به گزارش 598 به نقل از خبرآنلاین ؛ بازی های دور اول انتخابی جام جهانی 2006
آلمان سال هاست که فصل مشترکی ست برای منتقدان ، موافقان و مخالفان دادکان
تا دعوت از دو ستاره وقت تیم ملی را به سود خود سند بزنند و آن افتخار را
به سود خود مصادره کنند. از محمد دادکان که همیشه می گوید:« دیدم تیم ملی
نیاز به همدلی دارد ، تلفن را برداشتم و زنگ زدم به وحید هاشمیان و خداد
عزیزی . آنها به تیم ملی برگشتند ، تیم تکمیل شد و رفتیم از آن گروه بالا.
مسئول فدراسیون باید اینگونه تصمیم گیری کند.»
او درحالی بارها این
گفته را طرح کرده و. بسیاری از اهالی فوتبال دادکان را برای این انتخاب می
ستایند که محسن مهرعلیزاده بارها در گفت و گوهایش مطرح کرده:« من از
دادکان خواستم برانکو را به تیم ملی برگرداند. با خواست ما بود که خداداد
عزیزی و وحید هاشمیان به تیم ملی برگشتند و تیم به جام جهانی رفت. »
این
گفته ای است که علی کفاشیان هم بارها در شرایط سخت که از سوی رسانه ها تحت
فشار قرار گرفته و دوران محمد دادکان به عنوان دوره خودمختار فوتبال برایش
مثال زده شده ، به طعنه نقل شده است. حالا اما روایتی جدید از آن قصه را
این بار وحید هاشمیان در گفت و گو با ایسنا طرح می کند. گفته هایی جالب که
می تواند موجی در فوتبال ایران طرح کند. فوتبال ایران که متاسفانه حافظه
تاریخی اش خیلی هم قوی نیست؛«اگر جواب این سوال را بدهم خیلی از دوستیها
به هم میخورد. البته من ترس ندارم که جواب کسی را بدهم. آدم باید واقعیت
را بگوید. سیاستمداری کار دست آدم میدهد. وقتی در هامبورگ بودم با
اشتوتگارت بازی داشتم که 90 دقیقه برای هامبورگ بازی کردم و عملکرد خوبی
هم داشتم. تیم ملی من را به ژاپن برد اما یک دقیقه هم بازی نکردم و در
تمرینهای تیم عضلات شکمم پاره شد و 6 ماه از فوتبال دور شدم. در آن زمان
این قانون وجود داشت که فقط سه بازیکن غیراروپایی میتوانستند در ترکیب
تیم باشند. به همین خاطر من خیلی ضرر کردم. دوباره بعد از آن هم من را
دعوت میکردند و برمیگشتم. به اضافه اینکه باید قبول کنیم تیم ملی در
گذشته در خدمت پرسپولیس و استقلال بود و حتی تعویضهایی که انجام میشد هم
روی همین معیار بود. دو بازیکن نخودی هم همیشه از تیمهای شهرستانی و پاس
و ... بودند. اما زمانی متوجه شدم که این شرایط به سود من نیست و من هم
نمیتوانم به ایران کمک کنم، گفتم دیگر به تیم ملی نمیآیم. بعد از آن
فدراسیون اعتراض کرد و به فیفا شکایت کرد و نزدیک بود که من را محروم
کنند. آن زمان اینقدر اینترنت رواج نداشت و نمیشد همه چیز را گفت. مثلا
من بعد از چند سال آقای دانشور را دیدم و او به من گفت که "اصلا از شما
شکایت نکردهام و فقط "مهر" من را روی نامه زدهاند" در صورتی که هنوز آن
نامه را در خانهام در هامبورگ دارم و امضای خود دانشور زیر آن وجود دارد.
از آنجا که دیگر نمیخواستم به تیم ملی بیایم مجبور بودم به فیفا نامه
بزنم و اعلام کنم دیگر در تیم ملی بازی نمیکنم. در غیر این صورت این
داستان پشت سر هم تکرار میشد و امکان محرومیت من وجود داشت. به همین خاطر
این نامه را به فیفا و فدراسیون فوتبال آلمان دادم. اما در مقطعی دیدم که
تیم ملی کشورم وضعیت خوبی ندارد و به ویژه دارد به عربها میبازد.
وظیفهام بود و آمدم برای تیم ملی بازی کردم. نه تلفن دادکان تاثیر داشت
نه کس دیگری. پیش وجدان خودم گفت باید به تیم ملی کمک کنم. اگر دادکان هم
زنگ نمیزد من این کار را انجام میدادم. دادکان هم به خاطر تیم ملی ایران
و مدیریت خودش زنگ زد و به خاطر من نبود. من را که دوست نداشت. چون اگر من
را دوست داشت الان که 6 ماه است از فوتبال خداحافظی کردهام یک بار زنگ
میزد و حال من را می پرسید. آن گل باعث شد خیلیها نجات پیدا کنند. شاید
اگر آن توپ گل نمیشد بعد از باخت جوانان و امیدها همه چیز منفی میشد و
کارنامه کاملا ناموفق میشد. من دادکان را خیلی دوست دارم. مدیر خوب و
شجاعی بود اما اگر من آمدم به خاطر او نبود بلکه به خاطر کشورم بود. اصلا
اگر بگویم به خاطر دادکان آمدهام که حرف زشتی است و خودم را زیر سوال
بردهام.»
شاید بازی های دور اول انتخابی جام جهانی 2006 آلمان را
از یاد برده باشید. جایی که محمد دادکان به برانکو ایوانکوویچ مرخصی دائمی
داده بود و تیم ملی با زوج همایون شاهرخی و حسین فرکی با باخت به اردن در
آستانه حذف بود. با این وجود در دو بازی اخر بود که با فشار افکار عمومی ،
مداخله محسن مهرعلیزاده رئیس وقت سازمان تربیت بدنی و موافقت محمد دادکان
، برای دو بازی ملی آخر ایران ، خداداد عزیزی و وحید هاشمیان به تیم ملی
دعوت شدند و در دقایق پایانی بازی با قطر بود که پاس خداداد را وحید
هاشمیان گل کرد تا تیم ملی خیلی زود از گردونه رقابت های جام جهانی حذف
نشود و در مرحله دوم صعودی مقتدرانه داشته باشد.