جنگ مسلحانه و راه انداختن حمام خون نیست. به زعم من، این همان جریان فرعیای در اردوگاه مبارزان مسلمان بود که هم مبانی فکری التقاطی- متریالیستی داشت و هم استراتژی نظامی جنگ مسلحانه را تعقیب میکرد که برآیند این حرکت و پیامدهای امنیتی آن به نفع رژیم حاکم تمام میشد. به همین سبب هم حضرت امام(ره) هیچگاه چنین گروهکهایی را تائید نکردند. البته بحث تاریخی- امنیتی بسیار مفصلی است که باید در جای خود پرداخته شود.
عضو کمیته تخصصی علوم اجتماعی نهاد کتابخانههای عمومی اذعان کرد: سابقه این تعاملات به سبب رویکردهای مشترک فمینیستی رهنورد با فمینیستهای رادیکال مانند شیرین عبادی و شیرین نشاط به یک واقعه دیگر میانجامد. رهنورد چنانکه با استناد به کتابهایش گفتم هوادار تز مبارزه مسلحانه بود، یک دوره برای انحراف انقلاب اسلامی و یک دوره، یعنی پس از انتخابات 1388 برای سرنگونی جمهوری اسلامی. پدر شیرین عبادی نیز یک فراماسون از تبار صهیونیستهای خشونتگرا. این قطعات فکری- سیاسی در کنار یکدیگر نمایانگر یک پازل است و آن اینکه وقتی مثلث رهنورد، نشاط و عبادی پشت صحنه اغتشاشات خیابانی حضور دارند، میبینیم که چه جنایاتی توسط گروهک سبزها با پشتیبانی سازمانهای تروریستی چون «مجاهدین خلق» (منافقین) انجام میشود و چگونه با تابلو و شعار «خشونتپرهیزی» پس از ملاقات رهنورد و ژیلا بنییعقوب و در روز عاشورای 1388، سبزهای برانداز وحشیانه به عزاداران حسینی حمله میکنند و چه خونها که نمیریزند.
فضلینژاد گفت: فمینیسم بیش از هر ایدئولوژی غربیای در ایران ضد مذهب و دین ستیز و اخلاق گریز است و فلسفه اخلاق را زیر پای خود له کرده است. این روند نیز ماحصل آموزه های شیرین عبادی، مهناز افخمی، مهرانگیز کار و... به شاگردانشان است که از دهه 1370 با انتشار ماهنامه «زنان» به عنوان «خواهرخوانده ماهنامه کیان» کلید خورد و در نهایت به تشکیل «کمپین یک میلیون امضاء» برای پیشبرد جنگ زنانه براندازی در ایران انجامید. اعضاء و فعالان این کمپین مانند «فاطمه صادقی» مدعی هستند که نظام جنسی - سیاسی اقتدارگرایانه ایران باید از میان برود تا زنان بتوانند به حقوقی که در کنوانسيون رفع کلیه اشکال تبعيض عليه زنان برایشان پیش بینی شده، دست یابند. «شهرنوش پارسی پور»، مارس 2007 در سایت گذار (ارگان خانه آزادی سازمان سیا) می نویسد که درباره نجابت زن ایرانی اغراق شده است و این معضلی اساسی برای جامعه سنتی ایران است. او در مجموعه نوشتارهایی که برای رادیو زمانه (رسانه سرویس اطلاعات و امنیت هلند) تحریر کرده، زنان ایرانی را تشویق به کنار گذاشتن عفت و عفاف زنانه و تن دادن به فحشای مدرن غربی می کند. «بابک احمدی» هم که از روشنفکران ماسون زده و نظریه پردازان کمپین یک میلیون امضاء است، در اسفند 1385 در مصاحبه ای با استهزاء فلسفه حقوق زن در اسلام مدعی می شود که حکومت ایران به طور منظم مرتکب خشونت علیه زنان می شود و باید این حکومت را از میان برد.
نویسنده کتاب «شوالیههای ناتوی فرهنگی» افزود: طیفی از فمینیست های استحاله یافته مسلمان نیز که در این کمپین حضور دارند، می گویند ما حق اختیار بر بدن های خودمان را می خواهیم! بخشی از این طیف را فعالان زن «حزب مشارکت ایران» و طیف افراطی «دفتر تحکیم وحدت» تشکیل می دهند. «شادی صدر»، که از نظریه پرداران ماهنامه «زنان» بود، در مقاله ای با عنوان «تحلیل مجازات فمینیستی سنگسار» از «تز چندشوهری زنان» سخن گفت و نوشت نباید اجازه داد که مذهب، حق سکسوآلیته زنان را محدود کند. من در تحلیلی برای روزنامه کیهان، دو سال پیش به گویاسازی این تز پرداختم که با شکایت شادی صدر مواجه شد و نهایتا قرار منع تعقیب کیهان صادر گشت. او که از اعضاء حلقه شیرین عبادی به شمار می رود تاکنون کمپین های بسیاری را برای لغو مجازات های اسلامی و احکام ضروری اسلام چون سنگسار و اعدام به راه انداخته است. آنان رسما با محاکمه و مجازات زنان فاحشه در ایران مبارزه می کنند و ایدئولوژی فحشا را رسمیت می بخشند. آنان با وقاحت، از تز چند شوهری زنان و آزادی بی قید و شرط روابط جنسی سخن می گویند، اما تعدد زوجات مردان را که قیود شرعی فراوان دارد، برنمی تابند و آن را غیرانسانی می خوانند!
فضلینژاد ادامه داد: واقعاً دهها میلیون نفری که برای دفاع از آرمانهای مکتب اسلام ناب محمدی (ص) در 9 دی 1388 و راهپیمایی 22 بهمن 1389 به خیابانها آمدند تا از کیان جمهوری اسلامی دفاع کنند، به سبب این تزهای مضحک که جز فحشای سیاه نیست، حاضرند هزینه بدهند. حتی جوانهایی که ظاهرا شاید سکولار به نظر برسند نیز حاضر به پرداخت هزینه از آبرویشان برای دفاع از فحشا نیستند و به همین سبب، تجمع 17 اسفند شکست خورد.
برنده تندیس برتر جنگ نرم از جشنواره مطبوعات درباره مدیریت پشت صحنه تجمع 17 اسفند تهران نیز گفت: تجمع مذکور محصول برنامههای دراز مدت و استراتژیک آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا، سرویس اطلاعات و امنیت هلند و اینتلیجنس سرویس انگلستان بود. سال 2004 «فرح کریمی»، عضو سابق شاخه نظامی سازمان مجاهدین خلق – منافقین که نماینده حزب سبزها در پارلمان هلند بود، به همراه «هانس فان بالن»، نماینده حزب لیبرال طرحی را به نام «بودجه پلورالیسم رسانه ای در ایران» به تصویب رساند که بر اساس آن سالانه مبلغی در حدد 15 میلیون یورو توسط دولت هلند به پروژه های براندازی جمهوری اسلامی ایران اختصاص داده شد و بخشی از آن به نحو غیرمستقیم در اختیار اعضاء کمپین قرار گرفت. نماینده ای که این بودجه با کوشش های او به تصویب رسید، یک زن منافق ایرانی تبار است که در دهه شصت از ایران گریخت و به عنوان «پناهنده سیاسی» در هلند ساکن شد.
نویسنده روزنامه کیهان افزود: فرح کریمی سال۱۹۹۷ به عنوان عضو شوراي مركزي حزب چپ سبز هلند انتخاب شد و سال 1998 با حمایت حزب سبزها که به مثابه حامی منافع اسرائیل در هلند شناخته می شود، به پارلمان این کشور راه یافت. کریمی که همزمان با عصر اصلاحات در ایران، سه دوره در پارلمان عضویت داشت و سخنگوی کمیسیون سیاست خارجی پارلمان بود، با استفاده از این جایگاه کوشید تا پروژه های براندازی جمهوری اسلامی را پیش ببرد. طی هشت سال دولت اصلاحات بارها به ایران سفر کرد و توانست با شبکه زنان اصلاح طلب ارتباطات نزدیکی را برقرار سازد، تا جایی که اکنون «رادیو زمانه» و سایت «روز آن لاین» را با بهره از این شبکه رسانه ای اداره می کند.
فضلی نژاد اظهار داشت: آبان ماه سال 1385، فرح کریمی با دعوت از 21 نفر از زنان فمینیست و روزنامه نگاران اصلاح طلب عضو «انجمن صنفی روزنامه نگاران» به آمستردام، دیدارها و دوره هایی آموزشی را برای آنان ترتیب داد و آنان به سرپرستی «بهروز گرانپایه» راهی این سفر شدند. این دعوت پس از آن انجام شد که در اردیبهشت 1385 تعدادی از این روزنامه نگاران در سفری به هلند با «الیزابت چنی»، دختر دیک چنی و مسئول دفتر حمایت از دموکراسی و آزادی های مدنی در وزارت خارجه آمریکا رایزنی هایی کرده بودند. در این میان، به روایت منابع خبری، «محمدرضا خاتمی»، دبیرکل وقت حزب مشارکت ایران، نیز در سفری به هلند مذاکراتی را با فرح کریمی صورت داد که محور آن «فعالیت های مدنی»، «ارتباط احزاب داخلی با احزاب خارجی» و «نقش زنان» بود.
پژوهشگر موسسه کیهان افزود: بخش مهمی از بودجه «پلورالیسم رسانه ای» که با کوشش کریمی به تصویب پارلمان هلند رسید، تاکنون خرج فمینیست های افراطی کمپین شده است. شهریور 1385، دولت هلند گزارشی رسمی درباره چگونگی تخصیص اعتبار این بودجه و توزیع آن را منتشر کرد. این گزارش که روز 17 سپتامبر 2006 در روزنامه هلندی NRC Handelsblad انتشار یافت، نشان می داد مدیران مشترک «خانه آزادی» و «مرکز اسناد حقوق بشر ایران» بیشترین بهره را از آن داشته اند و همین 2 نهاد یکی از محافل اصلی تبلیغاتی برای تجمع 17 اسفند 1389 در تهران به مناسبت روز جهانی زن بودند.
فضلینژاد اذعان کرد: از سال 1384 موسسه هلندی «هیفوس» که نهادی واسط برای توزیع بودجه پلورالیسم رسانه ای وزارت خارجه هلند در میان زنان ایرانی است، صدها هزار یورو را به فعالان «کمپین یک میلیون امضاء» تخصیص داد. موسسه «راهی» متعلق به «شادی صدر» (راه توانمند زيستن) که یکی از پشتیبانان تجمع دیروز تهران بود، فقط برای یک سال و نیم، نزدیک نیم میلیون یورو از این بودجه هلندی دریافت کرد. در اساسنامه «راهی» آمده است که این موسسه سازماني است که در سطح محلي با هدف توانمندسازي و رفع همه اشکال تبعيض حقوقي و عملي عليه زنان از طريق مشاوره حقوقي، برگزاري کارگاههاي آموزشي، ادوکيسي و تحقيق، با اعتقاد به ارزشهاي حقوق بشر، کرامت ذاتي انسان و توسعه جنسيت محور به زنان کمک مي کند تا در زندگي فردي توانمند شوند و هويت و حقوق خود را بازيابند و در عين حال سعي در تغيير قوانين، سياستها و رويه هاي تبعيض آميز عليه زنان را دارد.
نویسنده پرفروشترین کتاب سیاسی سال 1387 و 1388 ادامه داد: نگاهی به کارنامه «شادی صدر» که مدیر این موسسه است نشان می دهد که «راهی» به سبب مبارزه خود با احکام قطعی اسلام از بودجه های هلندی بهره مند می شود، نه به دلیل تلاش برای توانمند ساختن زنان مسلمان ایرانی! «راهی» در بازه زمانی دو سال (1386-1384) از هزار زنی که بسیاری از آنان جرائم ناموسی و رابطه غیرمشروع جنسی در پرونده خود داشته اند، حمایت کرده و کوشید تا موجبات آزادی این متهمان خطرناک را که به مجازات اعدام، سنگسار و حبس بالاي ده سال محکوم شدند، از زندان فراهم آورد.
وی افزود: سازمان جاسوسي سيا از سال 2004 با مشاركت «خانه آزادي» و «مركز قربانيان شكنجه» تاكتيكهاي نويني را براي اجرايي شدن طرح «خاورميانه بزرگ» ساخته و پرداخته است. پروژه «تاكتيكهاي نوين حقوق بشري» كه 7 سازمان همكار (مانند «موسسه حقوق بشر دانمارك» و «هماهنگ سازنده ملي حقوق بشر» در پرو) و 10 كميته مشورتي بينالمللي (چون روساي سابق موسسات «كارنگي براي صلح جهاني» و «توسعه بينالمللي ايالات متحده») دارد، براي دستيابي به اهداف طرح «خاورميانه بزرگ» روشهايي را براي مداخله فرهنگي در حوزه تربیت زنان فمینیست آموزش ميدهد.
فضلینژاد گفت: «کاندولیزا رایس»، وزير امور خارجه آمريکا در جلسه استماع کميته ارزيابي مجلس سنا درباره بودجه سال 2008 امور خارجي آمريکا، مبلغ 109 ميليون دلار برای ایران درخواست کرده بود. اين بودجه شامل 75 ميليون دلار براي حمايت اقتصادي از زنان، گسترش فمینیسم، جامعه مدني و طرح هاي حقوق بشر در ايران، 20 ميليون دلار براي برنامه فارسي تلویزیون صدای آمريکا، 1/ 8 ميليون دلار براي راديو فردا و 5/5 ميليون دلار براي امور کنسولي است که میدانیم این رسانهها اصلیترین بازوهای تبلیغاتی برای زنان فمینیست در ایران و دامن زدن به اغتشاشات هستند. دولت آمريکا پبشتر نيز خواهان 668 ميليون دلار بودجه براي حمايت از برنامه هاي راديويي تلويزيوني و اينترنتي در ايران شده بود.
عضو مرکز پژوهشهای موسسه کیهان اظهار داشت: با اتکاء به این بودجه ها، «مریم معمار صادقی» مدیر ارشد برنامه خاورمیانه در خانه آزادی، وب سایت «گذار» را با شعار چشماندازی برای حقوق بشر و دموکراسی در ایران، تاسیس کرد و اخیرا سایت «توانا» را برای آموزش مبارزات مدنی راه اندازی کرده است. حلقه زنان این رسانه وابسته به سازمان جاسوسی سیا که متشکل از زنانی بهایی چون «مهناز افخمی» وزیر مشاور در کابینه هویدا و مشاور کنونی اشرف پهلوی و مدیرعامل بنیاد مطالعات ایران، «نیلوفر بیضایی» روزنامه نگار بهایی و چهره های صهیونیستی چون «رویا حکاکیان» دختر شایسته صهیونیست ها و عضو شورای روابط خارجی آمریکا، «مهرانگیز کار» همسر دوم سیامک پورزند و از مدعوین کاخ سفید، «لادن برومند» پژوهشگر اندیشکده سازمان سیا و دختر عبدالرحمن برومند از جاسوسان آمریکا، «فاطمه حقیقت جو» نماینده مشارکتی مجلس ششم و فراری ساکن آمریکا، شهرنوش پارسی پور داستان نویس سکسی رادیو زمانه، «لیلی پورزند» دختر سیامک پورزند، رویا طلوعی خبرنگار کرد فراری، «فریبا داوودی مهاجر»، «مریم هوله» و... است، با ارتزاق از این بودجه وظیفه تدوین طرح جنگ براندازی زنانه را بر عهده گرفتند. سایت گذار که پیوندهای آشکارش را با «سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا» پنهان نمی کند، رسما «کانون زنان ایرانی»، «کمپین یک میلیون امضاء» و «کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت» را به عنوان نیروهای موثر در نقشه راه پروژه براندازی نرم معرفی کرده است؛ کانون هایی که امروز به مبارزه با احکام فقهی اسلام برخاسته اند.
فضلینژاد گفت: علیرغم همه این بودجههای اروپایی و آمریکایی برای ساخت و تقویت و گسترش جنبش زنان در ایران، دیدیم که آنان در همه فراخوانهای خود برای تجمع و اغتشاش با چه شکست سهمگینی مواجه شدند.
نویسنده پرفروشترین کتاب سیاسی سالهای 1387 و 1388 با بیان «بازتولید فمینیسم عصر پهلوی توسط سکولارها در ایران امروز» اظهار داشت: کلوپ روتاری «زونتا» با «سازمان زنان ایران» در عصر پهلوی دوم ارتباط تشکیلاتی رسمی و پیوندهای استواری داشت که شیرین عبادی به عنوان «دبیر کمیته زنان کاخ دادگستری» از مقامات عالی سازمان زنان ایران به ریاست عالیه «اشرف پهلوی» و دبیرکلی «مهناز افخمی» بهایی بود که فعالان آن مانند همچنان نیز در حوزه حقوق بشر و زنان فعالیت میکنند. این افراد که با عنوان «باند اشرف پهلوی» شناخته میشوند، اکنون حلقه مرکزیای هستند که حمایت از زهرا رهنورد را در خارج از کشور برعهده دارند و چنانکه پیش ار این هم گفتم، جریان فمینیسم سکولار یک جریان صد در صد سلطنتطلب و ورشکسته است که مرگ فطعی آن برای نخستین بار در جمهوری اسلامی ایران رقم خورد.
فضلی نژاد با بیان اینکه «امروز دیگر هیچ شهروند عاقلی به اعتبار فراخوان مشتی سلطنتطلب ورشکسته و ماسونهای بهایی دست به تجمع سیاسی- خیابانی نمیزند» گفت: مساله آن است که در طول 3 سال گذشته نیمه پنهان زندگی و حرفه حامیان اغتشاشات خیابانی برای شهروندان ایرانی فاش شده است. به راستی چه انسان باشرفی حاضر است تا به دعوت «مهناز افخمی» که در دهه 1350 «وزیر مشاور زنان» در کابینه هویدا و عضو فرقه ضاله بهائیت و با حکم «اشرف پهلوی» رییس «سازمان زنان ایران» بود و اکنون نیز به حکم اشرف، رییس «بنیاد مطالعات و پژوهشهای زنان» است، به خیابان بیاید؟!
وی ادامه داد: نباید در محاسبه وزن هواداران فحشای فمینیستی اشتباه کرد. هسته مرکزی این جریان در ایران نهایتا کمتر از 300 نفر است و صرفا یک جریان مرده محسوب میشوند. با سپاس از حسن تدبیر مسئولان فهیم امنیتی کشورمان باید بگویم که علیرغم همه این تدابیر ویژه، معتقدم اقتدار کنونی جمهوری اسلامی ایران چنان است که اگر یک نفر نیروی انتظامی و امنیتی در تجمع 8 مارس تهران نبود، هیچ اتفاقی نمی افتاد، چون به راستی فمینیستهای سکولار مرده اند.