کد خبر: ۱۰۳۳۳۳
زمان انتشار: ۱۱:۲۴     ۰۹ دی ۱۳۹۱
یادداشت ۵۹۸؛
احسان صالحي
« طلحه و زبير، افراد كوچكي نبودند. زبير سوابقي درخشان دارد كه نظير آن را كمتر كسي از اصحاب اميرالمؤمنين(ع) داشت و بعد از به خلافت رسيدن جناب ابي بكر در همان روزهاي اول، پاي منبر ابي بكر چند نفر از صحابه برخاستند و اظهار مخالفت كردند و گفتند حق با علي‌بن ابي طالب است و نام اين اشخاص در تاريخ ثبت است. اينها در تمام كتب تواريخ ذكر شده و يكي از آن اشخاصي كه مخالفت كرد و از حق امير المومنين دفاع كرد، زبير است.
 
فاصله بين آن روز و روزي كه زبير بر روي اميرالمومنين(ع) شمشير كشيد، 25 سال است. حالا برادران اهل سنت از طرف طلحه و زبير مي‌گويند آنها اجتهادشان به اينجا منتهي شد.
 
 ما در مقام آن نيستيم كه راجع به وضع آنها در مقابل خداي متعال سخني بگوييم، اما اميرالمومنين در مقابل اينها جنگيد و از مدينه لشكركشي كرد. براي جنگ با طلحه و زبير به طرف كوفه و بصره رفت. يعني آن سوابق محو و تمام شد. ملاك امام اين بود. » (رهبر انقلاب 14 خرداد 89)
 
فتنه «طلحه و زبير» به مراتب عظيم‌تر از فتنه 88 بود؛ يك طرف اميرالمؤمنين علي(ع) و در طرف ديگر ام‌المؤمنين عايشه و طلحه الخير و زبير سيف‌الاسلام. «ايمكن ان يجتمع زبير و طلحة و عايشة علي باطلٍ؟» آيا ممكن است طلحه و زبير و عايشه بر باطل جمع شوند؟ و اميرالمؤمنين علي(ع) پاسخ داد، «انك لملبوس عليك. ان الحق و الباطل، لا يعرفان باقدار الرجال، اعرف الحق تعرف أهله و اعرف الباطل تعرف اهله» (حقيقت بر تو اشتباه شده است. حق و باطل با ميزان قدر و شخصيت افراد شناخته نمي‌شود. حق را بشناس تا اهل آن را بشناسي و باطل را بشناس تا اهل آن را بشناسي.)
 
يعني اينجا زبير هم باشي / امتحان در صف جمل شرط است
 
كن دعا عاقبت به خير شويم / نكند طلحه و زبير شويم
 
مسئله، اما همان مسئله «شناخت» است و كليد آن، «تقوا»؛ «يا ايهاالذين آمنوا ان تتقوا الله يجعل لكم فرقانا»؛ و براي آنكه خاكستر «تقوا» باد هوا باشد، هيچ آتشي سوزانده‌تر از دروغ؛ اعظم الخطايا نيست. آن‌قدر دروغ گفتند و بستند كه پاي نظام اسلامي يا همان ميراث خميني كبير هم كه به ميان آمد، از بستن سنگين‌ترين دروغ‌ها به آن ابا نكردند.
 
 در دروغ بستن به نظام اسلامي با قافيه «تقلب»، «شكنجه» و «تجاوز» ضدانقلاب، منافقين، سلطنت‌طلبان، امريكا و اسرائيل را هم جا گذاشتند. بي‌تقواهايي كه سرگذشت طلحه و زبير را بارها برايشان خوانده و اينها شنيده بودند، نشان دادند، نه راه شقاوت بسان 1400سال قبل بسته است و نه راه سعادت؛ و اين، عين عدل است.
 
در كوران فتنه 88، براي جوان‌ترها سخت بود آنچه پير حكيم انقلاب در خشت خام مي‌بيند، در آينه ببينند و به اندك تلاطمي مضطرب مي‌شدند.
 
 اما ديده بصير و نافذ آن مؤمن خبير بود كه به آنها كه اصرار بر صدمه زدن به كشتي انقلاب داشتند، يك سال قبل انذار داد كه اگر از اين راه بازنگرديد، «در پيش چشم ملت نابود خواهيد شد» و شدند، آنچنان كه امروز نمي‌توانند با طيب خاطر در هيچ جمعي از مجامع مردمي دوستداران امام(ره) و انقلاب سر بالا بگيرند و به قرابت‌شان با امام بنازند و به نام امام، كام خود را از قدرت و ثروت بگيرند.
 
خاصيت فتنه، آميختن حق و باطل است، اما اين خاصيت براي كساني است كه نمي‌خواهند حقانيت حق را ببيند و با ديدن بطلان باطل خود را به نديدن مي‌زنند. گناه خود را به نديدن و نشنيدن زدن در فتنه، كم از اصرار بر باطل نيست، چه آنكه در اين كارزار، حق و باطل بي‌پرده براي اهل خود جلوه‌گري مي‌كنند.
 
از قضا، گويا قاعده لطف بيش از همه ادوار شامل اين ملت است كه در جريان «ليميز الله الخبيث من الطيب» دوره جولان باطل را نه مانند جنگ جمل؛ سه روز، بلكه هشت ماه قرار داد تا حجت بر همه تمام شود و در اين استدراج، بهانه‌اي نماند كه اگر نشانه‌اي يا مهلت بيشتري مي‌بود، حق را مي‌جستيم و از باطل تبري.
 
فتنه 88، ملت ايران را كه اكثريت آن، اهل حق هستند، بصيرتر و به انقلاب و رهبري آن، مؤمن‌تر كرد. آيا اين لطف نبود؟
 
فتنه 88، بسان تازيانه‌اي بر آنها بود كه مردد در انتخاب جبهه حق و باطل و گرفتار نفاق بودند، تا زودتر صف خود را برگزينند و جامعه اسلامي از آفت اين عارضه شوم قدري پاك‌سازي شود؛ «قل الحق من ربكم فمن شاء فليومن و من شاء فليكفر»؛ آيا اين لطف نبود؟
 
فتنه 88، يك گام بلند به سمت ظهور بود، گامي كه نشان از بيداري جامعه اسلامي حول محور ولايت داشت، زير تيغ‌باران دروغ‌گويي‌هاي سران فتنه و شبكه‌هاي پرشمار رسانه‌اي جبهه باطل، ايرانيان بودند كه نشان دادند اجازه تكرار تاريخ و تنها ماندن آيينه امام حق را نمي‌دهند؛ و اين يعني آمادگي براي ظهور امام حق. آيا اين لطف نبود؟
 
بخوانيد فلسفه اين لطف و عامل بقاي آن را:
 
« اين را به‌خصوص جوان‌ها بدانند كه بعد از رحلت امام تا امروز، چه اتفاقي افتاده است. كارشكني‌ها و دشمني‌ها نتوانسته است در پايه‌هاي اين نظام اندك تزلزل و تكاني را ايجاد كند، بلكه به عكس، هر ضربه‌اي كه دشمن حواله جمهوري اسلامي كرده است، به استحكام بيشتر نظام انجاميده است. . .
 
فتنه‌اي به‌وجود آمد و تلاش‌هايي صورت گرفت. انگليس، امريكا، قدرت‌هاي غربي، منافقين و سلطنت‌طلبان از فتنه‌گران دفاع كردند، اما نتيجه اين شد كه در مقابل همه اين اتحاد و اتفاق ناميمون، مردم و ملت بزرگ ما در روز نهم دي و در روز 22 بهمن آنچنان عظمتي از خود نشان دادند كه دنيا را خيره كرد. . . بايد تقوا پيشه كنيم. آنچه ما را قوي، آسيب‌ناپذير و به ادامه اين راه تا رسيدن به اهداف عاليه اميدوار مي‌كند، تقوا است. » (رهبر انقلاب اسلامي در خطبه‌هاي عظيم‌ترين نمازجمعه تاريخ اسلام- 14 خرداد 89)
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
رضا
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۵:۴۲ - ۱۱ دی ۱۳۹۱
۰
۰
... قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالأَخْسَرِينَ أَعْمَالا. الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ
يُحْسِنُونَ صُنْعًا. أُوْلَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ ...

آيه شريفه بالا معنايش چيست؟!!

بعداز يكي از جنگ ها در راه بازگشت

علي عليه السلام در التزام ركاب

رسول مكرم اسلام (ص) بودند

غمگين بودند رسول مكرم اسلام

فرمودند علي جان چرا ناراحتي

علي عليه السلام عرضه داشتند

نگرانم به شهادت در راه خدا نائل نشوم

نبي اكرم (ص) فرمودند

مژده مي دهم علي جان دربهترين

مكان ودربهترين حالات (سجده) وبه

دست شقي ترين فرد به شهادت مي رسي

علي عليه السلام عرضه داشت

آيا ايمانم سالم است

نبي اكرم صلوات الله عليه وآله فرمود:

آري علي جان

(نقل به مضمون)

وقتي جان پيامبر

معصوم دوم

امام اول

كسي كه يك ضربه شمشيرش برابر

شد با كل ثواب كل جن وانس

نگران سالم بودن ايمان خود مي باشد

ما چرا نگران عاقبت خود نباشيم

آقاي قرآئتي خدمت دو مرجع

تقليد بزرگ جهان تشيع يعني

مرحوم آية الله العظمي گلپايگاني

ومعصومعلي همداني مشرف

شده بودند وسوال نموده بودند اگر

خدا اجر 80 سال زحمت دين وساير

خدمات مذهبي شما را اجابت يك دعا

قرار دهند چه دعا مي فرماييد

هر دو بزرگوار فرموده بودند

دعا مي كردم خدا عاقبتم را ختم به خير

فرمايد

والعاقبة للمتقين
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها