داود میرزایی دوست صمیمی محمد بنا که در دوره سکوت مطلق سرمربی تیم ملی فرنگی جای او حرف مس زند ؛ گفت:«محمد بنا با امکانات اندک و تلاش فوقالعاده خود و همکارانش توانست بهترین نتیجه تاریخ ایران در المپیک را کسب کند اما در لندن آقایان عباسی و علیآبادی سینه ستبر میکردند که این موفقیتها کار ما بوده و بر سر سهم از این موفقیت با هم دعوا داشتند. گویا آقای وزیر فراموش کرده که قبل از المپیک قرار بود استیضاح شود و با طلاهای کشتی فرنگی، این نتیجه برای ورزش کشور رقم خورد، اما بعد از المپیک همه چیز فراموش شد.خواستههای بنا عجیب و غریب و رویایی نیست ولی آقایان حتی از برآورده کردن امکانات اولیه هم دریغ میکنند. بنا با چه انگیزه و پشتوانهای دوباره بازگردد؟ آقایان زمانی که نزدیک مسابقهها میشود به فکر میافتند و اندک امکاناتی در اختیار میگذارند اما بعد از کسب موفقیت همه چیز را فراموش میکنند. تا وقتی که امکانات سیستماتیک نباشد فکر نمیکنم بنا بازگردد.»
میرزایی ادامه داد:« خود آقای رییس جمهور از بنا خواست که برگردد و به او گفت تا چهار المپیک دیگر باید بماند. بنا و اطرافیانش که دستشان به رییس جمهور نمیرسد ولی مسئولین که در جریان اخبار هستند فکری به حال کشتی فرنگی کنند.بعد از المپیک بنا نمیخواست برگردد و آقای خطیب با من تماس گرفت که پادرمیانی کنم تا بنا برگردد، من هم پاشنه در خانه بنا را از جا درآوردم و آنقدر رفتم و از او خواستم که فرنگی را رها نکند که او هم به خاطر اصرارها و عشقی که به کشتی فرنگی دارد به صورت مشروط قبول کرد بازگردد.بعد از بازگشت او باز هم هیچ تغییری به وجود نیامد چون آقایان قول داده بودند تا 20 روز مشکلات حل شود ولی تاکنون که اتفاق خاصی نیفتاده و من هم متاسفمم که این مرد را با اصرار از خانه بیرون کشیدم تا این طور مورد بیحرمتی قرار بگیرد و با بیتوجهی به حرفهایش آبرویش برود. من از او معذرت میخواهم و از صمیم قلب پشیمانم که به او اصرار کردم تا بیاید و در واقع به او خیانت کردم که باعث شدم این گونه دچار چالش شود.»
میرزایی درباره بازگشت بنا گفت:« این مسئله دست خود اوست که بیاید یا نیاید ولی او با چه دلخوشی باید کار کند؟ آقایان چه گلی به سر او زدهاند؟ آیا حقوق خوبی میدهند یا امکانات فوقالعادهای در اختیار میگذارند یا دست کم مهربان هستند؟ آقایان کاری کردهاند که بنا خسته شده و نیاز به استراحت دارد.بنا هیچ چیز برای خودش نمیخواهد و حتی حاضر است از جیب خود خرج کند. تنها فریاد او به خاطر کشتی فرنگی است چون اگر به فکر خودش بود، میتوانست مثل دستیارانش که با گرفتن پولهای میلیاردی به خارج از کشور رفتند او هم برود ولی به خاطر عشق به کشورش ماند و آقایان هم این گونه پاسخش را دادند. شمشیر را از دست او گرفتهاند و میگویند بجنگد. نباید بنا را بدون سلاح به مسلخ بفرستیم و آبروی او را ببریم. چطور برای فوتبال که در آسیا هم جایگاهی ندارد میلیاردی هزینه میشود اما نوبت به کشتی به خصوص فرنگی که میرسد بودجه نیست؟ میگویند تا انتخابات ریاست جمهوری صبر کنید تا بودجه مشخص شود. انتخابات چه ربطی به بودجه کشتی فرنگی دارد؟ آقایان حتی برای تامین امکانات اولیه و تغذیه کشتیگیران مشکل دارند آن وقت با تیم کبدی به هند میروند و میلیاردی خرج فوتبال میکنند تا مربیان درجه چندم آبروی ایران را ببرند ولی کشتی فرنگی نفرین شده و مثل بچه سر راهی است. بارها گفتهام که فدراسیون کشتی زیرمجموعه وزارت ورزش است و اگر آقای عباسی، آقای خطیب را میخواهد امکانات در اختیارش قرار دهد و اگر هم نمیخواهد او را عوض کند و آبرویش را نبرد اما هیچ گوش شنوایی نیست. با این شرایط هیچ گشایشی در کار کشتی به خصوص کشتی فرنگی صورت نمیگیرد.با این وضعیت فکر نمیکنم او دوباره آبرویش را به بازی بگیرد و بازگردد و باید به بنا اجازه داد تا استراحت کند چون او را خسته کردهاند و هر وقت آقایان از خواب خرگوشی بیدار شدند و بستر مناسب را فراهم کردند از محمد بنا توقع داشته باشند که سکان کشتی فرنگی ایران را در دست بگیرد چون کار او فنی است و نمیتواند برای امکانات و پول به این سو و آن سو برود.»