باشگاه جوانی برنا/ شهید محمد ابراهیم همت در 12 فروردین
سال 1333شمسی در شهر قمشه (شهرضا) در استان اصفهان به دنیا آمد. وی پس از
اخذ دیپلم، به دانشسرای تربیت معلم اصفهان وارد شد و با اتمام تحصیل و خدمت
سربازی، تدریس در مدارس شهرضا را آغاز کرد. محمد ابراهیم پس از پیروزی
انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عضویت این نهاد
انقلابی درآمد و در اوایل سال 1359 برای دفع ناآرامیهای پاوه راهی این شهر
گردید. حاج همت، حدود دو سال در کردستان بود و در این مدت، بیش از بیست
عملیات کوچک و بزرگ را فرماندهی کرد. وی از آن پس راهی جبهههای جنوب شد و
به فرماندهی تیپ محمد رسول اللَّه (ص) رسید. حضور در عملیات بزرگ بیت
المقدس و آزادسازی خرمشهر و فرماندهی عملیاتهای رمضان و مسلم بن عقیل نیز
در این دوران روی داد. سرانجام سردار نامدار لشکر 27 محمد رسول اللَّه(ص)
در جریان عملیات بزرگ خیبر، در 19 اسفند ماه 1362، در حالی که کمتر از سی
سال داشت به معشوق حقیقی رسید و به لقاءاللَّه پیوست. پیکر پاک این رادمرد
بزرگ جبهههای حق علیه باطل پس از تشییعی با شکوه، در گلزار شهدای شهرستان
شهرضا به خاک سپرده شد.
شهید
حاج محمد ابراهیم همت، فرمانده دلیر لشگر 27 محمد رسول الله(ص) طی سال های
59 و 61 دو وصیت نامه جداگانه نگارش کرده است که مرور این دو وصیتنامه،
برجستگیهای شخصیتی و روح بزرگ این سردار رشید اسلام را بیش از بیش نمایان
میکند.
وصیت نامه اول - 59/10/19
به تاریخ
19/10/59 شمسی ساعت 10:10 شب چند سطری وصیت نامه می نویسم: هر شب ستاره ای
را به زمین می کشند و باز این آسمان غمزده غرق ستاره است، مادر جان
میدانی تو را بسیار دوست دارم و می دانی که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق
به شهیدان داشت. مادر، جهل حاکم بر یک جامعه انسانها را به تباهی میکشد و
حکومت های طاغوت مکمل های این جهل اند و شاید قرنها طول بکشد که انسانی از
سلاله پاکان زائیده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم و سر در لاک خود
فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و
شهادت است.
مادرجان، به خاطر داری که من برای یک اطلاعیه امام حاضر
بودم بمیرم؟ کلام او الهام بخش روح پرفتوح اسلام در سینه و وجود گندیده من
بوده و هست. اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهید برایم دعا کنند تا
شاید خدا من روسیاه را در درگاه با عظمتش به عنوان یک شهید بپذیرد؛ مادر
جان من متنفر بودم و هستم از انسانهای سازش کار و بی تفاوت و متاسفانه
جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی دانند برای چه زندگی میکنند و
چه هدفی دارند و اصلا چه می گویند بسیارند.
ی کاش به خود می آمدند. از
طرف من به جوانان بگویید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است
بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا
پیدا نمی شود نه شرقی - نه غربی؛ اسلامی که: اسلامی ... ای کاش ملتهای تحت
فشار مثلث زور و زر و تزویر به خود می آمدند و آنها نیز پوزه استکبار را
بر خاک می مالیدند.
مادر جان، جامعه ما انقلاب کرده و چندین سال طول می
کشد تا بتواند کم کم صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسانها بیرون ببرد ولی
روشنفکران ما به این انقلاب بسیار لطمه زدند زیرا نه آن را میشناختند و
نه باریش زحمت و رنجی متحمل شدهاند از هر طرف به این نو نهال آزاده ضربه
زدند ولی خداوند، مقتدر است اگر هدایت نشدند مسلما مجازات خواهند شد . پدر و
مادر؛ من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم
و فراموش کنم علی وار زیستن و علی وار شهید شدن، حسین وار زیستن و حسین
وار شهید شدن را دوست میدارم شهادت در قاموس اسلام کاریترین ضربات را بر
پیکر ظلم، جور،شرک و الحاد میزند و خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتاده
ایم و استعمار چقدر جامعه ما را به لجنزار کشیده است ولی چاره ای نیست
اینها سد راه انقلاب اسلامیند؛ پس سد راه اسلام باید برداشته شودند تا راه
تکامل طی شود مادر جان به خدا قسم اگر گریه کنی و به خاطر من گریه کنی اصلا
از تو راضی نخواهم بود. زینب وار زندگی کن و مرا نیز به خدا بسپار ( اللهم
ارزقنی توفیق الشهادة فی سبیلک).
و السلام - محمد ابراهیم همت
وصیتنامه دوم - 61/2/26
به نام خدا
نامی که هرگز از وجودم دور نیست و پیوسته با یادش آرزوی وصالش را در سر داشتم.
سلام بر حسین(ع) سالار شهیدان اسوه و اسطوره بشریت.
مادر گرامی و همسر مهربانم پدر و برادران عزیزم!
درود
خدا بر شما باد که هرگز مانع حرکتم در راه خدا نشدید.چقدر شماها
صبورید.خودتان می دانید که من چقدر به شهیدان عشق می ورزیدم غنچه هایی
که(کبوترانی که)همیشه در حال پرواز به سوی ملکوت اعلایند.الگو و اسوه هایی
که معتقد به دادن جان برای گرفتن بقا (بقا و حیات ابدی)و نزدیکی با خدای
چرا که «ان الله اشتری من المومنین».
من نیز در پوست خود نمی گنجم.
گمشده ای دارم و خویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به در
آیم.سیمهای خاردار مانعند.من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه که از
خدا بازم می دارد متنفرم(هوای نفس شیطان درون و خالص نشدن).
در طول جنگ
برادرانی که در عملیات شهید می شدند از قبل سیمایشان روحانی و نورانی می شد
و هر بی طرفی احساس می کرد که نوبت شهادت آن برادر فرا رسیده است.
عزیزانم!این بار دوم است که وصیت نامه می نویسم ولی لیاقت ندارم و معلوم است که هنوز در بند اسارتم هنوز خالص نشده ام و آلوده ام.
از
شروع انقلاب در این راه افتادم و پس از پیروزی انقلاب نیز سپاه را پناهگاه
خوبی برای مبارزه یافتم ابتدا در گیری با ضد انقلاب و خوانین در منطقه
شهرضا (قمشه)و سمیرم سپس شرکت در خوزستان و جریان کروهک ها در خرمشهر پس از
آن سفر به سیستان و بلوچستان (چابهار و کنارک)و بعدا حرکت به طرف کردستان
دقیقا دو سال در کردستان هستم .مثل این است که دیگر جنگ با من عجین شده
است.
خداوند تا کنون لطف زیادی به این سراپا گنه کرده و توفیق مبارزه در
راهش را نصیبم کرده است.اکنون من می روم با دنیایی انتظار انتظار وصال و
رسیدن به معشوق.ای عزیزان من توجه کنید:
* 1- اگر خداوند فرزندی
نصیبم کرد با اینکه نتوانستم در طول دورانی که همسر انتخاب کردم حتی یک
هفته خانه باشم دلم میخواهد او را علی وار تربیت کنید.
همسرم انسان فوق
العادهایست او صبور است و به زینب عشق می ورزد او از تربیت کردن صحیح
فرزندم لذت خواهد برد چون راهش را پیدا کرده است .اگر پسر به دنیا آورد اسم
او را مهدی و اگر دختر به دنیا آورد اسم او را مریم بگذارید. چون همسرم از
این اسم خوشش می آید.
* 2- امام مظهر صفا پاکی و خلوص و دریایی از
معرفت است .فرامین او را مو به مو اجرا کنید تا خداوند از شما راضی
باشدزیرا او ولی فقیه است و در نزد خدا ارزش والایی دارد.
* 3- هر چه پول دارم اول بدهی مکه مرا به پیگیری سپاه تهران (ستاد مرکزی)بدهید و بقیه را همسرم هر طور خواست خرج کند.
*
4- ملت ما ملت معجزه گر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه
شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت
مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل نماید و در این تلاش پیگیر مسلما نصر
خدا شامل حال مومنین است.
* 5- از مادر و همه فامیل و همسرم اگر به خاطر من بی تابی کنند راضی نیستم.مرا به خدا بسپارید و صبور و شجاع باشید.
حقیر حاج همت - 61/2/26