"ندای انقلاب"، میرعماد رحیمی/ با گسترش رسانهها و در دسترس قرار گرفتن آنها در اجتماع، در وهله اول اصول بدیهی زندگی خانوادگی و در گام بعدی زندگی اجتماعی دچار تحولات بسیاری شد. جایگاه افراد در نظام خانواده دستخوش تغییراتی گردید و مطالبات افراد در این نهاد کوچک تغییر کرد. به نوعی زندگی سنتی جای خود را به زندگی مدرن داد و البته شکی نیست که بسیاری از خانوادهها کوشیدهاند خود را از آلودگیهای زندگی مدرن دور نگاه دارند یا حداقل سعی کردهاند تا این شباهت، بیش از آنکه محتوائی باشد، شباهتی شکلی و صوری بماند.
زندگی مدرن ساختاری فرمولیزه دارد و تعریفهای ارائه شده از روابط اجتماعی و خانوادگی در این ساختار هم چنان که ریشه از امانیسم و انسان گرائی گرفته، منطبق بر فردگرایی است. آلن بیرو، جامعه شناس و نظریه پرداز با توجه به همین مساله نوشته است: «مدرنیسم با ترویج فردگرائی که بر اساس آن، هر موجود انسانی فی نفسه حائز ارزشی برین در حیات اجتماعی شمرده میشود، معتقد شد فرد بر جامعه برتری دارد و جامعه باید در خدمت فرد درآید و در شکوفائی وی مدد رساند». لذا مدرنیسم اساس خود را بر فردگرائی گذاشته و حتی در نگاه مدرنیسم به اجتماع، اولویت با افراد -و نه اجتماع- است. در نگاه مدرن، فرد بر جامعه تقدم دارد و بر این اساس می توان مدعی شد این جامعه است که باید در خدمت فرد باشد نه فرد در خدمت جامعه.
با این حال بسیاری کوشیده اند با پس زدن قاعده معمول، در این فرآیند خود، صورت جدیدی از روابط مدرن را چه در نهاد خانواده و چه در اجتماع بنا کنند. یعنی هم چنان که می کوشند افرادی مدرن باشند و روابط خود را آزاد تعریف کنند، از تعهد به مضامین اخلاقی نیز غفلت نکرده و به روابط سنتی میان خانوادهها نیز بی توجه نیستند. روابطی که در زندگی خصوصی آقا و خانم میم به صراحت به چالش کشیده شده است.
آقای میم ارتقای شغلی گرفته است. او می کوشد با استفاده از ظواهر مدرن -چه در نوع پوشش و چه در نحوه ارتباط با رسپشن هتل و چه در ارتباط با همسرش- خود را از روابط سنتی همیشگی جدا کند. با این حال به دلیل موقعیت جدید و ضرورتی که به این دلیل احساس میکند باید خطوط قرمز همیشگی را برای همسرش حذف کرده و به او آزادیهائی فرای آنچه که در قبل وجود داشته بدهد. لذا تصویری که از او در این فیلم به مخاطب نشان داده میشود، تصویر مردی متعصب – مرتجع است که میکوشد همچنان که خود را به حفظ اصول اخلاقی پایبند نشان دهد از اعمال محدودیت به همسرش جلوگیری کند.
اما آن سوی داستان نیز وضعیت به همین شکل است. خانم میم -آوا- هم وضعیتی مشابه به همسرش دارد. شغل او چیدن سفره عقد است با این حال خود را به دروغ طراح و دکوراتور معرفی می کند و حتی به درخواست همکار همسرش هم برای طراحی سالن همایش هتل پاسخ منفی نمی دهد. اوج این درهم گسیختگی آن جا است که او در طراحی سالن از بادکنک های رنگی ویژه سفرههای عقد استفاده میکند.
خانم میم همسرش را در روابط اجتماعی محدود نمیکند اما همچنان به همسرش با دیده شک مینگرد و همواره این دغدغه در ذهن او به عنوان یک اصل وجود دارد که آیا همسرش به او خیانت خواهد کرد یا خیر.
به نظر میرسد تاکید کارگردان این فیلم، به چالش کشیدن روند گذار از سنت به مدرنیته در نهاد خانواده است. بحران هویت برای آوا نقطهای قابل تامل در این فیلم است. به نظر میرسد انعکاس سردرگمی آوا در میان دو جهان سنتی و مدرن در این فیلم، اولین گامی است که او را به همسرش مشکوک میکند. در واقع کارگردان با تصویر زندگی سنتی – مدرن این خانواده، شک آوا به همسرش و شک آقای میم به روابط همسرش با همکارانش را به تصویر کشیده و به همین ترتیب در ادامه فیلم به نقد میکشاند. بنابر این معتقدم مضمون «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» خیانت نیست؛ بلکه در واقع ترس از خیانت است. ترسی که ریشههای آن را میبایست در زندگی مدرن یافت.
فیلم پایانی ملودرام دارد. هیاهوی میان آقا و خانم میم درزندگی خصوصی شان با اعلام خبر بارداری آوا به پایان می رسد. شاید کارگردان می کوشد با این پایان بندی به مخاطب خود نشان دهد هنوز راه گریزی برای نجات خانواده هائی که در هزار توی حرکت به سمت مدرنیسم ماندهاند وجود دارد.
در کنار این نکات باید تاکید کرد که اگر بتوانیم فیلمنامه ضعیف را در سینمای ایران مهمترین چالش در تولید فیلم بدانیم باید اذعان داشت که فیلمنامه «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» هم مبتلا به همین آفت است. فیلم به هیچ عنوان ساختاری منسجم ندارد و نگاه خلاقانهای به شک بین زنان و مردان نداشته. البته نمیتوان منکر شد بازی خوب حمید فرخ نژاد در کنار مهتاب کرامتی به باورپذیرتر کردن مصائب موجود این زوج جوان کمک بسیاری کرده است. در کنار تمام این نکات، حضور ابراهیم حاتمی کیا -این بار در مقابل دوربین- در این اثر یکی از نقاط قوت و البته دلچسب فیلم به شمار میرود و البته باید اعتراف کرد بازی او، در قیاس با کارگردانیاش حرف زیادی برای گفتن ندارد.
به هر حال، مساله روابط مدرن در زندگی زناشوئی یکی از مسائل مهم اجتماع ما است و چه بپذیریم و چه نپذیریم آمار بالای طلاق در کشور ما خود گواه همین مساله است. زندگی خصوصی آقا و خانم میم تلاشی کوچک بود برای نشان دادن تاثیرات این حرکت رو به زوال. تلاشی که به نظرم میتوانست بهتر باشد و نتیجه بهتری هم در پی داشته باشد.